هدایت شده از پیامبر رحمت
قبول اعمال
در کتاب اصول کافی نقل شده است که شخصی در«مدینه»پیدا شده و مدعی علم و دین شده و طرفداران زیادی هم پیدا کرده بود.
مردم او را به نیکویی میشناختند و وی رامی ستودند.
روزی امام صادق«علیه السلام»تصمیم گرفت کذب بودن ادعایش را نزد مردم روشن نماید. بنابراین دنبال او به راه افتاد، به طوری که او متوجه نبود که امام پشت سرش قرار دارد واعمال او را میبیند. مردپس از مدتی به مغازه ای رسید و بدون اینکه به صاحبش چیزی بگوید، دودانه انار در جیب گذاشت و ردشد.
پس از لحظه ای دیگر، به مغازه نانوایی رسید و باز دو عدد نان بدون اطلاع نانوا برداشت و به راه خود ادامه داد.
در راه به فقیری رسید و آنچه را برداشته بود به او داد وگذشت.
امام صادق«علیه السلام»که حالات وی را مشاهده فرموده بود، اورا فراخواند و ماجرا را سؤال نمود. مرد ابتدا از امام«علیه السلام»خواست خود را معرفی فرماید.
امام«علیه السلام»فرمود: «بنده ای از بندگان خدا. »
پرسید: «از چه خانواده ای؟ »
فرمود: بنی هاشم
سوال کرد: «ساکن چه شهری هستی؟ »
فرمود: مدینه
مرد گفت: «شایدجعفر بن محمد«علیه السلام»هستی؟ »
فرمود: آری
وقتی حضرت را شناخت، با بی شرمی هر چه بیشتر گفت: «باآن خانواده اصیلی که داری، چرا از قرآن بی اطلاعی؟! »
امام«علیه السلام»با لحنی آرام فرمود: «از کدام آیه قرآن بدون اطلاع هستم؟ »
گفت: « آیا مگر نخوانده ای که «من جاء بالحسنة فله عشرامثالها [سوره انعام آیه۱۹۰] »کسی که یک کار نیک انجام دهد، خداوند ده برابر او پاداش میدهد. وهمچنین«من جاء بالشیئة فلایجزی الآ مثلها [سوره انعام آیه۱۹۱] »کسی که یک کار زشت انجام دهد، جز همان یک گناه، جزائی نمی بیند.
اکنون من دو عدد انار و دو عدد نان را به فقیری دادم وچهل ثواب بردم. حال اگر گناهانم را از حسناتم کسر کنند، سی و شش ثواب برای من محسوب میشود! »
امام«علیه السلام»که وی را در ضلالت و گمراهی میدید، پاسخ فرمود: « آیا این آیه از قرآن را خوانده ای؟ »« انما یتقبل الله من المتقین [سوره مائده-آیه۲۷] »خداوند اعمال را فقط از بندگان صالح و با تقوی میپذیرد.
اگر تقوی نباشد، حسنه ای هم وجود نخواهد داشت. کاری که تو انجام داده ای، هرگز با تقوی موافقت ندارد. خطایی که تو در آن کار مرتکب شده ای، فقط با پس دادن آنها به صاحبانش جبران شود. نه با انفاق آن به فقیران. »
مرد که همچنان در اشتباه خود غوطه ور بود، بدون اینکه فرمایش حضرت را بپذیرد، با بیشرمی نگاه تندی به امام کرد و از آنجا دور شد [بندگی راز آفرینش، جلد اول-صفحه۲۲۵] .
📚 [داستانهای شهید دستغیب (اخلاق و احکام) - قبول اعمال - صفحه ۳۱۶]
#متنخواندنی