eitaa logo
بچه های خوب فردا( قربانی)
119 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
36 فایل
بچه های خوب فردا تخصصی کودک و نوجوان https://eitaa.com/ghorbani1001 ارتباطا با مدیر. https://eitaa.com/Z_ghorbani1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیز یلدای ولایی داشته باشیم 💐💐💐 فال حافظ و شادی و دورهمی همش سرجاش ولی کنار حافظ نهج البلاغه هم بزاریم 👇👇👇👇 دو روش برای فال نهج البلاغه 👌پیشنهاد اول شب یلدا از عدد ۱ تا ۴۸۰ را بگیم مهمونا انتخاب کنند(تعداد حکمتهای کتاب نهج البلاغه است ) و هر عددی انتخاب کردند باز کنند و همون حکمت را بخونند و همه ی خانواده و مهمونا گوش بدند به اون حکمت 🪴🪴🪴🪴 👌پیشنهاد دوم چون بعضی حکمتها طولانیه و ممکنه شب یلدا استقبال نشه برا خوندن همش ما تعداد محدودی از حکمتها را که خلاصه و کوتاه هستند را جدا کردیم تا هم درک مفهوم کلام حضرت راحت تر باشه هم بتونیم حکمت را شب یلدا بخونیم به این صورت که شما این اعداد که براتون میفرستم را تک تک روی یک برگه روی یک کاغذ رنگی که شکل گل در آوردید روی یک هزاری رول شده روی یک .... خلاصه روی یه چیزی بنویسید و توی ظرف بزارید و جلو همه ی خانواده بگیرید اینطوری هر فرد یه عدد بهش میخوره حس اینکه این یه پیام هست از امیرالمومنین ع براش و باید دقت کنه حس خوبیه بعد هر فرد حکمت خودش را بخونه یا یه نفر که بهتر میخونه عدد حکمت هر فرد را بخونه خیییلی لذت بخش میشه امتحان کنید جلسه ای پر از حرفهای قشنگ از همه چی شعر حافظ و کلام مولا و ... گوارای وجودتون 💚💚💚💚💚 میتونید این حکمتها را استفاده کنید سلام حکمتهایی که برای تفال به نهج البلاغه مناسبه 12 -25-24-23-40-41-50-53-57-60-65-70-74-80-81-85-86-87-89-91-92-121-138-140-143-148-158-167-170-172-175-177-179-181-182-188-197-206-207-218-222-268-293-297-324-342-348-360-386-392-408- 450_452_456_460_461_474_477-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت هجدهم: «تغییر مسیر خلافت» 🔻رسول خدا صلی الله علیه و آله در طول حیات خود بارها مرا به زمامداری امت خود منصوب کردند و از همه کسانی که در حضور شان بودند برای من بیعت گرفتند و به همه حاضران دستور دادند این موضوع را به افراد غایب برسانند. موقعیت من به گونه‌ای بود که گمان نمی کردم کسی در دوران حیات رسول خدا و همچنین بعد از وفات ایشان در مسئله زمامداری امت به مخالفت با من برخیزد و خود را در ردیف من قرار دهد. 🔻رسول خدا در روزهای پایانی عمرشان تدبیری اندیشیدند و دستور دادند لشکری به فرماندهی اسامه بن زید از مدینه خارج و به ماموریت اعزام شود و همه قریشیها و افراد قبیله اوس و خزرج و نیز کسانی که احتمال می رفت به دلیل کینه توزی در جنگها نسبت به من بیعت شکنی کنند را زیر پرچم اسامه جمع کردند تا از مدینه خارج شوند و فقط آن یک گروه از مردم پاکدل در حضورش بمانند که سخنان نابجا بر زبان نیاورند و مرا از خلافت امت پس از رسول خدا باز ندارند. 🔻رسول خدا بسیار تأکید و سفارش فرمودند تا کسی از فرماندهی اسامه تخلف نکند اما متاسفانه با رحلتشان وضع غیرمنتظره ای پیش آمد همان مردان تحت فرماندهی اسامه اردوگاه های خود را رها نموده و آشکارا دستور پیامبر را ترک کردند و به سرعت به مدینه بازگشتند تا پیمان خلافت مرا نقض کنند و با هیاهو و داد و فریاد برای خود پیشوایی دیگر برگزینند. 