eitaa logo
مجمع تخصصی قرآن وعترت مسجدفاطمیه
207 دنبال‌کننده
2هزار عکس
815 ویدیو
25 فایل
بلطف‌خدا زیر بیرق ثقلین جمعیم🤲 ..‌. فرصتی ویژه برای رشد در عرصه های قرآنی 🟠 قم ، خ آذر کوچه ۱۱ مسجدوحسینیه‌ءفاطمیه 🕌 ⬅️محفل هفتگی: چهارشنبه ها بعد از نماز عشاء @seyed_hojat_h "فلسطین کلید رمز آلود فرج است" هود آیه ۸۱ : اَ لَیسَ الصُّبحُ بِقریب
مشاهده در ایتا
دانلود
محفل انس با قرآن کریم بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشا برگزار می شود. لطفا با رعایت پروتکل های بهداشتی تشریف بیاورید. باتشکر
باسلام محفل انس با قرآن کریم این هفته برگزار نمیگردد
🚨بعلت قرمز شدن شرایط کرونایی شهر قم ، این هفته کلاس های قرآن مسجد فاطمیه بصورت مجازی برگزار می‌شود و کلاسهای حضوری تعطیل میباشد . به تکالیفی که معلمان داده اند عمل کنید و برایشان در فضای ایتا بفرستید . باتشکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 قبل از بردن به مراسم عزاداری حتما به این👆 توصیه های مهم تربیتی توجه کنید. 🌹🍃 همه پدر و مادرها ببینند و نشر دهند... 🌼 محسن پوراحمد خمینی|روانشناس
انالله واناالیه راجعون جناب آقای سیدمحمد حسن حسینی کاشانی؛ درگذشت پدرمحترمتان رابه شماوخانواده محترم تسلیت عرض مینماییم خداوند روح مطهر ایشان را باحضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام محشوربنماید
باسلام ضمن قبولی عزاداری شما عزیزان به اطلاع دوستداران قرآن میرساند محفل انس با قرآن این هفته چهارشنبه شب برگزار نمی گردد التماس دعا
همچنین کلاس های حضوری مجمع تخصصی فاطمیه سلام الله علیهاتعطیل و در گروه هایی که اساتید محترم تشکیل داده اند به صورت مجازی برگزار می گردد.
🏴 «کهیعص» سعد بن عبدالله قمی گوید: ▪️ به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض کردم: 🔹 ای فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص» چیست؟ 🔰 فرمودند: 🔸 این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند، بنده‌اش زکریّا را بر آن مطلع ساخت؛ سپس بر محمّد صلّی اللّه علیه و اله آن را حکایت فرمود، و آن چنین است که ❇️ وقتی زکریّا از پروردگار خواست که نام‌های پنج تن را به او تعلیم کند خداوند جبرئیل را بر او نازل فرمود و به او نام آنان را آموخت، پس هرگاه زکریّا، نام محمّد و علی و فاطمه و حسن علیهم السّلام را یاد می‌کرد همّ‌ و غمّ و اندوه از او دور می‌شد، ولی هروقت حسین علیه السّلام را یاد می‌کرد بغض گلویش را می‌فشرد و به نفس‌زدن می‌افتاد. روزی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: 🔷 الها! چگونه است که وقتی نام چهار تن از اینان را یاد می‌کنم تسلّی خاطر می‌یابم و چون حسین را یاد می‌کنم دیده‌ام گریان و ناله‌ام بلند می‌شود؟ ◽️ خداوند متعال جریان [شهادت‌] آن حضرت را به اطّلاع زکریّا رسانید و فرمود: 🔶 "کهیعص" پس «کاف» نام کربلا است، و «ها» هلاکت عترت پیغمبر، و «یا» یزید است که ستم‌کننده بر حسین علیه السّلام می‌باشد، و «عین» عطش حسین علیه السّلام، و «صاد» صبر اوست. ◽️ هنگامی که زکریّا این مطلب را شنید تا سه روز مسجدش را ترک نکرد و مردم را از ملاقات با خود ممنوع ساخت و به گریه و زاری پرداخت. بر حسین می‌گریست و می‌گفت: 🔷 خدایا! آیا بهترین خلایقت را به سوگ فرزندش خواهی نشانید؟ پروردگارا! آیا این مصیبت بزرگ را بر او وارد خواهی نمود؟ الهی! آیا جامه عزا بر تن علی و فاطمه خواهی پوشاند؟ آیا غم این مصیبت را به ساحت آن‌ها خواهی رساند؟ ◽️ آن‌گاه می‌گفت: 🔷 به من فرزندی روزی کن که چشمم در سنّ پیری به او روشن و محبّتش در دلم فتنه انگیزد، سپس مرا در غم از دست‌دادنش بنشان چنان‌که محمّد حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند. ◽️ خداوند یحیی را به وی داد، و پس از آن به شهادت او سوگوارش ساخت و مدّت حمل یحیی شش ماه بود هم‌چنان‌که مدّت حمل حسین علیه السّلام. ⬅️ مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم (علیه السلام)، ج‌۱، ص: ۵۷ (۱). سوره مریم، آیه ۱. 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤
یکی از محافظان آیت الله خامنه ای خاطره ی جالبی از سیلی خوردن خود به دست پیرمردی را اینگونه تعریف می کند: اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.» برگرفته از کتاب «حافظ هفت» ᪥࿐࿇🌺࿇࿐᪥
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید| ⭕️ گفتگوی منتشر نشده‌ی رهبر انقلاب با هاشمی رفسنجانی درباره‌ی اعتماد به غرب ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌کانال تلگرام👇🏻 ╔═.🌺💐🌸.═════╗ @masgedefatemieh ╚═════.🌺💐🌸.═╝ کانال ایتا👇🏻 ╔═.🌺💐🌸.═════╗ @ghoranyha ╚═════.🌺💐🌸.═╝
تقدیم به منتقم خون حسین ای شیعیان من خود دوایم من طبیبم من مهدی صاحب زمانم من غریبم من وارث موعود اسرار زمینم ربّانی آیات حق، دیّان دینم الواح موسی نزد من هست و عصایش دارم دم عیسی و از احمد ردایش در نزد من باشد مواریث محمد عمامه و انگشتر و دستار احمد هم مصحف زهرا و هم قرآن حیدر هم جفر ابیض دارم و هم جفر احمر از هیزمی که سوخته در پشت آن در دارم برای انتقامِ خون مادر از کربلا مانده برایم یک امانت پیراهنی خونی که شد اسباب محنت هر صبح و شب بر خاک غم تنها نشینم تا صحنه های تلخ عالم را ببینم دیدم درون پیرهن رنج و بلا را دیدم تمام صحنه های کربلا را دیدم که شد فرزند لیلا اربا اربا صورت به روی صورتش بنهاده بابا دیدم که قاسم چون ز مرکب سرنگون شد هر جای جسم پاک او دریای خون شد دیدم به خاک افتاده دستان بریده دیدم حسین فاطمه قدش خمیده دیدم پدر از علقمه تنها بیامد «واضیعتا» گفتا یکی و روی سر زد دیدم علی بیقرار و قحطی شیر دیدم گلویی که نبود اندازه تیر دیدم وداع تلخ بابا و سکینه دیدم که زینب رو نموده تا مدینه سالار زینب رو نموده سوی میدان زینب به دنبالش رود با آه و افغان گفتا که مهلا یا اخا ای آبرویم صبری نما تا من گلویت را ببویم دیدم به روی خاک و خون سرها و تن ها دیدم امامی را میان جنگ تنها دیدم عزیز فاطمه از مرکب افتاد آن ماه پاره صورتش بر خاک بنهاد دیدم که مرکب آمد و راکب ندارد این واژگون زینش دگر صاحب ندارد دیدم «همه از خیمه ها بیرون دویدند» دیدم « ولی سالار زینب را ندیدند» دیدم که زینب آمده تا روی آن تل دیدم تمام روضه های بازِ مقتل دیدم رئوس عاشقان و نیزه ها را دیدم که آتش می زدند آن خیمه ها را دیدم که طفلان فراری در بیابان با گریه می گفتند یا مظلومِ عطشان داد آن یتیمان را پناه و چاره زینب شد ملجا و خود بی‌پناه، آواره زینب وقتی که شب دشمن به ناز آسوده می خفت آمد به گودال و به آن تن اینچنین گفت: « من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم» آه از غمی که مانده بر دل این همه سال از روضه های مادری در کنج گودال ای شیعیان من وارث خون حبیبم من مهدی صاحب زمانم من غریبم حسن فاضل
...🌹 رفتار هر کس با کودکان، نشانه اندیشه و شخصیت حقیقی اوست! 💙«اگر می خواهی حقیقت یک جامعه را بشناسی، ببین با کودکانشان چطور رفتار می کنند!» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌کانال تلگرام👇🏻 ╔═.🌺💐🌸.═════╗ @masgedefatemieh ╚═════.🌺💐🌸.═╝ کانال ایتا👇🏻 ╔═.🌺💐🌸.═════╗ @ghoranyha ╚═════.🌺💐🌸.═╝