eitaa logo
قرآن وسنت
240 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
794 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
abiat.amoozeshemadahi.ir.apk
2.73M
👆👆 ✅ ابيات ناب #روضه 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 4⃣با لمس هشتک از مجموعه ارزشمند این کانال استفاده کنید. 👇👇 🆔 @m_serat
🍃دم به دم عشقت مرا دلـــخون کند آتشی بر جـــــــــــان و بر پیــکر زنم💝 🍃غیرِ عشقت نیست    عشقی بر دلم🌺       🍃من به ســــودای              غــــــمت پرپر زنم💝 🌴💎🌹💎🌴
⚠️خـوديـابـى⚠️ قالَ أميرُالْمُؤْمنين عليه السلام: عَجِبْتُ لِمَن يُنْشِدُ ضـالَّتَهُ وَ قَدْ اَضَلَّ نَفْسَهُ فَلا يَطْلُبُها. غررالحکم ۶۲۶۶ حضرت على عليه السلام فرمود:‼️ در شگفتم از كسى كه در پى يافتن گمشده خويش مى گردد، در حالى كه «خود» را گم كرده و در پى يافتن «خويش» نيست!‼️ به کانال علمی فرهنگی مذهبی سیاسی اجتماعی جنت المهدی۳۱۳ خوش آمدید.✅ 🍀اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🍀
🔶امام على (ع) 🔹قرآن رابياموزيدكه نيكوترين گفـتار است، ودر آن داناوآگاه شويد كه بهار دلهاست و از نور آن شفا بخواهيد، كه شفا بخش دلهاست... 📚جامع الاخبار والآثار، ج ۱، ص ۲۱۱ @Shamim_best_gift
⁉️ : آیا حضرت یونس (ع) میتوانست از گلوی یک ماهی عبور کند ؟ 📝 : ✨ سوره صافات آیه ۱۴۲ :             فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ... (او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحقّ سرزنش بود! ✨           ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ❓آیا حضرت یونس(ع) می توانست از گلوی یک ماهی عبور کند❓ در جواب باید گفت : تا ماهی چه نوع ماهی باشد، اگر نهنگ آبی(Blue Whale)، ٣٣ متری باشد، یک انسان که سهل است، یک کامیون هم به راحتی از گلوی آن عبور می کند. 🐳 نهنگ آبی : بزرگترین جاندار روی زمین است و وزن آن به ۱۰۰ تا ۲۰۰ تن و طول آن به ۲۵ تا ۳۳ متر می رسد . پس چطور، قادر به نگهداشتن انسانی در درون بدنش نیست؟ 🐋 حال اگر ماهی رو به فرض صحت بعضی تفاسیر ، نهنگ عنبر (sperm whale) ٢۰ متری در نظر بگیریم ، باز هم چنین امری امکان پذیر است. ⚠️ جالب است بدانید نهنگ آبی فاقد دندان میباشد و دندان ها در نهنگ عنبر نیز  وستیجیال بوده و مورد استفاده قرار نمیگیرند و طعمه ای چون انسان را به طور کامل و بدون جویدن می‌بلعند @ala_allah
دانستنی های چهارده معصوم.pdf
9.83M
👆👆 ✅ دانستنی های چهارده معصوم علیهم السلام 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 5⃣ با لمس هشتک در این کانال، یک کتابخانه غنی را مشاهده خواهید کرد. 👇👇 🆔 @m_serat
دانستنیهاي فاطمی.pdf
5.6M
👆👆 ✅ دانستنی های فاطمی 👌هر آنچه را درباره حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می خواهید بدانید. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 5⃣ با لمس هشتک در این کانال، یک کتابخانه غنی را مشاهده خواهید کرد. 👇👇 🆔 @m_serat
هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
دانستنی های علوی.pdf
27.99M
👆👆 ✅ دانستنی های علوی 👌 هر آنچه را درباره امام علی علیه‌السلام می‌خواهيد بدانید در این فایل ببینید. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 5⃣ با لمس هشتک در این کانال، یک کتابخانه غنی را مشاهده خواهید کرد. 👇👇 🆔 @m_serat
دانستنیهاي پیامبر اکرم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم.pdf
11.8M
👆👆 ✅ دانستنی های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 5⃣ با لمس هشتک در این کانال، یک کتابخانه غنی را مشاهده خواهید کرد. 👇👇 🆔 @m_serat
نماز خوبان حکایات و داستانهایی از دانشمندان و فرزانگان.pdf
1.16M
👆👆 ✅ نماز خوبان 👌 حکایات و داستان هایی از دانشمندان و علماء درباره نماز 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 5⃣ با لمس هشتک در این کانال، یک کتابخانه غنی را مشاهده خواهید کرد. 👇👇 🆔 @m_serat
4_5985367935810536049.pdf
3.73M
❤کتاب پسرک فلافل فروش❤ 🌷زندگینامه شهید هنرمند🌷 محمد هادی ذوالفقاری🌷 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و شهید هادی ذوالفقاری ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ کانال احادیث اهل بیت (ع)🌹❤️ @Hadiths14Ahl14alBayt
💠قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) «إذا ماتَ حامِلُ القُرآنِ أوحَی اللهُ إلَی الأرضِ أَن لا تَأكُلی لَحْمَهُ. قالَتْ: إلهی كَیفَ آكُلُ لَحْمَهُ و كَلامُكَ فی جَوْفِه» 🔸هنگامی كه حافظ قرآن از دنیا می رود خدای تبارك و تعالی به زمین وحی می كند كه «گوشت بدن او را نخور.» زمین می گوید: «پروردگارا، چگونه گوشت او را بخورم در حالی كه كلام تو (قرآن) در قلب اوست» كنزالعمال/ج۱/حدیث ۲۴۸۸ ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── @qurankashpiri
