یقه دون آپولینارمسکوته را چسبید و او را تا موازات چشمان خود از زمین بلند کردو گفت: «این عمل را برای این میکنم که بهتر است سنگینی بدن زنده شمارا تحمل کنم تا اینکه سنگینی جسدتان را تا آخر عمر به دوش بکشم.»
📖 #صدسال_تنهایی
شوهرش گفت: «هنوز هیچکسمان اینجا نمرده. آدم تا وقتی یک مرده زیر خاک نداشته باشد متعلق به جایی نیست.»
اورسولا با قاطعیتی مهربانانه جواب داد: «اگر لازم باشد بمیرم تا اینجا بمانید، حرفی نیست. حاضرم بمیرم.»
📖 #صدسال_تنهایی
آئورلیانو بیآنکه آرامش خود را از دست بدهد به او گفت: «شما نه آزادیخواه هستید و نه چیز دیگر، قصاب هستید و بس.»
📖 #صدسال_تنهایی
وقتی برای آخرین بار با حساب های زندگی روبرو شد تازه فهمید کسانی را که از همه بیشتر منفورش بودهاند، از همه بیشتر دوست داشته است.
📖 #صدسال_تنهایی
خوشابحالت. تو لااقل دلیل جنگیدنت را میدانی اما من تازه فهمیدهام که فقط بخاطر غرور خودم میجنگم.
📖 #صدسال_تنهایی