فضا تعدیل شد ... اوایل به هر بهانه ای سر بحثهای سیاسی را باز می‌کردند ... گارد ویژه بسته بودند ، نمیشد باانها در جمع حرف زد و استدلال آورد ... با عوض کردن بحث ، با نشنیده گرفتن ، با سکوت کردن، از موقعیت صحبت جمعی، انهم در جایی ک بحث سیاسی اخطار داشت و منجر ب جریمه میشد فرار میکردم ... حکیمی پیشنهاد داده بود رفاقت کن، رفاقت با رعایت اصول ، گاردهارا کم کم شکست ... اولها نماز خواندنم هم برایشان مسئله بود سحری خوردنم هم چالش بود ... صدای تخت هم ... حالا در بحثها گارد ندارند .... و امشب مهمترین جمله را از این جمع شنیدم صفر و صدی نگاه نکنیم ، با کلیشه های ذهنی ، وقایع را قضاوت نکنیم ، بخوانیم تا بدانیم ... عجیب تر اینکه این جمع کشف حجاب کرده، امشب گفتند فمینیست هم تندروست ، باید واقعیت را خود بخوانیم ... ما کاری کردیم که‌گاردشان شکست؟ خیر ... ما فقط حقایق را بی جنجال و جدال دربین تعاملات روزمره رساندیم .... همین ... تبیین در ساده ترین حالت ممکن ... ما کاری نکردیم ، انها زمینشان تشنه بود که با قطرات اب ،دانه هایشان جوانه میزند ... توده ها تشنه اند ... توده ها منتظر شنیدن اند .... توده ها حقیقت و واقعیت را نشنیده اند ... توده ها خلاف واقعیت برایشان نشان داده شده ... به دل خط بزن و مثل صدر زاده مظهر امید باش، به دل خط بزن و مثل حاج عبدالله والی چراغ امید روشن کن ... تبیین نکردیم که میگوییم نمیشود .... همه چیز شدنی است ... #خاطره_روز_۸۷م @girlsturntochastity

#خاطره_روز_۸۵م دنیای امروز ، توجه برخی هارا برده بسمت فرد گرایی، همه چیز برای این برخی، هول محور #من میگذرد ، سود من ، لذت من ، آسایش من ، رفاه من ، کارمن، فکر من ، دیده شدنِ من و... خوابگاه و پانسیون به این من و زندگی بر مدار من، بیشتر میدمد، آنهم اگر در کلانشهری مثل تهران باشد ... تصور کنید درجمعی هستید که هیچ کدام نماز نمیخوانند، روابط آزاد دارند، کشف حجاب هستند، و ... اگر در این جمع تو قبل از انکه خودت اب بخوری با وجود تشنگی، آب را به بقیه تعارف کنی عجیب میشود ، اگر غذایت را بی چشمداشت و حساب کتاب، تعارف و تقسیم کنی میشوی کسی که فهمی از اقتصاد ندارد و یا احتمالا رفاه زده است و درد نکشیده ، اگر برای اعیاد شاد باشی، همین نقطه محل اتهام است و شروع بحثها و سوالاتشان ... فکر کن برای غدیر لقمه درست کنی... شاید ولخرجی یا حسابگر نبودن باشد از نظرشان ... ذات عقل حقیقت جوی آنها مثل جرج زیدان مسیحی که میگفت اگر بگویم مسیح از علی بالاتر است عقلم اجازه نمی‌دهد، عقل حقیقت جویشان اجازه نمیدهد که اطعام غدیریه را رد کنند ... فطرت حق جو دربرابر حقیقت اندیشه و الگوهای برخاسته از این اندیشه سر خم میکند ... البته برخی با اکراه برداشتند، برخی به بهانه گیاه خواری برنداشتند، اما غالب و اکثریت ،لبخندی دوست داشتنی ،و رضایتی دلنشین را در چهره نشانمان دادند ... توده ها تشنه و منتظرند ... قیام لله باید ... پ،ن: با توده ها مستقیم مواجهه داشته باشید ، تخاطب چهره به چهره با توده ها، یعنی مستقیما خطاب دادن آنها ... #اطعام_غدیر #غدیر

#خاطره_روز_۷۹م نشسته بود کنار تخت کلافه و گرفته بود ... گفتم چیشده که تو خودتی ... انگار منتظر بود ... گفت خیلی دودلم ، تکلیفم مشخص نیست، من یکسال باهاش بودم ، همه جوره خودمو بهش ثابت کردم ، دیگه هرچی بود باید میفهمید من چی هستم ، چرا تکلیفم رو مشخص. نمیکنه، یعنی تا حالا متوجه نشده من با بقیه اونایی که باهاش بوده فرق دارم؟ اگر میخواد رابطمون تموم شه بهتره بدونم تا کمتر اذیت شم ... شب قبلش خونه کسی بود که میگفت دوستش داره ، بهش وابسته شده ،یکسال رابطه آزاد... بهش گفتم چرا نمیگی بهش که داری اذیت میشی و تکلیفت رو مشخص کنه، گفت روم نمیشه خجالت می‌کشم ... گفتم از چی خجالت می‌کشی، تو خیلی باهاش راحتی و تاتهش رفتی، تو تمام دخترانگیهات، تمام ظرافت تمام اونچه ک داشتی تمام محبتت تمام سلیقه ات رو براش گذاشتی، اون چی گذاشت؟ خرجت رو میده؟ بهت تعهد داره؟ نگرانت میشه؟ حواسش بهت هست؟ اون تمام آنچه بعنوان یک مرد باید میداشت رو گذاشته؟ ... سکوت کرد ... مردها اگر تو نظام خانواده قرار نگیرند تعهد ندارند ... دخترها ذاتا در رابطه بایک نفر در یک آمایش اجتماعی به ازدواج بااو فکر میکننداما مردها به بودن و لذت بردن نه ازدواج ... رابطه ی آزاد به نفع کیه؟ زن یا مرد؟ به ضرر کیه؟ ... چندساعته که توفکره ... پ،ن: برخی از این دوستان در پانسیون ، فرد گرا و با نگاه مادی گرایانه ی سود و ضرر غالبا به همه چیز نگاه میکنند،لذا مواجهه با سود و ضرر رابطه شاید تلنگری میشد برایش، این جنس دیالوگ برای هر فرد و هرکس شاید مناسب نباشد و مقدمه و‌موخره ای دیگر نیاز داشته باشد...