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 | خاطره ای درس آموز از آیت الله العظمی مکارم شیرازی🔸 خدا رحمت کند مرحوم آقای شیخ محمد علی موحد. ایشان استاد [و مدیر مدرسه علمیۀ ما] بودند. ایشان گاهی به ما نصیحت می کردند. یک دفعه از آقای مکارم شیرازی که استاد بزرگ حوزه علمیه است و از مفاخر ما هستند قضیه ای نقل کردند. آقای مکارم هم از شاگردان مرحوم آقای موحد بودند و سطوح حوزه را تا آخر پیش ایشان خوانده بودند. [آقای موحد] گفت یک روزی به ناصر آقا -با همین تعبیر گفت- گفتم: برو به فلانی بگو که ماندن تو در این حجره، خلاف شرع است. به او تذکر بده که این حجره را معطل نگذارد. برود تا یک طلبۀ دیگری را بفرستیم به این حجره. بعد ناصر آقا از من پرسید: من از چه باب این حرف را به او بگویم؟ از باب امر به معروف بگویم؟ از باب نهی از منکر بگویم؟ از باب نصح مستشیر بگویم؟ از باب ارشاد جاهل بگویم؟ از باب تنبیه غافل بگویم؟ بابش را برای من معین کن! من از چه دری وارد شوم؟ این کدامیک از وظایف من است؟ مرحوم آیت الله موحد میگفت: خوشم آمد که با اینکه آقای مکارم بچه سال بود، اما وقتی استادش به او می گوید برو به فلانی بگو، نمی گوید خوب من می روم و به او میگویم. بلکه از من پرسید این حرف را از چه بابی بگویم؟ می گوید من مسلمانم. مسلمان هر حرفی می خواد به دیگری بزند، باید در یکی از این ابواب [فقهی] بگنجد. شما که به من می گویی برو به فلانی بگو، به من بگو از کدام باب باید بروم بگویم؟ از بین این راه هایی که برای من باز شده که مسلمان می خواهد از آن باب برود مکالمه بکند یا تذکر بدهد، برای من باید بابش را مشخص بکنی. این یعنی: «حرکت علی الحجه» (حرکت بر اساس ). انسان سیری که می خواهد بکند علی الامیال نباشد؛ لاحجت را نگیرد، متشابهات را مستند قضایا نگیرد. کما اینکه اداری ها هر وقت بخواهند چیزی بنویسند ماده یا تبصره قانونی اش را مشخص می کنند. اگر رئیس اداره می خواهد یک تصمیم بگیرد که بر اساس هیچ کدام مواد قانونی نیست، کارمند انجامش نمی دهد. شما اگر یک ریال را هم بخواهید خرج کنید، باید طبق یکی از ضوابط و یکی از بندهای قانون خرج کنید. یعنی نسبت به آن کار باید وجود داشته باشد. آن امر است که کارتان را قانونی می کند، کارتان را «اطاعت» می کند. شما اگر از پول اداره تان یک مقدارش را دادید به یک مستحقی، قانون چه کارتان می کند؟ پوست از کله تان می کند. شما را به عنوان اختلاس بیت المال، به زیر سوال می کشد و پیش هرکسی هم که بروید محکومتان می کند. می گوید از کیسه خلیفه بخشش کردی؟ هر یک ریال این پول، کد دارد، برنامه دارد، طبق ضوابط است. باید ببینی از چه راهی خرج کنی. این چیزهایی که شما در دنیا می‌بینید اینها عکس آخرت افتاده رویش، تصویر آخرت افتاده رویش، خدا خواسته آخرت را در این دقتها نشان بدهد به ما و اینها را حجت قرار دهد برای ما که شما پول شخصیتان را هر کاری می خواهید کنید باید آیین نامه داشته باشد، بند داشته باشد، مواد قانونی داشته باشد. بنابراین، خرج شخصی را هم که انسان می کند، خرج خانه‌اش هم که می خواهد بکند، دقیقاً طبق تبصره‌های اسلامی و طبق موازین شرعی باید باشد. حرفی که می خواهد بزند، وقتی که می خواهد مصرف کند، گفتگویی را که می خواهد کند، تلفنی که می خواهد به کسی بزند، صحبتی که می خواهد بکند، حتی صحبتی را که می خواهد گوش بگیرد، طبق یکی از این مواد شرعیه باید باشد. این امر، همه چیز را درست می کند. بی‌امر که شد یعنی هیچی! این یعنی نظام ، نظام شرعی. در نظام ولایت فقیه هم هر کسی باید به یک نحوی، امرش به امر ولایت فقیه بخورد. و هر شخصیتی را که به فرمانش توجه می کنی، باید به یک نحوی مربوط بشود به امام. اگر شد، ارزش پیدا میکند. چون ارتباط با امام برمیگرد به امام زمان و سپس رسول خدا و سپس خداوند. این می شود . یعنی انسان تمام مأموریت هایش از یک جا نشأت بگیرد، اگر همه کارهایی که انسان می خواهد بکند، برگردد به امر خدا، این می شود توحید. فرد اگر همه کارهایش را بر اساس فرمان خدا انجام داد، آن موقع میشود موحّد. @haerishirazi
🕌 حجه الاسلام قرائتی: طلبه اگر نتواند اذان بگوید چطور می خواهد زنجیر را از پای مردم باز کند؟ من در خانه یکی از بزرگان مهمان بودم. اول اذان بلند شدم در حیاط و یک اذان گفتم. صاحبخانه بلند شد گفت راستش من هم دوست دارم اذان بگویم ولی خجالت می کشم. گفتم در خانه خودت هم خجالت می کشی؟ گفت بله. گفتم پس زیر لحاف بگو! آخر بابا، الله اکبر در خانه خجالت دارد؟ آخر توی [طلبه] چطور می خواهی زنجیر را از پای مردم باز کنی درحالیکه خودت گیر هستی؟! @haerishirazi
S.R.m.b: 🌹امام جماعت مسجدی در ونک (یکی از محله‌های تهران) از قبل انقلاب تعریف می‌کرد؟ روزی خانمی نیمه برهنه و بی حجاب و آرایش کرده با دست و سینه باز نزد من آمد و مسأله ای درمورد ارث پرسید؟😕 گفتم : خانم من هم می‌خواهم از شما مساله‌ای بپرسم اگر جواب دادید من هم جوابتان را می‌دهم؟ با تعجب پرسید : شما از من🤔 گفتم : بله گفت : بفرمایید؟ گفتم : شخصی در محلی مشغول خوردن غذاست غذا هم بسیار خوشبو و مطبوع است از قضا گرسنه‌ای از کنار او می‌گذرد. از دیدن غذا و شنیدن بوی خوش آن پایش از حرکت می‌ایستد. 🍛 😋 جلوی او می‌نشیند تا شاید تعارفش کند ولی مرد هیچ اعتنایی نمی‌کند.‼️😩 شخص گرسنه تقاضای یک لقمه می‌کند اما او می‌گوید : غذا مال خودم است و نمی‌دهم😠 هر چه او التماس می‌کند ، این به خوردن ادامه می‌دهد.😩 🍝 😋خانم این چگونه آدمی است؟ گفت : این شخص خیلی بی‌رحم است از شمر بدتر است😤 گفتم : گرسنه دو جور است یکی گرسنه شکم ، یکی گرسنه شهوت🔞 یک جوان گرسنه وقتی یک خانم نیمه برهنه و زیبا را می بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع و دلکِش را دارد. هرچه با او راه می‌رود تا شاید خانم یک توجهی به او کند و مقداری روی خوش نشان بدهد. آن خانم اعتنا نمی‌کند.