eitaa logo
قرآن‌ومعارف‌مدافعان‌حریم‌‌‌‌‌ولایت
321 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
82 فایل
اهداف 🔷 ترویج قرآن و معارف اهل بیت(ع) 🔷 تفسیر و تجوید 🔷 داستانگویی 🔷 روشنگری و بصیرت افزایی 🔷 تقوا و خوسازی آیدی مدیر @Mohamadjalili1 __________ ادمین پاسخگو @yakhoodaaaa _________________ http://eitaa.com/joinchat /3990290446C9b55326945 _______
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۸ سوره بقره از: صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ آنان(از شنیدن حقّ)کر و(از گفتن حقّ)گنگ و(از دیدن حقّ)کورند،پس ایشان(به سوی حقّ)باز نمی گردند. نکته ها: * قرآن در ستایش برخی پیامبران می فرماید: آنان دست وچشم دارند، «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ» شاید مقصود آن است که کسی که دست بت شکنی دارد دست دارد، کسی که چشم خدابین دارد چشم دارد، پس منافقان که چنین دست وچشمی ندارند، در واقع همچون ناقص الخلقه هایی هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسائل شناخت را از دست داده اند. لذا در این سوره درباره ی منافقان تعابیری همچون: «لایشعرون، ما یشعرون، لایعلمون، لایبصرون، ، صمّ، بکم، عمی،لا یرجعون»بکار رفته است. * نظر،غیر از بصیرت است. در سوره اعراف می خوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» می بینی که به تو نگاه می کنند،در حالی که نمی بینند.یعنی چشم بصیرت ندارند که حقّ را ببینند. * عدم بهره گیری صحیح از امکانات و وسائل شناخت،مساوی با سقوط و از دست دادن انسانیّت است. در سوره اعراف آیه ی ۱۷۹ می خوانیم: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» آنان دل دارند،ولی نمی فهمند،چشم دارند ولی نمی بینند،گوش دارند ولی حقّ را نمی شنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پست تر و گمراه ترند،ایشان غافل هستند. * جزای کسی که در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می زند،کوری و کری و لالی آخرت است. «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا» پیام ها: ۱ -نفاق،انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز می دارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» ۲ -کسی که از عطایای الهی در راه حقّ بهره نگیرد،همانند کسی است که فاقد آن نعمت هاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» ۳ -حقّ ندیدن منافقان دو دلیل دارد:یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است؛ «فِی ظُلُماتٍ» ودیگر آنکه خود چشم دل را از دست داده اند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» ۴ -منافقان،لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» _______________ @ghoranevelayat
۱۹ و ۲۰ سوره بقره از: أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ(۱۹) یا چون(گرفتاران در)بارانی تند از آسمانند که در آن،تاریکی ها و رعد و برقی است که از ترس صاعقه ها وبیم مرگ،انگشتان خود را در گوشهایشان قرار می دهند و(لی)خداوند بر کافران احاطه دارد. نکته ها: * خداوند،منافق را به شخصِ در باران مانده ای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند،شب تاریک،غرّش گوش خراش رعد،نور خیره کننده ی برق،و هراس و خوف مرگ،او را فراگرفته است،امّا او برای حفظ خود از باران،نه پناهگاهی دارد و نه برای تاریکی،نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ. پیام ها: ۱ _ منافقان غرق در مشکلات و نگرانی ها می شوند،و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامن گیرشان می شود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ» ۲ -منافقان از مرگ می ترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ» ۳ -منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید،اسرار وتوطئه های آنها را افشا می کند. «وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» __________________ یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(۲۰) نزدیک است که برق،نور چشمانشان را برباید.هرگاه که(برق آسمان در آن صحرای تاریک وبارانی)برای آنان بدرخشد،در آن حرکت کنند،ولی همین که تاریکی،ایشان را فرا گرفت بایستند.واگر خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را(از بین)می برد،همانا خداوند بر هر چیزی تواناست. نکته ها: * منافقان،تاب وتوان دیدن دلائل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند.همانند مسافر شبگرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان،چشمانش خیره شده و جز چند قدم بر نمی دارد.آنان نیز در جامعه اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش می روند،ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز می ایستند.آنان چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده ومنتظر رسیدن نوری از قدرت های بیرونی مانده اند. * هرگاه گفته می شود خداوند بر هر کاری قادر است،مراد کارهای ممکن است.مثلاً اگر گفتیم فلانی ریاضی دان است،معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲+۲ را ۵ بیاورد. زیرا این امر محال است،نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد. کسانی از امام علیه السلام سؤال کردند:آیا خداوند می تواند کره ی زمین را در تخم مرغی قرار دهد؟امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم،آسمان بزرگ را می بینیم،سپس فرمودند: خداوند قادر است،امّا پیشنهاد شما محال است. درست مانند قدرت ریاضی دان که مسئله ی محال را حل نمی کند. سیمای منافق در قرآن: * منافق در عقیده وعمل،برخورد وگفتگو،عکس العمل هایی را از خود نشان می دهد که در این سوره وسوره های منافقون،احزاب،توبه،نساء و محمّد آمده است.آنچه در اینجا به مناسبت می توان گفت،این است که: منافقان در باطن ایمان ندارند،ولی خود را مصلح و عاقل می پندارند.با همفکران خود خلوت می کنند،نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است.نسبت به مؤمنان عیب جو و نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله موذی اند. از جبهه فراری و نسبت به خدا غافل اند.افرادی یاوه سرا،ریاکار،شایعه ساز و علاقمند به دوستی با کفارند.ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان،محرومیّت است. نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی وفایند،نسبت به خیراتی که به مؤمنان می رسد نگران،ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند. امر به منکر ونهی از معروف می کنند.قرآن در برابر این همه انحراف های فکری وعملی می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ» پیام ها: ۱ -منافق در مسیر حرکت،متحیّر است. «أَضاءَ... مَشَوْا، أَظْلَمَ... قامُوا» ۲ -حرکت منافق،در پرتو نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ» ۳ -منافق به سبب اعمالی که مرتکب می شود،هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ» ۴ -سنّت الهی،آزادی دادن به همه است و گرنه خداوند می توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
۱۹ و ۲۰ سوره بقره از: أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ(۱۹) یا چون(گرفتاران در)بارانی تند از آسمانند که در آن،تاریکی ها و رعد و برقی است که از ترس صاعقه ها وبیم مرگ،انگشتان خود را در گوشهایشان قرار می دهند و(لی)خداوند بر کافران احاطه دارد. نکته ها: * خداوند،منافق را به شخصِ در باران مانده ای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند،شب تاریک،غرّش گوش خراش رعد،نور خیره کننده ی برق،و هراس و خوف مرگ،او را فراگرفته است،امّا او برای حفظ خود از باران،نه پناهگاهی دارد و نه برای تاریکی،نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ. پیام ها: ۱ _ منافقان غرق در مشکلات و نگرانی ها می شوند،و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامن گیرشان می شود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ» ۲ -منافقان از مرگ می ترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ» ۳ -منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید،اسرار وتوطئه های آنها را افشا می کند. «وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» __________________ یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(۲۰) نزدیک است که برق،نور چشمانشان را برباید.هرگاه که(برق آسمان در آن صحرای تاریک وبارانی)برای آنان بدرخشد،در آن حرکت کنند،ولی همین که تاریکی،ایشان را فرا گرفت بایستند.واگر خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را(از بین)می برد،همانا خداوند بر هر چیزی تواناست. نکته ها: * منافقان،تاب وتوان دیدن دلائل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند.همانند مسافر شبگرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان،چشمانش خیره شده و جز چند قدم بر نمی دارد. آنان نیز در جامعه اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش می روند،ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز می ایستند. آنان چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده ومنتظر رسیدن نوری از قدرت های بیرونی مانده اند. * هرگاه گفته می شود خداوند بر هر کاری قادر است،مراد کارهای ممکن است.مثلاً اگر گفتیم فلانی ریاضی دان است،معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲+۲ را ۵ بیاورد. زیرا این امر محال است،نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد. کسانی از امام علیه السلام سؤال کردند:آیا خداوند می تواند کره ی زمین را در تخم مرغی قرار دهد؟ امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم،آسمان بزرگ را می بینیم،سپس فرمودند: خداوند قادر است،امّا پیشنهاد شما محال است. درست مانند قدرت ریاضی دان که مسئله ی محال را حل نمی کند. سیمای منافق در قرآن: * منافق در عقیده وعمل،برخورد وگفتگو،عکس العمل هایی را از خود نشان می دهد که در این سوره وسوره های منافقون،احزاب،توبه،نساء و محمّد آمده است.آنچه در اینجا به مناسبت می توان گفت،این است که: منافقان در باطن ایمان ندارند،ولی خود را مصلح و عاقل می پندارند.با همفکران خود خلوت می کنند،نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است.نسبت به مؤمنان عیب جو و نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله موذی اند. از جبهه فراری و نسبت به خدا غافل اند.افرادی یاوه سرا،ریاکار،شایعه ساز و علاقمند به دوستی با کفارند.ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان،محرومیّت است. نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی وفایند،نسبت به خیراتی که به مؤمنان می رسد نگران،ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند. امر به منکر ونهی از معروف می کنند.قرآن در برابر این همه انحراف های فکری وعملی می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ» پیام ها: ۱ -منافق در مسیر حرکت،متحیّر است. «أَضاءَ... مَشَوْا، أَظْلَمَ... قامُوا» ۲ -حرکت منافق،در پرتو نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ» ۳ -منافق به سبب اعمالی که مرتکب می شود،هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ» ۴ -سنّت الهی،آزادی دادن به همه است و گرنه خداوند می توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
درس بیست و سوم آیه ۲۴ سوره از: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ(۲۴) پس اگر این کار را نکردید،که هرگز نتوانید کرد،از آتشی که هیزمش مردم(گناهکار)وسنگ ها هستند وبرای کافران مهیّا شده،بپرهیزید. نکته ها: * در سوره ی انبیاء می خوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» شما و آنچه غیر از خدا پرستش می کنید(بت هایتان)،هیزم دوزخید. بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه،همان بت هایی باشد که مورد پرستش بوده، نه هر سنگی، تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بت ها ساخته نبوده و نیست.همچنین این سنگ ها در قیامت،همانند چاقوی خونی همراه پرونده قاتل،سند جرم و گناه آنان است. سؤال:با این که الفاظ اختراع بشر است،پس چگونه نمی تواند مثل قرآن را بیاورد؟ پاسخ:حروف الفبا از بشر است،ولی نحوه ترکیب وبیان مفاهیم بلند آنها،برخاسته از علم و هنر است.قرآن بر اساس علم و حکمت بی پایان الهی،نزول یافته است ولی هر کتاب دیگری،از سوی هرکس که باشد،براساس علم محدود بشر،تألیف یافته است.پس هیچگاه بشر نمی تواند کتابی مثل قرآن بیاورد. پیام ها: ۱- یقین به حقّانیت راه وهدف،یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا» ۲- اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید،تسلیم حقّ شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا» ۳- انسان جمود و کافر،هم ردیف سنگ است. «النّاسُ وَ الْحِجارَهُ» ۴- خباثت های درونی انسان گناهکار،در قیامت تجسم یافته و آتش گیرانه می شود. «وَقُودُهَا النّاسُ» ۵- کفر و لجاجت،انسان مقام جانشینی خداوند را به هیزم دوزخ تبدیل می کند. «وَقُودُهَا النّاسُ» ۶- رهایی از آتش دوزخ،در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ... أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»