نویدشاهدگیلان
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ چشم و چراغ خانه بود همه دوستش داشتیم منتی نیست ،اقاجان ولی ما
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_اول_پدرانه✍
حواسش همیشه به همه چیز و همه کس بود الا به جیب خودش یک بار اتفاقی فیش حقوق اش را دیدم ته مانده پولی که دستش را میگرفت هفتصد هشتصد هزار تومان بود گفتم تو با این حقوق چطور میخوای زن بگیری و زندگی تشکیل بدی؟ مثل همیشه خندید و گفت «برکتش زیاده غصه نخور بابا. راست هم میگفت بعد ازدواج که میخواست خانه بگیرد، پول هایش را که با خانمش گذاشتند روی هم به اندازه ی یک خانه ی نقلی سرمایه داشت. پولش را نگه نمیداشت یا خرج کارهای خیر میکرد یا می رفت زیارت اهل گفتن نبود. ما هم خبر خیلی از کارهای خیرش را بعد شهادتش فهمیدیم میرفت وسایل قسطی برمیداشت و میداد به خانواده های نیازمند، هرماه قسط این وسایل را از روی حقوقش کم میکردند بچه های بی بضاعت را جمع میکرد و میبرد پابوس امام رضا خودش آنجا برایشان آشپزی میکرد بچه ها را می برد حرم برایشان حرف میزد، نصیحتشان میکرد اهل گیردادن و تذکرهای مستقیم نبود. با بچه های کم سن و سال تر از خودش دوست میشد. از روی رفاقت نصیحتشان میکرد. توی سفر سخت نمیگرفت همیشه خوش سفر بود دامادم میگفت توی همین سفرهای مشهد هم بساط شوخی و خندهاش به راه بوده میگفت غروبها قابلمه یا سینی می گرفته دستش و ضرب میگرفته و برای بچه ها شمالی میخوانده دلش را به دل بچه ها نزدیک میکرد چقدر دلم برایش تنگ شده!
من به نوید این حرفها را میزدم نصیحتش میکردم که پس انداز کند؛ ولی خودم وقتی ازدواج کردم هیچ پس اندازی .نداشتم بیست و دو سالم بود. تازه سربازی ام تمام شده بود. دیپلمم را گرفته بودم و از روستای پدری ام طلا بر آمده بودم تهران برای کار که پاگیر تهران شدم شاید به خاطر تجربه های سخت و تلخی که خودم داشتم به نوید نصیحت می کردم پولش را ذخیره کند. اوایل ازدواج مشکلات مالی داشتیم.زندگیمان سخت میگذشت میگذشت یک اتاق کوچک توی خیابان پیروزی اجاره کرده بودیم. امکانات بیشتر مردم زندگی سختی داشتند.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید
#کتابشهیدنویدصفری📗 /#پارتسوم✨
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نام: رحمت
نام خانوادگی: دادرس کنستانی
نام پدر: نصراله
تاریخ تولد: 1346/04/04
تاریخ شهادت: 1365/10/05
منطقه عملیاتی شهادت: چزابه
مزار: بلوک: نام گلزار:سنگر شهر:گیلان - رشت
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•|﷽|•
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند
و نماندند تا بمیرند🥀
-سلام بر شهدا-
#شهیدانہ/#شهیدبابکنوری🪴
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
#شهیدسیدرضاکاظمیقریشی
زادروز : 1342/06/09
تاریخ شهادت : 1364/12/21
محل شهادت : فاو
زندگینامه : نهم شهريور 1342، در شهرستان رشت ديده به جهان گشود. پدرش سيدابوالقاسم، كشاورز بود و مادرش مريم نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1363 ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1364، با سمت مسؤل واحد آموزش در فاو بر اثر اصابت تركش به سينه و پا، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي رشت واقع است
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
#شهیدسیدرضاکاظمیقریشی زادروز : 1342/06/09 تاریخ شهادت : 1364/12/21 محل شهادت : فاو زندگینامه
#وصیتنامه : 🦋✨
بسم رب الشهداء و الصديقين
ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص
با سلام به شهيدان راه حق و سلام به سرور شهيدان ابا عبدالله الحسين اينجانب چند وصيتي دارم كه لازم دانسته ام به عرض برسانم. در اول از همه شما عزيزان و دوستان و اقوام مي خواهم كه اسلام را تنها نگذاريد امام را تنها نگذاريد و دل به اين چند دروز دنيا خوش نكنيد و بدانيد كه همه ما از اين دنيا مي رويم و اگر اعمال نيك با خودتان نبريد و اگر خداي نكرده اسلام را ياري نكرديد از ظالمان هستيد... و از اقوام من پدر و مادر و همسرم مي خواهم كه بعد از شهادت من مانند ديگر خانواده هاي شهدا صبور باشند و هميشه در ذهنشان بسپارند كه ما در راه خدا شهيد شده ايم و چه مرگي زيباتر از مرگ در راه خدا.
