eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
30 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 400 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۳۱﴾ هنگامي كه فرستادگان ما (از فرشتگان) به سراغ ابراهيم با بشارت (به تولد فرزند براي او) آمدند، گفتند: ما اهل اين شهر و آبادي را (اشاره به شهرهاي قوم لوط) هلاك خواهيم كرد چرا كه اهل آن ستمگرند. (۳۱) قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۲﴾ (ابراهيم) گفت: در اين آبادي لوط است، گفتند ما به كساني كه در آن است آگاهتريم! ما او و خانواده‏ اش را نجات مي‏دهيم، جز همسرش را كه در ميان قوم باقي خواهد ماند. (۳۲) وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۳﴾ هنگامي كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند از ديدن آنها اندوهگين شد، گفتند، نترس و غمگين مباش، ما تو و خانواده‏ ات را نجات خواهيم داد، جز همسرت را كه در ميان قوم باقي مي‏ماند. (۳۳) إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۳۴﴾ ما بر اهل اين شهر و آبادي عذابي از آسمان به خاطر فسقشان فرو خواهيم ريخت. (۳۴) وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾ ما از آن آبادي نشانه روشني و درس عبرتي براي كساني كه تعقل مي‏كنند باقي گذارديم. (۳۵) وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾ ما به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد. (۳۶) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾ آنها او را تكذيب كردند و به اين سبب زلزله آنها را فرو گرفت و در خانه‏ هاي خود به رو در افتادند و مردند. (۳۷) وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾ ما طايفه عاد و ثمود را نيز هلاك كرديم، و مساكن (ويران شده) آنها براي شما آشكار است، شيطان اعمالشان را براي آنها زينت كرده بود، لذا آنان را از راه بازداشت در حالي كه مي‏ديدند! (۳۸)
بامدادان در خانه‏هاى خود به رو افتاده و مرده بودند»! (فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ).    (آیه 38)- این آیه سخن از قوم «عاد» و «ثمود» مى‏گوید، بى‏آنکه از پیامبر آنها (هود و صالح)، و گفتگوهایشان با این دو قوم سر کش سخنى به میان آورد، چرا که اقوامى بودند شناخته شده و داستان پیامبرشان در آیات دیگر قرآن کرارا آمده است. مى‏فرماید: «ما طایفه عاد و ثمود» را هلاک کردیم (وَ عاداً وَ ثَمُودَ). سپس مى‏افزاید: «و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است» و ویرانه‏هاى شهرهایشان در سر زمین حجر و یمن بر سر راهتان (وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ). سپس به علت اصلى بد بختى آنها اشاره کرده، مى‏گوید: «شیطان اعمالشان را براى آنها آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) باز داشت» (وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).  «در حالى که بینا بودند» (وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ). فطرت آنها بر توحید و تقوا بود، و پیامبران الهى نیز بقدر کافى راه را به آنها نشان داده بودند.
  قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 31 تا 38 سوره عنکبوت (صفحه 400) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 31)- و این هم سر نوشت آلودگان! سر انجام دعاى لوط مستجاب شد، فرشتگانى که مأمور عذاب بودند قبل از آن که به سر زمین لوط (ع) براى انجام مأموریت خود بیایند به سر زمینى که ابراهیم (ع) در آن بود براى اداى رسالتى دیگر، یعنى بشارت ابراهیم (ع) به تولد فرزندان رفتند. آیه مى‏گوید: «و هنگامى که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهیم آوردند، گفتند: ما اهل این شهر و آبادى را [و به شهرهاى قوم لوط اشاره کردند] هلاک خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند» (وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَها کانُوا ظالِمِینَ).   (آیه 32)- هنگامى که ابراهیم این سخن را شنید نگران لوط پیامبر بزرگ خدا شد و «گفت: در این آبادى لوط است»! (قالَ إِنَّ فِیها لُوطاً). سرنوشت او چه خواهد شد؟! اما فورا در پاسخ او «گفتند: (نگران مباش) ما به کسانى که در آن هستند آگاه‏تریم» (قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها). ما هرگز تر و خشک را با هم نمى‏سوزانیم و برنامه ما کاملا دقیق و حساب شده است.  و افزودند: «او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهیم جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقى خواهد ماند»! (لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).  (آیه 33)- گفتگوى فرشتگان با ابراهیم در اینجا پایان گرفت و آنها روانه دیار لوط (ع) شدند. قرآن مى‏گوید: «هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند از دیدن آنها بد حال و دلتنگ شد» (وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِی‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً). آنها به صورت جوانانى خوش قیافه بودند، و آمدن چنین میهمانانى در چنان محیط آلوده‏اى، ممکن بود براى لوط موجب درد سر و احتمالا آبرو ریزى نزد میهمانان شود. ولى میهمانان که ناراحتى او را درک کردند به زودى خود را معرفى نموده و او را از نگرانى بیرون آوردند: «گفتند: نترس، و غمگین مباش (کارى از این بى‏شرمان ساخته نیست و به زودى همگى نابود خواهند شد) ما تو و خانواده‏ات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى مى‏ماند» و هلاک مى‏شود (وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).   (آیه 34)- بعد براى این که سر نوشت این گروه آلوده به ننگ را در برنامه مأموریت خود روشنتر سازند افزودند: «ما بر اهل این شهر و آبادى عذابى از آسمان به خاطر فسق و گناهشان فرو خواهیم ریخت»! (إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‏ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).   (آیه 35)- در اینجا چگونگى عذاب دردناک آنها توضیح داده نشده، همین اندازه مى‏فرماید: «ما از آن آبادیها (از ویرانه‏هاى در هم ریخته و شهرهاى بلا دیده و نابود شده) آنها درس عبرت و نشانه روشنى براى کسانى که اندیشه مى‏کنند باقى گذاردیم» (وَ لَقَدْ تَرَکْنا مِنْها آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ). ولى در آیه 84 سوره اعراف و همچنین آیه 82 سوره هود آمده است که نخست زلزله شدیدى شهرهاى آنها را بکلى زیر و رو کرد و سپس بارانى از سنگهاى آسمانى بر آنها فرو ریخت.    (آیه 36)- هر گروه ستمگر به نوعى مجازات شدند: بعد از داستان لوط و قومش نوبت به اقوام دیگرى همچون «قوم شعیب» و «عاد» و «ثمود» و «فرعون» مى‏رسد. نخست مى‏گوید: «ما به سوى مدین برادرشان شعیب را فرستادیم» (وَ إِلى‏ مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً). تعبیر به برادر، اشاره به نهایت محبت این پیامبران نسبت به امتهایشان و عدم سلطه‏جویى آنها است.  «مدین» شهرى است در جنوب غربى «اردن» که امروز به نام «معان» خوانده مى‏شود، در شرق «خلیج عقبه» قرار گرفته، و حضرت شعیب و قومش در آنجا مى‏زیستند.  «شعیب» مانند سایر پیامبران بزرگ خدا دعوت خود را از اعتقاد به مبدأ و معاد که پایه و اساس هر دین و آیین است آغاز کرد، «گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید و به روز قیامت امیدوار باشید» (فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ). اعتقاد به این دو اصل مسلما در تربیت و اصلاح انسان تأثیر فوق العاده‏اى خواهد داشت. دستور سوم «شعیب» یک دستور جامع عملى بود که تمام برنامه‏هاى اجتماعى را در بر مى‏گیرد گفت: «سعى در فساد در زمین مکنید» (وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ).  «فساد» مفهوم وسیعى دارد که هر گونه نابسامانى و ویرانگرى و انحراف و ظلم را در بر مى‏گیرد و نقطه مقابل آن صلاح و اصلاح است.   (آیه 37)- اما آن گروه به جاى این که اندرزهاى این مصلح بزرگ را به گوش جان بشنوند در مقام مخالفت بر آمده «او را تکذیب کردند» (فَکَذَّبُوهُ).  «و به این سبب زلزله آنها را فرا گرفت»! (فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ).  «و
401.mp3
1.03M
ترتیل صفحه 401 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 401 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ ﴿۳۹﴾ قارون و فرعون و هامان را نيز هلاك كرديم، موسي با دلائل روشن به سراغ آنها آمد اما آنها در زمين برتري جوئي كردند، ولي نتوانستند بر خدا پيشي گيرند. (۳۹) فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۰﴾ ما هر يك از آنها را به گناهشان گرفتيم، بر بعضي از آنها طوفاني تواءم با سنگريزه فرستاديم، و بعضي از آنها را صيحه آسماني فرو گرفت، و بعضي ديگر را در زمين فرو برديم، و بعضي را غرق كرديم، خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، ولي آنها خودشان بر خويشتن ستم نمودند. (۴۰) مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾ كساني كه غير از خدا را اولياء خود برگزيدند، همچون عنكبوتند كه خانه‏ اي براي خود انتخاب كرده و سست ترين خانه‏ ها خانه عنكبوت است اگر مي‏دانستند! (۴۱) إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴۲﴾ خداوند آنچه را غير از او مي‏خوانند مي‏داند و او شكست ناپذير و حكيم است. (۴۲) وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿۴۳﴾ اينها مثالهائي است كه ما براي مردم مي‏زنيم و جز عالمان آن را درك نمي‏كنند. (۴۳) خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۴﴾ خداوند، آسمانها و زمين را به حق آفريد، در اين آيتي است براي مؤ منان. (۴۴) اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾ آنچه را از كتاب آسماني به تو وحي شده تلاوت كن، و نماز را بر پا دار كه نماز (انسان را) از زشتيها و منكرات باز مي‏دارد و خداوند مي‏داند شما چه كارهائي انجام مي‏دهيد. (۴۵)
