🌿🌹• ><...><...><...><...><...><...><•🌹🌿
دوستان سوره احزاب آیه۲۳ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
آیه۲۳) «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»
<....><...><...><...🌿🌹🌿...><...><...><...>
آیه۲۳)از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند. برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند.
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
تفسیر آیه۲۳) این آیه اشاره به گروه خاصى از مؤمنان است که: در تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) از همه، پیشگام تر بودند، و بر سر عهد و پیمانشان با خدا، یعنى فدا کارى تا آخرین نفس و آخرین قطره خون، ایستادند، مى فرماید:
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته اند ایستاده اند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز در انتظارند (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ).
و هیچگونه تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند و کمترین انحراف و تزلزلى در کار خود پیدا نکردند (وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً).
به عکس منافقان، و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف، و آن طرف مى افکند، و هر روز فکر شوم و تازه اى در مغز ناتوان خود مى پروراندند، اینان همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست !
واژه نَحْب (بر وزن عهد) به معنى عهد و نذر و پیمان است، و گاه، به معنى مرگ، یا خطر، یا سرعت سیر، و یا گریه با صداى بلند نیز آمده.
در میان مفسران، گفتگو است که: این آیه ناظر به چه افرادى است؟.
دانشمند معروف اهل سنت، حاکم ابو القاسم حسکانى با سند از على(علیه السلام)نقل مى کند که فرمود: فِیْنا نَزَلْت: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَانا و الله المنتظر و ما بدلت تبدیلاً!: آیه رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ درباره ما نازل شده است، و من به خدا همان کسى هستم که انتظار (شهادت) را مى کشم، (و قبلاً مردانى از ما همچون حمزه سید الشّهدا(علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند) و من هرگز در روش خود تغییر نداده، بر سر پیمانم ایستاده ام .
بعضى دیگر، گفته اند: جمله مَنْ قَضى نَحْبَهُ اشاره به شهیدان بدر و احد است، و جمله وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ اشاره به مسلمانان راستین دیگرى است که در انتظار پیروزى یا شهادت بودند.
از انس بن مالک نیز نقل شده که: عمویش انس بن نضر در روز جنگ بدر حاضر نبود، بعداً که آگاه شد، در حالى که جنگ پایان یافته بود تأسف خورد که: چرا در این جهاد شرکت نداشت، با خدا عهد و پیمان بست که اگر نبرد دیگرى رخ دهد، در آن شرکت جوید و تا پاى جان بایستد، لذا در جنگ احد شرکت کرد و به هنگامى که گروهى فرار کردند، او فرار نکرد، آن قدر مقاومت نمود که مجروح شد، سپس به افتخار شهادت نائل گشت.
و از ابن عباس نقل شده که: جمله مِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ اشاره به حمزة بن عبدالمطلب و بقیه شهیدان احد و انس بن نضر و یاران او است.تفسیر نمونه
ادامه تفسیر:👇
🌹👉 @ghorun
🌿🌹•><...><...><...><...><...><...<>•🌹🌿
ادامه تفسیر:👇
در میان این تفسیرها، هیچ منافاتى نیست، چرا که آیه مفهوم وسیعى دارد و همه شهداى اسلام را که قبل از ماجراى جنگ احزاب شربت شهادت نوشیده بودند شامل مى شود، و منتظران نیز تمام کسانى بودند که در انتظار پیروزى و شهادت به سر مى بردند، و افرادى همچون حمزه سید الشّهدا (علیه السلام) و على (علیه السلام)در رأس این دو گروه قرار داشتند.
لذا در تفسیر صافى چنین آمده است: اِنَّ أَصْحابَ الْحُسَیْنِ بِکَرْبَلا کانُوا کُلُّ مَنْ أَرادَ الْخُرُوجَ وَدَّعَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام) وَ قالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)! فَیُجِیْبُهُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ نَحْنُ خَلْفَکَ، وَ یَقْرَأُ: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ : یاران امام حسین(علیه السلام) در کربلا، هر کدام که مى خواستند به میدان بروند، با امام(علیه السلام) وداع مى کردند، و مى گفتند: سلام بر تو اى پسر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) (سلام وداع)، امام(علیه السلام) نیز به آنها پاسخ مى گفت و سپس این آیه را تلاوت مى فرمود: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ .
از کتب مقاتل، استفاده مى شود: امام حسین(علیه السلام) این آیه را بر کنار جنازه شهیدان دیگرى، همچون مسلم بن عوسجه و به هنگامى که خبر شهادت عبداللّه بن یقطر به او رسید، نیز تلاوت فرمود.
و از اینجا روشن مى شود:
✨ آیه، چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر و هر زمان شامل مى شود، چه آنها که جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشیدند، و چه آنها که بدون هیچگونه تزلزل بر سر عهد و پیمان با خداى خویش ایستادند و آماده جهاد و شهادت بودند. تفسیر نمونه
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... 🌹🌹
🌹👉 @ghorun
💐 ~°~ ~°~ ~°~ ~°~ ~°~ ~°~ 💐
دوستان سوره نسا آیه۱۴۱ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
آیه۱۴۱) الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوٓا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوٓا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا
~°~ ~°~ ~°~ ~°~ ~°~ ~°~ ~°~
آیه۱۴۱) منافقان همانها هستند كه پیوسته انتظار میكشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریكیم!) «و اگر بهرهای نصیب كافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیكردیم؟ (پس با شما شریك خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میكند؛ و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیر آیه۱۴۱) صفات منافقان
مى فرماید: منافقان کسانى هستند که همیشه مراقب شما هستند و مى خواهند از هر پیش آمدى به نفع خود بهره بردارى کنند، اگر پیروزى نصیب شما شود فوراً خود را در صف مؤمنان جا زده، مى گویند: مگر ما با شما نبودیم (الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ).
آیا کمک هاى ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزى شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیت ها و نتایج معنوى و مادى آن شریک و سهیمیم.
اما اگر بهره اى از این پیروزى نصیب دشمنان اسلام شود، فوراً خود را به آنها نزدیک کرده، مراتب رضایت مندى خویش را به آنها اعلام مى دارند و خود را سهیم آنها مى دانند، مى فرماید: اگر پیروزى نصیب کافران شود به آنها مى گویند: مگر ما نبودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم، بنابراین ما هم در این پیروزى ها سهمى داریم ! (وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ).
🔶به این ترتیب، این دسته با فرصت طلبى مخصوص خود، مى خواهند در صورت پیروزى مؤمنان در افتخارات و حتى در غنائم آنان شرکت جویند، و منتى هم بر آنها بگذارند، و در صورت پیروزى کفار خوشحالند و با مصمم ساختن آنها در کفرشان و جاسوسى به نفع آنان، مقدمات این پیروزى را فراهم مى سازند.
گاهى رفیق قافله اند و گاهى شریک دزد و عمرى را با این دو دوزه بازى مى گذرانند!
ولى قرآن، سرانجامِ زندگى آنها را با یک جمله کوتاه بیان کرده، مى گوید: بالاخره روزى فرا مى رسد که پرده ها بالا مى رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته مى شود، آرى در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت مى کند (فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
و براى این که مؤمنان واقعى مرعوب آنان نشوند در پایان آیه اضافه مى کند: هیچ گاه خداوند راهى براى پیروزى و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً).
اما آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزى کفار از نظر منطق بر افراد با ایمان است و یا پیروزى هاى نظامى و مانند آن را نیز شامل مى شود؟
در پاسخ مى توان گفت: کافران نه تنها از نظر منطق، که از نظر نظامى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد.
و اگر پیروزى آنها را بر مسلمانان در میدان هاى مختلف با چشم خود مى بینیم، به خاطر آن است که بسیارى از مسلمانان، مؤمنان واقعى نیستند و راه و رسم ایمان، وظائف، مسئولیت ها و رسالت هاى خویش را به کلى فراموش کرده اند، نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در میان آنان است، نه جهاد به معنى واقعى کلمه انجام مى دهند، و نه علم و آگاهى لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعاً چنینند!
جمعى از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه براى عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقى و حکمى استدلال کرده اند و با توجه به عمومیتى که در آیه دیده مى شود این توسعه زیاد بعید به نظر نمى رسد.
قابل توجه این که: در این آیه پیروزى مسلمانان به عنوان فتح بیان شده، در حالی که پیروزی کفار تعبیر به نصیب شده، اشاره به اینکه اگر پیروزی هائی نصیب آنان گردد،محدود، موقت و ناپایدار است و پیروزی نهایی با افراد باایمان است. تفسیرنمونه)
📚🆔 @ghorun
🔵▫🔵
▫️▫
🔵
دوستان سوره نسا آیه۱۴۲ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
آیه۱۴۲} إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوٓا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا
..........................🔵.🌼.🔵..........................