در آخر از همسرم مي خواهم كه فرزندم فاطمه را همچون فاطمه زهرا اين مادر بزرگوار كه حق بزرگي بر شيعيان دارد تربيت كند. امام را دعا كنيد. از همه دوستان و فاميلين مي خواهم كه هر بدي از من ديدند مرا عفو كنند. 64/11/15 سيد رضا كاظمي قريشي
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
شهید مدافع امنیت مهدی کامور
خادم هیئت امام حسن مجتبی (علیه السلام) و شهیدی که سالها در روز عید غدیر بر اطعام و جشن این عید بزرگ تلاش کرد و سال پیش(۱۴۰۱) در عید غدیر به شهادت رسید .
روحش شاد 🌹
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
چهل و دومین #یادواره
#سردارشهیدمیثممحمدبیگلو
#یادواره شهدای آموزش و شهدای عملیات رمضان استان گیلان
🔹سخنران :سردار تنگسیری
(فرمانده نیروی دریایی سپاه )
🔹مداح : حاج مهدی سلحشور
🟢زمان :جمعه ۲۳تیرماه۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🟢مکان :گلزار شهدا رشت 🕊🥀
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
19.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥/مراسم بزرگداشت
سی ششمین سالگرد بسیجی شهیدجوان هشت سال دفاع مقدس علیرضا بارنده🌹
💠 زمان :یکشنبه 18تیرماه 1402
👈 ساعت17 عصر
💠 مکان : گلزارمزارشهدای شهررشت
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
🎁 مسابقه کتابخوانی #ولایت_علوی 🎁
🌟جهت شرکت در #مسابقه به لینک زیر مراجعه کنید👇🏻👇🏻
https://b2n.ir/q59773
❌شرط شرکت در #مسابقه عضویت در کانال میباشد❌
✅ با عضویت در کانال ،شانس خود را برای شرکت در مسابقه امتحان کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
🟢تجمع و حماسه ایستادگی
برای #حجاب✨
🔻مکان: رشت,میدان انتظام,سالن ناجا
🔻زمان :دوشنبه۱۹تیرماه ،ساعت ۱۶:۳۰
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
نویدشاهدگیلان
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ حواسش همیشه به همه چیز و همه کس بود الا به جیب خودش یک بار
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_اول_پدرانه✍
عملکت به على اكبر شماءکه سن وسال تازه فهم کمی داشت حمام نداشت اصلا زمانه ی بدی بود ا روز و شب همه گره خورده بود به تظاهرات و تیراندازی و فرار و.... یادش به خیر جمعه ها که نباید سرکار میرفتیم با پسر عمویم حکم میرفتیم .تظاهرات به سعادتش او هم مثل نوید من و برادرم منوچهر عاقبتش ختم به شهادت شما طول هفته هم اگر می شد، بهانه ای پیدا می کردیم و از محل کار می زدیم بیرون و آن رو می رفتیم لابه لای جمعیت شب ها هم که می رفتیم روی پشت بام و شعار می دادیم. دست خالی بودیم؛ ولی امید داشتیم رشیدت نشرمن كجا وخوش اسم کنم. توان سال ۶۱ بود که این خانه ی تهرانپارس را خریدم. آن موقع همه ی این اطراف صدای - بیابان بود. نه آب داشت و نه برق فقط دو تا اتاق بود. از خانه که می رفتیم بیرون قربان صد سگهای ولگرد دنبالمان می.کردند وسیله ای هم که نبود تا میدان اصلی را باید زمین نبیپیاده می رفتیم کم کم اوضاع بهتر شد و خانه را سروسامان دادم و یک ژیان هم خریدم ولی نوید اصلا رابطه ی خوبی با ماشین بیچاره نداشت. همین که می نشست توی ماشین جیغش در می آمد مادرش هم که تحمل گریهی پسرش را نداشت تحمل اینکه یک خارتوی دست این پسر برود، نداشت. بروم این موکت ها را جارو بزنم و پهن کنم که تا دوسه ساعت دیگر مهمان های روضدی شما از راه میرسند خوبیت ندارد روی موکت جارو نزده برای شما اشک بریزند.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید
#کتابشهیدنویدصفری📗 /#پارتچهارم✨
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc
📸یادواره شهدا گنجه رودبار
#نویدشاهدگیلان
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3087728889C48c501c0dc