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 39 تا 45 سوره عنکبوت (صفحه 401) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 39)- این آیه از سه نفر از گردنکشان که هر کدام نمونه بارزى از یک قدرت شیطانى بودند نام برده، مى‏گوید: «و قارون و فرعون و هامان را نیز» هلاک کردیم (وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ). قارون مظهر ثروت توأم با غرور و خود خواهى و غفلت، فرعون مظهر قدرت استکبارى توأم با شیطنت، و هامان الگویى براى معاونت از ظالمان مستکبر بود. سپس مى‏افزاید: «موسى با دلائل روشن به سراغ این سه آمد» و حجت را بر آنها تمام کرد (وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‏ بِالْبَیِّناتِ).  «اما آنها راه استکبار و غرور و سر کشى را در زمین پیش گرفتند» (فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ). ولى «آنها (با این همه) نتوانستند بر خدا پیشى گیرند» و از چنگال قدرت او فرار کنند (وَ ما کانُوا سابِقِینَ).  زیرا آنها نتوانستند از قلمرو قدرت خدا با امکاناتى که در اختیار داشتند بگریزند، و از عذاب الهى رهایى یابند، بلکه در همان لحظه‏اى که خداوند اراده کرد آنها را با ذلت و زبونى به دیار عدم فرستاد.   (آیه 40)- در این آیه مى‏فرماید: «پس ما هر یک از آنها را به گناهش گرفتیم» (فَکُلًّا أَخَذْنا بِذَنْبِهِ).  «بر بعضى از آنها توفانى شدید و کوبنده توأم با سنگریزه فرستادیم» (فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَیْهِ حاصِباً). منظور از این گروه، قوم عاد است.  «و بعضى دیگر را صیحه آسمانى فرو گرفت» (وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ). و این عذابى بود که بر قوم ثمود، و بعضى اقوام دیگر نازل گردید.  «و بعضى دیگر از آنها را در زمین فرو بردیم» (وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ). این مجازاتى بود که در مورد قارون تحقق یافت و بالاخره «بعضى دیگر را غرق کردیم» (وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا). این اشاره به فرعون و هامان و اتباع آنهاست. در پایان آیه براى تأکید این واقعیت که اینها همه گرفتار عکس العمل کارهاى خویش شدند و محصولى را درو مى‏کردند که بذر آن را خودشان پاشیده بودند، مى‏فرماید: «خداوند هرگز به آنها ظلم و ستم نکرد، آنها بودند که بر خویشتن ستم مى‏کردند» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). آرى! مجازاتهاى این جهان و جهان دیگر باز تاب و تجسمى است از اعمال انسانها، در آنجا که تمام راههاى اصلاح و باز گشت را به روى خود ببندند.  (آیه 41)- تکیه‏گاههاى سست همچون لانه عنکبوت! در آیات گذشته سر نوشت دردناک و غم‏انگیز مشرکان مفسد و مستکبران لجوج و ظالمان بیدادگر و خود خواه بیان شد، به همین تناسب در اینجا مثال جالب و گویایى براى کسانى که غیر خدا را معبود و ولى خود قرار مى‏دهند بیان کرده، مى‏فرماید: «مثل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود بر گزیدند، مثل عنکبوت است که خانه‏اى براى خود انتخاب کرده، در حالى که سست‏ترین خانه‏ها، خانه عنکبوت است، اگر مى‏دانستند»! (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ). ولى آنها که بر ایمان و توکل بر خدا تکیه مى‏کنند تکیه بر سدّ پولادین دارند. ذکر این نکته نیز در اینجا ضرورى است: خانه عنکبوت و تارهاى او با این که ضرب المثل در سستى مى‏باشد خود از عجایب آفرینش است که دقت در آن انسان را به عظمت آفریدگار آشناتر مى‏کند. اگر به خانه‏هاى سالم عنکبوت دقت کنیم منظره جالبى همچون یک خورشید با شعاعهایش بر روى پایه‏هاى خصوصى از تارها مشاهده مى‏کنیم البته این خانه براى عنکبوت خانه مناسب و ایده‏آلى است ولى در مجموع سست‏تر از آن تصور نمى‏شود، و این چنین است معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستند.  (آیه 42)- در این آیه هشدار تهدیدآمیزى به این مشرکان غافل و بى‏خبر مى‏دهد، مى‏گوید: «خداوند آنچه را آنها غیر از او مى‏خوانند مى‏داند» (إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ). شرک آشکار آنها، و شرک مخفى و پنهانشان، هیچ یک بر خدا پوشیده نیست.  «و اوست قادر شکست‏ناپذیر و حکیم على الاطلاق» (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). اگر مهلت به آنها مى‏دهد، نه به خاطر آن است که نمى‏داند یا قدرتش محدود است، بلکه حکمت او ایجاب مى‏کند که فرصت کافى دهد تا بر همه اتمام حجت شود، و آنها که شایسته هدایتند، هدایت گردند.   (آیه 43)- این آیه گویا اشاره به ایرادى است که دشمنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر این مثالها به او مى‏کردند و مى‏گفتند: چگونه ممکن است خدایى که آفریننده زمین و آسمان است به عنکبوت و مگس و حشرات و مانند اینها مثال بزند. قرآن در پاسخ آنها مى‏گوید: «و اینها مثالهایى است که ما براى مردم مى‏زنیم و جز عالمان آن را درک نمى‏کنند» (وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلّ
َا الْعالِمُونَ).   (آیه 44)- در این آیه اضافه مى‏کند: «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده و در این نشانه عظیمى است براى افراد با ایمان» (خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ). باطل و بیهوده در کار او راه ندارد، اگر مثال به عنکبوت و خانه سست و بى‏بنیادش مى‏زند، روى حساب است، و اگر موجود کوچکى را براى تمثیل برگزیده براى بیان حق است، و گر نه او آفریننده بزرگترین کهکشانها و منظومه‏هاى آسمانى است.  (آیه 45)- نماز باز دارنده از زشتیها و بدیها: بعد از پایان بخشهاى مختلفى از سر گذشت اقوام پیشین و پیامبران بزرگ و بر خورد نا مطلوب آنها با این رهبران الهى، و پایان غم‏انگیز زندگى آنها، روى سخن را- براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشى کلى و جامع- به پیامبر کرده دو دستور به او مى‏دهد. نخست مى‏گوید: «آنچه را از کتاب آسمانى (قرآن) به تو وحى شده تلاوت کن» (اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ). بخوان و در زندگیت به کار بند. بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مى‏پردازد که شاخه اصلى پرورش است، مى‏گوید: «و نماز را بر پا دار» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ). سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته، مى‏گوید: «زیرا نماز (انسان را) از زشتیها و منکرات باز مى‏دارد» (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ). طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل باز دارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منکر است. البته نهى از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است. امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید: «کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز، او را از زشتیها و منکرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است»!   در دنباله آیه اضافه مى‏فرماید: «ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است» (وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ). ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز مى‏باشد، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشا و منکر نیز مهمتر است آن است که انسان را به یاد خدا مى‏اندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است، و حتى عامل اصلى نهى از فحشا و منکر نیز همین «ذکر اللّه» مى‏باشد، در واقع برترى آن به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب مى‏شود. و از آنجا که نیات انسانها و میزان حضور قلب آنها در نماز و سایر عبادات بسیار متفاوت است در پایان آیه مى‏فرماید: «و خدا مى‏داند چه کارهایى را انجام مى‏دهید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ). چه اعمالى را که در پنهان انجام مى‏دهید یا آشکار، چه نیاتى را که در دل دارید، و چه سخنانى که بر زبان جارى مى‏کنید.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 402 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶﴾ با اهل كتاب جز به روشي كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كساني كه از آنها مرتكب ظلم و ستم شدند، و به آنها بگوئيد ما به تمام آنچه از سوي خدا بر ما و شما نازل شده ايمان داريم، معبود ما و شما يكي است و در برابر او تسليم هستيم. (۴۶) وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ ﴿۴۷﴾ اينگونه، كتاب را بر تو نازل كرديم، كساني كه (پيش از اين) كتاب آسماني به آنها داده‏ ايم به اين كتاب ايمان مي‏آورند، و بعضي از اين گروه (مشركان) نيز به آن مؤ من مي‏شوند و آيات ما را جز كافران انكار نمي‏كنند. (۴۷) وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۴۸﴾ تو هرگز قبل از اين كتابي نمي‏خواندي و با دست خود چيزي نمي‏نوشتي مبادا كساني كه در صدد ابطال سخنان تو هستند شك و ترديد كنند. (۴۸) بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾ بلكه اين كتاب آسماني مجموعه‏ اي از آيات روشن است كه در سينه صاحبان دل جاي دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمي‏كنند. (۴۹) وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۰﴾ گفتند: چرا معجزاتي از سوي پروردگارش بر او نازل نشده ؟ بگو معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل مي‏شود، نه به ميل من و شما) من تنها انذار كننده آشكاري هستم. (۵۰) أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾ آيا براي آنها كافي نيست كه اين كتاب آسماني را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنها تلاوت مي‏شود؟ در اين رحمت و تذكري است براي كساني كه ايمان مي‏آورند. (۵۱) قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۵۲﴾ بگو همين بس كه خدا ميان من و شما گواه است، آنچه را در آسمانها و زمين است مي‏داند كساني كه به باطل ايمان آوردند و به الله كافر شدند زيانكاران واقعي هستند. (۵۲)
402.mp3
1.24M
ترتیل صفحه 402 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 46 تا 52 سوره عنکبوت (صفحه 402) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 46)- براى بحث بهترین روش را بر گزینید: در آیات گذشته بیشتر سخن از نحوه بر خورد با «بت پرستان» لجوج و جاهل بود که به مقتضاى حال با منطقى تند، با آنها سخن مى‏گفت، و در اینجا سخن از مجادله با «اهل کتاب» است که باید به صورت ملایمتر باشد. نخست مى‏فرماید: «با اهل کتاب جز به روشى که از همه بهتر است مجادله نکنید» (وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). منظور در اینجا بحث و گفتگوهاى منطقى است، یعنى الفاظ شما مؤدّبانه، لحن سخن دوستانه، محتواى آن مستدل، آهنگ صدا خالى از فریاد و جنجال و هر گونه خشونت و هتک احترام، همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد. البته همین اصل کلى در بحث و مجادله اسلامى در مواردى ممکن است حمل بر ضعف و زبونى شود، و یا طرف مقابل آنچنان مست و مغرور باشد که این طرز بر خورد انسانى، بر جرأت و جسارتش بیفزاید لذا در دنباله آیه به صورت یک استثنا مى‏فرماید: «مگر کسانى از آنها که مرتکب ظلم و ستم شدند» (إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ). همانها که بر خود و دیگران ظلم کردند و بسیارى از آیات الهى را کتمان نمودند تا مردم به اوصاف پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله آشنا نشوند. و در آخر آیه یکى از مصداقهاى روشن «مجادله به احسن» را که مى‏تواند الگوى زنده‏اى براى این بحث باشد به میان آورده، مى‏فرماید: «بگویید ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، معبود ما و شما یکى است، و در برابر او تسلیم هستیم» (وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ). (آیه 47)- این آیه به عنوان تأکید بر اصول چهارگانه‏اى که در آیه قبل آمد، مى‏فرماید: «و این گونه کتاب [قرآن‏] را بر تو نازل کردیم» (وَ کَذلِکَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ). آرى! این قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پیامبران راستین تسلیم بى‏قید و شرط در برابر فرمان حق، و مجادله با بهترین شیوه‏ها نازل شده. سپس مى‏افزاید: «کسانى که کتاب (آسمانى) به آنها داده‏ایم (و به راستى به آن پایبند و معتقدند) به این کتاب ایمان مى‏آورند» (فَالَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یُؤْمِنُونَ بِهِ). چرا که هم نشانه‏هاى آن را در کتب خود یافته‏اند، و هم محتوایش را از نظر اصول کلى هماهنگ با محتواى کتب خود مى‏بینند. بعد مى‏افزاید: «و گروهى از اینها (از اهل مکه و مشرکان عرب) نیز به آن ایمان مى‏آورند» (وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ). و در پایان در مورد کافران هر دو گروه مى‏گوید: «آیات ما را جز کافران انکار نمى‏کنند» (وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الْکافِرُونَ). آنها به خاطر لجاجت و تعصب و تقلید کور کورانه از نیاکان، و یا براى حفظ منافع نامشروع زود گذر به انکار بر مى‏خیزند. (آیه 48)- سپس به یکى دیگر از نشانه‏هاى روشن حقانیت دعوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله که تأکیدى است بر محتواى آیه گذشته اشاره کرده، مى‏گوید: «تو هرگز پیش از این کتابى را نمى‏خواندى، و با دست خود چیزى نمى‏نوشتى مبادا دشمنانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند شک و تردید کنند» و بگویند آنچه را او آورده نتیجه مطالعه کتب پیشین و نسخه بردارى از آنهاست (وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ). تو هرگز به مکتب نرفتى و خط ننوشتى، اما با اشاره وحى الهى، مسأله آموز صد مدرّس شدى! (آیه 49)- در این آیه نشانه‏هاى دیگرى براى حقانیت قرآن بیان کرده، مى‏گوید: «این کتاب آسمانى مجموعه‏اى است از آیات بینات که در سینه‏هاى صاحبان علم قرار مى‏گیرد» (بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ). تعبیر به «آیاتٌ بَیِّناتٌ» بیانگر این واقعیت است که نشانه‏هاى حقانیت قرآن در خود آن به چشم مى‏خورد و در پیشانى آیات مى‏درخشد. از این گذشته، طرفداران این آیات و طالبان و دلدادگان آن، کسانى هستند که بهره‏اى از علم و آگاهى دارند، هر چند دستشان تهى و پایشان برهنه است. در پایان آیه اضافه مى‏کند: «و آیات ما را جز ستمگران (از روى عناد) انکار نمى‏کنند» (وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ). چرا که نشانه‏هاى آن روشن است و در کتب پیشین نیز آمده است. (آیه 50)- آیا معجزه قرآن کافى نیست؟! کسانى که بر اثر لجاجت و اصرار در باطل، حاضر نبودند به هیچ قیمتى در برابر بیان مستدل و منطقى قرآن تسلیم شوند. دست به بهانه جویى تازه‏اى زدند. چنانکه قرآن در این آیه مى‏گوید: آنها از روى سخریه و استهزا «گفتند: چرا معجزاتى (همچون معجزات موسى و عیسى) از سوى پروردگارش بر او نازل نشده است»؟ (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ
آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ). چرا او عصاى موسى و ید بیضا و دم مسیحا ندارد؟ قرآن براى پاسخگویى به این بهانه جویان لجوج، از دو راه وارد مى‏شود. نخست مى‏گوید: به آنها «بگو: (معجزه کار من نیست که با تمایلات شما انجام گیرد) معجزات همه نزد خداست» (قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ). او مى‏داند چه معجزه‏اى در چه زمانى و براى چه اقوامى متناسب است. و بگو: «من فقط انذار کننده و بیم دهنده آشکارم» (وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ). (آیه 51)- پاسخ دیگر این که: «آیا همین اندازه براى آنها کافى نیست که ما این کتاب آسمانى را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مى‏شود» (أَ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ). آنها تقاضاى معجزات جسمانى مى‏کنند، در حالى که قرآن برترین معجزه معنوى است. معجزه‏اى جاویدان، که شب و روز آیاتش بر آنها خوانده مى‏شود. و در پایان آیه براى تأکید و توضیح بیشتر مى‏گوید: «در این کتاب آسمانى هم رحمت بزرگى نهفته است و هم تذکر گویایى، براى کسانى که ایمان مى‏آورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَرَحْمَةً وَ ذِکْرى‏ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). آرى! قرآن هم رحمت است و هم وسیله یادآورى، اما براى گروه با ایمان براى آنها که درهاى قلب خود را به روى حقیقت گشوده‏اند. (آیه 52)- و از آنجا که هر مدعى نیاز به شاهد و گواه دارد در این آیه مى‏فرماید: «بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه است» (قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ شَهِیداً). بدیهى است هر قدر آگاهى شاهد و گواه بیشتر باشد ارزش شهادت او بیشتر است، لذا در جمله بعد اضافه مى‏کند: خدایى گواه من است که تمام «آنچه را در آسمانها و زمین است مى‏داند» (یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ممکن است این گواهى، گواهى عملى باشد زیرا وقتى خداوند معجزه بزرگى همچون قرآن را در اختیار پیامبرش قرار مى‏دهد سند حقانیت او را امضا کرده است. علاوه بر گواهى عملى فوق، در آیات متعددى از قرآن مجید گواهى قولى نیز داده شده. و نیز ممکن است منظور گواهى و شهادت خداوند باشد در کتب آسمانى پیشین که علماى اهل کتاب به خوبى از آن آگاهى داشتند. در پایان آیه به عنوان یک هشدار و تهدید مى‏فرماید: «و کسانى که به باطل ایمان آوردند و به اللّه کافر شدند زیانکاران واقعى هستند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ کَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). چه خسرانى از این بالاتر که انسان تمام سرمایه‏هاى وجود خود را در برابر هیچ از دست بدهد آنگونه که مشرکان دادند!