آیه۱۴۲}منافقان میخواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی كه او آنها را فریب میدهد؛ و هنگامی كه به نماز برمیخیزند، با كسالت برمیخیزند؛ و در برابر مردم ریا میكنند؛ و خدا را جز اندكی یاد نمینمایند!
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
تفسیر آیه۱۴۲} از نشانه هاى منافقان
در این دو آیه پنج صفت دیگر از صفات منافقان در عبارات کوتاهى آمده است:
✨۱ ـ آنها کسانى هستند که براى رسیدن به اهداف شوم خود، از راه خدعه و نیرنگ وارد مى شوند و حتى مى خواهند: به خدا خدعه و نیرنگ زنند در حالى که در همان لحظات ـ که در صدد چنین کارى هستند ـ از ناحیه خدا در یک نوع خدعه واقع شده اند (إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ).
زیرا براى به دست آوردن سرمایه هاى ناچیزى، سرمایه هاى بزرگ وجود خود را از دست مى دهند.
تفسیر فوق از واو وَ هُوَ خادِعُهُمْ که واو حالیه است استفاده مى شود و این درست شبیه داستان معروفى است که از بعضى از بزرگان نقل شده است که: به جمعى از پیشهوران مى گفت: از این بترسید که مسافران غریب بر سر شما کلاه بگذارند، کسى گفت:
اتفاقاً آنها افراد بى خبر و ساده دلى هستند، ما بر سر آنها مى توانیم کلاه بگذاریم، مرد بزرگ گفت:
منظور من هم همان است، شما سرمایه ناچیزى از این راه فراهم مى سازید و سرمایه بزرگ ایمان را از دست مى دهید!
✨۲ ـ آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمى برند و به همین دلیل: هنگامى که به نماز برخیزند سر تا پاى آنها غرق کسالت و بى حالى است (وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى).
✨۳ ـ آنها چون به خدا و وعده هاى بزرگ او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکى انجام دهند در برابر مردم ریا مى کنند و به خاطر خدا نیست! (یُراؤُنَ النّاسَ).
✨۴ ـ آنها اگر ذکرى هم بگویند و یادى از خدا کنند از صمیم دل و از روى آگاهى و بیدارى نیست و اگر هم باشد بسیار کم است، مى فرماید: و جز موارد اندکى یاد خدا نمى کنند (وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلیلاً).
تفسیر نمونه}
••••••••••••••••••••••••••••••🆔🌼 @ghorun
<><>.🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾.<><>
دوستان سوره نسا آیه۱۴۳ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
<><>•.................................................•<><>
آیه۱۴۳] مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا
.........................•<><><><>•.......................
آیه۱۴۳] آنها افراد بیهدفی هستند كه نه سوی اینها، و نه سوی آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران!) و هر كس را خداوند گمراه كند، راهی برای او نخواهی یافت.
<><>•..................................................•<><>
تفسیر آیه۱۴۳]
✨۵ ـ آنها افراد سرگردان و بى هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص اند، نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران!
مى فرماید: آنها افراد بى هدفى هستند، نه متمایل به اینها و نه به آنها (مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ).
باید توجه داشت: کلمه مُذَبْذَب اسم مفعول از ماده ذبذب است و در اصل، به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شىء آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا به گوش مى رسد، سپس به اشیاء متحرک، اشخاص سرگردان، متحیّر و فاقد برنامه مذبذب گفته شده است.
این یکى از لطیف ترین تعبیراتى است که در قرآن درباره منافقین وارد شده است و اشاره ضمنى به این مطلب دارد:
چنان نیست که نتوان منافقان را شناخت، بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصى است که با توجه به آن شناخته مى شوند.
و نیز این حقیقت را مى توان از این تعبیر استفاده کرد که:
🔸 اینها همانند یک جسم معلق و آویزان ذاتاً فاقد جهت حرکتند، این بادها هستند که آنها را به هر سو حرکت مى دهند و به هر سمت بوزند با خود مى برند!
و در پایان آیه سرنوشت آنها را چنین بیان مى کند: آنها افرادى هستند که بر اثر اعمالشان خدا حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه ها گمراهشان ساخته.
