🌷پدر شهید پشت تریبون آمد و سخنان متفاوتی گفت. گفت مادر مصطفی به علت پا درد، قصد حضور در جلسه را نداشت؛ ولی من او را با اصرار آوردم تا در حضور او چیزی به شما بگویم... سپس در حضور مادر شهید گفت می خواستم بگویم اگر مصطفی، "مصطفی شد"، از برکت این زن بود. این زن که هم از سلاله رسول است و هم از نسل عالمان یزد، در دامن مطهرش مصطفی را پروراند... مصطفی از قِبَل این مادر، مصطفی شد، نه از جانب من... پدر شهید ، ابراز علاقه خود به مادر شهید را با این جملات لبریز کرد که حاضرم در حضور این جمع، دست و چادر مادر مصطفی را ببوسم و بابت تربیت این فرزند از او تشکر کنم... به مادر شهید مصطفی گفتند بعد از شهادت پسرت چی کار می کنی!؟... با نگاهی به پسر مصطفی گفت, مصطفی دیگری تربیت می کنم...
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه
خاطره ای از شهید هسته ای, مصطفی احمدی روشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبه_امام_رضایی
ویدئو کامل سید امیر حسینی
#امام_رضا(ع)
#آه_چه_شود_آهویت_باشم
برای مردم مظلوم و بی پناه #فلسطین_غزه، متوسل میشویم به امام موسی بن جعفر(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) که روز چهارشنبه متعلق به ایشان می باشد.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ
أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
از خدا خواهان این هستیم در این دهه فجر که روزهای پیروزی انقلاب است، امروز چهارشنبه با پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در مقابل قطر و رسیدن به فینال جام ملتهای آسیا، دل مردم ایران شاد شود. الهی آمین
ارادتمند: #ناصرکاوه
🌷به یاد شهدای عملیات والفجر مقدماتی، علی الخصوصفرمانده دلیر و شجاع گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)، #شهید_علی_اکبر_هاشمی که در همچنین روزی در سال ۱۳۶۱ در فکه به شهادت رسید😰
🌷سال بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه، پیکر مطهر شهیدی را یافتند که اعداد و حروف نقش بسته بر پلاکش زنگ زده بود، ولی در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود کوچک که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند:
«بسمه تعالی....
جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست...تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم می نویسم:
«به تو خیانت می کنند، تو مکن.
تو را تکذیب می کنند، آرام باش.
تو را می ستایند، فریب مخور.
تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش… آنگاه از ما خواهی بود»… دیگر، نایی در بدن ندارم و....
التماس دعا، #ناصرکاوه
✅مذاکرات (من و خُدا)
✍ #ناصرکاوه
خُـدایا ! من لذّتـ گُناه را ترکـ میکنم ؛ در مقابل تو تحریم لذّتـ مناجات را از من بردار ... خدایـا ! 👈من کسانـی که تو دوست شان نـداری را ترک میڪنم ؛ و درمقابـل تو لذّتـ با خود بودن را به مـن بده... خدایـا ! مـن پناهگاه شیطـان را ترک می کنم ؛ و تو در مقابل پناهـگاه امـن خودتـ را به من بده... خـدایا ...برای شفاف سازی گام اول را من برمیدارم و سانتـری فیـوژهای گناه را کہ شیطان در وجـودم برپا ڪرده ؛ یکی یکی و با کمک تو از کار مـی اندازم . هستـه ی درونی ام را خودت غنی سـازی کن
#شهیدمحموداستادنظری👇
☀️شهدا، همه تعلقات را از خود بریدند و خود را مسافر آسمان کردند، تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات کرده باشند و راز آزادی را بریدن از خویش ثبت نموده باشند... «یک جوری این نوجوان ۱۶ ساله, حرف می زد که انگار نه انگار تازه پشت لبش سبز شده و می خواهد استخوان بترکاند. یکهو بزرگ شده بود و به نظر می رسید از نوجوانی و ویژگی هایش زودتر از آن چه که باید عبور کرده باشد. خیلی دوست داشت فرصت خدمت به دیگران را پیدا کند. توی تبلیغات و گردان تا گمش میکردی، می دیدی👈مشغول شستن ظرف و لباس بچه ها میشد، در حالی که به خاطر شرایط خوب مالی در زندگی شخصیش هیچ وقت، اجازه و شرایط کار کردن را نداشت. تو ناز و نعمت و روی پر قو بزرگ شده بود. تمام دنیای پر زرق و برق را رها کرده بود و آمده بود جبهه... برای خودسازی و نگهداشتن این روح بزرگ در کالبد کوچکش، کارش سخت به نظر می رسید.