😕 جوان اظهار علاقه می‌کند ولی زن محل نمی‌گذارد‌. بعد از هزاربار خواهش و تمنا ، زن می‌گوید : من هرزه نیستم و حاضر نخواهم بود با تو صحبت کنم🙁 جوان با تمام وجود التماس می‌کند ولی زن ذره‌ای توجه نمی کند.☹️ به نظر شما این زن چگونه آدمی است؟ آن خانم کمی که فکر کرد ، بلند شد و رفت فردا درب منزل صدا کرد. رفتم در را باز کردم دیدم سرهنگی ایستاده و اجازه ورود می‌خواهد.☝️ وقتی وارد اتاق شد گفت : من شوهر همان خانم دیروزی هستم😐 وقتی که با او ازدواج کردم خواهش کردم باحجاب باشد اما هرچه خواهش و تهدید کردم زیر بار نرفت😥 دیروز ناگهان آمد و از من چادر خواست نمی‌دانم شما دیروز به او چه گفتید. ماجرا را برایش تعریف کردم او هم بسیار تشکر کرد و رفت😍 📚منبع : کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روان زن @khoderzaii
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✨کسی می گفت: در بیمارستان نوزاد مُرد و آن را به پدرش دادند که دفنش کند، من نیز همراه او سوار ماشین شدم و به سوی قبرستان حرکت کردیم .... 💫او نوزادش را در آغوش گرفته بود و نگاهش می کرد ..تا اینکه در راه رفتن به قبرستان، ماشین به خیابانی پیچید و نور آفتاب به داخل ماشین و روی نوزاد افتاد .. 💫پدر حرکت عجیبی از خود نشان داد ! سبحان الله، پارچه سفید روی سر خود را در آورد و با آن نوزادش را پوشاند تا آفتاب به او نخورد ! انگار فراموش کرده بود که فرزندش مرده است . 💫از عطوفت و رحمت پدر نسبت به فرزندش؛ بغضم ترکید و گریه کردم . و معنی این آیه را خوب فهمیدم و تکرارش می کردم ﴿.. و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا ﴾ بگو : پروردگارا ! به آنان رحمت آور، همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند 💫پدر و مادر می توانند همزمان ده کودکشان را دوست داشته باشند و به آنها توجه کنند اما ده پسر نمی توانند از یک پدر یا یک مادر مراقبت کنند 🙏
موضوع: 🔆 فرصت زندگی 🔆 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین عن اُم الفَضل، قالت: دَخَلَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) عَلى‌ رَجُلٍ‌ یَعودُهُ‌ وَ هُوَ شاکٍ فَتَمَنَّى المَوتَ. پیغمبر به عنوان عیادت رفتند سراغ یکی از مسلمانها که مریض بود و شکایت داشت؛ لابد دردی، مشکلی، چیزی داشته. به پیغمبر گفت: «آقا! دلم میخواهد زودتر مرگم فرا برسد». فَقالَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ): لا تَتَمَنَّ المَوتَ فَاِنَّکَ اِن تَکُ مُحسِناً تَزدَد اِحساناً اِلى اِحسانِک. پیغمبر فرمود: آرزوی مرگ نکنید، دعا برای مرگِ خودتان نکنید؛ اگر شما آدمِ خوبی هستید، وقتی شما ان‌شاءالله چند سال دیگر و جوانهایتان ان‌شاءاﷲ شصت هفتاد سالِ دیگر زنده ماندید، طبعاً بر احسانِ خودتان خواهید افزود، کفه‌ی حسنات خودتان را سنگین خواهید کرد. اگر این زندگیِ طولانی زحماتی دارد، مشکلاتی دارد، خطراتی دارد، این حُسن را هم دارد که اگر انسان اهل احسان باشد، اهل تقوا باشد، کفه‌ی حسنات خودش را روز‌به‌روز افزایش میدهد. وَ اِن تَکُ مُسیئاً فَتُؤَخَّرُ تُستَعتَبُ فَلا تَمَنَّوُا المَوت. آمدیم و شما گناهکاری و محسن نیستی؛ اجلِ تو را عقب می‌اندازند تا تو عذرخواهی کنی. تُستَعتَب، یعنی همین که در دعاها هست: لَکَ العُتبیٰ؛(1) عذرخواهی کردن، معذرت‌خواهی کردن. عمرت به تأخیر می‌افتد و این فرصت وجود دارد که انسان عذرخواهی کند. پس بنابراین، فرصتِ حیات فرصتِ خوبی است؛ مرگ را آرزو نکنید! . 1) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۹۱ برگرفته از: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=44414 🔰میزمعارف @mizemaaref
موضوع: 🔆 مومنانی که مرتبه شان از صحابه بالاتر است 🔆 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین عن عبدالله بن مُحَیریز قُلتُ‌ لِرَجُلٍ‌ مَن‌ اَصحابُ‌ النَّبیّ‌ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) شخص [عبدالله بن‌محیریز] فرصت پیدا کرده، دستش به یکی از اصحاب پیغمبر -که اوزاعی میگوید گمان میکنم این شخصی که از او نقل میکند، کنیه‌اش اباجمعه بود- رسیده و میخواهد استفاده کند؛ میگوید: یک حدیثی که از پیغمبر شنیدی را برای ما نقل کن. قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ آن صحابی گفت که یک حدیث خوبی برایتان نقل میکنم؛ یک روز مثلاً صبحانه یا ناهار در خدمت حضرت بودیم و غذا خوردیم؛ ابوعبیده که جزو رجال معروفِ دوروبرِ پیغمبر بود [حضور داشت و گفتیم:] شما کسی بهتر از ما هم می‌شناسید؟ اوّل که به تو ایمان آوردیم، اسلام را اختیار کردیم؛ بعد هم که با تو آمدیم و جنگ کردیم؛ بهتر از این چه میشود؟ شما کسی بهتر از ما را سراغ دارید؟ قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودآن کسانی که به من ایمان می‌آورند، در حالی که من را ندیده‌اند، از شما افضلند. در دعای سمات میخوانید که «وَ آمَنّا بِهِ وَ لَم ‌نَرَهُ صِدقاً وَ عَدلاً»؛(1) یعنی به پیغمبر ایمان آوردیم -«صِدقاً وَ عَدلاً» قید «آمَنّا» است- در حالی که پیغمبر را ندیده‌ایم. آن کسانی که آن وجود نورانی را ندیده‌اند، آن معجزات را ندیده‌اند، آن تأثیرِ نَفَس را ندیده‌اند، آن کسانی آن تجسّم توحید، تجسّم اخلاق، تجسّم فضیلت، تجسّم همه‌ی آرزوهایی را که ممکن است به ذهنِ برترینِ انسانها برسد -که رسول اکرم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله) بود- ندیده‌اند، در عین حال به او ایمان آورده‌اند و وظایف شرعی‌شان را انجام داده‌اند و جهاد در راه خدا هم کرده‌اند، معلوم است که از شما افضلند؛ درست است؛ مقتضای عقل و قاعده هم همین است. امام (رضوان ‌الله ‌علیه) فرمودند این کسانی که امروز هستند، از اصحاب پیغمبر، یا بالاترند یا کمتر نیستند؛(2) واقعش همین است. آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همه‌ی لذّات زندگی، از همه‌ی آرزوهای جوانی، از همه‌ی شهوات، خواسته‌ها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد [میکند] -حالا یا در جبهه‌های دفاع مقدّس، مثل آن دورانها، یا در جبهه‌ی دفاع از حرم، مثل زمان ما، یا دفاع از امنیّت، فرق نمیکند- از آنها بالاترند. قدر این حالت را باید دانست؛ و قدردانی‌اش هم به این است که واقعاً و حقیقتاً آن جوری که از ما توقّع هست عمل کنیم؛ بخصوص ما عمّامه‌ای‌ها که خب مرجعِ دینِ مردم محسوب میشویم و دینشان را از ما میخواهند سؤال کنند، تقیّد به دین داشته باشیم. و اگر ماها از جهت تقوا و پرهیزکاری و ورع از محارم و بی‌رغبتی به جلوه‌های مادّیِ دنیا و زیبایی‌های دنیا و مانند اینها، تقیّد را به خودمان تحمیل کنیم و وادار کنیم خودمان را به این معنا، مسلّماً بهتر از آنها هستیم. 1) مصباح المتهجّد، ج ۱، ص ۴۱۹ 2) صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۴۱۰ (با اندکی تفاوت) برگرفته از : http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=44451 🔰میزمعارف @mizemaaref
موضوع : 🔆 سیره مردمی پیامبر اعظم(ص) 🔆 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین أَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قَالَ: أَخبَرَنَا الخَلَدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ القَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادُ بنُ مُوسَی الخُتَّلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسمَاعِیلَ إِبرَاهِیمُ بنُ سُلَیمَانَ المُؤَدِّبُ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ مُسلِمٍ عَن سَعِیدِ بنِ جُبَیرٍ عَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یَعتَقِلُ الشَّاةَ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ.(۱) عَن ابن عبّاس قال: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرض [پیامبر] دنبال این نبود که یک فرشی، چیزی داشته باشد؛ در مسجد، در ملاقات با یک نفری که در بین راه با ایشان برخورد میکرد، و میخواست دو کلمه حرف بزند، روی زمین می‌نشست. وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرض گاهی غذایش را هم همین طور که روی زمین نشسته بود، میخورد. سفره‌ای بیندازند و آدابی و تشکیلاتی و حالا یک بشقابی، کاسه‌ای، چیزی مثلاً؛ نه، همین طور روی زمین می‌نشستند و غذای ساده‌ای میل میکردند. وَ یَعتَقِلُ الشَّاة گوسفندی فرضاً داشتند، ریسمان گوسفند را دستشان میگرفتند. «یَعتَقِل» از «عِقال کردن» است دیگر، یعنی آن را نگه داشتن، گوسفند را نگه میداشتند. خب، این خلاف شأن است دیگر؛ ماها اگر باشیم، حالا یک گوسفندی هم داشته باشیم، دستمان نمیگیریم توی خیابان و کوچه. این بزرگوار میکردند این کار را. وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیر گاهی یک غلامی مثلاً نشسته بود یک جایی روی زمین و داشت نان جوی میخورد؛ حضرت عبور میکردند، تعارف میکرد، آقا! بفرمایید؛ می‌نشستند حضرت پهلوی او. نمیگفتند شأن ما نیست، نمیشود، مناسب نیست. اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است. بعضی از ماها که حالا معمّم هستیم، اگر مثلاً یک آدم ذی‌شأنی، آدم محترمی باشد، خب، سلام علیک میکنیم، گرم میگیریم، اگر کاری با ما داشته باشد گوش میکنیم، آقا! یک استخاره‌ای بکنید، قرآن را درمی‌آوریم و یک استخاره‌ای برایش [میگیریم]. اگر یک آدم فرودستی باشد، یک آدم مثلاً [سطح] پائینی باشد؛ نه، اعتنا و اهتمامی نمیکنیم! این، خلاف سیره‌ی رسول اللّه است. سیره‌ی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار می‌آمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد. وضع زندگی پیغمبر این طور بود؛ این برای ما واقعاً درس است. حالا ما البتّه نه توقّع داریم، نه میشود توقّع داشت که مثل آن بزرگوار یا مثل امیرالمؤمنین رفتار کنیم؛ نه، خب، وضع آنها وضع دیگری است، جایگاهشان جایگاه دیگری است امّا آن را بایستی ملاک قرار بدهیم. آن را مثل یک نشانه‌ای [قرار دهیم]؛ شما فرض کنید از یک دامنه‌ی کوهی دارید میروید بالا، آن قلّه مورد نظرتان است، به قلّه نمیرسید امّا به طرف قلّه میروید، حرکت به آن سمت میکنید؛ باید اینجوری باشد. ۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳93. برگرفته از :http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=44482 🔰میزمعارف @mizemaaref
موضوع : 🔅وظیفه‌ی ثروتمندان🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح عَن اَبی قَتادَةَ عَن داوُدِ بنِ سِرحانَ قالَ: کُنّا عِندَ اَبی عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ اِذ دَخَلَ‌ عَلَیهِ‌ سَدیرٌ الصَّیرَفیُّ فَسَلَّمَ وَ جَلَسَ فَقالَ لَهُ: یا سَدیرُ! ما کَثُرَ مالُ رَجُلٍ قَطُّ اِلَّا عَظُمَتِ الحُجَّةُ لِلَّهِ تَعالى عَلَیهِ، فَاِن قَدَرتُم اَن تَدفَعوها عَن‌ اَنفُسِکُم فَافعَلوا؛ قالَ لَهُ: یَا بنَ رَسولِ اللَّهِ! بِماذا؟ قالَ: بِقَضاءِ حَوائِجِ اِخوانِکُم مِن اَموالِکُم. (۱) عَن داوُدِ بنِ سِرحانَ قالَ: کُنّا عِندَ اَبی عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ اِذ دَخَلَ‌ عَلَیهِ‌ سَدیرٌ الصَّیرَفیُّ فَسَلَّمَ وَ جَلَس سند این روایت جزو سندهای بسیار خوب است. البتّه سَدیر صیرفی توثیق نشده است امّا اهمّیّتی ندارد، چون او راوی نیست؛ راوی داوودبن‌سرحان است که داوود رِقّی است که ثقه است، سند هم سند خوبی است. میگوید خدمت حضرت بودیم، سَدیر صیرفی وارد شد. سدیر صیرفی اهل صرّافی بوده -صیرفی یعنی صرّاف و کسی که دینار و نقره و مانند اینها میخرد و میفروشد- و قاعدتاً آدم پولداری بوده. [سلام کرد و نشست.] فَقالَ لَهُ یا سَدیرُ ما کَثُرَ مالُ رَجُلٍ قَطُّ اِلَّا عَظُمَتِ الحُجَّةُ لِلَّهِ تَعالى عَلَیه بمجرّدی که نشست، ظاهرش این است که حضرت بی‌مقدّمه، بدون اینکه او سؤالی کرده باشد و حرفی زده باشد، رو کردند به او و فرمودند که ای سدیر! هر کسی که پولش زیاد شد، مالش زیاد شد، حجّت خدا بر او زیاد خواهد شد؛ چون «اَخَذَ اللّهُ‌ عَلَى‌ العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم»؛ (۲) خدای متعال عهد و پیمان گرفته از علما -علما هم فقط به معنای فقها نیست- از دانشمندان، دانایان، زبدگان، نخبگان جامعه که بر گرسنگیِ گرسنگان و سیری و پُریِ سیران و اغنیا صبر نکنند، اعتراض کنند. یک ظالمِ ثروتمندِ شکمِ پُری و مظلوم گرسنه‌ای را اگر دیدند [اعتراض کنند]. خب این حجّت خدا است دیگر، این عهد و پیمان الهی است. حضرت اینجا به سدیر فرمود: اگر مال کسی زیاد شد، حجت خدا بر او بزرگ خواهد شد، سنگین خواهد شد، خدای متعال بر او احتجاج خواهد کرد. حالا کسی که مال ندارد، یک جور است، کسی که مال دارد، طبعاً وضعش فرق میکند؛ وظیفه دارد. فَاِن قَدَرتُم اَن تَدفَعوها عَن‌ اَنفُسِکُم فَافعَلوا اگر میتوانید این مال زیادی را که دارید، از خودتان دور کنید، دفع کنید، بکنید. خب، چه جوری دفع کنیم؟ مثلاً بریزیم پولها را در آب، در دریا، در چاه؟ یا برای اینکه پول را از بین ببریم، خرجهای مُسرفانه و بیجا کنیم، خرج بیخودی بکنیم؟ اینها مراد نیست. قالَ لَهُ یَا ابنَ رَسولِ اللَّهِ بِماذا؟ [سدیر گفت:] چه جوری این پول را از خودمان دفع کنیم؟ قالَ بِقَضاءِ حَوائِجِ اِخوانِکُم مِن اَموالِکُم [حضرت فرمود:] راهش این است که نگاه کنید، ببینید برادران شما چه نیازی دارند به اموال شما، آن نیاز را برآورده کنید. بعضی‌ها متمکّن هم هستند، [امّا] می‌آیند پیش ما -چون پول بیت‌المال دست ما است، از ما میخواهند- که مثلاً فرض کنید فلان کس محتاج است، شما یک پولی بدهید؛ خب بابا، خودت که پول داری، بده! اگر چنانچه نتوانستی، بعد بیا سراغ بیت‌المال. یعنی بعضی‌ها سختشان است که از خودشان بکَنند و در راه خدا انفاق کنند. حضرت اینجا میفرمایند که این پول زیاد را، این مال زیاد را هر جور که میتوانی، از خودت دور کن. البتّه هر جور که میتوانی، یعنی به این صورت که به برادران مؤمنت بدهی و قضاء حوائج آنها را بکنی. ۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، صفحه‌ی ۳۰۲؛ «امام صادق (علیه‌السلام) به سدیر صیرفی فرمود: ای سدیر! اگر مال کسی زیاد شد، حجت خدا بر او سنگین و زیاد خواهد شد؛ پس اگر میتوانید این مال زیادی را از خودتان دور کنید، این کار را بکنید. سدیر گفت چه جوری این کار را بکنیم؟ حضرت فرمود: به برآورده کردن حاجات و نیازهای برادرانتان از اموالتان.» ۲) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۳
موضوع : 🔅 اداء امانت🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح: من وصیّته(امیرالمؤمنین) علیه السلام لکمیل بن زیاد: یا کمیل! إفهم واعلم إنّا لانرخص فی ترکِ أداء الأمانة لأحدٍ من الخلق فمن روی‌ عنّا فی ذلک رخصةً، فقد أبطل وأثم وجزاءُه النار بما کذب، اقسم لسمعت رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلّم) یقول لی قبل وفاته بساعةٍ مراراً ثلاثاً: یا اباالحسن أدّ الأمانة إلی البرّ والفاجر فیما جلّ وقلّ حتی الخیط والمخیط. اداء امانت از نظر اسلام بسیار مهم است. حتی اگر چیز ارزان قیمتی نزد انسان امانت باشد، باید در حفظ آن بکوشد و به صاحبش برگرداند خواه، آن شخص مؤمن باشد و خواه فاجر و حتی کافر. لکن باید دانست که امانت تنها امانت مالی نیست بلکه وظیفه‌ای که به دوش ما است و یا اسرار دیگران که نزد ما است همه امانت است و باید از آن نگهداری نمود. تحف‌العقول ص 175 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17158
موضوع : 🔅 توجه به باطن و حقیقت اعمال🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح: من وصیّته(امیرالمؤمنین) علیه السلام لکمیل بن زیاد: یا کمیل! لیس الشّأن أن تصلّی و تصوم و تتصدّق، الشّأن أن تکون الصلوة بقلبٍ نقیّ و عمل عنداللّه مرضیّ و خشوع سویّ و انظر فیما تُصلّی و علی ما تصلّی ان لم یکن من وجهه و حلّه فلا قبول. از این جملات که حضرت، شاگرد باوفای خود را از قشر ظاهری به ماورای آن و به باطن و حقیقت اعمال، نفوذ می‌دهد، استفاده می‌شود که هر عملی، جسمی دارد و روحی، و اگر روح نباشد، جسم مرده و بی‌ارزش است. نباید به پوست بدون مغز، دل خوش کنیم، لُبّ و مغز مهم است، همان طور که امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید: «اللهم ارزقنی... لبّاً راجحاً» در نماز هم کیفیتِ آن مهم است، باید نماز را با قلب پاک و خضوع و کرداری که موجب خشنودی خدا است، انجام داد. اگر نماز در مکان و جامه غصبی و غیر حلال انجام شود مورد قبول الهی نیست. البته گرچه این روایت در مورد نماز وارد شده، ولی همه اعمال همین طور است حتی فعالیت‌های سیاسی هم، باید همراه با روح اصلاح امت اسلامی باشد و در غیر اینصورت مطلوب ذات باری نیست. تحف‌العقول ص 174 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17159
موضوع : 🔅 همه ضرر و زیانهای جامعه در اثر چهار صفت🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح: من مواعظ علی علیه السلام: من استطاع أن یمنع نفسه من أربعة اشیاء فهو خلیق بأن لاینزل به مکروهٌ أبداً قیل: وما هنّ یا أمیرالمؤمنین! قال: العجلة واللجاجة والعُجب والتّوانی. هرکس این چهار صفت را از خود دورکند خواه فرد باشد، خواه مجموعه دست‌اندرکاران و رؤسای جامعه، هیچ‌گاه حادثه و واقعه ناخوشایندی، متوجه او نخواهدشد: 1- عجله، بدون تأنّی و دقت، تصمیم‌گیری کند یا کاری را اجراء نماید (عجله غیر از سرعت در عمل است). 2- لجاجت، یکی از مسائل خطرناک و بلاهای دامن‌گیر، اصرار و پافشاری ناحق، در مسأله‌ای است که چون این حرف را گفته و یا چنین موضعی اتخاذ کرده حاضر نیست عقب‌نشینی کند و لو خلاف آن ثابت شود. 3- مغرورشدن و خودشگفتی، که انسان نقص‌ها و ضعف‌های خود را ندیده و احیاناً محسناتش را بزرگ بشمرد. 4- کاهلی و سستی، کار امروز را به فردا افکندن و تأخیر انداختن. بنده، در اثر تجربیاتی که در سالهای متمادی پیدا کردم به این نتیجه رسیدم که این سخن علی (علیه السلام) واقعاً حکمت تمامی است و همه ضرر و زیان‌هایی که متوجه جامعه شده است در اثر این امور بوده. خداوند ان شاءاللّه ما را با مجاهدت خودمان و با توفیق خودش از این صفات دور بدارد. تحف‌العقول ص 222 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17163
موضوع : 🔅 خوش‌رویی و خوش‌برخوردی🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح: من مواعظ علی علیه السلام: إنّ أحسن ما یألف به الناس قلوب اودّائهم ونفوا به الضّغن عن قلوب أعدائهم حسن البشر عند لقائهم و التفقد فی غیبتهم و البشاشة بهم عند حضورهم. خوش‌رویی و خوش‌برخوردی، سبب جلب محبت افراد و تألیف قلوب است. در روایت وارد شده که: «التودّد نصف العقل». این حدیث برای همه مسئولین در نظام اسلامی و بالاخص روحانیونی که مسئولیتی را در اداره یا نهادی عهده‌دار هستند بسیار قابل توجه است. زیرا افرادی که برای انجام کاری مراجعه می‌کنند، از نظر ایمان در یک سطح نیستند چه بسا یک برخورد سرد و یا یک بی‌اعتنایی به ارباب رجوع موجب شود که او از دین زده شود و اعتقادش سست شود. و بالعکس اخلاق خوش موجب می‌شود که او به دین و اسلام خوشبین شده و جذب شود. «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه.» تحف‌العقول ص 218 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17162
موضوع : 🔅 عوامل در راه خیر بودن🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح: مواعظ و اندرزهای امام سجاد (علیه السلام) ابن آدم! إنّک لاتزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک وما کانت المحاسبة من همّک وما کان الخوف لک شعاراً والحذر لک دثاراً. گرچه انسان از موعظه دیگران بی‌نیاز نیست، لکن موعظه‌ای که از درون انسان برمی‌خیزد بهترین موعظه است، چون هرکسی به صفات و عیوب خود از همه آگاه‌تر است. باید همت انسان این باشد که خود را محاسبه کند. اگر دیگران ما را محاسبه نکنند، دلیل نمی‌شود که ما خود را محاسبه نکنیم. محاسبه، از لغزش‌های آینده انسان جلوگیری می‌کند. مراد از خوف، خوف از خدا و عذاب او و کردار بد انسان است نه ترس از مردم و قدرتهای پوشالی. حذر، به معنای احتیاط است لکن نه به این معنا که انسان دست از فعالیت بکشد بلکه باید در میدانهای مختلف وارد شده اما همواره احتیاط و پرهیز را رعایت کند که معنای تقوا هم همین است. تحف‌العقول ص 280 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17165
موضوع : 🔅خطر محبوب بودن نزد مردم به‌خاطر خدا🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله رب العالمین 📝متن و شرح: من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام): وقال له رجلٌ: إنّی لأحبّک فی اللّه حبّاً شدیداً، فنکس علیه السلام ثمّ قال: الّلهم إنّی أعوذبک أن اُحَبّ فیک وأنت لی مبغض ثمّ قال له: أحبّک للذی تحبّنی فیه. نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ما است، توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیده‌ای (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهدید می‌کند. لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می‌کند که شما را برای خدا دوست دارم نمی‌فرمایند: از تو متشکرم، یا خدا را بر این محبوبیت سپاس می‌گویم، بلکه می‌فرمایند: «پرودگارا پناه به تو می‌برم از این که مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولی تو مرا دشمن داشته‌باشی» و این خطر بزرگی است برای ما، نکند که مردم فکرکنند ما مخلصانه برای خدا کارمی‌کنیم و در راه او قدم می‌زنیم اما حقیقتاً ما اینطور نباشیم، و ظاهر و باطن‌مان یکی نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی را در خود بوجود آورده باشیم. و در این صورت است که مردم به خاطر خدا ما را دوست‌ دارند ولی خداوند - نعوذ باللّه - دشمن ما می‌باشد. تحف‌العقول ص 282 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17167
