•🖤
اینکه گفتهاند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفتهاند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کردهاند. این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذکر، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید، وگرنه رثای یک آدم نفلهشده بیچاره بیدست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد، و گریه ملتی برای او معنی ندارد. در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازهای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالتخواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادیخواه باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه.
📖#حماسه_حسینی
ستارهها،
بدون تاریکی نمیدرخشن.
●@book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•👀
برای اولینبار آرزو کرد کاش او هم کور میشد تا از پوسته و مشهود اشیا بگذرد و واردِ درون آنها شود تا کوری علاجناپذیر و بهتانگیز آنها را درک کند.
📖 #کوری
•🔎
قبل از انجام هرکاری باید پیامدهای آن را سبک و سنگین کنیم و اوّل نتیجهٔ فوری، بعد احتمالی و سپس ممکنِ کار خود را ارزیابی کنیم و سرانجام به نتایج قابل تصور بپردازیم، هیچوقت نباید فراتر از مرحلهای برویم که افکارمان را ما را منع کرده است.
📖 #کوری
•🕯
عقل سلیم حکم میکند که خوب و بد کردار ما با هم محاسبه میشود و باید طی روزهای آتی از جمله آن روزهای کسالتبارِ بیپایان بهشکلی متعادل و یکنواخت ظاهر شود، از جمله روزهایی که دیگر اینجا نخواهیم بود تا متوجه شویم، به خود ببالیم یا عذر تقصیر بیاوریم.
📖 #کوری
#بوم_نقاشی ✨
●@book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•🌑
مسئله اینجاست: من ته مغاک را دیده بودم، به چشمان زرد مرگ زل زده بودم، حالا هم دوباره برگشته بودم به سرزمین زندگان، آیا دلم آفتاب میخواست؟ دوست داشتم گلها را ببوسم؟ دلم میخواست بدوم و بازی کنم و داد بزنم: « زندگی! زندگی! »؟ راستش نه.
📖 #جزء_از_کل
•🛌
دوست داشتم توی رختخواب بمانم. توضیح دلیلش سخت است. تمام چیزی که میدانم این است که در طول اغما تنبلیای قدرتمند به وجودم رخنه کرده بود، تنبلیای که در خونم جریان داشت و در هستهٔ وجودم جامد میشد.
📖 #جزء_از_کل
Another Day (w_ The David Roy Collective).mp3
2.25M
🎧 @book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