☀️او و برادرش که دو برادر دو قلو بودند، در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمده بودند، پدرشان میخواست که آنها را در زمان جنگ به سوئد بفرستد ولی آنها از دست پدر خود فرار کردند و به جبهه آمدند. این شهید برای خودش عارفی به تمام معنا بود، از همانهایی که حضرت امام (ره) فرمودند ره صد ساله را یک شبه پیمودهاند. یکی از این دو برادر(احمد) در یکی از عملیاتها زخمی شد و محمودرضا هم، در گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بود که شهید شد.
☀️این بچه ۱۶ ساله در وصیتنامه خود نوشته بود: «خدایا شیطون با آدم نقد معامله میکنه میگه تو گناه کن و من همین الآن مزش رو بهت میچشونم ولی تو نسیه معامله می کنی،میگی الآن گناه نکن و پاداشش رو بعداً بهت میدم، خدایا بیا و این دفعه با من نقد معامله کن»که البته این اتفاق هم افتاد و در عملیات بعدی که عملیات والفجر۸ بود در فاو شهید شد...
☀️مناجات شهید محمود رضا استاد نظری
☀️آقا؛ دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ...
☀️مولای من؛ سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من وعده شهادت بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ...
☀️دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: یا لیتنی کنتُ ترابا ... ای کاش من خاک بودم ...
🌷خدایا؛ به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ...
🌷خدایا؛ من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آورده، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی.
☀️بعد از شهادتش باتفاق دوستان به منزلشان رفتیم، پدر و مادرش را دیدیم و از بچه هایش صحبت می کرد و مثل ابر بهار گریه می کردند... پدرش که ساکت شد گفت👈 همه کارها را برای مهاجرت به سوئد کرده بودم، که این دو تا دوقلو، احمد و محمود نیامدند، احمد شبها می رفت بسیج می خوابید و محمود هم رفته بود حوزه آقا مجتهدی، طلبه شده بود.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
✨میلاد امام سجاد (ع) مبارکباد
🌷امام سجاد عليه السلام: خدايا! از پيشگاه تو عذر مى خواهم از اين كه در حضور من به مظلومى ظلم شده باشد و او را يارى نكرده باشم
صحيفه سجاديه، از دعاى 38
🏴یکی از علتهای نزول بلا
✍️امام سجاد، به اهل و عیال خود سفارش می کردند: «هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم» گاهی به ایشان اعتراض می کردند: «ولی هر سائلی که واقعا محتاج نیست!»
امام سجاد(ع)پاسخ می دادند: «بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را اطعام نکرد. آن شب یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: «ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد.»
📚علل الشرایع ج ۱ ص۶۱
🔸چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم
🔸 بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!! آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین علیه السلام باشد؟!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت...گفتم: اقا شما کی هستید؟ گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام!
🔸هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم. آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
🔸آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
🔸علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد! شاید فرزندی که #سقط میشود، بنا باشد سردار سپاه ارباب باشد! به مادر و پدر او بودن افتخار کنیم...
کتاب شهداواهل بیت، ناصر کاوه
#شهید_علی_اصغر_اتحادی🌹
♦️شیعه مدیون امام سجاد علیه السلام
امام صادق علیه السلام فرمود:👇
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام شیعه کلا از بین رفت و همه مردم بخاطر ترس از حاکمان و یزید از ولایت و تشییع دست کشیدند تا جایی که عیر از بنی هاشم فقط سه نفر شیعه باقی مانده بود.