🔻شگفت اینکه در انتخاب خلیفه نظر هیچ فردی از خاندان عبدالمطلب را جویا نشدند زیرا هدف اساسی آنان شکستن بیعت با من بود. ✳️ رها نکردن پیکر پیامبر به خاطر بدست آوردن خلافت 🔻برای من رها کردن پیکر مطهر رسول خدا و پرداختن به کاری دیگر برای حفظ خلافت روا نبود زیرا حفظ حرمت پیامبر و تکریم او بر هر کار دیگری مقدم بود. این پیشامد شگفت و عهدشکنی تلخ قلبم را که از فراق رسول خدا مجروح بود به درد آورد، با این وجود باز هم شکیبایی ورزیدم. ✳️ آزمایش شدن مردم 🔻بعد از از دفن پیکر مطهر رسول خدا مشغول مسطح کردن مرقد آن حضرت بودم که برایم خبر آوردند مردم با ابوبکر بیعت کرده‌اند با شنیدن خبر، این آیات را تلاوت کردم: «بسم الله الرحمن الرحیم آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم. باید علم خدا درباره راستگویان و دروغگویان تحقق یابد آیا کسانی که اعمال ناروا انجام می دهند گمان می برند بر قدرت ما چیره می شوند چه بد داوری می کنند»! 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ادامه دارد... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت نوزدهم : «جان گرفتن اختلافات بر سر جانشینی» 🔻سوگند به خدا به فکر کسی خطور نمی کرد که عرب خلافت را پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله از اهل بیت دریغ کند و عهد خود را بر سر خلافت من بشکند. شتافتن جمعی از مردم از هر سو برای بیعت با ابوبکر واقعه ای بس شگفت و نگران کننده بود چه این که من خود را در میان مردم به جانشینی رسول خدا از هر کس دیگری شایسته تر می دیدم با این همه دست از خلافت باز کشیدم. 🔻قریش و انصار بدون توجه به پیمانی که رسول خدا از آنان گرفته بودند هردو گفتند امیر و حاکم باید فردی از میان ما باشد، قریش گفتند :چون محمد از قریش است ما به حکومت سزاوارتریم و انصار تسلیم شدند و این حق را برای آنان پذیرفتند. در صورتی که اگر استدلال قریش را درست بدانیم باید بپذیریم که نزدیکترین فرد به رسول خدا،شایسته ترین فرد برای خلافت است و در اینصورت، آیا کسی از من به رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک تر بوده است؟! 🔻به هر حال این را می دانم که حق من زیر پا گذاشته شده است هرچند من آن را برای همانها وا گذاشتم و از خدا می خواهم از آنها بگذرد. ✳️ امتناع من از بیعت و اعتراض به حق الهی ام 🔻بعد از بیعت مردم با ابوبکر مرا نزد وی بردند و خواستند که با او بیعت کنم در پاسخ به آنان گفتم من از او به این مقام شایسته ترم و برای شما بهتر است که با من بیعت کنید... من نیز با همان دلیل و برهانی که شما با انصار سخن گفتید با شما احتجاج می کنم من به رسول خدا چه در حال حیات آن حضرت و چه بعد از ارتحال ایشان از همه شما نزدیکترم، من وصی و وزیر اویم، اسرار و علوم او نزد من به امانت گذاشته شده است، من بزرگترین راستگو و جدا کننده ی حق و باطلم، من نخستین مومن به رسول خدا هستم.... در میدان جهاد من بیش از همه با مشرکان مبارزه کرده و سپر بلا شده ام من بیشتر از همه به کتاب خدا و سنت رسولش آگاهم. من به دین خدا و عواقب امور داناترم، زبان من گویاتر و دلم ثابت تر و قلبم آرام تر است. پس دیگر برای چه در مسئله خلافت با من دعوا می‌کنید؟! اگر در دل خود از مخالفت با خدا بیم دارید خودتان انصاف داشته باشید و با همان دلایل که انصار شما را سزاوارتر دیدند شما نیز حق و اولویتم را در نظر بگیرید وگرنه دیری نمی پاید که به ستمکاری تان اعتراف می کنید. 