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 403 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۳﴾ آنها با عجله از تو عذاب را مي‏طلبند، و اگر موعد مقرري تعيين نشده بود عذاب (الهي) به سراغ آنها مي‏آمد، سرانجام اين عذاب بطور ناگهاني بر آنها نازل مي‏شود در حالي كه نمي‏دانند. (۵۳) يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۵۴﴾ آنها با عجله از تو تقاضاي عذاب مي‏كنند، در حالي كه جهنم به كافران احاطه دارد! (۵۴) يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۵﴾ آن روز كه عذاب (الهي) آنها را از بالاي سر و پائين پا مي‏پوشاند و به آنها مي‏گويد بچشيد آنچه را عمل مي‏كرديد (روز سخت و دردناكي است). (۵۵) يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾ اي بندگان من كه ايمان آورده‏ ايد زمين من وسيع است تنها مرا بپرستيد (و تسليم در برابر فشارهاي دشمنان نشويد). (۵۶) كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۵۷﴾ هر انساني مرگ را مي‏چشد، سپس به سوي ما باز مي‏گرديد. (۵۷) وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿۵۸﴾ كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفه‏ هائي از بهشت جاي مي‏دهيم كه نهرها در زير آن جاري است، جاودانه در آن خواهند ماند، چه خوبست پاداش عمل كنندگان! (۵۸) الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۵۹﴾ همانها كه (در برابر مشكلات) صبر (و استقامت) مي‏كنند و بر پروردگارشان توكل مي‏نمايند. (۵۹) وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۰﴾ چه بسيار جنبندگاني كه قدرت ندارند روزي خود را حمل كنند خداوند آنها را و شما را روزي مي‏دهد، و او است شنوا و دانا. (۶۰) وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۶۱﴾ هر گاه از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخر كرده است ؟ مي‏گويند: الله، پس با اينحال چگونه (از عبادت خدا) منحرف مي‏شوند؟ (۶۱) اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۶۲﴾ خداوند روزي را براي هر كس از بندگانش بخواهد گسترده مي‏كند، و براي هر كس مي‏خواهد محدود مي‏سازد، خداوند به همه چيز داناست. (۶۲) وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۳﴾ و اگر از آنها بپرسي چه كسي از آسمان آبي نازل كرد و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش احيا نمود؟ مي‏گويند: الله، بگو ستايش مخصوص خداست، اما اكثر آنها نمي‏دانند. (۶۳)
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 404 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾ اين زندگي دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست، و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر آنها مي‏دانستند. (۶۴) فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ﴿۶۵﴾ هنگامي كه سوار بر كشتي شوند خدا را با اخلاص مي‏خوانند (و غير او را فراموش مي‏كنند) اما هنگامي كه خدا آنها را به خشكي رسانيد و نجات داد باز مشرك مي‏شوند! (۶۵) لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾ (بگذار) آياتي را كه به آنها داده‏ ايم انكار كنند و از لذات زودگذر زندگي بهره گيرند اما به زودي خواهند فهميد! (۶۶) أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ ﴿۶۷﴾ آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي كه مردم را در اطراف آنها (در بيرون اين حرم) مي‏ربايند؟ آيا به باطل ايمان مي‏آورند و نعمت خدا را كفران مي‏كنند؟ (۶۷) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾ چه كسي ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ مي‏بندد، يا حق را پس از آنكه به سراغش آمد تكذيب مي‏كند؟ آيا جايگاه كافران در دوزخ نيست ؟ (۶۸) وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند قطعا هدايتشان خواهيم كرد و خدا با نيكوكاران است. (۶۹) سوره روم تعدا آیات : 60 جزء 21 سوره 30 قرآن کریم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان الم ﴿۱﴾ الم (۱) غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ روميان مغلوب شدند. (۲) فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾ (و اين شكست) در سرزمين نزديكي رخ داد، اما آنها بعد از مغلوبيت به زودي غلبه خواهند كرد. (۳) فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾ در چند سال، همه كارها از آن خدا است، چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزي) و در آن روز مؤ منان خوشحال خواهند شد. (۴) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾ به سبب ياري پروردگار، خداوند هر كس را بخواهد نصرت مي‏دهد و او عزيز و حكيم است. (۵)
تفسیر مختصر صفحه 403 قرآن منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 53)- در این آیه به سومین بهانه جوییهاى آنها اشاره کرده، مى‏گوید:  «آنها در مورد عذاب عجله مى‏کنند و با سرعت آن را از تو مى‏طلبند» (وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ). آنها مى‏گویند اگر عذاب الهى حق است و دامن کفار را مى‏گیرد پس چرا به سراغ ما نمى‏آید؟! قرآن در پاسخ این سخن سه جواب مى‏دهد. نخست مى‏گوید: «اگر موعد مقررى تعیین نشده بود عذاب الهى فورا به سراغشان مى‏آمد» (وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ). این زمان معین براى آن است که هدف اصلى یعنى بیدارى یا اتمام حجت بر آنها حاصل گردد. دیگر این که آنها که این سخن را مى‏گویند چه اطمینانى دارند که هر لحظه عذاب الهى دامنشان را نگیرد؟ چرا که «این عذاب ناگهانى و بدون مقدمه، و در حالى که آنها نمى‏دانند و توجه ندارند به سراغشان مى‏آید» (وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ). گرچه موعد عذاب در واقع معین و مقرر است ولى مصلحت این است که آنها از این آگاه نباشند و بدون مقدمه فرا رسد.   (آیه 54)- بالاخره سومین پاسخ را قرآن در این بیان آیه کرده، مى‏گوید: «آنها در برابر تو در مورد عذاب عجله مى‏کنند در حالى که جهنم هم اکنون کافران را احاطه کرده است»! (یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ).  اگر عذاب دنیا تأخیر بیفتد عذاب آخرت صد در صد قطعى است آنچنان مسلم است که قرآن به صورت یک امر فعلى از آن یاد مى‏کند و مى‏گوید: «جهنم گویى هم اکنون آنها را احاطه کرده است»!  (آیه 55)- سپس مى‏افزاید: «آن روز که عذاب الهى از بالاى سر و از پایین پا، آنها را فرا مى‏گیرد، و به آنها مى‏گوید: بچشید آنچه را که عمل مى‏کردید» روز سخت و دردناکى است (یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ یَقُولُ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).   (آیه 56)- شأن نزول: این آیه در باره مؤمنانى نازل شده که در مکّه تحت فشار شدید کفار بودند، بطورى که توانایى بر اداى وظایف اسلامى خود نداشتند. به آنها دستور داده شد از آن سرزمین هجرت کنند. تفسیر: هجرتى باید کرد! از آنجا که در آیات گذشته سخن از موضعگیریهاى مختلف مشرکان در برابر اسلام و مسلمانان بود در اینجا به وضع خود مسلمانان پرداخته و مسؤولیت و وظیفه آنها را در برابر یکى از مشکلاتى که در ارتباط با کفار دارند یعنى مشکل اذیت و آزار و محدودیت و فشار آنها را بیان مى‏کند. مى‏فرماید: «اى بندگان من که ایمان آورده‏اید (و هم اکنون براى انجام وظایف دینى خود تحت فشار دشمن هستید) سرزمین من وسیع است (به جاى دیگر هجرت کنید و) مرا بپرستید» (یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی واسِعَةٌ فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ) . چرا که هدف آفرینش انسان بندگى خداست. هر گاه این هدف اساسى و نهایى زیر پا بماند راهى جز هجرت نیست.   (آیه 57)- از آنجا که یکى از عذرهاى کسانى که در بلاد شرک مى‏ماندند و حاضر به هجرت نبودند این بود که ما مى‏ترسیم از دیار خود بیرون برویم و خطر مرگ به وسیله دشمنان، یا گرسنگى، یا عوامل دیگر ما را تهدید کند به علاوه به فراق بستگان و خویشاوندان و فرزندان و شهر و دیار خود مبتلا شویم، قرآن در این آیه به عنوان یک پاسخ جامع به آنها مى‏گوید: سر انجام همه انسانها مى‏میرند، و «هر کسى مرگ را مى‏چشد، سپس به سوى ما باز گردانده مى‏شوید» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ). گمان نکنید مرگ پایان همه چیز است، چرا که «همه شما به سوى ما باز مى‏گردید» به سوى پروردگار بزرگ، و به سوى نعمتهاى بى‏پایانش.  (آیه 58)- این آیه به گوشه‏اى از پاداشهاى مؤمنان اشاره کرده، مى‏فرماید:  «و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفه‏هایى از بهشت جاى مى‏دهیم که نهرها از زیر آن جارى است» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ). امتیاز دیگر غرفه‏هاى بهشتى این است که همچون منازل و قصرهاى این جهان نیست که هنوز انسان دمى در آن نیاسوده است بانگ «الرحیل» زده مى‏شود بلکه «آنها جاودانه در آن خواهند ماند» (خالِدِینَ فِیها). و در پایان آیه اضافه مى‏کند: «چه خوب است پاداش آنها که براى خدا عمل مى‏کنند» (نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ).   (آیه 59)- این آیه مهمترین اوصاف مؤمنان عامل را به این صورت بیان مى‏کند: «آنها کسانى هستند که در برابر مشکلات صبر و استقامت به خرج مى‏دهند، و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند» (الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ). از زن و فرزند و دوستان و بستگان و خانه و کاشانه خود جدا مى‏شوند و صبر مى‏کنند. مرارتهاى غربت و سختیهاى آوارگى از وطن را مى‏چشند و شکیبا هستند. و اگر درست بیندیشیم ریشه هم