۳۵ سال گریه های مداوم امام سجاد علیه السلام باعث شد احساسات مردم تحریک شد و به اشتباه خود پی بردند و توابین و گروه منتقمین مختار بوجود امد ودر کنار ان گریه های مدام دعا های حضرت سجاد علیه السلام باعث شد مردم با معارف دین و اهل بیت آشنا شوند و این دو کار حضرت باعث شد کم کم مردم به تشیع ملحق شدند و دوباره شیعه تشکیل شد ودر زمان امام باقر و امام صادق چهار هزار شاگرد محضر آنها زانوی شاگردی می زدند. در نتیجه باید گفت شیعه مدیون امام سجاد علیه السلام است.
📌 خاطره فراموشنشدنی #ازدواج یک جانباز
🔹 آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است- با اینکه تمام صحنهها چنین است- ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در #جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.
◇ آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.»
◇ عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمههای الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمیتوانند بیان و یا ترسیم کنند.
◇ و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.
📅 امام خمینی(ره) | ۲۵ فروردین ۱۳۶۱
#کتاب_ج_مثل_جانباز
#ناصرکاوه
🔴از کتاب خاطرات ....:
امروز سردار حاجی زاده میگفت
من چندین ساله که گوشی همراه ندارم
چند سال پیش از این گوشیهای ساده داشتم
وقتی پهباد آمریکایی رو زدیم، حاج قاسم به من زنگ زد گفت این چه کاری بود کردید؟ شما دستور دادین؟
من گفتم نه اون منطقه فرمانده محلی داره که طبق وظایف خودش عمل کرده و زده!
بعداً منابع آمریکایی گفتند و در کتاب جان بولتونم نوشته شد که ایرانیا برای زدن اون پهپاد در سطوح بالای حاکمیتی با همدیگر هماهنگ نبودند! و زدن پهپاد با تصمیم قبلی نبوده!
اونجا بود که فهمیدم این مطلب رو از روی "شنود" همون چند دقیقه مکالمه من با حاج قاسم از طریق همون گوشی ساده متوجه شدند.".
🌷تیکتاک عقربههای ساعت را میشنوید؟ دارد ثانیه به ثانیه نزدیکمان میکند. نزدیک و نزدیکتر به یک روز سرنوشتساز و در یاد ماندنی. باید کمر بست و آماده جهاد شد. میدان، میدان جنگ نیست؛ اما هست و سنگر نزدیک من و تو؛ پشت خاکریز نیست که پای صندوقهای رأی است. که گفته کارزار پایان یافته؟ این جبهه هنوز سرباز میخواهد. سربازانی که تیزی تیر انتخابشان چشم استکبار را از حدقه بیرون بیاورد، تا کور شود هر آن که بزرگی ایران و ایرانی را نتواند دید. دشمن، چشم انتظار بماند تا بار دیگر حیرتزده شود از حماسهسازی یک ملت؛ ملتی که امام او، حماسیترین پیر دهر، مامش حماسهپرورترین مادر و حماسههایش خواندنیترین حماسههای دنیاست.روایتِ این بار، حماسه سیاسی آنانی است که رفتند 👈 تا امتداد خونشان اثرانگشت من و تو باشد.
🌷هر کس به اندازه توانایی خویش احساس مسئولیت کند. در انتخابات با هوشیاری تمام به تقویت اسلام بپردازید. مبادا بگویید چیزها گران شده یا اجناس کم است و هی نگویید انقلاب برای ما چه کرده، بگویید ما به عنوان یک شیعه امام زمان (عج) چه کاری برای انقلاب و امام زمان (عج) کردهایم 👈 امام و شهدا، نظاره گر اعمال ما و چگونگی پاسداری ما از انقلاب اسلامی و دستآوردهای آن می باشند
ارادتمند: #ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشتهها اومدن روح منرو ببرن، من گفتم فعلا میخوام برای خدا بجنگم...
مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیلالله به کجا رسیده که به ملکالموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟
👤راوی: حجتالاسلام مهدوی بیات
🗓 ۸ اسفند، سالروز شهادت شهید حسین خرازی
#ناصرکاوه
لوح | بصیرت خرازی
🔻رهبر انقلاب: شهید خرازى به رفقایش گفته بود:«من اهمیت نمىدهم درباره ما چه مىگویند؛ من مىخواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مىدانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعهی یک ملت نمىاندیشد؛ به دنیاى اسلام مىاندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مىشود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه آسان، اما در عمل، آنقدر مشکل که اکثر انسانها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و ماندهاند! ۱۳۸۰/۸/۹
#بازنشر بهمناسبت سالروز شهادت، جانباز علمدار، سردار حاج حسین خرازی
التماس دعا؛ #ناصرکاوه
#نهم_اسفند_سالگرد_فرماندهان_شهید
#لشگر_فاطمیون
#شهید_علیرضا_توسلی
#شهید_رضا_بخشی
💕 فرمانده فاطمیون، "علیرضا توسلی" اهل افغانستان با نام جهادی ابوحامد بود. او متواضع، میان دهها رزمنده فهمیده نمیشد که او یک فرمانده است بلکه مانند یک سرباز بود. «رضا بخشی» با نام جهادی «فاتح» جانشین فرمانده لشکر فاطمیون بود.
💔یکی از عملیاتهای مشترک ابوحامد و فاتح ماجرای تل قرین بود. تل قرین منطقهای در سوریه است که موقعیت استراتژیک و حساسی دارد و این حساسیت به خاطر نزدیکی 15 کیلومتری به مناطق اشغالی فلسطین است. این نزدیکی باعث شده بود که تروریستهای مورد حمایت رژیم صهیونیستی این نقطه را به عنوان مرکز ثقل دیدهبانی و برای اشراف بر سایر مناطق انتخاب کنند. همه اینها دلایلی بود که توجه و تمرکز بر تل قرین بیش از سایر مناطق قرار بگیرد. وقتی تل قرین توسط رزمندگان فاطمیون آزاد شد، دشمن آشفته شد و تحمل این شکست برایش خیلی سنگین بود تا جایی که برای به دست آوردنش دست به عملیاتهای مختلفی زد
💞 برخی فرماندهان مقاومت نقل کردند که وقتی تل قرین به تصرف رزمندگان مقاومت درآمد، شاهد بودیم که چگونه موشکها یکی پس از دیگری از سوی مناطق اشغالی فلسطین به تل قرین شلیک میشود و این یعنی اسرائیل مستقیما وارد جنگ شده بود. هرچند حدود 17 شهید از رزمندگان فاطمیون برای حفظ این موقعیت منحصر به فرد جبهه مقاومت، جان خود را فدا کردند، اما اجازه ندادند دوباره این منطقه به چنگ تروریستها بیفتد. نهایتا فاتح در حال و هوای ایام فاطمیه سال 93، در تل قرین؛ 15 کیلومتری حائل مرز اسرائیل همراه با فرمانده خود ابوحامد هم زمان در یک مکان به شهادت رسید...
#لشکر_فاطمیون نیرویی نظامی عقدیدتی وابسته به سپاه قدس متشکل از شیعیان افغانستان است، که از رزمندگان افغانستانی مبارز در زمان حمله شوروی به افغانستان و دوران طالبان و همچنین تیپ ابوذر یا افغانستانیهای حاضر در جنگ ایران عراق، افغانستانیهای شیعه مقیم ایران و افغانستانیهای شیعه مقیم سوریه با کمک سپاه قدس شکل گرفته و مأموریت اصلی خود را دفاع از مقدسات مسلمانان و مأموریت ثانویه خود را مبارزه با ظلم در سراسر جهان میدانند. این گروه در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ شمسی با ۲۲ نفر در منطقه زینبیه سوریه حاضر شد و اعلام موجودیت کرده و امروز با نام لشکر فاطمیون با نام عربی (لواء فاطمیون) شناخته میشود. بنیانگذار این گروه علیرضا توسلی ملقب به ابوحامد بود که در ۹ اسفند سال ۱۳۹۳ در منطقه تل قرین در نزدکی مرزهای فلسطین توسط موشکی که از هواپیمای بدون سرنشین اسرائیلی شلیک شد شهید شد (چنین شیوه تروری چندین بار توسط اسرائیل برای فرماندهان حزبالله لبنان به کار گرفته شده بود).
