بیست سال با تئوریام کنفرانس دادم و برام دست زدن... و امروز هروه خلاف اون حرفا رو ثابت میکنه و براش همونقدر دست میزنن...
«حضار» کارشون دست زدنه، این تویی که باید بدونی زندگیت رو داری وقف اثبات چی میکنی!
📖 #خاطرات_سفیر
ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همونطور که به سمت در ورودی میرفت گفت: «نه ...نه ... من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.»
توجه فرمودید؟ مدیر بخش طراحی مد خودش بسیار سنگین لباس میپوشه و از مد تیم خودش پیروی نمیکنه، چون در شأن ایشون نیست! چون اون مُدلا برای مردم طراحی میشه، نه ایشون. جلالخالق!
📖 #خاطرات_سفیر
ایدئولوژی اسلام نقص نداره. خطای مسلمونا اشکال مسلموناست. اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش میرسه.
📖 #خاطرات_سفیر
یهکم فکر کرد و پرسید: «یعنی اگه رنگ لباس تو توجه مردی رو جلب کنه، تو اون لباس رو نمیپوشی؟»
گفتم: « اگه از حد متعارف خارج بشه، نه! نمیپوشم.»
- چرا؟
+ چون باید همهمون آرامش و راحتی نسبی داشته باشیم، وقتی توی اجتماعیم. من در امان باشم و بدونم من رو فقط با وجههٔ انسانی من میبینن.
آقایون بتونن متمرکز بشن روی کارشون و خانوما مسابقهٔ جلبتوجه راه نندازن. همسر اون آقایون هم در آرامش باشن و بدونن خانومی درحالِ رقابت با اونا نیست.
نگاه تحسینآمیزی کرد و گفت: « خیلی منطقیه. آفرین بر اسلام!»
📖 #خاطرات_سفیر