آرى، کسانى را که خدا گمراه کند هیچ گاه راه نجاتى براى آنان نخواهى یافت (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً).تفسیر نمونه]
<><><><><><><><><><>•🌾 @ghorun
~~~~~~~~~~~🌷 🌷~~~~~~~~~
دوستان سوره تغابن آیه۱۱ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
~~~~~~~~
آیه۱۱) «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
~🌷🌷🌷🌷~
آیه۱۱)هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد، و كسى كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد، و خدا[ست كه] به هر چيزى داناست.
~~~~~~~~
تفسیر آیه۱۱) همه مصائب به فرمان او است!
در این آیه به یک اصل کلى در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره مى کند، شاید از این جهت که، همیشه وجود مصائب، دستاویزى براى کفار در مورد نفى عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح، همیشه مشکلاتى وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آنها، مؤمن به جائى نمى رسد.
نخست مى فرماید: هیچ مصیبتى رخ نمى دهد، مگر به اذن خدا (ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ).
بدون شک، همه حوادث این عالم به اذن خدا است; چرا که به مقتضاى توحید افعالى در تمام عالم هستى، چیزى بدون اراده حق تحقق نمى یابد، ولى از آنجا که مصائب همیشه به صورت یک علامت استفهام در اذهان جاى داشته، بالخصوص روى آن تکیه شده است.
البته، منظور از اذن در اینجا همان اراده تکوینى خداوند است، نه اراده تشریعى.
در اینجا سؤال مهمى مطرح است و آن این که: بسیارى از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ مى دهد، و یا این که: خود انسان بر اثر کوتاهى و ندانم کارى، و یا ارتکاب خلاف، گرفتار آن مى شود، آیا اینها همه به اذن خدا است؟!
در پاسخ این سؤال باید گفت: از مجموع آیاتى که درباره مصائب در قرآن مجید آمده است، برمى آید: مصائب بر دوگونه است:
✨مصائبى که با طبیعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تأثیرى در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتى از حوادث دردناک طبیعى.
✨دوم مصائبى که انسان به نحوى در آن نقشى داشته است.
قرآن درباره دسته اول مى گوید: همه به اذن خدا روى مى دهد، و درباره قسم دوم مى گوید: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى گیرد!
بنابراین، کسى نمى تواند به این بهانه که تمام مصائب از سوى خدا است، در مقابل ظالمان سکوت کرده، به مبارزه برنخیزد، و نیز نمى تواند به این بهانه، دست از مبارزه با بیمارى ها، آفات، مبارزه با فقر و جهل بردارد.
البته، در اینجا نکته دیگرى نیز وجود دارد و آن این که: حتى در مصائبى که خود انسان در آن نقشى دارد، تأثیر این اسباب از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان او است، که اگر او اراده کند هر سببى بى رنگ و بى اثر مى شود.
در دنباله آیه به مؤمنان بشارت مى دهد: هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت مى کند (آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند، مأیوس نشود جزع و بیتابى نکند) ( وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ).
این هدایت الهى، هنگامى که به سراغ انسان آید در نعمت ها شاکر، در مصیبت ها صابر، و در برابر قضاى الهى تسلیم خواهد بود.
البته، هدایت قلبى، معنى وسیعى دارد که صبر ، شکر رضا ، تسلیم و گفتن إِنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلَیْهِ راجِعُون هر کدام یکى از شاخه هاى آن است.
و این که بعضى از مفسران خصوص یکى از این موضوعات را نقل کرده اند، در حقیقت تمام مفهوم آیه نیست، بلکه بیان مصداق روشن است، و در پایان آیه مى فرماید: خداوند به همه چیز دانا است (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ).
این تعبیر، مى تواند اشاره اجمالى به فلسفه مصائب و بلاها باشد، که خداوند روى علم و آگاهى بى پایانش براى تربیت بندگان، اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت، گهگاه در زندگانى آنها مصائبى ایجاد مى کند، تا به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشى نزنند.
تفسیر نمونه)
~~~~🌷 🌷~~~~
🆔✍ @ghorun
✨==========================✨
دوستان سوره انعام آیه۱۱۶ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
🔷==========================🔷
آیه۱۱۶) وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
=============✨✨✨==========
آیه۱۱۶) و اگر اكثر كسانى را كه در روى زمين هستند اطاعت كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند، آنها تنها از گمان پيروى مى كنند و از تخمين و حدس (واهى ).
🔷=========================🔷
تفسیر آیه۱۱۶) تکیه بر معیار اکثریت
مى دانیم آیات این سوره، در مکّه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود این توهّم را براى بعضى ایجاد کند که:
اگر آئین آنها باطل و بى اساس است، چرا این همه پیرو دارند؟
و اگر ما بر حقیم، چرا این قدر کم هستیم؟!
در این آیه، براى دفع این توهّم ـ به دنبال ذکر حقانیت قرآن در آیات قبل ـ پیامبر خود را مخاطب ساخته، مى فرماید: اگر از اکثر مردمى که در روى زمین هستند پیروى کنى تو را از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (وَ إِنْ تُطِـعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ).
پس از آن، دلیل این موضوع را بیان مى کند که: علت آن این است: آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمى کنند، مى فرماید: راهنماى آنها یک مشت گمان هاى آلوده به هوا و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است (إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ).تفسیر نمونه)
===================📖 @ghorun
✨==========================✨
💫اکثریتِ عددى اهمیت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلّم است که اکثریت هاى عددى همواره راه صحیح را مى پیمایند، قرآن در آیات متعددى این موضوع را نفى کرده و براى اکثریتِ عددى اهمیتى قائل نیست.
در حقیقت مقیاس را اکثریتِ کیفى مى داند، نه کمّى ، دلیل این موضوع روشن است; زیرا اگر چه در جوامع کنونى براى اداره اجتماع راهى جز تکیه کردن روى اکثریت ندیده اند.
ولى نباید فراموش کرد که این موضوع ـ همان طور که گفتیم یک نوع اجبار و بن بست است ـ چرا که در جوامع مادى، براى اتخاذ تصمیم ها و تصویب قوانین، هیچ ضابطه اى که خالى از اشکال و ایراد باشد وجود ندارد، لذا بسیارى از دانشمندان با اعتراف به این حقیقت ـ که نظر اکثریت افراد اجتماع، بسیارى از اوقات اشتباه آمیز است ـ مجبور به پذیرش آن شده اند چون راه هاى دیگر، عیبش بیشتر است.
اما یک جامعه مؤمن به رسالت انبیاء براى خود هیچ گونه اجبارى در پیروى نظر اکثریت براى تصویب قوانین نمى بیند; زیرا برنامه ها و قوانین انبیاء راستین خالى از هر گونه عیب، نقص و اشتباه است، و با آنچه اکثریت جایز الخطا تصویب مى کند قابل مقایسه نیست.
یک نگاه، در چهره جهان کنونى و حکومت هائى که بر اساس اکثریت ها بنا شده و قوانین نادرست و آمیخته با هوس ها که گاهى از طرف اکثریت ها به تصویب مى رسد نشان مى دهد که: اکثریتِ عددى دردى را دوا نکرده است، بسیارى از جنگ ها را اکثریت ها تصویب کرده اند و بسیارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها، استثمارها، جنگ ها و خونریزى ها، آزاد شناختن مشروبات الکلى، قمار، سقط جنین، فحشاء و حتى پاره اى از اعمال شنیع که ذکر آن شرم آور است از طرف اکثریت نمایندگان بسیارى از کشورهاى به اصطلاح پیشرفته که منعکس کننده نظریه اکثریت توده مردم آنها است گواه بر این حقیقت مى باشد.
علاوه بر این آیا اکثریت اجتماعات راست مى گویند؟
آیا اکثریت امین هستند؟
آیا اکثریت از تجاوز به حقوق دیگران ـ اگر بتوانند ـ خوددارى مى کنند؟
آیا اکثریت منافع خود و دیگران را به یک چشم مى بینند؟
پاسخ این سؤالات ناگفته پیدا است، بنابراین، باید اعتراف کرد که تکیه کردن دنیاى کنونى روى اکثریت، در حقیقت یک نوع اجبار و الزام محیط است، و استخوانى است که در گلوى اجتماعات گیر کرده.
آرى، اگر مغزهاى متفکر، مصلحان دلسوز جوامع بشرى و اندیشمندان با هدف ـ که همیشه در اقلیت هستند ـ تلاش و کوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه کافى رشد فکرى، اخلاقى و اجتماعى بیابند، مسلّماً نظرات چنان اکثریتى بسیار به حقیقت نزدیک خواهد بود، ولى اکثریت غیر رشید، ناآگاه و یا فاسد و منحرف و گمراه چه مشکلى را مى تواند از سر راه خود و دیگران بردارد؟
بنابراین، اکثریت، به تنهائى کافى نیست، بلکه اکثریتِ رهبرى شده مى تواند مشکلات جامعه خود را تا آنجا که در امکان بشر است حل کند.