#کتاب_مدافعان_حرم
#ناصرکاوه
#شهیدقاسم_سلیمانی 👈 فرمانده نیروی قدس سپاه می گوید: هر زمان ابوحامد را میدیدم، تماشایش یک شعف مضاعفی درون من ایجاد می کرد. برای ما حیف شد. زود از میان ما رفت.زود به آرزویش رسید… تشکیل «فاطمیون» اثر فوق العاده های داشت که در حال حاضر برخی تأثیر این نیرو را نمی فهمند اما بعداً تأثیر آن را در دفاع از جهان اسلام متوجه خواهند شد.
#نهم_اسفند_سالگردشهیدان👇
• شهادت شهید مدافع حرم فرهاد خوشهبر (استان گیلان، شهرستان لنگرود) (۱۳۹۳ ه.ش)
• شهادت شهید مدافع حرم رضا بخشی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۹۳ ه.ش)
• شهادت شهید مدافع حرم علیرضا توسلی (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۳ ه.ش)
• شهادت شهید مدافع حرم مهدی صابری (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۳ ه.ش)
✨ تحدیر (تند خوانی) قرآن کریم ✨
🔸 با حجم کم🔸
دانلود جزء اول
ahlevela.ir/tahdir/Joze01.mp3
دانلود جزء دوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze02.mp3
دانلود جزء سوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze03.mp3
دانلود جزء چهارم
ahlevela.ir/tahdir/Joze04.mp3
دانلود جزء پنجم
ahlevela.ir/tahdir/Joze05.mp3
دانلود جزء ششم
ahlevela.ir/tahdir/Joze06.mp3
دانلود جزء هفتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze07.mp3
دانلود جزء هشتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze08.mp3
دانلود جزء نهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze09.mp3
دانلود جزء دهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze10.mp3
دانلود جزء یازدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze11.mp3
دانلود جزء دوازدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze12.mp3
دانلود جزء سیزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze13.mp3
دانلود جزء چهاردهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze14.mp3
دانلود جزء پانزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze15.mp3
دانلود جزء شانزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze16.mp3
دانلود جزء هفدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze17.mp3
دانلود جزء هجدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze18.mp3
دانلود جزء نوزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze19.mp3
دانلود جزء بیستم
ahlevela.ir/tahdir/Joze20.mp3
دانلود جزء بیست و یکم
ahlevela.ir/tahdir/Joze21.mp3
دانلود جزء بیست و دوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze22.mp3
دانلود جزء بیست و سوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze23.mp3
دانلود جزء بیست و چهارم
ahlevela.ir/tahdir/Joze24.mp3
دانلود جزء بیست و پنجم
ahlevela.ir/tahdir/Joze25.mp3
دانلود جزء بیست و ششم
ahlevela.ir/tahdir/Joze26.mp3
دانلود جزء بیست و هفتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze27.mp3
دانلود جزء بیست و هشتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze28.mp3
دانلود جزء بیست و نهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze29.mp3
دانلود جزء سی ام
ahlevela.ir/tahdir/Joze30.mp3
🔆 تحدیر روشی از تلاوت قرآن است که قاری در آن علی رغم رعایت کردن قواعد تجوید، از سرعت در خواندن نیز بهره می برد، از این رو در زمان یکسان نسبت به ترتیل و تحقیق تعداد آیات بیشتری تلاوت می شود. 🔆
حجم هرفایل: حدود ۴ مگابایت
زمان تلاوت هر جزء: حدود ۳۵ دقیقه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مایی که هر چه انجام داده ایم و دویده ایم
دستمان خالی است
توشه ای برای تو راهمون نتونسته ایم برداریم....
