⚠️هیچ کس به من نگفت😔
6⃣قسمت ششم
💓شما مهربان ترین فرد عالم هستید؛ هزار بار مهربانتر از مادر و قتل و کشتار از روش شما به دور است. مگر نه این است که قرار شده بر سیره و روش جد بزرگوارتان رسول مهر و رحمت عمل کنیدکه در فتح مکه، با اینکه قدرت داشت، از همه گذشت از همان کسانی که او و یارانش را آزرده بودند.
😊مگر نه این است که شما خود را رحمت گسترده الهی معرفی کرده اید و در دعای ندبه، همگی ما آن رافت و مهربانی و دعای خیر را از شما طلب میکنیم.
😔من نمیدانستم که شما پدری مهربان، همدم و مونسی دلسوز و رفیقی خیرخواه هستید و چقدر دیر فهمیدم که شما یار بی کسان، طبیب دردمندان، راهنمای گمشدگان و انیس غریبانی.
😔و من چقدر دیر دانستم که شما نمایانگر صفات خدایی؛ و مهربانی تنها یکی از صفات اوست، که در شما نور افشانی میکند.
👌من تازه شنیده ام که شما با غم ما غمناک و با شادی ما، شاد میشوی و نسبت به ما از خودمان، مهربان تر و دلسوزتری و صلاح مرا بهتر از خودم میدانی و به سعادت و کمالم مشتاق تر از خودم هستی. 💖
😔کاش این مهربانی را از نوجوانی درک میکردم تا حال، دیگر قلبم انیس و مونسِ این غربت و تنهایی میشد.
😊پدر مهربانم از این پس با خود عهد می بندم که قدر این محبت و مهربانی شما را بیشتر بدانم و نیز مهر و محبت شما را در دل دیگران بیشترکنم چرا که جد بزرگوارتان امام صادق (ع) فرمودند که خداوند رحمت کند بنده ای را که مودت مردم رابه سوی ما بکشاند💞
📘کتاب "هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
==================
@ghoranetratqom
کانون قرآن و عترت(ع) دانشگاه پیامنور قم
⚠️هیچ کس به من نگفت😔 6⃣قسمت ششم 💓شما مهربان ترین فرد عالم هستید؛ هزار بار مهربانتر از مادر و قتل و
⚠️هیچ کس به من نگفت😔
7⃣قسمت هفتم
😔هیچ کس به من نگفت: که رابطه شما با ما، رابطه پدر و فرزندی است. شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمیآمد.😢 اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم، چیزی نگفتند.
👌اکنون دریافته ام که تا حال، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبودهام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام.
😔چقدر دیر فهمیدم که پدر معنویم از دست گناهان فرزندش، غمناک میشده و برای او استغفار میکرده 😢
😔ای کاش میتوانستم غمی از غمهایش را بکاهم و لبخند رضایت را بر لبان مبارکش بنشانم. ای کاش میدانستم که از همان لحظه به تکلیف رسیدنم، منتظر من هستی تا با تو آشنا شوم و با شما آشتی کنم تا دستم را بگیری و به آسمانها ببری تا مرا به خدا برسانی و از شیطان نجاتم دهی و از این آشنایی،😢 به سعادت خود نزدیکتر شوم.
📘کتاب"هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
🌐 @ghoranetratqom
🌸چگونه و چرا آیات الهی را تکذیب میکنیم؟
گاهی آیات الهی؛ به مذاقمان خوش نمیآید....
گاهی انسان سر دو راهی میماند
دو راهی انتخاب
بر اساس هوای نفسانی
یا انتخاب بر اساس حکمت، بصیرت و حق....
برای هر انتخابی، معمولا یک نفیای صورت می گیرد
گزاره الف انتخاب میشود
از این جهت که گزاره ب نادرست است....
گاهی باید گفت، آیات الهی "سحر" است
تا بتوان خود را قانع کرد
که باید از هوای نفس پیروی کند....
و اینجا؛ دقیقا همان جایی است که "تکذیب" رخ میدهد....
"تکذیب"
و اعراض از "آیات"
"تکذیب" و نپذیرفتن پیامبران علیهم السلام
تا فرد، هر کاری که "دلاش" خواست بتواند انجام دهد....
با خیال راحت و قانع کردن خود، بتواند انجام دهد.....
در حالی که همان انسان؛ اگر اهل پذیرش باشد می داند که
برای انسان، بریدن هندوانه سخت نیست!
و برای خالق کهکشانها نیز
دو نیم کردن ماه!
❣اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿١﴾
وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا
وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿٢﴾
وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ۚ
وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ﴿٣﴾
وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ﴿٤﴾
حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿٥﴾
#سوره_مبارکه_قمر
#تدبر_در_قرآن #پیام_آیات
#کانون_قرآن_و_عترت
@ghoranetratqom
📌#زندگی_یعنی
⁉️دخترک قهقهه ای بلند میزند وشال کوتاهش را که حکم بادبزن دارد مرتب جابه جا میکند. زیر این آفتاب داغ یک بستنی با طعم شکلات چقدر میچسبد
🍧دختر بستنی اش را لیس میزند و چشم های دودوزه باز به موهای طلایی که زیر شال قرمزش خودنمایی میکند،خیره شده اند.
آخر میدانی؟ گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزیند.
لبخند هوس آمیز روی لبهای پسری که آن سوی خیابان ایستاده است مینشیند.
🍂و برای هزارمین بار اشک در چشمانت حلقه میزند. آه بلندی از اعماق وجودت زبانه میکشد که دل آسمانها و زمین را میلرزاند.
لبخند روی لبهای همگان و اشک های سرد روی گونه های تو .عبایت را روی سر میکشی و از کوچه ها عبور میکنی.
یک عبور تلخ. شاید تحمل دیدن این صحنه ها آنقدر برایت دشوار است که ندیدنشان را ترجیح میدهی.
🍁و سخت تر از همه آنکه امروز جمعه است. روزی که قولش را داده بودی. هزار سال میگذرد و هزاران جمعه. هزار جمعه و هنوز آن سیصد و سیزده نفر جور نشده است...
انتظار چقدر سخت است این را باید از تو پرسید؟
ای کاش تو هم یک زینب داشتی. زینبی که غمخوارت میشد. زینبی که سنگ برادر را به سینه میزند. کاش عباسی داشتی تاحداقل در این هلهله و شور وهیاهو دلت را به او خوش میکردی.
❗️یک روز هم جمعه بود و فکر همه درگیر دِربی. شوق و ذوق همه گرفتن بلیط برای آمدن به ورزشگاه و استرسشان کم آمدن بلیط و جاماندن از بقیه. دریغ از آنکه هیچ یک نمیدانند جاماندن از غافله عشق یعنی چه؟
توی این وضعیت کمتر کسی به فکر تو میماند کمتر کسی ذکر لبش «یامهدی ادرکنی» ست.
توی این شوق و شور هیجان فوتبال، شاید آمدنت خوشیهایشان را برهم زند!
یعنی میتوان لذتی که در دیدن توست را به دیدن فیلم ها وعکس هایی که دشمنانت ساخته اند وعمل به برنامه هایشان فروخت؟
🌙دیدن روی ماه تو یا هوس و وسوسه شیطان؟
📒به راستی که قدر تورا فقط کودکی میداند که مشق شبش به جای الف، ب و بابا آب داد خمپاره و گلوله و بابایی که رفت وآغوش گرم مادرانه ای که دیگر نیست شده!
قدر تورا تنها مادری میداند که پیشانی خونین پسرش را درآغوش گرفته میبوسد و انتقام خون شهیدش را به تو واگذار میکند!
ای کاش دعاهایمان ادعا نبود که اگر چیزی بیش از این بود امروز تیتر رسانه ها بجای نرخ دلار و سکه و گرانی و یا حمله انتحاری و کشته شدن صدها زن و کودک این بود!👇👇👇👇
🌺«یوسف زهرا آمـــــــد!»🌺
🖌حسین دارابی
@ghoranetratqom
کانون قرآن و عترت(ع) دانشگاه پیامنور قم
🔖دوره ی اعتقادی #به_رنگ_خدا 🍃خدا شناسی 🍃انسان شناسی 🍃هستی شناسی 👤با حضور شاگرد آیت الله بهجت،حجت ال
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫
🔉🔉 با همت و تلاش مرکز آموزشی #عصر و مرکز تربیتی #وارثین
📝دوره اعتقادی " #به_رنگ_خدا"
برگزار میگردد ::
👤با حضور حجت الاسلام و المسلمین مزروعی
☘️با برنامه های متنوع ::
👌حرم مطهرحضرت معصومه (س)
👌مسجد مقدس جمکران
👌گلزار گردی
🏠مکان:مسجد مقدس جمکران
📅زمان دوره از ۲۳ تا ۲۶ بهمن
📌عزیزان توجه بفرمایید طرفیت محدود هست ....
🔴الزامی برای #خانواده_ی_وارثین
👈در صورت تکمیل ظرفیت،بزرگواران وارثینی باید در دوره های اعتقادی بعدی شرکت کنند
__________________________
📝جهت ثبت نام به آیدی زیردرتلگرام مراجعه فرمایید ::
@narjes313mh
@M_T_varesin
@jahadi_pnuqom
کانون قرآن و عترت(ع) دانشگاه پیامنور قم
⚠️هیچ کس به من نگفت😔 7⃣قسمت هفتم 😔هیچ کس به من نگفت: که رابطه شما با ما، رابطه پدر و فرزندی است.
⚠️هیچ کس به من نگفت😔
8⃣قسمت هشتم
😔هیچکس به من نگفت که یاد شما در قلبم باران نور و برکتی میبارد که دانه وجودم را تا خورشید وجودت میپرورد و بالا میبرد و این، یعنی بهره مندی از تربیت خصوصی بهترین مربی عالم از جانب پروردگار.
✅تازه دانستم که حتی وقتی تو را فراموش کرده ام به یادم هستی، اما چقدر دیر فهمیدم اگر یاد تو باشم تو مرا با نگاه ویژهای یاد میکنی و این نگاه ویژه چهها که نمیکند.
👌هر چند دیر، اما خوب شد دانستم که اگر به یاد شما باشم شما مرا با دعای خالصانه و عنایت ویژه، مورد توجه قرار میدهی و اینگونه من، آن گونه میشوم که خدا میخواهد یعنی آماده یاری شما.✅
😢اگر از نوجوانی زودتر میفهمیدم که میشود شب، هنگام خواب، با یاد شما خوابید و صبح با یاد شما بیدار شد، تا حالا سالها بود که این مشق را تمرین کرده بودم.
😔نمی دانستم که میشود درس خواندن را با یاد تو شروع کرد و نوشتن را پس از نام خدا به یاد تو مزین نمود.
❌خدایا! کاش هیچ گاه یاد فلان بازیگر و فلان خواننده مرا از یاد نجات بخش عالم، غافل و بی خبر نمیکرد.😔
🔹چو شب گیرم خیالت را در آغوش
🔸سحر از بسترم بوی گل آید
📘کتاب "هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
🌐 @ghoranetratqom
✨ چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار ✨
✅ حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
✅ حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
✅ حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
✅ حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد....
@ghoranetratqom
کانون قرآن و عترت(ع) دانشگاه پیامنور قم
📯 #یادم_باشه در ایستگاه شانزدهم ❇ #وعده_صادق الهی ست... شما برترید. شما چیزی دارید که دشمن ندارد
📯 #یادم_باشه هفدهم
❇ ترساندنی که باعث افزایش ایمان شد...
@ghoranetratqom