و اگر قرآن در مورد اکثریت در آیات مختلف ایراد مى کند، شک نیست که منظورش اکثریتِ غیر رشید و رهبرى نشده است.
تفسیر نمونه)
====================📖 @ghorun
• • • • • • • ▪♦🔴♦▪ • • • • •
دوستان سوره انعام آیه۱۱۷ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
•................................................................•
آیه۱۱۷)إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
♦..........................................................♦
آیه۱۱۷) پروردگارت به كسانی كه از راه او گمراه گشتهاند، آگاهتر است؛ و همچنین از كسانی كه هدایت یافتهاند.
•................................................................•
تفسیر آیه۱۱۷) در آیه بعد، راه شناسائى حقانیت جمعیت ها را نشان داده; زیرا مفهوم آیه قبل این است که اکثریت به تنهائى نمى تواند راه حق را نشان دهد نتیجه آن، این مى شود، که راه حق را تنها باید از خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقلیت بوده باشند.
لذا دلیل این موضوع را این گونه بیان مى فرماید: پروردگارت ـ که از همه چیز با خبر و آگاه است و در علم بى پایان او کمترین اشتباه راه ندارد ـ بهتر مى داند چه کسى از راه او منحرف و گمراه گشته و او هدایت یافتگان را بهتر مى شناسد (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبیلـِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ).
در اینجا سؤالى پیش مى آید: مگر دیگران راه هدایت و ضلالت را بدون راهنمائى خدا مى شناسند که آیه مى گوید: خداوند از دیگران بهتر مى شناسد و بهتر مى داند ؟!
پاسخ سؤال این است: بدون شک انسان به وسیله عقل خود، حقایقى را درک مى کند، و راه هدایت و ضلالت را تا حدودى مى فهمد ولى مسلّماً فروغ چراغ عقل، و شعاعش محدود است، و ممکن است بسیارى از مطالب از دید عقل مخفى بماند.
به علاوه، انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه نیز مى شود و به همین دلیل نیاز به رهبران و راهنمایان الهى دارد.
بنابراین، جمله خداوند داناتر است صحیح خواهد بود، هر چند علم انسان با علم خدا قابل مقایسه نیست.
تفسیرنمونه)
•...•...•...•...•...•...•...•...•...•...•🆔 @ghorun
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰.⭐.✨.⭐.
دوستان سوره اسرا آیه۲۲ به همراه ترجمه،تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آیه۲۲)لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا
.⭐.✨.⭐.〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
آیه۲۲) هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده، كه نكوهیده و بییار و یاور خواهی نشست!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تفسیر آیه۲۲) توحید و نیکى به پدر و مادر
آیات مورد بحث، سرآغازى است براى بیان یک سلسله از احکام اساسى اسلام که با مسأله توحید و ایمان ، شروع مى شود، توحیدى که خمیر مایه همه فعالیت هاى مثبت، کارهاى نیک و سازنده است و از این طریق، پیوندى میان این آیات و آیات گذشته که سخن از سعادتمندان و برنامه سه گانه آنها یعنى ایمان ، سعى و تلاش و اراده سراى آخرت مى گوید، برقرار مى سازد.
و نیز تأکیدى است مجدّد، بر آنچه قبلاً درباره قرآن و دعوت کننده بودنش به صاف ترین و بهترین راه ها، بیان شده.
نخست از توحید شروع کرده مى گوید: با خداوند یگانه (اللّه) هیچ معبودى قرار مده (لاتَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ).
نمى گوید: معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن! بلکه مى گوید: قرار مده تا معنى وسیع ترى داشته باشد، یعنى نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش، معبود دیگرى را در کنار اللّه قرار مده.
آنگاه به بیان نتیجه مرگبار شرک پرداخته، مى گوید: اگر شریکى براى او قائل شوى با مذمت و خذلان فرو خواهى نشست (فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً).
انتخاب کلمه قُعود (نشستن) در اینجا اشاره به ضعف و ناتوانى است، زیرا در ادبیات عرب، این کلمه، کنایه از ضعف است گفته مى شود: قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنِ الْقِتالِ: ناتوانى سبب شد که او از پیکار با دشمن بنشیند .
تفسیر نمونه)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰📚 @ghorun