eitaa logo
قرآن‌ومعارف‌مدافعان‌حریم‌‌‌‌‌ولایت
321 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
82 فایل
اهداف 🔷 ترویج قرآن و معارف اهل بیت(ع) 🔷 تفسیر و تجوید 🔷 داستانگویی 🔷 روشنگری و بصیرت افزایی 🔷 تقوا و خوسازی آیدی مدیر @Mohamadjalili1 __________ ادمین پاسخگو @yakhoodaaaa _________________ http://eitaa.com/joinchat /3990290446C9b55326945 _______
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸 آفات تهمت قسمت دوم (۲): اقسام تهمت آشکار کردن گمان نادرست و اظهار آن ، به دو صورت ممکن است : ۱ – اظهار حضورى گاه تهمت زننده ، رفتار یا ویژگى زشتى را در حضور خود متهم ، به او نسبت مى دهد و مدارک و اسناد این نسبت که مى تواند شامل عمل ، سخن یا حالتى از او باشد را نیز ارائه مى کند. ۲ – اظهار غیابى گاه تهمت زننده در حضور فرد چیزى بیان نمى کند؛ بلکه در غیابش به او رفتار یا صفت ناپسندى را نسبت مى دهد که این امر دو حالت دارد: الف . تهمت زننده فقط نتیجه برداشت خود را از رفتار شخص در غیابش به او نسبت مى دهد و از خود رفتار، سخنى به میان نمى آورد به این معنا که تهمت زننده نمى گوید به دلیل دیدن چه رفتارى از متهم ، چنین برداشتى از او داشته است ؛ البته تفاوتى نیست بین آن که برداشت او از رفتار متهم در برخورد با خود او باشد یا دیگران ؛ زیرا در هر دو صورت ، اظهار بدگمانى شده و حقیقت تهمت پدید آمده است . ب . خود آن رفتار، گفتار یا صفات را نقل مى کند؛ سپس برداشت خود از آن را به دیگران ارائه مى دهد. زشت ترین مصداق تهمت تهمت ، ابراز کردن گمان بد به دیگرى است که از زشت ترین مصادیق آن ، این است که انسان در آغاز کار، شخصى را امین و معتمد خود کند و کارى را به او واگذارد؛ سپس به او سوءظن یافته ، این بدگمانى را به شخص ‍ بگوید. امام جعفر صادق (علیه السلام ) از قول پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده است : لیس لک ان تتهم من ائتمنته . حق ندارى به کسى که او را امین خویش ساخته اى ، تهمت بزنى . ((حال و ملکه ))زشت تهمت تهمت از رذایل نفسانى چون دشمنى ، حسد، شهوت یا غضب سرچشمه مى گیرد و در آغاز، رفتارى است که اتفاقى از انسان سر مى زند؛ ولى تکرار آن موجب مى شود که به صورت ملکه در نهاد شخص در آید و انجام آن برایش آسان شود. کسى که این صفت براى او ملکه نشده است ، شاید در اثر انجام این رفتار، تحت فشار مسائل اعتقادى و وجدانى خود قرار گرفته ، متاءثر و متاءلم شود؛ ولى اگر این عمل تکرار شده ، به صورت صفت پایدار نفسانى درآید، آن رفتار زشت را به آسانى انجام مى دهد و نه تنها برایش ناراحت کننده نیست ؛ بلکه سرور و شادمانى هم به همراه خواهد آورد و با رسیدن به این گمان باطل که با تهمت ، رقیبى از صحنه خارج شده است ، خشنود مى شود؛ بنابراین باید از تکرار این گناهان خوددارى کرد تا به ملکه اى زشت و ناپسند در روح انسان تبدیل نشوند. اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال قرآن کریم مدافعان حریم ولایت🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @ghoranmodafean
🍃🍃🍃🍃 آفات تهمت قسمت سوم رد تهمت همان گونه که در بحث غیبت آمد، انسان نه تنها نباید شنونده غیبت باشد، بلکه اگر غیبت به شکل ناخواسته نیز به گوش او رسید، باید در رد آن بکوشد و فقط ذکر این نکته که ((غیبت نکنید)) کافى نیست ؛ زیرا شاید بیان همین جمله ، تاءییدى بر وجود عیب و نقص در غیبت شده باشد؛ پس باید در رد غیبت کوشید تا غیبت شده از اصل عیب مبرا شود. ((تهمت )) و ((بهتان )) نیز چنین است ، و آن کس را که مورد تهمت قرار گرفته باید از اتهام پاک سازد. گوینده تهمت فقط با تکیه بر قرائن موجود، نتیجه گیرى کرده و برداشت خود از آنچه واقع شده را به دیگرى نسبت مى دهد و در واقع بدگمانى خود را ابراز مى کند؛ از این رو باید در صدد نفى آن بر آمد و یادآور شد که نسبت دادن این کار نادرست به دیگرى – حتى اگر این نسبت درست هم باشد – مشمول حکم غیبت است و در صورت اشتباه ، مشمول حکم بهتان مى شود که در هر دو صورت کار او حرام است ؛ پس وظیفه انسان حمایت از شخصى است که مورد بهتان و یا تهمت قرار گرفته است و باید آبروى او را از گزند تهمت مصون داشت . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: من اذل عنده مؤ من و هو یقدر على ان ینصره فلم ینصره ، اذله الله یوم القیامه على رءوس الخلائق . کسى که نزد او مؤ منى او مؤ منى را خوار کنند، در حالى که مى تواند وى را یارى کند و این کار را نکند، خداوند او را روز قیامت در راس تمام آفریده هایش خوار مى کند. من رد عن عرض اخیه کان له حجابا من النار. کسى که (آسیب ها) را از آبروى برادر (مؤ من ) خود رد کند؛ (همین ) براى او پرده اى در برابر آتش مى شود. در مواردى که انسان توانایى حمایت از آبروى دیگرى را ندارد مى تواند مجلس را ترک کند و اگر نمى تواند چنین کارى کند، باید در دل از حضور در چنین مجلسى ناخشنود باشد. بى تفاوتى درونى نیز در برابر چنین رفتار زشتى ، بد و نازیبا است . اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 ✨✨✨✨✨ 🆔 @ghoranmodafean
✨✨✨✨ آفات تهمت قسمت پنجم شیوه پیش گیرى از تهمت با توجه به تعریفى که از تهمت ارائه شد، انسان باید براى پیش گیرى از ابتلاى خود و دیگران به این گناه ، در درجه نخست از بدگمانى به دیگران بپرهیزد، و در صورت شنیدن تهمت از دیگران ، به گونه اى از خویش ‍ مراقبت کند که تحت تاثیر بدگمانى دیگران قرار نگیرد. همچنین نباید از او حرکتى سرزند که منشاء حدس و بدگمانى دیگران قرار گیرد؛ یعنى در نهایت ، کارى را که ممکن است منشاء حدس و بدگمانى دیگران قرار گیرد، انجام ندهد. دلق بیرون کن برهنه شو زدلق تا زتو فارغ شود اوهام خلق براى این منظور باید از معاشرت و همنشینى با افرادى که در جامعه به بدى شناخته شده اند دورى جست تا زمینه اتهام فراهم نشود، گاهى حضور در جمعى که بیش تر افراد آن زشتکارند، منشاء بدگمانى و تهمت مى شود؛ هر چند خود فرد زشت کار نباشد. عدم حضور در چنین مکان ها و مجامعى که براى انجام اهدافى زشت بر پا شده است مى تواند زمینه اتهام را کاهش ‍ دهد. از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است که پدر بزرگوارش حضرت باقر (علیه السلام ) به او فرمود: یا بنى ! من یصحب صاحب السوء لایسلم و من یدخل مداخل السوء یتهم . اى پسرم ! کسى که با بدکاران همنشینى کند، سالم نمى ماند. [= بر روح او تاءثیر مى گذارد] و اگر کسى به جایگاهى بد گام نهد، متهم مى شود. امام صادق (علیه السلام ) در جایى دیگر از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) چنین روایت مى کند: اولى الناس بالتهمه من جالس اهل التهمه . سزاوارترین مردم به متهم شدن کسى است که با افرادى که متهم هستند همنشینى کند. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در وصایاى خویش مى فرماید: ایک و مواطن التهمه و المجلس المظنون به السوء، فان قرین السوء یغر جلیسه . از جاهایى که مورد تهمت قرار مى گیرند و مجلسى که به آن گمان بد برده مى شود، بپرهیز. به درستى که همنشین بد، همنشین خود را فریب مى دهد. من وضع نفسه مواضع التهمه فلا یلومن من اساء به الظن . کسى که خودش را در معرض تهمت قرار داد، سرزنش نکند کسى را که به او بدگمان شده است . من دخل مداخل السوء اتهم . کسى که به جایگاه هاى بد گام نهد، متهم مى شود. اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🌸🌸🌸 🔵درس اخلاق و 🔴👈 نکوهش لعن از دید شرع و موارد جواز لعن 🗓 قسمت 3⃣
🍃🍃 آفات قسمت دوم (۳): نکوهش شماتت از دید شرع و عقل شاد شدن از مصیبتى که براى دیگرى پیش آمده ، از حالت هایى است که عقل و شرع آن را نکوهیده اند. عقل و فطرت بشر، به حکم طبیعت اجتماعى او، انس و مدارا با افراد را مى پسندد و الفت و انس ، با همدردى سازگار است و صد البته که همدردى با دیگران ، با شادى و سرور از مصیبت ایشان سر ناسازگارى دارد؛ از این رو فطرت پاک انسان ، شادى و خوشحالى از بلا و غم دیگران را نمى پسندد، بلکه آن را سرزنش مى کند. پیشوایان معصوم (علیه السلام ) این رفتار را در عبارت هاى بسیارى نکوهیده و از آن نهى فرموده اند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: برادر خویش را شماتت نکن ؛ (چرا که ) خداوند به او رحم مى کند و تو را مبتلا مى سازد. حضرت صادق (علیه السلام ) نیز مى فرماید: من شمت بمصیبه نزلت باخیه ، لم یخرج من الدنیا حتى یفتتن . کسى که برادر خویش را براى بلایى که بر او وارد شده شماتت کند، از دنیا خارج نمى شود تا گرفتار آن بلا شود. خشنودى از مصیبت دیگران به هر شکلى ناپسند است ؛ خواه در رفتار بروز کند و آشکار شود یا فقط در درون پنهان بماند؛ اگر چه آشکار کردن شادى ، ناپسندتر و زشت تر است ؛ زیرا افزون بر پستى شخص شماتت کننده ، مایه آزردگى خاطر بلا دیده نیز مى شود و زشت تر و بدتر از همه ، آن که انسان را به دلیل رفتار پسندیده اش شماتت کنند. این سرزنش نهایت پستى و رذالت شخص شماتت کننده را نشان مى دهد، زیرا سرزنش او از این رو است که شخص بلا دیده به میل و خواهش نفسانى او رفتار نکرده و حال که بلایى بر او وارد شده است وى را سرزنش مى کند؛ در حالى که چه بسا این بلا، براى رشد و تکامل فرد مصیبت دیده بر او وارد شده باشد. هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش مى دهند ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
قسمت سوم (۳): نکوهش شماتت از دید شرع و عقل بانوى قهرمان کربلا حضرت زینب (س ) در پاسخ شماتت سیاه کردارى سیاه کردارى چون یزید بن معاویه – علیهما اللعنه – مى فرماید: ما رایت الا جمیلا. من (در کربلا) چیزى جز زیبایى ندیدم . شهادت در راه یگانه محبوب واقعى ، زیبایى و حیات و زندگانى است ؛ چنان که سرور پرهیزکاران امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آن را رستگارى نامید. اقتلونى اقتلونى یا ثقات ان فى قتلى حیاتا فى حیات البته اظهار شادى و سرور در برابر بلایى که بر ستمگران و کفر پیشگاه وارد مى شود، بى ایراد است به شرط آن که این خشنودى فقط براى شکست باطل و پیروزى حق باشد و ارتباطى به مسائل شخصى و خصوصى نداشته باشد؛ چرا که گاه بغض و کینه هاى شخصى انسان را از دیدن بیچارگى دشمنان خویش خشنود مى سازد. محور حب و بغض پسندیده ، خدا است ؛ یعنى انسان باید براى خدا دوست داشته باشد و براى او دشمنى کند؛ پس نفى بدى ها و یادآورى عاقبت شوم ستمگران ، کافران و گناه کاران ، اگر براى بغض از گناه و دشمنى با آن باشد، زیبا و پسندیده است . (۴): ریشه هاى درونى شماتت شماتت از افسار گسیختگى نیروى غضب پدید مى آید. آن گاه که نیروى درونى غضب از سرپرستى عقل خارج شود، رذایلى به بار مى آورد که برخى از آن ها ممکن است عامل رفتار ناپسند شماتت شود. این عوامل عبارتند از:🔻🔻 ✅۱ ضربه زدن و آزردن خاطر از جمله حالت هایى است که دشمنى با دیگران ، آن را پدید مى آورد. دشمن در انتظار یافتن فرصتى مناسب براى لطمه زدن به کسى است که از او نفرت دارد، یا بدین سبب با وارد شدن مصیبت بر فردى که مورد نفرت او است ، سرزنش و سرکوفت را آغاز مى کند تا حس ‍ نفرت خویش را ارضا مى سازد. ✅۲ و گاه انسان براى فرو نشاندن آتش خشم خود از دیگرى (بدون وجود دشمنى ) او را سرزنش مى کند. ✅۳ سرزنش بلا دیده مى تواند ابزار مناسبى براى تحصیل خواسته حسود باشد. حسود در صدد از میان بردن شان و منزلت کسى است که به او حسادت مى ورزد و با سرزنش او نزد دیگران مى کوشد تا به خواسته خویش دست یابد. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 💢 دارد............ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃🍃 قسمت اول الجنه حرام على کل فاحش ان یدخلها. ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده اى حرام است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) (۱): تعریف فحش فحش ، بذاء، سلاطه ، تفحش و سب ، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم ، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است ؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى مى آورد. ((تفحش )) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه گویى ، ((سب )) به معناى گفتار زشت یا دشنام ، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه )) نیز به معناى زبان درازى است . دانشمندان اخلاق ، به کار بردن سخنان زشت براى اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند. (۲): اقسام فحش فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى توان تقسیم کرد: ۱ – فحش با انگیزه آزار (قصد جدى ) گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته مى شود. دشنام دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته ، حرمت شکنى مى کند. ۲ – فحش با انگیزه شوخى هرزه گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزا گویى در چنین حالى ، بدون انگیزه رنجاندن است . گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده ، بدون انگیزه خاصى انجام مى گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش ، سخنان زشت را به مى گیرد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه هاى گوناگون تقسیم مى شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کم ترى دارد. البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت هاى گوناگون مختلف است به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده مى شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست . ✅✅ دارد.... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃🍃 قسمت دوم (۳): نکوهش فحش از دید شرع فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم (علیه السلام ) به شدت نکوهش شده است تا آن جا که فرموده اند: در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى گوید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى ء. ناسزا گفتن و هرزه گویى در هیچ موردى از اسلام نیست . حضرت صادق (علیه السلام ) نیز به برخى از یاران خود فرمود که فحش ‍ دادن ، کردار ما نیست و پیروان خود را به آن فرا نمى خوانیم . سماعه که از یاران امام صادق (علیه السلام ) است ، مى گوید: دخلت على ابى عبدالله (علیه السلام ) فقال لى مبتدئا یا سماعه ما هذا الذى کان بینک و بین جمالک ؟ ایاک ان تکون فحاشا او سخابا او لعانا فقلت : والله لقد کان ذلک انه ظلمنى . فقال ان کان ظلمک لقد اربیت علیه ان هذا لیس من فعالى و لا امر به شیعتى ، استغفر ربک و لا تعد قلت استغفرالله و لااعود. بر امام صادق (علیه السلام ) وارد شدم . در ابتدا فرمود: به من بگو که قضیه بین تو با شتربانت [= ساربانت ] چه بوده است ؟ (سپس فرمود) بپرهیز از این که زشتگو و بدزبان یا فریادزن یا لعنت کننده باشى . من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم کرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته ام .) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم کرده ، همانا تو بر او پیشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن ، تو هم ستم کردى ]. همانا این فحش از رفتار من نیست و پیروان خود را نیز به آن امر نمى کنم . از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى ) باز نگرد.سماعه گفت : من از پروردگار آمرزش مى طلبم و هرگز باز نخواهم گشت . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: الجنه حرام على کل فاحش ان یدخلها. ورود در بهشت بر هر زشت گویى حرام است . ایاکم و الفحش فان الله لا یحب الفحش و التفحش. ایاکم و الفحش ‍ فان الله لایحب الفاحش المتفحش . از ناسزاگویى بپرهیزید. همانا خداوند فحش و هرزه گویى را دوست نمى دارد. از فحش بپرهیزید؛ چرا که خداوند ناسزاگو و هرزه گو را دوست ندارد. از حضرت باقر (علیه السلام ) روایت شده است : ان الله یبغض الفاحش المتفحش. همانا خداوند فحش دهنده هرزه گو را دشمن مى دارد. ان الله یبغض الفاحش البذى . به درستى که خداوند فحش دهنده بد زبان را دشمن مى دارد. در وصیت هاى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) آمده است : یا على شر الناس من اکرمه الناس اتقاء فحشه . اى على !بدترین شخص کسى است که مردم از زبان بد او ترسیده ، از روى ترس او را گرامى بدارند. از امام محمد باقر (علیه السلام ) نقل شده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به همسرش فرمود: یا عائشه ان الفحش لو کان ممثلا لکان مثال سوء. اى عایشه ! اگر فحش در این عالم شکل مى گرفت (و تو آن را مى دیدى )، به شکل زشت و بدى تبدیل مى شد. از اندیشه و درنگ در این روایت ها، این نتیجه به دست مى آید که فحش از دید شرع ، رفتارى بسیار ناپسند، بلکه ممنوع است . تعبیرهایى چون نبودن در اسلام ، وارد نشدن در بهشت ، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى این رفتار را نشان مى دهد تا آن جا که امام صادق (علیه السلام ) به فحش دهنده وعید آتش داده است ؛ آن جا که مى فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار. بد زبانى از جفا کارى است و جفا کارى در آتش است . اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت سوم (۴): ریشه هاى درونى فحش ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد: ۱ – خشم و عصبانیت فحش ، اغلب از شعله ور شدن خشم سرچشمه مى گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار مى شود و با تکرار و استمرار آن ، این رفتار به شکل عادت در مى آید. ۲ – شوخى گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت مى گیرد که این خود نیروى شهوت ریشه دارد. هرزه گویى هاى دلقک هاى دربار پادشاهان ، از این نوع به شمار مى آید. ۳ – عادت تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن ، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى ، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت ، دشنام مى دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است . (۵): پیامدهاى زشت فحش ناسزاگویى و دشنام ، پیامدهاى شومى را در دنیا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد که از آن میان مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: پیامدهاى فحش در دنیا ۱ -تحریک دیگران به ناسزاگویى : دشنام به دیگران ، مایه خشم آن ها شده ، ایشان را نیز به همین رفتار زشت وا مى دارد. ناسزا به آرمان و عقیده دیگران ، چه بسا آن ها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد. خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا…. خدایان آن ها را فحش ندهید؛ چرا که آن ها نیز (در مقابل ) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى گویند. ۲ – ایجاد دشمنى : ناسزاگویى ، بذر دشمنى را در دل دیگران مى پاشد و آن ها را از فحش دهنده متنفر مى کند؛ چنین فردى به جاى کسب دوستى ، بر تعداد دشمنان خود مى افزاید. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوه لهم . به مردم دشنام ندهید تا دشمنى ایشان را به دست نیاورید. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃🍃 قسمت چهارم پیامدهاى فحش در دنیا ✅۳ – ایجاد نفاق و دورویى : فحش ، مردم را به دورویى سوق مى دهد؛ چرا که آن ها مى کوشند براى ایمن ماندن از زبان دشنام دهنده ، بدون وجود کم ترین علاقه ، به او احترام گذارند؛ همان گونه که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در وصیت به امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: اى على بدترین مردم کسى است که مردم از روى ترس به او احترام گذارند. این همان مصداق دوگانگى زبان و قلب و در نتیجه ، آشکار شدن نفاق در جامعه است . فحش ، افزون بر ایجاد نفاق در دیگران ، نفاق گوینده را نیز نشان مى دهد. حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید: ان الفحش و البذات ء و السلاطه من النفاق . همانا فحش و بد زبانى و زبان درازى از دورویى است . بر اساس این روایت ، هر سخن زشتى که به زبان آورده شود، ممکن است از روى دشمنى نبوده ، از روى عادت باشد؛ ولى چون آن چه بر زبان جارى مى شود، غیر از آن است که در دل وجود دارد دوگانگى میان این دو پدید مى آید. ✅۴ – نابودى حرکت : از دیگر پیامدهاى این رفتار زشت ، کاهش برکت رزق و روزى است . خداوند زندگى فرد ناسزاگو را فاسد مى کند. امام باقرمى فرماید: من فحش على اخیه المسلم نزع الله منه برکه رزقه و و کله الى نفسه و افسد علیه معیشته . هر کس به برادر مسلمانش ناسزا بگوید، خداوند برکت روزى را از او مى گیرد و او را به خود واگذاشته و زندگى اش را فاسد مى کند. اگر خداوند شخصى را به خود واگذارد، دیگر روى صلاح به خود نخواهد دید. خداوند خیر و برکت را از زندگى اش بر مى دارد و این همان معناى ((فساد معیشت )) است . چنین شخصى گاه به چپ و گاه به راست مى دود، گاه شهوت او را به یک طرف و گاه غضب به طرفى دیگر مى کشد و در نتیجه نمى تواند خط مشى درستى براى خود برگزیند و بیچاره مى شود. ✅۵ – مایه فسق : ناسزاگویى فرد را از ((ملکه عدالت )) جدا مى سازد و در شمار فاسقان جاى مى دهد. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: سباب المومن فسوق و…. دشنام گویى به مؤ من فسق است . ✅۶ – اجابت نشدن دعا: دشنام و ناسزا عمل مهمى در اجابت نشدن دعاى فرد است . امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: کان فى بنى اسرائیل رجل فدعا الله ان یرزقه غلاما ثلاث سنین فلما راءى ان الله لا یجیبه قال یا رب ابعید انا منک فلا تسمعنى ام قریب انت منى فلا تجیبنى قال فاتاه آت فى منامه فقال انک تدعو الله عزوجل منذ ثلاث سنین بلسان بذى ء و قلب عات غیر تقى و ثیه غیر صادقه فاقلع عن بذائک و لیتق الله قلبک و لتحسنبیتک قال ففعل الرجل ذلک ثم دعا الله فولد له غلام . 👇👇👇👇 🔴👈مردى در میان بنى اسرائیل مدت سه سال از خداوند، فرزند مى خواست . زمانى که دید خداوند دعاى او را اجابت نمى کند، گفت : پروردگارا آیا من از تو دورم که صداى مرا نمى شنوى یا ته به من نزدیکى و دعایم را اجابت نمى کنى . پس ، کسى (را) در خواب (دید که نزد) او آمد و گفت : همانا تو سه سال است خدا را با زبانى آلوده به ناسزا و قلب بى هراس از خدا و انگیزه غیر راستین مى خوانى . ناسزاگویى را از زبانت جدا، و قلب خود را اهل ترس و تقوا ساز و انگیزه خویش را نیکو کن . آن مرد چنین کرد: سپس خدا را خواند و براى او فرزندى به دنیا آمد. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت اول (۱): تعریف سخن چینى ((سخن چینى )) بیان سخنان گفته شده درباره کسى ، به خود او است به این معنا که به وى بگویند: فلان شخص درباره تو چنین مى گفت ، و سخن چین به کسى مى گویند که سخن فردى را به کسى که مطلب درباره او گفته شده برساند. امام صادق (علیه السلام ) درباره لشکر عقل و جهل مى فرماید: … و صون الحدیث ، وضده النمیمه . و نگاهبانى گفتار (از لشکریان عقل است ) و ضد آن ، سخن چینى است (که از لشکریان جهل به شمار مى رود.) نگهبانى و صیانت از گفتار دیگران ، به معناى باز نگفتن آن نزد دیگران است و سخن چینى به معناى بازگفتن سخن دیگرى نزد کسانى است که مطلب درباره آن ها گفته شده است ؛ البته ((نمیمه )) مفهومى گسترده تر از این دارد و فقط به بازگفتن سخن افراد محدود نمى شود؛ زیرا ممکن است حرکت و علمى درباره شخصى ، بدون آگاهى او انجام شود و کسى این عمل را براى او باز گوید؛ یعنى سخن چینى نزد او رفته ، او را از عمل انجام شده آگاه کند. بیان گفتار یا رفتار دیگرى ، گاه با لفظ انجام مى شود و گاه از راه اشاره یا نوشتن یا رفتارى خاص به فرد مقابل فهمانده مى شود که این هم از مصادیق نمیمه است . تعریف سعایت آن گاه که سخن چینى ، نزد کسى انجام شود که از او بیم زیان و آزار است ، ((سعایت )) نامیده مى شود؛ مانند سعایت نزد پادشاهان و بزرگان که از