eitaa logo
•کتابفروشی ارواح🌬
2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
194 ویدیو
17 فایل
سلام به روح سردرگمی که سر از اینجا درآورده ؛) ‌ دستتو بده چهارتا کتاب خوب بدم بهت📚🫴🏼 . . اینجا با هم به دنیای کتابا سفر می‌کنیم چون ما متعلق به این دنیا نیستیم. . پیام سنجاق شده رو حتما ببین!💙 برای گرفتن کتاب‌ات: @ghosts_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ همیشه چنین بوده است که مهر به ژرفای خود پی نمی‌برد، تا آنگاه که ساعتِ فراق فرا می‌رسد. 📖
‌ مگر آن نِی که روح شما را تسکین می دهد، همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشیده اند؟ هرگاه شادی می کنید، به ژرفای دل خود بنگرید تا ببینید که سرچشمه شادی به جز سرچشمه اندوه نیست. و نیز هرگاه اندوهناک اید باز در دلِ خود بنگرید تا ببینید که به راستی گریه‌ی شما از برای آن چیزی است که مایه‌ی شادیِ شما بوده است. 📖
‌ شما به قانون گذاری دلخوش اید؛ اما از قانون شکنی دلخوش ترید. 📖
‌ زنهار که در دوستی غرضی نباشد، مگر ژرفا دادن به روح. زیرا مهری که جویای چیزی به جز باز نمودنِ رازِ درونِ خود باشد، مهر نیست؛ دامی‌ست گسترده، که چیزی جز بیهودگی در آن نمی افتد. و زنهار که از هر آنچه داری بهترین اش را به دوستت بدهی. اگر او را باید جزرِ روزیِ تو را ببیند بگذار که مَدّ آن را هم بشناسد. 📖
‌ شما کی می توانید دادگران را از ستمگران، و خوبان را از بدان جدا کنید؟ زیرا که آن‌ها در برابرِ آفتاب، کنارِ یکدیگر ایستاده‌اند همچنان که ریسمان سیاه و ریسمان سفید به هم تابیده‌اند. و هرگاه که ریسمان سیاه پاره شود، بافنده تمام پارچه را می نگرد، و دستگاه بافندگی را هم از نظر دور نمی‌دارد. 📖
‌ و او گفت: دردِ شما شکستنِ پوسته‌ای‌ست که فهمِ شما را در بر دارد. همان‌گونه که هسته‌ی میوه باید بشکند تا مغز آن آفتاب ببیند، شما هم باید با درد آشنا شوید. و اگر می توانستید دلِ خود را از اعجازهای زندگیِ خود در شگفت بدارید، دردِ شما هم کمتر از خوشیِ شما شگرف نمی‌نمود؛ و آنگاه فصل‌های دلِ خود را می‌پذیرفتید، چنان که همیشه فصل‌هایی را که بر کشت‌زار هاتان می‌گذرد پذیرفته‌اید. و زمستان‌های اندوهِ خود را با متانت نظاره می‌کردید. 📖
زیبایی، نقشی نیست که بنگرید یا نوایی نیست که بشنوید، نقشی‌ست که با چشم بسته هم می‌بینید و نوایی‌ست که با گوش بسته هم می‌شنوید. 📖
‌‌ آنچه ضعیف‌ترین و متحیر ترین عنصرِ وجودِ شما به نظر می‌آید، قوی ترین و مصمم ترین عنصر است. 📖
‌ اما پشیمانی، ابرِ آلوده کردنِ روح است، نه ادب کردنِ آن. 📖
‌ تنِ شما چنگِ روح شماست، با شماست که از این چنگ نوای خوش درآورید یا صدای ناخوش. 📖
‌ شما می‌خواهید از رازِ مرگ سردرآورید. اما این راز را چگونه پیدا می‌کنید، مگر آن‌که آن را در دلِ زندگی بجویید؟ 📖
‌ و گرچه در زمستان‌تان، بهارتان را انکار می‌کنید، باز هم بهار که درونِ شما آرمیده است، در مستیِ خواب لبخند می‌زند و آزرده نمی‌شود. 📖