برای امام، شهدا ودرگذشتگان
#صلوات
#ناصرکاوه
✨ از حمام آوردنت بیرون و با پارچه روی بدن پارهپاره و پر از زخم و سوختگیات، آب و نمک ریختند. آخرین نالههای جانسوزت، آرام، راه شان را به آسمان باز میکردند. عدنان که از مقاومت و سرسختی تو به ستوه آمده بود، فریاد زد: «تمامت میکنم!»آنگاه پیکر تو را به داخل حمام کشیدند. قالب صابونی را در دهانت گذاشتند و با پوتینهایشان آن را در حلقت فرو کردند. از حمام بیرون آوردنت و روی زمین خاکی اردوگاه انداختنت. بعد رفتند سراغ یکی از بچههای اردوگاه که از امداد و کمکهای اولیه سررشته داشت. او نبضت را گرفت. چهار، پنجبار در دقیقه بیشتر نمیزد. ضربان قلبت به حدی کند و ضعیف شده بود که شهادتت قطعی بود. صدایی که از گلویت بیرون میآمد، صدای نفس کشیدن نبود. صدای خُرخُر کردن بود. یک استخوان سالم در بدنت نمانده بود. هرطور دست و پایت را تکان میدادند به همان شکل باقی میماند. آخرین خُرخُر را که از گلو بیرون دادی، گفتند: «ماتَ.»؛ یعنی تمام کرد. یعنی شهید شدی! بعد پیکر بیجانت را روی سیم خاردارها انداختند و از آن عکس گرفتند تا بگویند تو در حال فرار بودهای و آنها مجبور شدهاند تو را بزنند! تاخت و تازهای عدنان شروع شد. عربده میکشید و به سربازها دستور میداد. تمام اردوگاه به حالت آمادهباش درآمده بود. چند نفر دویدند و پتویی را از یکی از آسایشگاهها بیرون آوردند. یک پتوی راهراهِ سبز و سفید. از همان پتوهای زِبر اسرا. آسایشگاه به آسایشگاه میدویدند و دستور میدادند: «همه کف آسایشگاه دراز بکشند. سرها روی زمین. بلند کردن سر، ممنوع . نگاه کردن، ممنوع. صحبت کردن، ممنوع.»
هرچند درهای آسایشگاهها قفل بود، ولی میخواستند با این کارشان حصار در حصار ایجاد کنند. این دستورات که از آسایشگاهی به آسایشگاه دیگر ابلاغ میشد، همه را متوجه این کرد که یا اتفاقی افتاده یا قرار است حادثهی مهمی رخ دهد. کنجکاوی عدهای، تحریک شده بود. خوب که نگاه میکردی، سرهایی را میدیدی که از پشت پنجرهی آسایشگاهها، چشم در حیاط اردوگاه میگرداندند تا آنچه که از آن منع شده بودند را ببینند. آنگاه تو افق نگاهشان میشدی؛ آن پتوی زِبر را دور تو پیچیده بودند و با سیمخاردار دورش را بسته بودند. سپس ماشینی آمد و تو را به نقطهی نامعلومی برد.
بعد چند نفر از اسرا را به زور کتک و شکنجه، مجبور به امضای برگهای کردند تا طی گزارشی صوری به صلیب سرخ ادعا کنند؛ تو در حال فرار بودهای و آنها مجبور شدهاند تو را با گلوله بزنند! تعدادی از بچهها را هم به حمام فرستادند تا آثار جنایت شان را که به در و دیوار حمام مانده بود، پاک کنند....✨ مرداد 81 بود. آن روز مشهدالرضا(ع) میزبان 22 شهید بود. یکی از آنها هم تو بودی. بالاخره بعد از پانزده سال به خانه برگشتی. پدرت آمده بود معراجالشهدا. 21 شهید آنجا بودند، ولی تو نبودی. ✨حاجرمضانعلی پرسید: محمد رضایی کجاست؟✨ پاسخ شنید: پدر جان! پیکر محمدت سالمِ سالم است. او را در سردخانه گذاشتهایم. حاجرمضانعلی، بین شهرهای فاروج و شیروان، درست در کنار جاده، مسجد امام سجاد(ع) را ساخته بود و جلوی مسجد برای خودش مزاری تهیه کرده بود. تو که آمدی، آن را داد به تو.✨روز تشییع پیکرت، مردم زیر تابوتت را گرفته بودند و تو را تا مزارت همراهی کردند. تشییع تمام شد؛ جمعیت تازه متوجهی خونابههایی شدند که از تابوتت گذشته و بر شانهی آنها چکیده بود!
#کتاب_خاطرات_دردناک_
#ناصرکاوه
منبع: سایت امتداد، به قلم سمیه مهربان جاهد - وبلاگ اردوگاه تکریت
🍃🥀 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد
🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
◇ همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
◇ حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
◇ همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
◇ حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
#کتاب_مدافعان_حرم
#ناصرکاوه
🍃🥀شهید مدافع حرم #ابوالفضل_شیروانیان
تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