موضوع : 🔅محبوب‌ترین کارها نزد پروردگار🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ربّ العالمین 📝متن و شرح: من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام): ما من شیءٍ أحبّ إلی اللّه بعد معرفته من عفّة بطن و فرج، و ما من شیءٍ أحبّ إلی اللّه من أن یسأل. علت اینکه حضرت، محبوب‌ترین امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و سایر واجبات و عبادات مثل نماز را ذکر نفرموده، این است که: عفت، جلوگیر عامل مزاحم است و همیشه، تأثیر عامل مزاحم، بیشتر از عامل مُعِدّ است، مثل این است که کسی غذاهای مفید و مقوی مصرف کند اما از آن طرف بطور منظم یک سم یا میکروبی را وارد بدن نماید بدیهی است اثری نخواهد کرد. در مسائل معنوی، نیز اگر انسان عبادات زیادی انجام دهد اما مرتباً میکروب گناه را در کالبد روح خود وارد کند، اثر عباداتش خنثی می‌شود. ولی اگر آئینه قلب خود را با گناه تیره نکند فطرت الهیش او را به رشد و کمال هدایت می‌نماید. پس ترک گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شیطان بیشتر انسان را به گناه وسوسه می‌کند تا ترک عبادت، چون وقتی گناه بر آدمی سیطره پیدا کرد عبادات او موجب تقرّب وی نخواهد شد. پس محبوب‌ترین کارها، ترک دو گناه است یکی گناه بطن که ارتباط پیدا می‌کند با دنیاطلبی، مال‌اندوزی و طمع‌ها و دیگری شهوات جنسی است. (تحف‌العقول ص 282) 📌نشانی اینترنتی: #پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامیhttp://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=17168
موضوع : 🔅دوستی و خدمت بی‌منّت🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله رب العالمین 📝متن و شرح: « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»(1) فی الکافی، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنی خدمتگاران. در فارسی، ما برای کلمه‌ی خدم میگوئیم خدمتگار؛ که محترمانه‌اش کلمه‌ی «خدمتگار» است، و غیرمحترمانه‌اش کلمه‌ی «نوکر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یک تعبیر دیگری است و در فارسی یک معنای عرفیِ دیگری دارد، که متفاوت است با معنای خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معنای خدمتگار است. میگوید: مؤمنین خدمتگارهای همدیگرند. [خب مستمعین]، تعجب کردند: چطور؟ همه خدمتگار همدیگر هستند؟ یا به تعبیر عرفی‌تر، همه نوکر همند؟ «قیل و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور میشود که بعضی، بعضی دیگر را خدمتگار باشند؟ یعنی مثلاً بروند خانه‌های همدیگر، خدمتگاری کنند؟ فرمود: «یفید بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مؤمنین به یکدیگر، خدمتگاری به آنهاست؛ [و در آن] منّتی وجود ندارد؛ نکته این است. اگر چنانچه ما به هم خدمتی کردیم و به یکدیگر فایده‌ای رساندیم، چه در عرضِ هم باشیم - مثل ما مردم معمولی کوچه و بازار که به حسب شأن اجتماعی، در عرض یکدیگر قرار داریم - چه آن کسی که به حسب موقعیت اجتماعی، شأن بالاتری دارد؛ مثلاً رئیس یک تشکیلاتی است، دیگر نباید سر یکدیگر منّتی داشته باشیم. به نظر ما نکته‌ی این حدیث، تنها این نیست که افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلکه این هم هست که این نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا این خدمتی را که میکنند، با منّت گذاشتن باطل نکنند. 1)کافی، ج 2، ص 167 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10764
موضوع : 🔅طرد نکردن دیگران به علت عیوبشان🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله رب العالمین 📝متن و شرح: «فِی الکافی عَن مَسعَدَةِ بنِ صَدَقَة، قالَ سَمِعتُ أباعَبدِالله عَلَیهِ السَّلام یَقولُ لِأصحابِهِ یَوماً: لا تَطعَنوا فی عُیوبِ مَن أقبلَ إلَیکُم بِمَوَدَّتِهِ» یک کسی است با شما اظهار دوستی می‌کند، به سمت شما می‌آید و اظهار علاقه‌ای به شما می‌کند، دست رد به سینه‌ی او نزنید؛ با ذکر عیوبی که شما در او مشاهده می‌کنید. خیلی دستور مهم، بزرگ و عمومی‌ای است. یک کسی می‌آید پیش ما، اظهار علاقه‌ی به ما می‌کند، ما فوراً برویم سراغ آن اشکالاتی که در او وجود دارد و روی آنها تکیه کنیم و طعن بر آنها بزنیم. می‌فرمایند، مضمون این حدیث این است که، محبت کسی را که به شما اظهار محبت می‌کند قبول کنید، بپذیرید محبت او را، ولو حالا یک عیبی هم در او سراغ دارید؛ لزومی ندارد که طعن در آن عیب بکنید و این را موجب این قرار دهید که دست رد به سینه‌ی او بزنید. «وَ لا توقِفوهُ عَلی سَیِّئَةٍ یَخضَعُ لَها» اگر کار خلافی دارد، گناهی دارد، عیبی دارد، لازم نیست او را به خاطر این عیب طرد کنید، رد کنید، متوقف کنید، یعنی جلوی او را بگیرید، [البته] منافاتی ندارد با نهی از منکر، منافاتی ندارد با «أحَبُّ أصحابی مَن أهدی إلیَّ عُیوبی»، با این منافاتی ندارد. لکن رشته‌ی پیوند محبت را حفظ کنید، بعد البته انسان برای نهی از منکر، یا برای اهدای عیوب دوستش و مرآت بودن برای مؤمن، فرصت‌هایی دارد، می‌تواند از این فرصتها استفاده کند و این کار را انجام بدهد. اما اینجور نباشد که به مجرد اینکه یک ایرادی را در او سراغ دارید، یک عیبی را در او سراغ دارید، این موجب بشود که