آنان ترس زندان ، تبعید و قتل وجود دارد. (۲): اقسام سخن چینى سخن چینى از جهت ابزار انجام آن ، به گفتارى ، نوشتارى و اشاره اى ، قابل تقسیم است . نقل گفتار یا رفتار دیگران به هر یک از سه شکل پیش گفته ممکن است . سخن چینى را از جهت موضوع به اقسام ذیل نیز مى توان تقسیم کرد: ۱ – نقل گفتار گاه سخن چین آن چه را دیگران گفته اند، نقل مى کند. ۲ – نقل رفتار گاه آن چه را انجام داده اند، نقل مى کند. ۳ – نقل پندار گاه از آن چه در دل مى گذرانند، حکایت مى کند. دامنه سخن چینى ، نقل عیب ها و نقیصه هاى گفتارى و رفتارى و پندارى دیگران را هم در بر مى گیرد به این معنا که سخن چینى ، فقط حکایت امورى را که عیب نیستند در بر نگرفته ؛ بلکه نقل هر چیزى را که عیب یا نقص ‍ پنداشته شود نیز در بر مى گیرد؛ براى نمونه ، گاه سخن چین گفتار راست دیگران و گاه گفتار دروغ ایشان را نقل مى کند و روشن است که با نقل گفتار دروغ ، شنونده به دروغگویى آن شخص پى مى برد که در این موارد، گاه سخن چین با غیبت همراه است . سخن چینى گاه به انگیزه زیان رساندن به فردى که از او حکایت مى شود انجام مى گیرد که این رفتار، به شکل معمول ، نزد قدرتمندان صورت مى پذیرد و گاه چنین انگیزه اى در کار نیست که نوع اول را سعایت مى نامند. سخن چینى گاه یک سو داشته ، فقط از یک طرف براى دیگرى نقل مى شود و گاه دو طرف دارد که از آن به ((دو به هم زنى )) یا ((افساد بین الناس )) تعبیر مى کنند به این معنا که سخن چین براى به هم زدن رابطه دو نفر، سخن هر کدام را براى دیگرى نقل مى کند. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت دوم (۳): نکوهش سخن چینى از دید شرع سخن چینى در آیات و روایات به شدت نکوهیده ، و در مقایسه با دیگر رفتار ناپسند، از زشت ترین آن ها شمرده شده است . خداوند متعالى در قرآن مجید مى فرماید: ویل لکل همزه لمزه . واى بر هر عیب جوى سخن چین . که سخن چین (همزه ) در کنار غیبت کننده (لمزه ) آورده شده است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در سوره قلم ، چنین خطاب مى شود: و لا تطع کل حلاف مهین هماز مشاء بنمیم . از سوگند خورندگان به دروغ که افرادى فرومایه اند، پیروى مکن ؛ از کسانى که بسیار عیب جو و سخن چین هستند. محدثان بزرگ در مجموعه هاى روایى خود، احادیث بسیارى را در نکوهش ‍ این عمل نقل کرده اند. کافى ، مستدرک الوسائل ، بحارالانوار، وسائل الشیعه و بسیارى از کتاب هاى روایى دیگر، درباره این بیمارى باب مستقلى دارند. امام صادق (علیه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: لا انبئکم بشرارکم ؟ قالوا: بلى یا رسول الله قال : المشاءون بالنمیمه …. آیا شما را از بدترینتان آگاه کنم ؟ گفتند: بله اى رسول خدا! فرمود: کسانى از شما که سخن چینى مى کنند. حضرت سخن چینى را در شمار امورى که پیامبر از آن ها باز داشته ، معرفى کرده است : ان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) نهى عن الغیبه … و نهى عن النمیمه . همانا رسول خدا از غیبت و…سخن چینى نهى فرموده است . سرور پرهیزکاران حضرت على (علیه السلام ) نیز مى فرماید: بئس الشیمه النمیمه. سخن چینى خلق و خوى بدى است . النمیمه شیمه المارق . سخن چینى ، خوى کسانى است که از دین خارج شده اند. حال ممکن است پرسیده شود: آیا حرفى را که درباره کسى زده شده ، مى توان براى او بازگفت با این توجیه که حرف او دروغ نیست ؛ بلکه واقعیت دارد؟ در پاسخ مى توان گفت : دروغ گفتن حرام است ؛ اما راست گفتن همه جا واجب نیست ؛ یعنى نمى توان گفت به دلیل آن که دروغ گفتن حرام است ، راست گفتن واجب است و حتى نمى توان حرمت دروغ را دلیل بر جواز هر سخنى راست دانست و این امر را بهانه قرار داد و هر سخنى را که از هر شخصى شنیده مى شود، براى دیگرى نقل کرد؛ زیرا این نوعى فتنه انگیزى است ، و گاه مفسده راست گفتن از دروغ گفتن بیش تر است . رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: ثلاثه یقبح فیهن الصدق : ۱ – النمیمه …. راست گویى در سه جا زشت است : ۱ -سخن چینى … . امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: اسوء الصدق النمیمه . زشت ترین راستگویى ها، سخن چینى است . حال به آسانى مى توان گفت : سخن چینى حرام ، و از گناهان بزرگ است و اگر سعایت باشد، از بدترین انواع سخن چینى به شمار مى رود و از آن بسیار نکوهش شده است ؛ چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: شر الناس المثلث قیل یا رسول الله و ما المثلث ؟ قال : الذى یسعى باخیه الى السلطان فیهلک اخاه و یهلک السلطان. بدترین مردم مثلث است . عرض شد: اى پیامبر خدا! مثلث چه کسى است ؟ فرمود: کسى که از برادرش نزد فرمانروا [= قدرتمند] بدگویى کند. او (با این عمل ، هم خودش و هم ) برادرش و فرمانروا را نابود مى کند؛ البته زشتى این عمل تا جایى است که براى آن وجه شرعى وجود نداشته باشد در غیر این صورت ، چه بسا نقل سخن و رفتار دیگران واجب شود. مانند آن که واجب است در محضر قاضى و دادگاه عدل ، مطالب براى روشن شدن حقیقت ، بیان شود؛ زیرا این جا تمایل هاى شخصى در کار نیست ؛ بلکه عقل و شرع هر دو به بیان واقعیت حکم مى کنند تا حقى نابود، و حکم نادرستى صادر نشود. دو به هم زدن یا ((افساد بین الناس )) نیز از بدترین انواع سخن چینى به شمار مى رود که به شدت نکوهش شده است . 🌺خداوند متعالى در سرزنش چنین افرادى مى فرماید: الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الاءرض اولئک هم الخاسرون . 🔶کسانى که پیمان خدا را پس از استوار کردن آن مى شکنند و آن چه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده مى گسلند و در زمین فساد مى کنند، ایشان زیان کارانند. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت سوم انسان در برابر سخن چین چند وظیفه دارد: ۱ – او را تصدیق نکند؛ زیرا گناه کار و فاسق است و گواهى فاسق پذیرفته نمى شود؛ چنان که خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا. اگر فاسقى براى شما خبرى آورد، درباره خبرش تحقیق کنید. ۲ – او را از این کار باز دارد؛ زیرا عمل او از امور منکر بوده و خداوند متعالى در قرآن مى فرماید: و اءمر بالمعروف و انه عن المنکر. امر به معروف کن و از منکر بازدار. ۳ – از او ابراز تنفر کند؛ زیرا او مبغوض خدا است و تنفر از مبغوض خدا لازم است . ۴ – به شخصى که مطلب از او نقل شده ، گمان بد نبرد؛ زیرا خداى تعالى مى فرماید: اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم. از بسیارى گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمان ها، گناه است . ۵ – گفتار سخن چین ، او را به تحقیق و تجسس درباره شخصى که از او نقل شده وا ندارد که خداى تعالى مى فرماید: و لا تجسسوا. ۶ – خودش مرتکب کارى که دیگران را از آن نهى مى کند نشود؛ یعنى سخن چینى او را براى کسى که سخن از جانب او نقل شده ، بیان نکند؛ زیرا در این صورت ، هم سخن چینى و هم غیبت کرده است . مردى نزد امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آمد و درباره دیگرى بدگویى کرد. حضرت فرمود: یا هذا نحن نساءل عما قلت فان کنت صادقا مقتناک ، و ان کنت کاذبا عاقبناک ، و ان شئت اءن نقیلک اءقلناک ؟ قال : اقلنى یا اءمیرالمؤ منین . اى فلانى ! ما از آن چه گفتى ، مى پرسیم [= بازخواست مى کنیم ] اگر راست گفته باشى ، تو را دشمن مى داریم و اگر دروغ گفته باشى ، تو را مجازات مى کنیم و اگر بخواى رهایت کنیم [= از کرده خویش پشیمان شوى ] تو را رها مى کنیم . (آن مرد) گفت : اى امیر مؤ منان ! رهایم کنید. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃🍃 قسمت چهارم (۴): ریشه هاى درونى سخن چینى سخن چینى از سرکشى یکى از دو نیروى ((غضب )) و ((شهوت )) انسان سرچشمه مى گیرد و گاه در هر دو ریشه دارد. تجاوز این دو از حریم فرمانروایى خرد، موجب پدید آمدن صفات ناپسندى مى شود که آن ها نیز پیدایش رفتارهاى ناپسندى چون سخن چینى را در پى دارند. سخن چینى ، در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد: ۱ – نفرت و دشمنى گاه انسان از روى نفرت سخن چینى مى کند و در صدد بد نام کردن دیگرى است . ۲ – حسد حسادت به مقام و مرتبه دیگران ، عامل بسیار مهمى براى سخن چینى ، به ویژه سعایت است . فرد مبتلا، براى از بین بردن شان دیگرى به سعایت از او مى پردازد. دو به هم زنى را مى توان از موارد فتنه به شمار آورد که در این صورت ، بر اساس آیات قرآن کریم ، از خونریزى و قتل شدیدتر و بزرگ تر خواهد بود؛ چنان که خداوند متعالى مى فرماید: الفتنه اشد من القتل . الفتنه اکبر من القتل . دقت در مجموعه آیات و روایت هایى که درباره سخن چینى آمده است ، نشان دهنده بزرگى و زشتى بسیار این گناه است . ۳ – طمع و چشم داشت گاه طمع به مال و مقام یا دیگر امور دنیایى ، انسان را به رفتار ناپسندى چون سخن چینى و سعایت از دیگران وا مى دارد. فرد بیمار مى کوشد تا با بدگویى از دیگران و نقل گفتار و کردار ایشان ، مال یا منزلتى براى خویش ‍ فراهم سازد. ۴ – تفریح و سرگرمى گاه انسان براى گذراندن وقت و سرگرمى ، به نقل گفتار و رفتار این و آن مى پردازد و سخن چینى مى کند. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت ششم 3 – رسوایى سخن چین : سخن چین به دنبال عیب ها و نقص هاى مردم مى رود تا ابزار لازم براى رفتار زشت خود را فراهم آورد. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از آن که سخن چینان را به تفرقه اندازى وصف مى کند، مى فرماید: …الباغون للبراء المعایب. … کسانى که در جست و جوى عیب هاى خوبان و صالحان هستند. امیر على (علیه السلام ) هم ایشان را با همین وصف نام برده ، است : المبتغون للبرآء المعایب . کسى که در پى عیب هاى مسلمانان است ، سرانجام رسوا مى شود. چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لا تذموا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم ، فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه فى بیته . اى کسانى که به زبان اسلام آورده اید، ولى ایمان در دل شما خالص نشده ! مسلمانان را نکوهش ، و عیوب پنهان ایشان را دنبال نکنید. همانا کسى که در جست و جوى عیب مسلمانان باشد، خداوند به دنبال عیب او خواهد بود و هر کس خداوند در پى عیبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى سازد. ۴ – سلب اعتماد و دور شدن از مردم : بیم و هراس مردم از نقل رفتار و گفتارشان نزد دیگران ، موجب بى اعتمادى آن ها به سخن چین مى شود. مردم سخن چین را امانت دار ندانسته ، از سخن گفتن نزد او مى پرهیزند. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: لا تجتمع امانه و نمیمه . امانت با سخن چینى جمع نمى شود. سلب اعتماد از سخن چین ، موجب فاصله گرفتن مردم از او مى شود؛ چنان که امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: ایاک و النمیمه فانها…تبعد عن الله و الناس . از سخن چینى بپرهیزید که موجب دور ساختن از خدا و مردم مى شود. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت اول اعظم الناس قدرا من ترک ما لا یعنیه . ارزشمندترین مردم کسى است که آن چه را به کار او نمى آید، ترک کند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) (۱): تعریف بیهوده گویى مقصود از بیهوده گویى ، به زبان آوردن سخنى است که فایده مجاز و مشروع دنیایى با آخرتى ، مادى یا معنوى و عقلایى یا شرعى نداشته باشد. سخن گفتن از آن چه براى گوینده بهره اى ندارد، بیهوده گویى است که از آن به شهوت کلام نیز تعبیر شده است ؛ البته بى فایده بودن سخن براى گوینده ، به معناى بى ارزش بودن آن براى همگان نیست . چه بسا سخنانى که براى برخى بى فایده ، و براى دیگران سودمند و مفید است ؛ از این رو مفید بودن را مى توان امرى نسبى به شمار آورد؛ اگر چه ممکن است برخى سخنان ، براى همگان بى فایده باشد. (۲): اقسام بیهوده گویى ۱ – سخن گفتن درباره موضوع بى فایده گاه انسان از موضوعى سخن مى گوید که هیچ فایده اى براى او ندارد؛ اگر چه ممکن است همان موضوع ، براى برخى مفید باشد؛ در این حال ، سخن او از اقسام کلام بى فایده یا بیهوده گویى به شمار مى رود؛ مانند سخن گفتن از رنگ چشم و موى دیگران که براى بیش تر افراد بى فایده ، ولى براى برخى از مراکز اطلاعاتى ، مفید است . ۲ – سخن اضافى (فضول کلام ) سخن بیش از اندازه لازم و کافى – اگر چه درباره موضوعى سودمند هم باشد، از اقسام کلام بى فایده به شمار مى رود؛ البته روشن است که مقصود از آن ، توضیح یا تکرارى که جهت درک بهتر ارائه مى شود نیست ؛ زیرا به چنین تکرارى نیاز بوده از آن استفاده مى شود. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 قسمت چهارم (۴): ریشه هاى بیهوده گویى عوامل ذیل ، انسان را به وادى بیهوده گویى مى کشاند: ۱ – کنجکاوى بیجا اشتیاق به دانستن چیزى که براى شخص سودى ندارد یا کاوش در مسائل غیر مفید، از عوامل مهم بیهوده گویى است ، البته این نباید با مساءله کسب دانش و فهمیدن امور مفید و نیکو، اشتباه شود. مقصود از این عامل ، حرص ‍ به دانستن چیزهایى است که فقط سرگرم کننده ولى بى فایده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، یا پرسش از تعداد موهاى سر خود. ۲ – علاقه فراوان و صمیمیت شدت علاقه به دیگرى ، موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او مى شود که این مى تواند انسان را به بیهوده گویى و پر گویى وا دارد. فرد، در این حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است که به مفید بودن یا نبودن گفتارش ‍ توجه ندارد. ۳ – وقت گذرانى گاه گوینده به اشتباه گمان مى کند که وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مى تواند این وقت را پر کند؛ براى همین به سخن گفتن درباره هر چیزى پرداخته ، وقت خویش را هدر مى دهد. ۴ – حب جاه (جلب توجه ) سخن گفتن گاه براى جاى گرفتن در دل دیگران است که در این حال ، فرد با سخن گفتن مى کوشد توجه دیگران را به خود جلب کند تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃 فرو رفتن در قسمت اول فصل یازدهم : فرو رفتن در باطل بزرگ ترین مردم از جهت گناه در روز قیامت ، کسى است که بیش تر در باطل ، فرو رفته باشد. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مقدمه یکى از عوامل رشد و انتشار زشتى ها در جامعه بشرى ، فرو رفتن در باطل است . دانشمندان علم اخلاق ، حکایت زشتى ها یا فرو رفتن در باطل را از بیمارى هاى زبان به شمار آورده اند. شخص مبتلا به این بیمارى ، ویژگى بسیار ناپسندى دارد که جامعه اى را به فساد و تباهى مى کشد.باز گفتن اعمال زشت ، موجب از بین رفتن زشتى آن ها شده ، شخص راوى یا شنونده را به ارتکاب گناه ترغیب مى کند. (۱): تعریف فرو رفتن در باطل فرو رفتن در باطل نزد دانشمندان علم اخلاق ، اعم از نقل گناه و رفتار ناشایستى است که خود فرد یا دیگرى انجام داده است ؛ به شرط آن که این کار فقط براى سرگرمى انجام شود و نیازى مشروع و عقلانى به آن نباشد؛ ولى اگر بیان رفتار ناشایست دیگران ، براى استمداد در بازداشتن ایشان از گناه یا پاسخ به کسى که در امر مهمى مشورت طلبیده یا هر نیاز مشروع دیگر باشد، ((فرو رفتن در باطل )) نخواهد بود.همچنین اگر حکایت گناه دیگرى ، جهت آشکار ساختن عیب او یا خرد و بى مقدار کردن او انجام شود، در محدوده گناهانى چون غیبت ، سخن چینى و… قرار خواهد گرفت . مثل معروفى است که ((وصف العیش نصف العیش ؛ وصف لذت نیمى از لذت است )). آن گاه که کسى گناه خود یا دیگرى را جهت گرم کردن مجلس دوستانه و لذت بردن از آن ، با آب و تاب نقل کند، به این رذیله اخلاقى گرفتار شده است ؛ پس این عمل نه غیبت است ، نه سخن چینى و نه فحش و…؛ بلکه گناهى است که عنوان خاص خود را دارد. ✅✅ دارد.... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🍃🍃🍃 فرو رفتن در باطل قسمت چهارم (۴): ریشه هاى درونى فرو رفتن در باطل گرایش به گناهان و کردار ناپسند، ریشه اصلى فرو رفتن در باطل است . جاذبه گناه ، انسان را به یادآورى ، تخیل و سخن گفتن درباره آن وا مى دارد. شخصى که زشتى ها و ناپسندى ها را با آب و تاب حکایت مى کند به قطع ، پیش از آن ، افکارش در همان امور سیر کرده است و این همه ، در نیروى افسار گسیخته شهوت بشر ریشه دارد. (۵): پیامدهاى زشت فرو رفتن در باطل ۱ – ریختن قبح گناه نقل خطا و باز گفتن رفتارهاى ناپسند، زشتى آن ها را نزد گوینده و شنونده از بین مى برد. انسان درستکار از نقل گناه و شنیدن آن نیز شرمگین مى شود و روشن است که حکایت تباهى ها، آرام آرام ، این احساس شرم را از میان خواهد برد و وقتى زشتى عملى در نظر انسان کمرنگ شد، براى انجام آن جرات مى یابد. ۲ – تشویق به گناه یادآورى رفتارهاى زشت ، نیروى شهوت انسان را تحریک کرده ، میل و رغبت بر انجام گناه را افزایش مى دهد و از آن جا که نفس عمل خطا بوده است ، این تهییج در خارج از مرزهاى الاهى و حریم انسانى صورت مى پذیرد. ۳ – اشاعه زشتى ها نقل گناه و نشان دادن راه انجام آن ، افزون بر این که زشتى گناه را از بین مى برد، شنونده را به بدى سوق داده ، به انجام گناه راهنمایى مى کند. چه بسا که فکر ارتکاب آن گناه ، به ذهن شنونده خطور نکرده یا راه انجام آن را نمى دانسته ؛ اما با شنیدن حکایت گناه ، به هر دو نکته دست یافته است ؛ یعنى هم جرات انجام آن کار و هم دستورالعمل اجراى آن را مى آموزد. ✅✅✅ دارد.... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @ghoranmodafean
🌸 🌺 🌺 و 🔴👈 تعریف استهزا و سخریه 🗓 قسمت 1⃣ دارد
🍃🍃 آفات زبان و قسمت اول فصل دوازدهم : استهزا و سخریه یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان یکن خیرا منهن . اى کسانى که ایمان آورده اید! هیچ گروهى از شما گروه دیگر را مسخره نکند. شاید ایشان [= گروه دوم ] از آن ها [= گروه اول ] بهتر باشند و زن هایى ، زن هاى دیگر را مسخره نکنند، شاید ایشان از آن ها بهتر باشند. (۱): تعریف استهزا و سخریه تقلید گفتار، کردار یا صفتى از صفات یا نقصى از نقایص دیگرى ، براى خنداندن مردم ، استهزا نامیده مى شود. گاه انسان فقط براى معرفى دیگرى ، لحن گفتار یا شکل رفتار او را نمایش مى دهد و حالت یا صفت او را بیان مى کند، همانند آن که فرد مورد نظرش را با صفت نابینایى یا لنگى مى شناساند که البته این از تعریف استهزا خارج است ؛ ولى گاه همین صفات را جهت خنداندن دیگران بیان مى کند که از رفتارهاى زشت و ناپسند شمرده ، و ((استهزا و سخریه )) نامیده مى شود؛ پس حقیقت استهزا از دو جزء تشکیل شده است :🔻🔻🔻 1⃣ تقلید از دیگران 2⃣ قصد خنداندن آن ها. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 http://eitaa.com/joinchat/3990290446C9b55326945
🌸 🌺 🌺 و 🔴👈 اقسام استهزا و سخریه 🗓 قسمت 2⃣ دارد
🍃🍃🍃 آفات زبان (فصل دوازدهم) استهزا و سخریه قسمت دوم (۲): اقسام استهزا و سخریه تقلید از دیگرى به دو صورت امکان پذیر است : الف – صریح (گفتارى و رفتارى ) همانند آن که شکل رفتار (طرز راه رفتن ، غذا خوردن ، نشستن و…) یا لحن و صداى فردى را براى خنداندن دیگران تقلید کند. ب – غیر صحیح (اشاره اى و کنایه اى ) مثل آن که با ایما و اشاره به گونه اى لحن یا شکل رفتار فرد را بیان کند که موجب خنده دیگران شود. استهزا از جهت پنهان بودن یا نبودن عیب مورد تقلید نیز به دو نوع قابل تقسیم است : الف – تقلید عیب پنهان گاه آن چه دستاویز فرد ریشخند کننده قرا مى گیرد، عیب و نقصى است که دیگران از آن بى اطلاعند و فقط شخص استهزا کننده از آن آگاه است . ب – تقلید عیب آشکار گاه مورد استهزا، عیبى است که همه از آن آگاهند. استهزا از جهت حضور یا غیاب شخصى که مسخره مى شود نیز به دو نوع تقسیم مى شود: الف .استهزا شخص در حضور خود او ب .استهزا شخص ؛ غیابش . نکته مهم دیگر آن که گاه انسان را به دلیل داشتن عیب یا نقصى مسخره مى کنند، مانند مسخر شخص لنگ و کسى که در تکلم و سخن گفتن ، ناتوان است ؛ ولى گاه او را براى رفتار نیکویش استهزا مى کنند؛ همان گونه که کافران و مشرکان ، مؤ منان را براى داشتن ایمان به استهزا مى گرفتند، یا افراد بى مبالات ، اشخاص نیکوکار را مسخره مى کنند. خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: ان الذین اجرموا کانوا من الذین امنوا یضحکون و اذا مروابهم یتغامزون . همانا کسانى که گناه کار و مجرمند، همیشه (در دنیا) به مؤ منان مى خندیدند و هنگامى که از کنار ایشان مى گذشتند، (با اشاره چشم و ابرو)مسخره مى کردند. ریشخندى کرده اند آن منکران بر مثل ها و بیان ذاکران تو اگر خواهى بکن هم ریشخند چند خواهى زیست اى مردار چند شاد باشید اى محبان در نیاز بر همین در که شود امروز باز اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی ✅✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
. بــرای ؛ بــرای امـام‌ نه تنها برایمـان نمیفرستنـد! بلکـه بـدون راهمـان نمیدهـند... ما باشیـم و نباشیـم این راه دارد... . یٰااَیُهَاالَذینَ آمَنوا مَنْ یَرتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِه فَسَوفَ یَاتِ اللّٰهُ بِقَومٍ یُحِبونَهُ وَ یُحِبونَهُمْ...
و ✅✅ قسمت 1 🎋 يكى ديگر از رذايل اوصاف كه بايد از آن نيز كند و در اجتناب از آن مجاهدت ورزد و خود را از آن تطهير نمايد، رذيله « » يا «تندخويى» و « » است . در تعريف «غضب» بايد گفت: «غضب، هيجان و حركت خاصى است از روح انسان به منظور غلبه وشكست دادن و خرد كردن». ♨️ اين صفت كه براى همه ‏ما شناخته است و از قوه غضبيه سرچشمه مى‏ گيرد، داراى مراتب: و ، و است. ⚜ مرتبه افراط غضب 💢 مرتبه آن عبارت است از غلبه اين صفت و حاكم گشتن آن بر انسان، بنحوى كه از حدود و شرع بگذرد، و از موازين شرعى و عقلى تجاوز كند، و به هنگام برخورد بامسائل و مواجهه با بعضى برخوردها، اين صفت يا اين حالت همانند يك حالت خارج از اختيار به وى هجوم آورد و در باطن وى شعله‏ ور شود و تمام وجود او رابگيرد، و او را تحت سيطره قرار دهد. ♨️ اين آتش شعله ‏ور در باطن، بلحاظ بعضى جهات و به مقتضاى بعضى علل و احياناً بر اثر مراقبت و جلوگيرى خود انسان، يا در همان باطن مى ‏ماند و در عمل به ظهور نمى ‏رسد، و يا علاوه بر غلبه سخت بر ، در عمل نيز ظاهر مى ‏گردد و حركاتى را به دنبال خود مى ‏آورد. و چه بسا در عمل به هنگام هيجان به جنايات بزرگ و گفتار و اعمال هلاكت بارى گرفتار شود، و سخنى به زبان بياورد، يا كارى انجام دهد كه موجب ابدى گردد، و يا خلاص شدن از تبعات آن به آسانى به دست نيايد، و مهلكه ‏هاى بسيار وسيع و طولانى در بر داشته باشد. يعنى اين صفت آنچنان بر او غالب گردد كه عقل و فكر، و همه قواى روحى و جسمى او را تحت سيطره قرار دهد و او را از تحت حاكميت شرع و عقل خارج سازد و كاملا مغلوب خود كند و بر او مسلط شود؛گويى نه عقلى دارد، و نه حدودى به نام حدود الهى در ميان هست، و گويى ديوانگى دفعى به او عارض گشته است. 💢 هم همين است كه نابجا نوعى ديوانگى است. از حضرت سيدالاولياء أميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل شده است كه فرمود: «الحدة ضرب من الجنون لا ن صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه مستحكم» (جامع السعادات، ج ۱ ص ۲۸۹) يعنى «تندى و زود به خشم آمدن، نوعى از جنون است، زيرا صاحب آن از كار خود پشيمان مى‏ شود، و اگر پشيمان نشود، جنون او بسيار ريشه‏ دار و محكم است». ♨️در هر صورت، اين صفت يا اين حالت، يعنى و ، چه فقط در باطن انسان شعله ور شود، و به ظهور نرسد، و چه علاوه بر شعله‏ ور شدن در باطن، در اقوال و اعمال هم ظاهر شود. در مراتب مختلف شدت و ضعف، از مهلكات براى همه، مخصوصاً براى سالكان طريق است، البته اگر غضب نابجا باشد، نه غضب براى حضرت حق كه داخل در اين باب نيست، و از فضايل صفات و علائم و است. ✅✅ دارد... 🌸حضرت آیت الله العظمی محمد شجاعی (ره) 🗓جلسه 1⃣ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