ه فضائل انسانى همین «صبر» و «توکل» است: صبر عامل استقامت در برابر موانع و مشکلات است، و توکل انگیزه حرکت در این راه پرنشیب و فراز.   (آیه 60)- در این آیه در پاسخ کسانى که به زبان حال یا زبان قال مى‏گفتند: اگر ما از شهر و دیار خود هجرت کنیم چه کسى به ما روزى مى‏دهد؟ مى‏گوید: غم روزى را نخورید و ننگ ذلت و اسارت را نپذیرید، روزى رسان خداست، نه تنها شما که «بسیارند جنبندگانى که حتى نمى‏توانند روزى خود را حمل کنند (و هرگز ذخیره غذایى در لانه خود ندارند، و هر روز نوروزى نو مى‏خواهند) اما خدا آنها را (گرسنه نمى‏گذارد و) روزى مى‏دهد، و همو شما را نیز روزى مى‏بخشد» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ). در پایان آیه تأکید مى‏کند: «و او شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). سخن همه شما را مى‏شنود، و حتى زبان حال شما و همه جنبدگان را مى‏داند از نیازهاى همه به خوبى باخبر است و چیزى از دایره علم بى‏پایان او پنهان نیست.   (آیه 61)- در دل خدا مى‏گویند و با زبان بت! در آیات گذشته روى سخن با مشرکانى بود که حقانیت اسلام را درک کرده بودند اما به خاطر ترس از قطع روزى خود حاضر به قبول ایمان و هجرت نبودند در اینجا روى سخن را به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله- و در واقع به همه مؤمنان- کرده دلائل توحید را از طریق «خلقت» و «ربوبیت» و «فطرت» بیان مى‏کند، و به آنها خاطرنشان مى‏سازد که سر نوشت آنها به دست خدایى است که در «آفاق» و «انفس» آثار او را مى‏یابند، نه به دست بتها که بتها هیچ نقشى در این میان ندارند. نخست به مسأله خلقت آسمان و زمین اشاره کرده و از اعتقادات باطنى آنها کمک گرفته، مى‏گوید: «اگر از آنها سؤال کنى چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟ و (چه کسى) خورشید و ماه را مسخر (فرمان خویش در طریق منافع بندگان کرده؟) همه یک زبان پاسخ مى‏گویند: اللّه» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ). زیرا مسلم است نه بت پرستان و نه غیر آنها هیچ کس نمى‏گوید خالق زمین و آسمان و تسخیر کننده خورشید و ماه یک مشت سنگ و چوبى است که به دست انسان ساخته و پرداخته شده است. در پایان آیه، بعد از ذکر این دلیل روشن مى‏گوید: «با این حال چگونه آنها (از عبادت خداوند خالق متعال به عبادت یک مشت بتهاى سنگى و چوبى) بازگردانده مى‏شوند»؟ (فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ). گویى قدرت بر تصمیم‏گیرى ندارند و بى‏اراده به سوى بت پرستى کشیده مى‏شوند!  (آیه 62)- سپس براى تأکید همین معنى که هم خالق اوست و هم رازق اوست، اضافه مى‏کند: «خداوند روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مى‏کند و (براى هر کس بخواهد) محدود و تنگ مى‏سازد» (اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ). و اگر چنین تصور کنند که خدا قدرت دارد، ولى از حال آنها آگاه نیست این اشتباه بزرگى است، چرا که «خداوند به همه چیز داناست» (إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ). مگر ممکن است کسى خالق و مدبر باشد و لحظه به لحظه فیض او به موجودات برسد و در عین حال از وضع آنها آگاه نباشد؟ این قابل تصور نیست.   (آیه 63)- در مرحله دوم سخن از «توحید ربوبى» و نزول سر چشمه اصلى ارزاق از ناحیه خداست، مى‏فرماید: «اگر از آنها سؤال کنى چه کسى از آسمان آبى نازل کرد پس زمین را بعد از مردن به وسیله آن زنده کرد همه یک زبان مى‏گویند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ). این اعتقاد باطنى بت پرستان است که حتى از اظهار آن با زبان ابا نداشتند، زیرا آنها هم «خالق» را خدا مى‏دانستند و هم «ربّ و مدبر جهان» را. بعد مى‏افزاید: «بگو: حمد و ستایش مخصوص خداست» (قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ). حمد و سپاس براى کسى است که همه نعمتها از ناحیه اوست. و از آنجا که گفتگوهاى مشرکان از یکسو، و گفتارها و اعمالشان از سوى دیگر با هم تناقض داشت، در پایان آیه مى‏افزاید: «بلکه بیشترشان درک نمى‏کنند» (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ). و گر نه انسان عاقل فهمیده چگونه ممکن است خالق و رازق و مدبر جهان را خدا بداند، و در برابر بتها که هیچ تأثیرى در سرنوشت آنان ندارند سجده کند.
تفسیر مختصر آیات صفحه 404 منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 64)- و براى این که اندیشه آنها را از افق زندگى محدود فراتر برد و جهان وسیعترى در برابر دید عقل آنها بگشاید در این آیه چگونگى زندگى دنیا را در مقایسه با زندگى جاویدان سراى دیگر در یک عبارت کوتاه و بسیار پر معنى چنین بیان مى‏کند: «این زندگى دنیا جز لهو و لعب چیزى نیست» جز سرگرمى و بازى مطلبى در آن یافت نمى‏شود (وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ).  «و سراى آخرت زندگى واقعى است اگر آنها مى‏دانستند» (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ). بدیهى است قرآن هرگز نمى‏خواهد با این تعبیر ارزش مواهب الهى را در این جهان نفى کند، بلکه مى‏خواهد با یک مقایسه صریح و روشن ارزش این زندگى را در برابر آن زندگى مجسم سازد، علاوه بر این به انسان هشدار دهد که «اسیر» این مواهب نباشد، بلکه «امیر» بر آنها گردد، و هرگز ارزشهاى اصیل وجود خود را با آنها معاوضه نکند.  (آیه 65)- در مرحله سوم به سراغ فطرت و سرشت انسانى و تجلى نور توحید در بحرانى‏ترین حالات، در درون جان انسانها مى‏رود و ضمن مثال بسیار گویایى مى‏فرماید: «هنگامى که بر کشتى سوار مى‏شوند خدا را با اخلاص کامل مى‏خوانند (و غیر او از نظرشان محو مى‏شود) اما هنگامى که آنها را از طوفان و گرداب رهایى مى‏بخشد و به خشکى مى‏رساند باز مشرک مى‏شوند»! (فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ). آرى! شداید و طوفانها زمینه‏ساز شکوفایى فطرت آدمى است، چرا که نور توحید در درون جان همه انسانها نهفته است. تعلیمات غلط و غفلت و غرور، مخصوصا به هنگام سلامت و وفور نعمت، پرده‏هایى بر آن مى‏افکند، اما طوفانهاى حوادث این پرده‏ها را مى‏درد و آن نقطه نورانى آشکار مى‏شود.   (آیه 66)- در این آیه بعد از ذکر این همه استدلالات بر توحید و خدا پرستى مخالفان را با تهدیدى شدید و کوبنده مواجه ساخته، مى‏گوید: «آنها آیات ما را انکار کنند (و نعمتهاى ما را نادیده بگیرند) و چند روزى از لذات زود گذر بهره ببرند، اما به زودى خواهند فهمید» که عاقبت کفر و شرک آنها به کجا خواهد رسید؟ و آنها را به چه سرنوشت شومى گرفتار خواهد ساخت؟ (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ وَ لِیَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).  (آیه 67)- شأن نزول:  «گروهى از مشرکان گفتند: اى محمّد! اگر ما داخل در دین تو نمى‏شویم تنها به خاطر این است که مى‏ترسیم مردم ما را بربایند (و بسرعت نابود کنند) چون جمعیت ما کم است و جمعیت مشرکان عرب بسیارند، به محض این که به آنها خبر رسد که ما وارد دین تو شده‏ایم بسرعت ما را مى‏ربایند، و خوراک یک نفر از آنها هستیم! در اینجا آیه أَ وَ لَمْ یَرَوْا ... نازل شد و به آنها پاسخ گفت.» تفسیر: در آیات گذشته نیز به این بهانه مشرکان به صورت دیگرى اشاره شده بود که ما مى‏ترسیم اگر اظهار ایمان کنیم و به دنبال آن هجرت نماییم زندگى ما مختل گردد که قرآن از طرق مختلف به آنها پاسخ گفت. در این آیه قرآن از طریق دیگرى به آنها پاسخ داده، مى‏فرماید: «آیا ندیدند که ما (براى آنها حرم امنى) قرار دادیم» سر زمین پاک و مقدس مکّه (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً).  «در حالى که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) مى‏ربایند»؟  (وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ). همه جا غارت است و کشتار، اما این سر زمین همچنان امن و امان باقى مانده است.  «آیا (با این حال) به باطل ایمان مى‏آورند و نعمت خدا را کفران مى‏کنند»؟! (أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ).   (آیه 68)- پس از ذکر این دلیل روشن در این آیه چنین نتیجه‏گیرى و جمع‏بندى مى‏کند: «چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آن که به سراغش آمده تکذیب نماید»؟ (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ). ما دلایل آشکارى براى شما اقامه کردیم که جز «اللّه» شایسته پرستش نیست اما شما بر خدا دروغ مى‏بندید و شریکانى براى او مى‏تراشید. شرک خمیر مایه همه مفاسد اجتماعى است و ستمهاى دیگر در واقع از آن سر چشمه مى‏گیرد، هوى پرستى، مقام پرستى، و دنیا پرستى هر کدام نوعى از شرک است. ولى بدانید عاقبت شومى در انتظار مشرکان است «آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست»؟ (أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرِینَ).  (آیه 69)- این آیه که در عین حال آخرین آیه سوره عنکبوت است واقعیت مهمى را بیان مى‏کند که عصاره‏اى از تمام این سوره و هماهنگ با آغاز آن است. مى‏فرماید: راه خدا گرچه مشکلات فراوان دارد، مشکل از نظر شناخت حق، مشکل از نظر وسوسه‏هاى شیاطین جن و انس، مشکل از نظر مخالفت دشمنان سر سخت و بى‏رحم
، و مشکل از نظر لغزشهاى احتمالى اما در اینجا یک حقیقت است که به شما در برابر این مشکلات نیرو و اطمینان مى‏دهد و حمایت مى‏کند و آن این که: «آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند قطعا به راههاى خود هدایتشان خواهیم کرد، و خداوند با نیکوکاران است» (وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ). تعبیر به «جهاد» تعبیر وسیع و مطلقى است و هر گونه جهاد و تلاشى را که در راه خدا و براى او و به منظور وصول به اهداف الهى صورت گیرد شامل مى‏شود، خواه در طریق کسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شکیبایى در برابر وسوسه معصیت، یا در مسیر کمک به افراد مستضعف، و یا انجام هر کار نیک دیگر. کسانى که در این راهها به هر شکل و هر صورت براى خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت الهى هستند. بنا بر این هر گونه شکست و ناکامى نصیب ما شود معلول یکى از دو چیز است: یا در جهاد کوتاهى کرده‏ایم، و یا اخلاص در کار ما نبوده است.  «پایان سوره عنکبوت»   سوره روم [30] این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 60 آیه است محتواى سوره: مطالب این سوره را در هفت بخش مى‏توان خلاصه کرد. 1- پیشگویى از پیروزى رومیان بر ایرانیان در جنگى که در آینده درگیر مى‏شد. 2- گوشه‏اى از طرز فکر و چگونگى حالات افراد بى‏ایمان. 3- بخش مهمى از آیات عظمت خداوند در آسمان و زمین و در وجود انسانها. 4- سخن از توحید فطرى بعد از بیان دلائل آفاقى و انفسى. 5- بازگشت به شرح و تبیین حالات افراد بى‏ایمان و گنهکار، و ظهور فساد در زمین بر اثر گناهان آنها. 6- اشاره‏اى به مسأله مالکیت و حق ذى القربى و نکوهش از رباخوارى. 7- بازگشت مجددى به دلائل توحید و نشانه‏هاى حق و مسائل مربوط به معاد. فضیلت تلاوت سوره: علاوه بر حدیثى که از امام صادق علیه السّلام در فضیلت سوره عنکبوت نقل شد، در حدیث دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده: «هر کس سوره روم را بخواند پاداشى معادل ده حسنه به تعداد هر فرشته‏اى که در میان آسمان و زمین تسبیح خدا مى‏گوید خواهد داشت و آنچه را در روز و شب از دست داده جبران خواهد کرد».    بدیهى است کسى که محتواى این سوره را در روح و جان خود جاى دهد و مراقبت پروردگار را در هر لحظه در خود ببیند، تقواى الهى چنان قلبش را پر مى‏کند که شایسته چنین پاداش بزرگى است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر   (آیه 1)- شأن نزول: آیات نخستین این سوره بدین سبب نازل شد که در آن هنگام که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در «مکّه» بود، و مؤمنان در اقلیت قرار داشتند، جنگى میان ایرانیان و رومیان در گرفت، و در این نبرد ایرانیان پیروز شدند. مشرکان «مکّه» این را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقانیت شرک خود دانستند! آیات نخستین این سوره نازل شد و قاطعانه گفت: گرچه ایرانیان در این نبرد پیروز شدند اما چیزى نمى‏گذرد که از رومیان شکست خواهند خورد و حتى حدود زمان این پیشگویى را نیز بیان داشت. این پیشگویى قاطع قرآن که از یک سو نشانه اعجاز این کتاب آسمانى و اتکا آورنده آن به علم بى‏پایان پروردگار به عالم غیب است، و از سوى دیگر نقطه مقابل تفأل مشرکان بود، مسلمانان را طورى دلگرم ساخت که حتى مى‏گویند: بعضى از آنان با مشرکان روى این مسأله شرطبندى مهمى کردند!- آن روز هنوز حکم تحریم این گونه شرط بندیها نازل نشده بود. تفسیر: یک پیشگویى عجیب! این سوره جزء 29 سوره‏اى است که با حروف مقطعه آغاز مى‏شود «الف، لام، میم» (الم). تنها چیزى که در اینجا جلب توجه مى‏کند این است که بر خلاف بسیارى از سوره‏هایى که با حروف مقطعه آغاز مى‏شود و پشت سر آن سخن از عظمت قرآن است در اینجا بحثى از عظمت قرآن نمى‏یابیم، بلکه سخن از شکست رومیان و پیروزى مجدد آنها در آینده است، ولى با دقت روشن مى‏شود که این بحث نیز بیان عظمت قرآن است، چرا که این خبر غیبى مربوط به آینده از نشانه‏هاى اعجاز و عظمت این کتاب آسمانى محسوب مى‏شود.  (آیه 2)- بعد از ذکر حروف مقطعه مى‏فرماید: «رومیان مغلوب شدند» (غُلِبَتِ الرُّومُ).   (آیه 3)- «و این شکست در سرزمین نزدیکى واقع شد» (فِی أَدْنَى الْأَرْضِ). منظور از «ادنى الارض» (سرزمین نزدیک) سرزمین ایرانیان بوده است یعنى در محلى واقع شد که نزدیکترین نقطه میان ایران و روم بود. سپس اضافه مى‏کند: «و آنها (رومیان) بعد از مغلوبیت به زودى غلبه خواهند کرد» (وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ).   (آیه 4)- سپس حدود سالهاى آن را با این عبارت بیان مى‏کند: «در چند سال»! (فِی بِضْعِ سِنِینَ). و اگر مى‏بینید خداوند از آینده خبر مى‏دهد، به خاطر آن است که «همه کارها از آن خداست چه قبل و چه بعد» از این شکست و پیروزى (لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ). عبارت فوق مى‏خواهد این نکته را روشن سازد که قادر بالذّات و مالک على ال
اطلاق اوست و هر کس هر چیزى دارد از او دارد. سپس مى‏افزاید: اگر امروز که رومیان شکست خوردند مشرکان خوشحال شدند «در آن روز مؤمنان (به خاطر پیروزى دیگرى) خوشحال خواهند شد»! (وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ).   (آیه 5)- آرى! خوشحال مى‏شوند «به سبب یارى خداوند» (بِنَصْرِ اللَّهِ). خداوند «هر که را بخواهد یارى مى‏کند، و او صاحب قدرت و رحیم است»! (یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). مسلمانان در آن روز از جهات مختلفى خوشحال شدند: از پیروزى اهل کتاب بر مجوسیان که صحنه‏اى از غلبه خدا پرستى بر شرک بود. از پیروزى معنوى به خاطر ظهور اعجاز قرآن. و از پیروزى مقارن آن که احتمالا «صلح حدیبیه» یا یکى دیگر از فتوحات مسلمین بود.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 405 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ اين چيزي است كه خدا وعده كرده، و وعده الهي هرگز تخلف نمي‏پذيرد، ولي اكثر مردم نمي‏دانند. (۶) يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿۷﴾ آنها تنها ظاهري از زندگي دنيا را مي‏دادند، و از آخرت (و پايان كار) بيخبرند. (۷) أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ ﴿۸﴾ آيا آنها در دل خود نينديشيدند كه خداوند آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق و براي زمان معيني نيافريده، ولي بسياري از مردم (رستاخيز و) لقاي پروردگارشان را منكرند. (۸) أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۹﴾ آيا در زمين سير نكردند و ببينند عاقبت كساني كه قبل از آنها بودند چگونه شد؟، آنها نيروئي بيش از اينان داشتند، و زمين را (براي زراعت و آبادي) دگرگون ساختند، و بيش از آنچه اينان آباد كردند، عمران نمودند، و پيامبرانشان با دلائل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انكار كردند و كيفر خود را ديدند) خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، آنها به خودشان ستم مي‏كردند. (۹) ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰﴾ سپس سرانجام كساني كه اعمال بد مرتكب شدند به جائي رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آنرا به سخريه گرفتند. (۱۰) اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۱۱﴾ خداوند آفرينش را آغاز مي‏كند سپس آن را تجديد مي‏نمايد، سپس به سوي او باز مي‏گرديد. (۱۱) وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۱۲﴾ آن روز كه قيامت بر پا مي‏شود مجرمان در نوميدي و غم و اندوه فرو مي‏روند. (۱۲) وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ ﴿۱۳﴾ و براي آنها شفيعاني از معبودانشان نخواهد بود و نسبت به معبودهائي كه آنها را شريك خدا قرار داده بودند كافر مي‏شوند. (۱۳) وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ ﴿۱۴﴾ آن روز كه قيامت بر پا مي‏گردد (مردم) از هم جدا مي‏شوند. (۱۴) فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ ﴿۱۵﴾ اما آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغي از بهشت شاد و مسرور خواهند بود. (۱۵)