🔻بعد از این سخنان، عمر گفت: اکنون زمان این حرف ها گذشته است، مردم با ابوبکر بیعت کرده اند و تو نیز تا بیعت نکنی، رهایی نخواهی یافت. به او گفتم: شیر خلافت را بدوش؛ زیرا از آن، سهمی نیز به تو خواهد رسید، پافشاری امروز تو بهره ای است که فردا نصیبت خواهد شد. به خدا سوگند ... دوست ندارم با تو همنشین باشم و بیعت نیز نخواهم کرد. 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت بیستم «بهانه تراشی های اصحاب برای جانشینی من» 🔻پس از اینکه من به بیعت با ابوبکر رضایت ندادم او گفت اگر بیعت نکنی تو را به آن مجبور نخواهم کرد. ابوعبیده بن جراح از جا برخاست و گفت ما هرگز قصد انکار فضیلت های تو را نداریم قرابت و سابقه درخشان تو با رسول خدا و دانش سرشار تو در دین و یاری رسانی به مسلمانان جای انکار ندارد اما تو در مقابل ابوبکر که مردی جا افتاده و پر تجربه است فردی جوان هستی و او برای تحمل سنگینی مسئولیت خلافت تواناتر است . به علاوه این که کار تمام شده است و مردم با او بیعت کرده‌اند. در آینده اگر عمری برای تو باقی باشد خلافت را به تو واگذار می کنند چرا که تو شایسته آنی. 🔻در این جا بود که خطاب به آن جمع گفتم: ای گروه مهاجر و انصار شما را به خدا، خدا را در نظر بگیرید سفارش پیامبرتان را درباره من فراموش نکنید و اهل حق را از حق و جایگاهی که میان مردم دارند باز ندارید خداوند در مسئله خلافت تدبیر کرده و حکم را صادر نموده است و رسول خدا نیز به همه امور آگاهی داشتند... آیا در میان شما کسانی وجود دارند که عالم به کتاب خدا و دین شناس و آگاه به امور رعیت باشند به خدا سوگند جمع این ویژگی ها فقط در میان ما اهل بیت است. ای مردم آیا سزاوار بود که جنازه رسول خدا بر زمین باقی بماند و من بر سر خلافت منازعه میکردم. سعد بن عباده و فروه بن عمر انصاری نیز از کسانی بودند که با بیعت با ابوبکر مخالفت کردند. ✳️ فقط چهار نفر دعوتم را اجابت کردند 🔻جز ۴ نفر دعوتم را برای امر خلافت اجابت نکردند، بعد از خاکسپاری پیکر رسول خدا به همراهی فاطمه دست پسرانم را گرفتم و به خانه یکایک مجاهدان بدر و پیشگامان اسلام از مهاجران و انصار رفتم و آنان را درباره حقم به خدا سوگند دادم و به یاری خویش فرا خواندم ولی جز چهار نفر دعوت مرا پاسخ ندادند آن ۴ نفر سلمان و ابوذر و مقداد و زبیر بودند. 🔻در میان خاندانم نیز پشتیبانی نداشتم تا بتوانم حقم را بگیرم و من بین دو نفر که یکی فاقد توان و جایگاه لازم بود و دیگری تندخو بود مانده بودم یعنی عباس و عقیل که تازه به اسلام روی آورده بودند و باکفر فاصله اندکی داشتند. در چنین اوضاعی مرا به پذیرش بیعت مجبور کردند و من آن روز آیه را تلاوت کردم که هارون به برادرش گفت: «ای پسر مادرم این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند.» 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد ... https://eitaa.com/ghorbani1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا