eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
829 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ حضور در جلسه روسای کمیته‌های تخصصی کرونا ‌‌ 🔹️ حجت‌الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی درجلسه روسای کمیته‌های تخصصی ستاد ملی مقابله با حضور یافت. ‌‌ 📝 در این جلسه فرمانده قرارگاه عملیاتی و روسای کمیته‌های بهداشت و درمان، تبلیغات و اطلاع رسانی و حمل و نقل گزارش‌های مربوط به اجرای مصوبات ستاد ملی کرونا در مقابله و مهار موج پنجم بیماری و همچنین تهیه و تدوین دستورالعمل های مرتبط با برگزاری مراسم سوگواری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین _علیه‌السلام_ در ایام محرم، شرایط بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها در سال تحصیلی جدید و همچنین روند اجرای سند ملی واکسیناسیون را ارائه کردند. ‌‌ 📆 چهارشنبه | سیزدهم مردادماه ۱۴۰۰ ✅@Gilan_tanhamasir
🔴«گرایی» طلایی شد 🔹«محمدرضا گرایی» کشتی‌گیر وزن ۶۷ کیلوگرم کشورمان در فینال کشتی فرنگی المپیک برابر حریف اوکراینی با نتیجه ۹ بر ۱ به پیروزی رسید و قهرمان شد. ✌️😊 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
💥 بهره مندی ۲۶ میلیون دانش آموز از اردوهای مجازی 🔹 رییس سازمان، اردویی و راهیان نور و گردشگری سپاه و بسیج با بیان اینکه راهیان نور زیارت معرفت هاست گفت: ۲۶ میلیون دانش آموز در از سفر معنوی راهیان نور به صورت بهره مند شدند. ‌ 👇👇 https://www.8deynews.com/607030 ❇️@Gilan_tanhamasir
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 در حال تمیز کردن اتاق بودیم. سعیده دیوارهاراکف میزد و من هم پشت سرش خشک می کردم. سعیده نگاه عمیقی به من انداخت و گفت: –راحیل یه چیزی بگم؟ ــ بگو، راحت باش. –می گم تو خیلی سخت نمی گیری؟ آخه زندگی که فقط این چیزایی که تو میگی نیست؟ ــ خب پس زندگی چیه؟ ــ خب وقتی بین دونفر علاقه باشه، اینا حل میشه. دستمالی که در دستم بود را باز کردم پشت و رو تا کردم وکشیدم روی دیوار. –چطوری حل میشه؟ ــ خب وقتی اون دوستت داره، کم کم علایق توام براش مهم میشه. دستمال را محکم تربه دیوارکشیدم. –فکر کنم فیلم زیاد دیدی اونم از نوع عاشقونش. ــ خب اون فیلم هارم از داستان زندگی من و تو ساختن دیگه. خنده ایی کردم و گفتم: –آهان پس همیشه اینجوری خودت رو گول می زنی؟ ــ گول چیه بابا، تو خودت الان درگیرش هستی. به خاطرش کم کوتاه نیومدی. با تعجب نگاهش کردم. –منظورت چیه؟ ــ خب همین که چند بار سوار ماشینش شدی، همین رفت و آمدا و.. حرفش را بریدم. –سعیده! چه رفت و آمدی؟ ــ بالاخره دیگه... یادت نیست پارسال، همین پسر همسایه ی ما چقدر پا پیچت شد. سر قضیه تصادف همش خونه ی ما بودی فکر کرده بود خواهر منی. چقدر خودش رو به آب و آتیش زد ولی تو محل سگشم نذاشتی. هی بهت گفتم، پسر خوبیه، حالا یه بار با هم حرف بزنید، نیتش خیره. گفتی: نه پسری که تو خیابون جلو آدم رو بگیره به درد زندگی نمی خوره، تازه تیپش هم از اون مدل هایی بود که تو دوست داری. ــ اولا که تیپش رو دوست نداشتم چون ریش گذاشته بود تا از مد عقب نیوفته و فکر آدم ها برام مهم تره. دوما: طرز حرف زدنش از همون اول تو ذوقم خورد. سعیده جان هر گردی که گردو نیست.ظاهر و باطن باید حداقل نزدیک به هم باشن.اون پسره که ظاهرش با رفتارش زمین تا آسمون فرق داشت. سوما: من هر بار سوار ماشین آرش شدم یه جورایی پیش امد، نشد که سوار نشم، قرار قبلی که نداشتیم. در ضمن، عشق و عاشقی بین دونفر، زمانش که بگذره و تموم بشه، اونوقته که تازه همه چی شروع میشه. نگاه عاقل اندر صحیفی بهم انداخت و گفت: –الان تو، داری این ها رو میگی؟ خودتی راحیل؟ دستمال راکناری پرت کردم و تکیه ام را به دیواردادم و گفتم: –آره من میگم، منی که همه ی این ها رو می دونستم و... سکوت کردم و نگاهم رااز نگاهش سُر دادم روی سطل آب، که حالا با چند بار شستن دستمال داخلش کدرو خاکستری شده بود. سعیده با انگشت سبابه‌اش به بینی‌ام زد و گفت: –قربونت برم، عاشقی که خجالت نداره، همانجا روی زمین نشستم وزانوهایم رابغل گرفتم و گفتم: – خیلی ضعیف شدم سعیده، باید راه قوی شدنم رو پیدا کنم. ــ تو راه همه چی روپیدا می کنی، باورم نمیشه حرف ازضعیفی بزنی. نگاهش کردم. –خودمم باور نمی کنم.واقعا درسته که میگن خدا از جایی امتحانت می کنه که ضعف داری، روبه روم نشست و دستم را گرفت و گفت: – من مطمئنم امتحانت رو قبول میشی. این قیافه رو هم به خودت نگیر که غم عالم میاد توی دلم. همین موقع مامان داخل اتاق آمدو با دیدن ما در آن حالت، ابرو هایش را بالا داد وگفت: – نشستین به حرف زدن؟ هر دو لبخند زدیم و سعیده گفت: –خاله جان یه ربع دیگه تمومه، دیگه آخرشه. ✍ ... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💌 🌹شهـــید مصطفی چمران: از خـــــدا پَروا ڪنید تا پَر ، وا ڪنید! 🌹🍃🌹🍃 @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜سلاااااااام صبح بخیر ☕️🍬زندڪَیتون پر از آرامش 💜لب هــاتون پـر از لبخند ☕️🍬سفره تون پـر از بـرڪت 💜لحظاتتون پر از خوشبختی 🍃🌸@Gilan_tanhamasir
امیرالمؤمنین عليه السلام مَن كانَ مُتَكبِّرا لم يَعدِمِ التَّلَفَ كسى كه متكبّر باشد، از نابودى در امان نيست 📚غررالحكم حدیث8132 ✨ 💐@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ شبهه های ماه محرم ◀️ دوباره محرم شروع شد و اینکه چرا میکنیم ذهن یک عده روشنفکر را مشغول کرد! 1⃣ مگر انسان با از این دنیا به دنیای دیگر منتقل نمیشود ، پس چرا ناراحت باشیم؟ 2⃣ مگر امام حسین ع شهید نشد و وارد بهشت نشد چرا ناراحت باشیم؟ 3⃣ چرا بعد از هزار و چهارصد سال ناراحت باشیم؟ 4⃣ چرا اینهمه خرج؟ خب پولش را به فقیر بدهیم!! . . ✅ واقعیت این است که نیروی محرکه هر فرد میزان محبت و علاقه فرد است... 👈 کسی که به پیامبر (ص) یا امامش (ع) علاقه ای نداشته باشه ، دوست ندارد به حرفهایشان گوش کند ... 👈 محبت هم باید تجدید و تشدید شود تا باقی بماند و الا کم کم و به مرور زمان خاموش شده و از بین میرود... 👈 نتیجه اینکه بدون تجدید و تشدید مداوم محبت به پیامبر و اهل بیت ، دیگر کسی انگیزه ای ندارد که به حرف این بزرگواران گوش کند و اصلا دینی باقی نمیماند... . 🔷 شما به رفتار پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نگاه کنید ... اساس ارتباطشان با مردم از طریق محبت بوده است و همیشه رابطه محبتی خودشان با مردم را زیاد میکردند!! 🔷 در حدیث دارد اگر شما دوستداران ما، مریض شوید ما هم از مریضی شما مریض میشویم!! اگر خوشحال شوید ما هم از خوشحالی شما خوشحال میشویم! اگر مصیبتی به شما برسه ، انگار که به ما رسیده!! 🔷 حالا چطور ما در روزی که امام عزیزمان که اینقدر به ما محبت داشته و دارد، آنهمه مصیبت میبیند ، بی تفاوت باشیم؟ 🔷 آیا شما اگر یاد مصیبت ها و ظلمهایی که در حق پدر مهربانتان یا معشوقتان شده بکنید، ناراحت نمیشید؟!؟ . ✅ اما اینکه گفتند چرا اینهمه خرج؟! پولش را به فقیر بدهید!! میگوییم ، البته که نباید اسراف بشود، اما خرجی که برای عزاداری میشود، در مجموع روح تازه ای به فرهنگ و دین و اجتماع میدهد ... ◀️ هزاران نفر برای گرفتن همین نذری ، میشوند... هزاران نفر در راه همین غذا گرفتن، اربعینی میشوند... هزاران نفر دست از اعتیاد و دزدی و آسیب های اجتماعی برمیدارند... هزاران نفر به عشق امام حسین ع مرکز خیریه راه میاندازند و به فقراء کمک میکنند ... (کافی است به خیریه های موجود رجوع کنید تا ببینید چند درصد آن از همین مجالس و عشق ابا عبدلله شروع شده ) ... هزاران نفر برای گرفتن همین ، دین را از پای همین منبرها میگیرند ... و اگر بخواهیم مراسم را حذف کنیم، لطمه بزرگی به شناخت راه و روش (ص) (ع) و میخورد !! بله، ممکن است در بعضی عزاداریها ریا هم باشد ، ظاهرسازی هم باشد ... اما هیچ شکی نیست که هر چه مجالس با عظمت تر باشد، تاثیرش روی مردم بیشتر است! و نمیشود دستگاه اخلاص سنج آورد و جلوی ریا را گرفت!! ✅ یادمان نرود که نیرویی که باعث میشود فردی به دینش عمل کنه است! مواظب باشید با عکسهای فقرا ، محبت به بزرگترین دوستداران فقرا را از شما نگیرند! ✅ امام صادق ع : كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و... خداوند در قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى دهد! 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امروز آغاز دولت سیزدهم با شعار عدالت‌محوری، فسادستیزی و مردمی‌بودن 🔺 ۱۰ برنامه آقای برای مشکلاتی چون شکست ۴۴ درصد و غول ❇️@Gilan_tanhamasir
🔹کجای دنیا دیدین تو مراسم تحلیف یک رئیس جمهور ، برمحمد وآل محمد صلوات بفرستن😍 انشاالله این صلواتها تداوم داشته باشه👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷💐 💐 🎥 حجت‌الاسلام رئیسی: ✅ ملت ایران با انقلاب اسلامی در برابر شرق و غرب ایستاد تا ثابت کند مردم سالاری دینی شیوه جدیدی از حکمرانی است که می‌تواند استقلال و آزادی و دین و دنیا را با هم به ارمغان می آورد. 🆔@Gilan_tanhamasir 💐 🇮🇷💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 آرش دوباره نگاهی به گوشی‌ام انداختم خبری نبود.بی صبرانه منتظر بودم تا پیام بده و یه قرار بزاره برای فردا. به چت های قبلی که قبلا با هم داشتیم نگاهی انداختم. چندین بار خواندمشان هربار که می خواندم لبخندروی لبهام میومد. هیچ کلمه ی محبت آمیزی ننوشته بود. ولی همین که جوابم را داده بود قدم بزرگی برایم محسوب میشد. با خودم فکر کردم اگر پیام داد همین امشب میرم و در موردش با مامان حرف می زنم. مطمئنم اگر مامان با راحیل آشنا شود از او خوشش می آید و در مورد مسائل دیگر سخت نمی گیرد. صدای پیام گوشی ام مرا از افکارم بیرون کشید.خودش بود. با اشتیاق خواندم. نوشته بود: –آقا آرش فردا بعد از کلاس، بوستان پشت دانشگاه کنار آب نما منتظرتونم تا حرف های آخرم را بزنم. فقط نیم ساعت، چون باید زودتر برم سرکارم. بادیدن کلمه ی سر کار خنده ام گرفت، حالا اینم چه جدی گرفته، چه کاری... واقعا یک سال از عمرش را هدر داده که دختر خاله‌اش زندان نرود؟ الان به قول خودش کار می کند بعد دختر خاله‌اش عین خیالش نیست برای خودش راست، راست می چرخد. دوباره پیامش را خواندم و از کلمه ی حرف آخر دل شوره گرفتم، یعنی چی حرف آخر... نکند جوابش منفی باشد؟ افکار منفی بد جورگریبان گیرم شدند. حالا با این مدل پیام دادنش نمی دانستم به مامان بگویم موضوع رو یا نه. ترجیح دادم بعد از این که حرف زدیم باهم مامان را در جریان قرار بدهم. راحیل یک پتوی دونفره کف سالن پهن کردم. –سعیده تو برو تو اتاق روی تخت من بخواب، بعد فوری یک بالشت زیر سرم انداختم و دراز کشیدم. سعیده لبخندی زدو گفت: –دیگه چی، عمرا. بعد یک بالشت آورد و کنار من دراز کشید. –پاشو برو روتختت بخواب، من اینجا راحتم. دستم را به صورت قائم روی پیشانیم گذاشتم و چشم هایم را بستم. –اصلا هر دومون همینجا روی زمین می خوابیم. مامان گفت: – خب دوتاتون رو تخت بخوابید اسرا میاد اتاق من، چرا اینجا می خواهید بخوابید؟ با خستگی چشم هایم را باز کردم. –آخه اتاق هنوز شلوغه باید جمع و جور بشه، من حوصله ی شلوغی رو ندارم. حالا یه شب اینجا بخوابیم مگه چیه؟ مامان با تعجب گفت: – این همه مدت دو نفر آدم هنوز اتاق رو تموم نکردید؟ سعیده اعتراض گونه گفت: –چرا خاله جان تموم شد.فقط یه کم جابه جایی مونده، بعد رو به من گفت: –توام کجاش شلوغه، حالا چهار تا وسایل کمد دیواری روی زمین مونده که باید جمع بشه دیگه. مامان همونطور که برق ها را خاموش می کرد گفت: –خیلی خب، بگیرید بخوابید. خیلی خسته بودم ولی آنقدر فکرم مشغول این موضوع بود که فردا باید چه به آرش بگویم خوابم نمی برد. چشمهایم به سقف بود که سایه ی یه شبح را دیدم بعد افتادن یک بالشت کنارم، با صدای یا ابلفضل گفتن سعیده نیم خیز شدم و با دیدن اسرا نفس راحتی کشیدم. ــ بچه جان یه صدایی از خودت در میاوردی، زهره ترک شدم. اسرا خندیدو گفت: –خب منم خواستم بترسید دیگه. سعیده معترضانه گفت: – پاشو اونور ببینم تو که آبجیت هر شب ور دلته چشم نداشتی یه شب ... اسرا پرید وسط حرفش و همانطور که بالشت رو می زد توی صورتش گفت: –کجا ور دلمه، روی تخت خودشه وردلم نیست الان وردلمه. هرسه از این حرف خندیدیم. سعیده پوفی کردو گفت: – راحیل حداقل پاشو بیا وسط بخواب عدالت رعایت بشه. بعد از کلی شوخی و زدن تو سرو کله ی هم دیگه با اخطار مامان من رفتم بین آن دوتا خوابیدم و قائله تمام شد. به چند دقیقه نکشید که از صدای نفس های منظم اسرا فهمیدم که خوابش برده. چشم های من هم کم‌کم گرم میشد که با صدای سعیده چشم هایم را باز کردم. ــ راحیل. ــ هوم. ــ پیام دادی؟ ــ آره. ــ جواب داد؟ ــ نه هنوز. هم زمان صدای پیام گوشی‌ام امد. نیم خیز شدم و آرام گفتم: – فکر کنم خودشه. – زود باز کن ببینم چی نوشته. گوشی‌ام را کنارم گذاشته بودم تا اگر جواب داد متوجه بشوم. نوشته: – سلام. ممنون که پیام دادید، بی صبرانه منتظرم تا اون لحظه برسه. سعیده ذوق زده گفت: – وااای چه مودب. با اشاره با اسرا گفتم: –هیس، بیدار میشه ها... زل زده بودم به صفحه ی گوشی، که سعیده گفت: –بدو سریع بنویس منم همین طور. اخمی بهش کردم واسمش را کشیده صدا زدم. ــ کوفت و سعیده خب یه چیزی بنویس خوشحال بشه دیگه بچه ی مردم، یه ساعت فکر کرده اینقدر مودب جواب داده. نچ نچی کردم. –سعیده من یک ساعت داشتم با دیوار دردو دل می کردم؟ بعدشم اون کلا مودبه، نیاز به فکر نداره، دیر جواب دادنش واسه شوکی که بهش دادم بود. سعیده چشمهایش گرد شدو به صورت نمایشی زد تو سرش و گفت: –یا ابوالفضل، چی نوشتی مگه، نپرونیش راحیلا. گوشی را خاموش کردم و با اشاره به اتاق مامان گفتم: –بگیر بخواب بابا الان صدات رو می شنوه. ✍ .. 💐@Gilan_tanhamasir
❖( به اهل بهشت گفته می شود) به پاداش کارهایی که در روزهای گذشته (ی دنیا) انجام می داده اید؛ گوارا بخوریدو بنوشید.(الحاقه/٢۴) ... این روزهای گذشته همین لحظاتی هستند که اکنون سپری می کنیم؛ پس در انجام نیکی ها بر همدیگر سبقت بگیریم. @Gilan_tanhamasir
🍃 خدایا توفیق یاری دینت 🍃 در رکاب حضرت مهدی(عج) 🍃 را روزیمان کن و ما را 🍃از شهیدان صادق زیر پرچمش قرار ده!🤲 💐@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| به آقای رئیسی تبریک می‌گویم بخاطر این جمله که امروز در مجلس گفتند: "انتخابات نقطه آغاز مشارکت مردم است نه پایان آن" این یعنی: دوران ارباب رعیتی و دیکتاتوری تکنوکرات‌ها و دمکراسی‌خواهان غرب‌زده، که مردم را فقط برای صندوق رای می‌خواهند، پایان یافت و دوران دولت مردمی آغاز شده است. ❇️@Gilan_tanhamasir
3.15M
❇️ صوت کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در مراسم 👈 برای همه منتشر شود 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️داستان پُرغُصه‌ی واکسن‌‌خارجی(): : تا زمانی که دولت جدید ستاد مقابله با کرونا رو در دست بگیرد، نزنید و کسانی که واکسن خارجی تزریق کردند حتما کنند تا عوارض واکسن خارجی از بین برود... @Gilan_tanhamasir
⭕️ دولت روحانی که در همه کارها ضعیف و فشل و فاسد بود یه دفعه ای چی شد که در بحث واکسن انقدر فعال و پرکار شد؟! و چرا با افزایش واکسیناسیون، انقدر کرونایی ها بیشتر شدند؟! آیا دلیلی غیر از مسائل سیاسی و اقتصادی میتونه داشته باشه؟