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 6 تا 15 سوره روم (صفحه 405) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 6)- باز هم براى تأکید بیشتر مى‏فرماید: «این وعده‏اى است که خدا داده است» (وَعْدَ اللَّهِ).  «و خداوند هرگز از وعده‏اش تخلف نخواهد کرد، هر چند بیشتر مردم نمى‏دانند» (لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). و علت عدم آگاهى مردم عدم معرفتشان نسبت به خدا و علم و قدرت اوست آنها خدا را به درستى نشناختند، و لذا از این حقیقت که او محال است از وعده‏اش تخلف کند درست آگاه نیستند، چرا که تخلف از وعده یا به خاطر جهل است و یا به خاطر ضعف و ناتوانى است و هیچ یک در خدا راه ندارد.   (آیه 7)- سپس مى‏افزاید: این مردم کوتاه بین «تنها ظاهرى از زندگى دنیا را مى‏بینند و از آخرت و پایان کارها بى‏خبرند»! (یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ). انسان «ظاهر بین» انفاق را سبب خسران و زیان مى‏شمرد، در حالى که این «موحد» تجارتى پرسود مى‏داند. آن یکى ربا خوارى را مایه افزایش در آمد، و این یکى مایه وبال و بدبختى و زیان. آن یکى جهاد را مایه افزایش در آمد، و این یکى مایه وبال و بدبختى و زیان. آن یکى جهاد را مایه دردسر و شهادت را به معنى نابودى و این یکى جهاد را رمز سر بلندى و شهادت را حیات جاویدان مى‏شمرد. اگر آنها باطن و درون این زندگى دنیا را نیز مى‏دانستند براى شناخت آخرت کافى بود، چرا که دقت کافى در این زندگى زود گذر نشان مى‏دهد که حلقه‏اى است از یک سلسله طولانى، و مرحله‏اى است از یک مسیر بزرگ، همان گونه که دقت در زندگى دوران جنینى نشان مى‏دهد که هدف نهایى خود این زندگى نیست، بلکه این یک مرحله مقدماتى براى زندگى گسترده‏اى است.   اعجاز قرآن از دریچه علم غیب! یکى از طرق اثبات اعجاز قرآن خبرهاى غیبى قرآن است که یک نمونه روشن آن در همین آیات مورد بحث آمده، در طى چند آیه با انواع تأکیدات از پیروزى بزرگ یک ارتش شکست خورده در چند سال بعد خبر مى‏دهد، و آن را به عنوان یک وعده تخلف‏ناپذیر الهى معرفى مى‏کند. تاریخ به ما مى‏گوید که هنوز نه سال نگذشته بود که: رومیان در نبرد جدیدى بر ایرانیان پیروز شدند، و مقارن همان زمان مسلمانان با صلح حدیبیه (و طبق روایتى در جنگ بدر) پیروزى چشمگیرى بر دشمنان پیدا کردند.   (آیه 8)- آیه قبل سخن از ظاهربینانى بود که تنها افق فکرشان به محدوده دنیا و جهان ماده تعلق دارد، و از قیامت و عالم ماوراء طبیعت بى‏خبرند. در این آیه و آیات آینده به ذکر مطالب متنوعى پیرامون مبدأ و معاد مى‏پردازد نخست به صورت یک استفهام اعتراض‏آمیز مى‏گوید: «آیا آنها در درون جان خویش تفکر نکردند که خداوند آسمان و زمین و آنچه را در میان این دو است جز به حق نیافریده؟ و براى آن اجل و پایان معینى قرار داده است» (أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى). یعنى اگر آنها درست بیندیشند و به وجدان خود و داورى عقلشان مراجعه کنند به خوبى از این دو امر آگاه مى‏شوند که: جهان بر اساس حق آفریده شده، و نظاماتى بر آن حاکم است که دلیل بر وجود عقل و قدرت کامل در خالق این جهان است. و دیگر این که: این جهان رو به زوال و فنا مى‏رود و از آنجا که خالق حکیم ممکن نیست بیهوده آن را آفریده باشد دلیل بر این است که جهان دیگرى که سراى بقا است بعد از این جهان مى‏باشد، و گر نه آفرینش این جهان مفهوم نداشت. لذا در پایان آیه اضافه مى‏کند: «بسیارى از مردم به لقاى پروردگارشان کافرند» (وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ). و یا این که با زبان، منکر نیستند اما عملشان آن چنان آلوده و ننگین است که نشان مى‏دهد آنها اعتقادى به معاد ندارند، چرا که اگر معتقد بودند نباید این چنین فاسد و مفسد باشند.    (آیه 9)- عاقبت بدکاران! از آنجا که تعبیر به «اجل مسمى» بیانگر این حقیقت است که به هر حال زندگى این جهان دوام و بقایى ندارد و این هشدارى است به همه دنیا پرستان، در این آیه مى‏فرماید: «آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند عاقبت کسانى که قبل از آنها بودند» به کجا کشیده شد (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).  «آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (براى زراعت و آبادى) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند» (کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها).  «و پیامبرانشان با دلایل آشکار به سراغشان آمدند» (وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ). اما آنها خیره‏سرى کردند، و در برابر حق تسلیم نشدند و کیفر خود را دیدند.  «خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مى‏کردند»! (فَما کان
َ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).  (آیه 10)- این آیه آخرین مرحله کفر آنها را بیان کرده، مى‏گوید: «سپس سر انجام کسانى که اعمال بد انجام دادند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و (از آن بدتر) به استهزا و مسخره کردن آن بر خاستند» (ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ). آرى! گناه و آلودگى همچون بیمارى خوره به جان انسان مى‏افتد، و روح ایمان را مى‏خورد و از بین مى‏برد، و کار به جایى مى‏رسد که سر از تکذیب آیات الهى در مى‏آورد و به مرحله‏اى مى‏رسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذارى مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهى راهى باقى نمى‏ماند!   (آیه 11)- سر نوشت مجرمان در قیامت: در آیات گذشته سخن از تکذیب کنندگانى به میان آمد که آیات خدا را به باد مسخره مى‏گرفتند، و در اینجا با بیان گوشه‏اى از مباحث معاد و سر نوشت مجرمان در قیامت بحثهایى را که پیش از این در باره معاد در آیات قبل گفته شد تکمیل مى‏کند.  نخست مى‏فرماید: «خداوند آفرینش را آغاز نموده سپس اعاده مى‏کند، و بعد به سوى او بازگردانده مى‏شوید» (اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). در آیه یک استدلال کوتاه و پر معنى براى مسأله معاد بیان شده که در آیات دیگر قرآن نیز به عبارات دیگرى آمده است، و آن این که: «همان کسى که قدرت بر آفرینش نخستین داشت قدرت بر معاد هم دارد، و قانون عدالت و همچنین حکمت خداوند ایجاب مى‏کند که این آفرینش مجدد تحقق یابد».   (آیه 12)- این آیه وضع مجرمان را چنین مجّسم مى‏کند: «آن روز که قیامت بر پا مى‏شود مجرمان در نومیدى و غم و اندوه فرو مى‏روند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ). چرا که نه ایمان و عمل صالحى با خود به عرصه محشر آورده‏اند، نه یار و یاورى دارند و نه امکان بازگشت به دنیا و جبران گذشته وجود دارد.   (آیه 13)- لذا در این آیه مى‏افزاید: «آنها شفیعانى از معبودانشان ندارند» (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکائِهِمْ شُفَعاءُ). به همین جهت «نسبت به معبودهایى که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر مى‏شوند» و از آنها تنفر و بیزارى مى‏جویند (وَ کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ).   (آیه 14)- سپس به گروههاى مختلف مردم در آن روز اشاره کرده، مى‏گوید:  «روزى که قیامت بر پا مى‏شود مردم از هم جدا مى‏گردند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ).   (آیه 15)- «پس گروهى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها در باغى از بهشت متنعم و شاد و مسرور خواهند بود، آن چنان که آثار شادى در چهره‏هایشان هویدا مى‏گردد» (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ).