شما محبت او را و خودِ او را طرد کنید و قبول نکنید. این یکی از آن شاه بیت‌های برخوردِ در روابط اجتماعی است. بعد فرمود: «فَإنَّها لَیسَت مِن أخلاقِ رَسولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ لا مِن أخلاقِ أولیائِهِ» این جزو اخلاق و رفتار پیغمبر و اولیایش نیست، یعنی آنها کسانی را که سراغشان می‌آمدند، عیوبی هم داشتند، اشکالاتی داشتند، دست رد به سینه‌ی آنها نمی‌زدند؛ جذبشان می‌کردند، نگه‌شان می‌داشتند، البته در اصلاح آنها هم می‌کوشیدند، امر به معروف هم می‌کردند، نهی از منکر هم می‌کردند. این یک قاعده‌ی کلی است که به اندک بهانه‌ای افرادی را طرد کردن و رد کردن و آنها را از مرز دوستی خود خارج کردن؛ این مخالف با آن چیزی است که در این حدیث به ما دستور داده شده است. الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج‌۸، ص۱۵۰. 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=24053
موضوع : 🔅توجه به حقوق مومنین🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله رب العالمین 📝متن و شرح: «عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ کُنْتُ أَطُوفُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَعَرَضَ لِی رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا کَانَ سَأَلَنِی الذَّهَابَ مَعَهُ فِی حَاجَةٍ فَأَشَارَ إِلَیَّ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَذْهَبَ إِلَیْهِ فَبَیْنَا أَنَا أَطُوفُ إِذْ أَشَارَ إِلَیَّ أَیْضاً فَرَآهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ یَا أَبَانُ إِیَّاکَ یُرِیدُ هَذَا قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَنْ هُوَ قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ هُوَ عَلَی مِثْلِ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَاذْهَبْ إِلَیْهِ قُلْتُ فَأَقْطَعُ الطَّوَافَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ إِنْ کَانَ طَوَافَ الْفَرِیضَةِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ بَعْدُ فَسَأَلْتُهُ فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ فَقَالَ یَا أَبَانُ دَعْهُ لَا تَرِدْهُ قُلْتُ بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ...» (1) فی الکافی، عن ابان بن تغلب، قال: «کنت اطوف مع ابی‌عبدالله(علیه السلام) فعرض لی رجل من اصحابنا کان سالنی الذهاب معه فی حاجه». ابان بن تغلب میگوید: یکی از اصحابمان -از برادران شیعه- از من خواسته بود که برای انجام یک حاجتی با او بروم و یک کاری را برایش انجام دهم. حالا ابان بن تغلب با حضرت ابی‌عبدالله [امام صادق] (علیه السلام) در حال طواف گرد خانه‌ی خداست. «فاشار الیّ». آن برادری که از من درخواست کرده بود با او بروم و کاری برایش انجام دهم، در اثنای طواف به من اینجوری اشاره کرد که بیا. «فکرهت ان ادع اباعبدالله(علیه السلام) و اذهب الیه؛ دلم نخواست که در حال طواف، حضرت را رها کنم و سراغ او بروم. خب، واقعاً هم چه اقبال بزرگی است که انسان با امام معصوم گرد خانه‌ی خدا طواف کند. «فبینا انا اطوف اذ اشار الیّ ایضا». در اثنای طواف، باز رسیدیم به آنجایی که آن مرد از دور ایستاده بود و باز دوباره به من اشاره کرد. «فراه ابوعبدالله (علیه السلام)»؛ این دفعه، حضرت چشمشان افتاد و او را دیدند. «فقال یا ابان ایاک یرید هذا؟»؛ [فرمودند: این شخص با تو کار دارد؟ «قلت نعم.قال فمن هو؟»؛ او کیست؟ «فقلت رجل من اصحابنا»؛ از خود ماست، از برادران شیعه‌ی ماست. «قال هو علی مثل ما انت علیه؟»؛ [فرمودند: آیا همان عقایدی را که تو در باب امامت داری او هم بر همان عقاید است؟ «قلت نعم. قال فاذهب الیه». [گفتم: آری،] فرمود: پس برو ببین چه می‌گوید. «قلت فاقطع الطواف؟»؛ [عرض کردم] من در حال عبادتم و دارم طواف میکنم، طواف را قطع کنم؟ «قال نعم» [فرمودند: بلی]. حالا اینجا این فقیه را ببینید – ابان فقیه است- او میخواهد از فرصت استفاده کند و یک مسئله شرعی را یاد بگیرد. «قلت و ان کان طواف الفریضه؟»؛ [پرسیدم: حتی اگر طوافِ فریضه هم بود، باز قطع کنم و بروم؟ «قال نعم»؛ حضرت فرمودند: بله، حتی در وسط طواف فریضه وقتی برادر تو با تو کاری دارد، از تو درخواستی میکند، باید طواف را قطع کنی و بروی. «قال فذهبت معه»؛ خوب، اطاعت کردم و جدا شدم، با آن شخص رفتم. «ثمّ دخلت علیه بعد»؛ بعد آمدم خدمت حضرت، «فسألته فقلت اخبرنی عن حقّ المؤمن علی المؤمن»؛ [و پرسیدم: این چه حقی است که اینجور ایجاب میکند انسان طواف واجب را هم قطع کند؟ حق مؤمن را سؤال کردم. حضرت میفرمایند که [فقال: یا ابان] «دعه لاتردَّه»؛ رها کن دیگر، سؤال نکن. لاترده یعنی این سؤال را تکرار نکن. «قلت بلی جعلت فداک»؛ [عرض کردم:چرا، سؤال میکنم. اصرار کردم و بعد حضرت شروع کردند حقوق مؤمن را گفتن. علت این هم که میفرمودند سؤال نکن، این است که وقتی دانستی، گیر می‌افتی و مجبوری عمل کنی. اینجا دیگر روایت مفصل است که ما نمیخوانیم. شبیه این، روایت دیگری هم بود از معلّی‌بن‌خنیس که از حضرت سؤال میکند حق مؤمن چیست. حالا درباره‌ی جزئیات روایتی عرض کردم و لوازمی که آن روایت دارد، بحثهای فراوانی وجود دارد. غرض، این تکه‌اش برای ما این اهمیت را دارد که به حقوق مؤمنین توجه کنیم. 1)شافی، جلد 1، حدیث 1506 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10764