eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
829 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
شب ۲۳ " آمدی جانم به قربانت " 🌻شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ... اونقدرک اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می خوندم ... ترم آخرم و تموم شدن درسم با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد ... التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ، با آزادی علی همراه شده بود ... 🌻صدای زنگ در بلند شد در رو که باز کردم ... علی بود ... علی 26 ساله من ... 😭 مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ... 🌻زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می کرد ... می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ... 🌻من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... 🌻دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... - بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ... 🌻علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ... - مریم مامان ... بابایی اومده ... علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ... میرم برات شربت بیارم علی جان ... چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... 😭😭😭😭 محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ... من پای در آشپزخونه ... زینب توی بغل علی ... و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال هام ... به سخت ترین شکل می گذشت ... بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ... ادامه دارد.... 🌹@Gilan_tanhamasir
شب ۲۴ 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... 🔹خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت! حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم 😢 🔸علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده! 🙃 توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود👌🏼 🔹اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد. 💢 هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد. ✅ اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... 🌷و امام آمد ...😊 ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون 🌺 مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ...😍 اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... آخه علی همه چیزش امام بود ...🌷😌 نفسش بود و امام بود ... 🌹 نفس همه ی ما امام بود... ادامه دارد.... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺دهمین خورشید و نورِ آسمانِ دین ماست هر کلامش روشنیِ محفل و آیین ماست 🌺اوست فرزند جواد و اسوه ی علم و ادب نطقِ اعجازِ کلامش می بُرد تیغِ غضب 🌺شوکتِ نامش علی و بس بلند آوازه است دانش و فضل و کمالش بی حد و اندازه است شاعر: هستی محرابی @Gilan_tanhamasir ══💝💝══════
MiladImamHadi1395[01].mp3
7.5M
💠 ای جان جانان، یا مولا یا هادی حاج میثم مطیعی 🌸 ویژه ولادت امام هادی (ع) 🌹@Gilan_tanhamasir
☀️ 🌺 امام هادی «علیه السلام»⇩: 📝إنَّ لِشيعَتِنا بِوِلايَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَكُوا بِها فِي لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ. ↫✙همانا ←ولايت→ ما اهل بيت براي شيعيان و دوستانمان پناهگاه أمني مي باشد⚜ ☜ كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّي و معنوي) فايق آيند. 📚{بحارالأنوار، ج 50، ص 215} 🌹@Gilan_tanhamasir
🔻عمارت سنتی فیل در دل بافت قدیم این شهر و خیابان کریم خان زند قرار گرفته و با سراغ گرفتن از مسجد آدینه به آن می‌رسید. این اقامتگاه، بنایی‌ست به جامانده از دوره قاجار که پس از بازسازی‌های صورت گرفته بر روی آن به ثبت ملی هم رسیده. 🌺@Gilan_tanhamasir
هادی‌اگرتویی‌که‌کسی‌گم‌نمیشود☀️ ✍ جریانِ امامت، به شما که رسید؛ تغییر شکل داد! شیعه باید می‌آموخت که از چند دهه‌ی دیگر، باید قرن‌ها در غیبت امام زندگی کند! غیبتِ نور غیبتِ چراغ غیبتِ راهنما عادتشان دادی که بیاموزند کمتر با چشمِ سر، شما را ببینند و نَفْسِ شما را در میانِ نفوسِ شبیه‌ترین انسانها به شما پیدا کنند، انسانهایی چون عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام ... 💫 شیعه از این تغییر جریان، آموخت؛ امام، آفتاب همیشه جاری در تاریخ است! حتی اگر به چشم سر نیاید؛ نورش تمام ظلمات را می‌شکافد، و هادیِ همیشه حاضر برای نفوسی است که تصمیم به قدکشیدن دارند. ولادت علیه‌السلام مبارک باد🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋⃟@Gilan_tanhamasir
فضیلت 🌷زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم‌السلام است؛ از علیه‌السلام به ما رسیده است. 👈زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی از نظر سند و روایت از قوی‌ترین‌ و ائمه علیهم‌السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم السلام آن زیارت را می‌خوانیم. ✨🌹 زیارت را در روز علیه‌السلام قرائت کنیم و ثواب آن را نثار ساحت مقدس ائمه اطهار علیهم السلام تقدیم کنیم.♡ 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ آیت الله حائری شیرازی : نگویید: «مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد» 🌷هرچه می توانید سنت‌های خود رادر ، جدی‌تر بگیرید.نگویید:«مستحب است؛شد شد؛نشد نشد». 🔸این سنت‌ها از اوجب واجبات است.چرا؟چون شناسنامۀ ما شیعیان است. 🌷پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند،که بچه‌ها از یک ماه،دو ماه قبل چشم‌انتظار عید غدیر باشند!حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی،به اندازه‌ای که به علی ارادت دارید،به بچه‌ها بدهید. 🔹نگویید:«باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض می‌شوی،خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای،یک بار هم برای حضرت علی(علیه السلام) مقروض شو. ✅مسیحی‌ها بابانوئل درست می‌کنند و به بچه هایشان می‌گویند:«او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده».بچه از اول ذهنش با عیسی (علیه‌السلام) انس می‌گیرد، رفاقت می‌کند. 🔹حالا بروید ببینیم چه کار می‌کنید! این شما و این عید غدیر. سفری،تفریحی،گردشی می‌خواهی ببری،بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان می‌بری بگو،قولش را عید غدیر به شما دادم.قول‌هایی که می‌خواهید به آن‌ها بدهید، عید غدیر بدهید.هدایایتان و وعده‌هایتان را بگذارید در این روز تا کودکان با عید غدیر انس بگیرند. 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او تولد یافت که رهبر باشد ما همه عاشق و او دلبر باشد❣ 🗓بیست و چهارم تیرماه شناسنامه ای است.. بنا به روایت خود حضرت آقا ، تاریخ صحیح تولد ایشان ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ است.🌺 تولدتــــ مبارڪ حضـرت دلبــــــــر💞 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب ۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... 💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... 🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... 🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌 🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ... 💞 عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... ❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ... 🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... ⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... ✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🎆 شب 26 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... 😊 ✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ... - چرا اینقدر گرفته ای؟ 💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒 خنده اش گرفت ... - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊 - علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄 صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ... - ساکت باش بچه ها خوابن 😒 🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید! - قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂 🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ... با چایی رفتم کنارش نشستم ... 🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌 - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد ... - رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊 و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... - پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟! و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم... ادامه دارد ... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســــــــلام و درودے جانانہ ب شما سروران و خوبان☺️✋ صـــبح اول هفته‌تون عطر دلدار و تـــوأمـ بِمِهــر پــروردگار و لحظه هاتون بطـــــــــراوت باران.. به به چه آغاز قشنگی ☺️👌🌸 بعداز دو روز نورانی و بابرکت عرفه و عیدقربان، بعد از تجدید عهدهای دوباره ، محکم و پر صلابت‌، و در آستانه غدیر💥 ✨امروز پراز لبخند خوشگل خداست ✨إِنَّ اللَّهَ لَذو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَشكُرونَ ‍✨ خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است؛ ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند! غافر/ ۶۱ 🌼🍃🌼🍃🌼 این فرصت‌ها به ندرت پیش می‌آیند... از امروز تا غدیر طلا می‌بارد ، برای این باران سطل تهیه کنید نه چتر...☺️ 🌹@Gilan_tanhamasir
🔹 🔹اینجا کوچه ی خانه ی لاری ها در محله فهادان می باشد. 🔹 محله فهادان، یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین محلات شهر یزد است که در گذشته جز محلات اعیان نشین یزد به حساب می آمده است. 👌محله فهادان در زمان قاجاریه ساخته شده و خانه های بزرگ و اعیان نشینی از جمله: ملک زاده، عرب زاده، خانه لاری ها، محمودی، نواب وکیل و … همچنین بناهای تاریخی ارزشمندی مانند آب انبار، مسجد، حسینه، بازارچه و کارگاه که نشان دهنده اهمیت محله فهادان می باشد در آن بنا شده است. 🌺@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨هرچی به ذهنتون میرسه انجام بدین! ✅ یک ارزن کار غدیری به اندازه کوه‌ها کار غیر غدیریه 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
هدایت شده از 
💥🌹 مجموعه تنهامسیرآرامش در نظر دارد در روز "عید غدیر" در سراسر کشور برنامه سفره های اطعام مومنین را برگزار نماید. ❇️ عزیزانی که تمایل به شرکت در این حرکت ارزشمند را دارند میتوانند مبالغ مورد نظر را به شماره کارت زیر واریز نمایند: 5892-1013-6167-8754 سید محمد باقر حسینی 🎁 هزینه هر پرس غذا حدود 30 هزار تومان میباشد. آی دی جهت ارسال فیش واریزی: @gomnamm14 🔶 کانال گزارشات مبالغ خیریه👇 http://eitaa.com/joinchat/3839098902Cb88bb981ba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای احسان یاسین در فینال عصر جدید 🔸خواننده‌ای با اخلاصِ قلبی که آنچه خوانده، تأثیری عمیق بر مخاطب گذاشته و حال و هوای مناجات را زنده کرده است. 🎼 @Gilan_tanhamasir