eitaa logo
قرآن وسنت
238 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
794 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
✒️ بسیار زیبا و لطیف،تا آخر بخوانید💐🌺🌻 🚩فضیلتی از امام عسكري علیه‌السلام 💐💐💐 اسحاق كِندى، كه عراق در عصر خود بود، تصميم گرفت قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد. روزى يكى از شاگردان او خدمت  عليه السلام رسيد. امام عليه  السلام به او فرمود: آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس. به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى؟ او خواهد گفت : آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است.   پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد.   آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند . 🔹 المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 . @ghoranvsonat
🔸 یاران و شاگردان امام (ع) .. حافظان میراث برای مردم از مشهورترین نماینده و صحابی .. (ع) (ع) (ع) @ghoranvasonat🌺🌾🌺🌾🌺🌾
مثل حسن غریب شدن خود حکایتی ست در سامرا برای بقیع ش دلم گرفت ... 🏴 شهادت یازدهمین اختر تابناک، حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) تسلیت باد #امام_حسن_عسکری 🆔 @shamimeashena
عسکری.mp3
3.44M
🌼 #سخنرانی_کوتاه 🌼 #استاد_رفیعی 🔴خدمات امام حسن عسکری علیه السلام #امام_حسن_عسکری 🙌 #کانال_کفایة_المبلّغین 🌸 #کتابخانه_دیجیتال_طلاب 🌸 ✅ @tabliq_alemaneh 👈💝 #یازهرا 🌾
سالروز ولادت #امام_حسن_عسکری(ع) مبارک باد. 🔹 به خدا سوگند(حضرت مهدی) غیبت طولانی خواهد داشت که نجات پیدا نکند در آن دوران مگر کسانی که خداوند عزیز و جلیل بر قائل بودن(و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد و توفیق دهد که برای فرج آن حضرت دعا نماید. 📚 شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 384 . @safineh_kh
🔻داستان دعبل و تاثیر عظیم امام رضا در اسلام 🔻کار تشکیلاتی قوی تر در سه امام آخر 🔻 نامه به مردم قم 🔻وجوهات شیعیان و کار تشکیلاتی امام 🔻نامه را در چوب جاسازی کرد.... این مطلب از کتاب انسان 250ساله مقام معظم رهبری میباشد 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
✒️ بسیار زیبا و لطیف،تا آخر بخوانید💐🌺🌻 🚩فضیلتی از امام عسكري علیه‌السلام 💐💐💐 اسحاق كِندى، كه عراق در عصر خود بود، تصميم گرفت قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد. روزى يكى از شاگردان او خدمت  عليه السلام رسيد. امام عليه  السلام به او فرمود: آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس. به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى؟ او خواهد گفت : آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است.   پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد.   آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند . 🔹 المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 . @ghoranvsonat
✒️ بسیار زیبا و لطیف،تا آخر بخوانید💐🌺🌻 🚩فضیلتی از امام عسكري علیه‌السلام 💐💐💐 اسحاق كِندى، كه عراق در عصر خود بود، تصميم گرفت قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد. روزى يكى از شاگردان او خدمت  عليه السلام رسيد. امام عليه  السلام به او فرمود: آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس. به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى؟ او خواهد گفت : آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است.   پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد.   آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند . 🔹 المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 .
✒️ بسیار زیبا و لطیف،تا آخر بخوانید💐🌺🌻 🚩فضیلتی از امام عسكري علیه‌السلام 💐💐💐 اسحاق كِندى، كه عراق در عصر خود بود، تصميم گرفت قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد. روزى يكى از شاگردان او خدمت  عليه السلام رسيد. امام عليه  السلام به او فرمود: آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس. به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى؟ او خواهد گفت : آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است.   پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد.   آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند . 🔹 المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 .
✒️ بسیار زیبا و لطیف،تا آخر بخوانید💐🌺🌻 🚩فضیلتی از امام عسكري علیه‌السلام 💐💐💐 اسحاق كِندى، كه عراق در عصر خود بود، تصميم گرفت قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد. روزى يكى از شاگردان او خدمت  عليه السلام رسيد. امام عليه  السلام به او فرمود: آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس. به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى؟ او خواهد گفت : آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است.   پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد.   آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند . 🔹 المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 .
واپسين‌ سفارش‌هاي امام حسن عسکري علیه السلام به پیروانش : ♨️ (ع) در جملاتي که گويا ايشان به جامعه پيروان بوده است؛ نکات بسيار مهمي را به شيعيان گوشزد مي‌کند؛ نکاتي که مي‌توان گفت همه ابعاد زيست اسلامي و شيعيان را پوشش مي‌دهد: ابعاد عبادي و غيرعبادي؛ فردي و اجتماعي، معاشرت‌هاي خانوادگي و همسايگي و شهروندي و بين ‌المذاهبي و امثال آن را ◾️أوصِيكُمْ؛ شما را وصيت مي‌کنم به: 1.بِتَقْوَى اللَّهِ؛ تقواي الهي را مراعات کنيد؛ 2.وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ؛ مواظب دين خود باشيد؛ 3.وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ؛ براي خدا کار و تلاش کنيد؛ 4.وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ؛ سخن راست بگوييد؛ 5.وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ؛ امانت‌ را به کسي که شما را امين کرده است، برگردانيد، چه نيکوکار باشد و چه فاجر. 6.وَ طُولِ السُّجُودِ؛ سجده‌هاي طولاني کنيد. 7.وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص؛ همسايه‌داران خوبي براي همسايگانتان باشيد که پيامبر به اين مبعوث شد (سفارش پيامبر بود) 8.صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ‏؛ (دربارة مخالفان و منکران ولايت اهل بيت. شما را سفارش مي‌کنم که) در ميان آنان نماز بخوانيد؛ در تشييع جنازة آنان حاضر شويد؛ به عيادت بيمارانشان برويد و حقوقشان را ادا کنيد. 🔸«فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ؛ زيرا وقتي کسي از شما در دينش پارسايي بورزد و در سخنش راست‌گو باشد و امانت را ادا کند و با مخالفان و مردم، اخلاق نيک داشته باشد، گفته مي‌شود که اين شيعه است و همين مرا شاد مي‌کند. 9.اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً؛ پرواي خدا را داشته باشيد و زينت [ما] باشيد و ماية ننگ [ما] نشويد. 10.جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيحٍ فَإِنَّهُ مَا قِيلَ فِينَا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِيلَ فِينَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ كَذَلِكَ لَنَا حَقٌّ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ تَطْهِيرٌ مِنَ اللَّهِ لَا يَدَّعِيهِ أَحَدٌ غَيْرُنَا إِلَّا كَذَّابٌ؛ محبت‌ها را به سوي ما جلب کنيد و زشتي‌ها را از ما دور کنيد؛ زيرا هر چه از خوبي در حق ما گفته شود، ما اهل آنيم؛ و هر عيبي به ما نسبت دهند ما چنان نيستيم. ما را در کتاب خدا حقي است و با رسول خدا پيوندي و از جانب خدا طهارت و عصمتي؛ هيچکس غير از ما چنين ادعايي نمي‌کند؛ جز دروغگو. 11.أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ؛ فراوان ياد خدا کنيد؛ 12.وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ؛ فراوان در انديشه مرگ باشيد؛ 13.وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ؛ فراوان قرآن تلاوت کنيد؛ 14.وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِيِّ ص فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ؛ و فراوان بر پيامبر خدا صلوات بفرستيد؛ چرا که صلوات بر رسول الله ده حسنه دارد. 15.احْفَظُوا مَا وَصَّيْتُكُمْ بِهِ؛ وصيت و سفارش مرا به خاطر بسپاريد. 🖐و أَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكُمُ السَّلَامَ. شما را به خدا مي‌سپارم و بر شما سلام مي‌فرستم. 🌺 لطفاً نشر دهید 🌺