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 406 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ﴿۱۶﴾ و اما آنها كه به آيات ما و لقاي آخرت كافر شدند در عذاب الهي احضار مي‏شوند. (۱۶) فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾ منزه است خداوند به هنگامي كه شام مي‏كنيد و صبح مي‏كنيد. (۱۷) وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾ و حمد و ستايش مخصوص اوست در آسمان و زمين، و تسبيح و تنزيه براي اوست به هنگام عصر و هنگامي كه ظهر مي‏كنيد. (۱۸) يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۹﴾ او زنده را از مرده خارج مي‏كند، و مرده را از زنده، و زمين را بعد از مرگ حيات مي‏بخشد، و به همين گونه روز قيامت برانگيخته مي‏شويد! (۱۹) وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ ﴿۲۰﴾ از نشانه‏ هاي او اين است كه شما را از خاك آفريد، سپس انسانهائي شديد و در روي زمين انتشار يافتيد. (۲۰) وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾ و از نشانه‏ هاي او اينكه همسراني از جنس خود شما براي شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه‏ هائي است براي گروهي كه تفكر مي‏كنند. (۲۱) وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ ﴿۲۲﴾ و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانها و رنگهاي شماست، در اين نشانه‏ هائي است براي عالمان. (۲۲) وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۲۳﴾ و از نشانه‏ هاي او خواب شما در شب و روز است، و تلاش و كوششتان براي بهره گيري از فضل پروردگار (و تامين معاش) در اين امور نشانه‏ هائي است براي آنها كه گوش شنوا دارند! (۲۳) وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۴﴾ و از آيات او اين است كه برق (و رعد) را به شما نشان مي‏دهد كه هم مايه ترس است و هم اميد (ترس از صاعقه، و اميد به نزول باران) و از آسمان آبي فرو مي‏فرستد كه زمين را بعد از مردن به وسيله آن زنده مي‏كند، در اين نشانه‏ هائي است براي جمعيتي كه عقل خود را به كار مي‏گيرند. (۲۴)
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 407 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ ﴿۲۵﴾ و از آيات او اين است كه آسمان و زمين به فرمان او برپاست سپس هنگامي كه شما را (در قيامت) از زمين فرا مي‏خواند ناگهان همه خارج مي‏شويد (و در صحنه محشر حضور مي‏يابيد). (۲۵) وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ ﴿۲۶﴾ و از آن اوست تمام كساني كه در آسمانها و زمينند، همگي در برابر او خاضع و مطيعند. (۲۶) وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۷﴾ او كسي است كه آفرينش را آغاز كرد سپس آن را باز مي‏گرداند، و اين كار براي او آسانتر مي‏باشد، و براي او توصيف برتر در آسمان و زمين است و او است شكست ناپذير و حكيم. (۲۷) ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾ خداوند مثالي از خودتان براي شما زده: آيا (اگر مملوك و بردهاي داشته باشيد) اين مملوكهايتان هرگز شريك شما در روزيهائي كه به شما داده‏ ايم مي‏باشد، آنچنان كه هر دو مساوي باشيد و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنها بيم داشته باشيد، آنگونه كه در مورد شركاي آزاد بيم داريد؟ اين چنين آيات خود را براي كساني كه تعقل مي‏كنند شرح مي‏دهيم. (۲۸) بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۹﴾ بلكه ظالمان از هوي و هوسهاي خود بدون علم و آگاهي پيروي مي‏كنند، و چه كسي مي‏تواند آنها را كه خدا گمراه كرده است هدايت كند؟ و براي آنها هيچ يار و ياوري نخواهد بود! (۲۹) فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾ روي خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده دگرگوني در آفرينش خدا نيست اين است دين و آئين محكم و استوار ولي اكثر مردم نمي‏دانند. (۳۰) مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۳۱﴾ اين بايد در حالي باشد كه شما بازگشت به سوي او كنيد و از او بپرهيزيد و نماز را بر پا داريد و از مشركان نباشيد. (۳۱) مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۳۲﴾ از كساني كه دين خود را پراكنده ساختند و به دسته‏ ها و گروه‏ ها تقسيم شدند و (عجب اينكه) هر گروهي به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند. (۳۲)
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 408 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾ هنگامي كه ضرر و ناراحتي به مردم برسد پروردگار خود را مي‏خوانند و به سوي او باز مي‏گردند اما هنگامي كه رحمتي از خودش به آنها بچشاند گروهي از آنان نسبت به پروردگارشان مشرك مي‏شوند. (۳۳) لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۴﴾ (بگذار) نعمتهائي را كه ما به آنها داده‏ ايم كفران كنند و (از نعمتهاي زودگذر دنيا هر چه مي‏توانيد) بهره گيريد اما به زودي خواهيد دانست (كه نتيجه كفران و كامجوئيهاي بيحساب شما چه بوده است). (۳۴) أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ ﴿۳۵﴾ آيا ما دليل محكمي براي آنها نازل كرديم كه از شرك آنها سخن مي‏گويد و آنرا موجه مي‏شمارد؟ (۳۵) وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ ﴿۳۶﴾ و هنگامي كه رحمتي به مردم بچشانيم خوشحال مي‏شوند و هر گاه رنج و مصيبتي به خاطر اعمالي كه انجام داده‏ اند به آنها رسد ناگهان ماءيوس مي‏شوند. (۳۶) أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳۷﴾ آيا نديدند كه خداوند روزي را براي هر كس بخواهد گسترده يا تنگ مي‏سازد در اين نشانه‏ هائي است براي جمعيتي كه ايمان مي‏آورند. (۳۷) فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۳۸﴾ چون چنين است حق نزديكان و مسكينان و ابن سبيل را ادا كن اين براي آنها كه رضاي خدا را مي‏طلبند بهتر است و چنين كساني رستگارانند. (۳۸) وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ﴿۳۹﴾ آنچه را به عنوان ربا مي‏پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد نزد خدا فزوني نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زكات مي‏پردازيد و تنها رضاي خدا را مي‏طلبيد كساني كه چنين مي‏كنند داراي پاداش مضاعفند. (۳۹) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذَلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۰﴾ خداوند همان كسي است كه شما را آفريد سپس روزي داد بعد مي‏ميراند سپس زنده مي‏كند آيا هيچيك از شريكاني كه براي خدا ساخته‏ ايد چيزي از اين كارها را مي‏توانند انجام دهند منزه است او و برتر است از آنچه شريك براي او قرار مي‏دهند. (۴۰) ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۱﴾ فساد در خشكي و دريا به خاطر كارهائي كه مردم انجام داده‏ اند آشكار شده، خدا مي‏خواهد نتيجه بعضي از اعمال آنها را به آنها بچشاند شايد (به سوي حق) بازگردند. (۴۱)
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 409 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ ﴿۴۲﴾ بگو در زمين سير كنيد و بنگريد عاقبت كساني كه قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرك بودند. (۴۲) فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ ﴿۴۳﴾ روي خود را به سوي آئين مستقيم و پايدار كن، پيش از آنكه روزي فرارسد كه هيچكس قدرت ندارد آن را از خدا بازگرداند، در آن روز مردم به گروه‏ هائي تقسيم مي‏شوند. (۴۳) مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ ﴿۴۴﴾ هر كس كافر شود كفرش بر زيان خود او است و آنها كه عمل صالح انجام دهند (پاداش الهي را) به سود خودشان آماده مي‏سازند. (۴۴) لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۴۵﴾ اين براي آنست كه خداوند كساني را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏ اند از فضلش پاداش دهد، او كافران را دوست ندارد. (۴۵) وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۴۶﴾ از آيات (عظمت و قدرت) خدا اين است كه بادها را به عنوان بشارتگراني مي‏فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سيراب كند) و كشتيها به فرمانش حركت كنند و از فضل او بهره گيرند شايد شكرگزاري كنيد. (۴۶) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ قبل از تو پيامبراني به سوي قومشان فرستاديم، آنها با دلائل روشن به سراغ قوم خود رفتند (ولي هنگامي كه اندرزها سودي نداد) از مجرمان انتقام گرفتيم (و مؤ منان را ياري كرديم) و همواره ياري مؤ منان حقي است بر ما. (۴۷) اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۸﴾ خداوند همان كسي است كه بادها را مي‏فرستد تا ابرهائي را به حركت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه كه بخواهد مي‏گستراند، و متراكم ميسازد در اين هنگام دانه‏ هاي باران را مي‏بيني كه از لابلاهاي آن خارج مي‏شوند، هنگامي كه اين (باران حياتبخش) را به هر كس از بندگانش كه بخواهد ميرساند خوشحال مي‏شوند. (۴۸) وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ ﴿۴۹﴾ هر چند پيش از آنكه بر آنان نازل شود مايوس بودند. (۴۹) فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾ به آثار رحمت الهي بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مي‏كند، آن كس (كه زمين مرده را زنده كرد) زنده كننده مردگان در قيامت است و او بر همه چيز تواناست. (۵۰)