🌿
گر چه این شهر شلوغ است، ولی
آنچنان جای تو خالیست که صدا میپیچد...
#دلتنگیِیهویی
#دل_نوشت
@giyume69
به خاطر خدا هم که شده یه چندتا کلاهِ بابانوئل بذاریم بمونه توی مغازهها واسه دوستانِ مسیحی، گناه دارن بندگان خدا 🥺🤕
🎄باور کنین کریسمس برای باکلاسا نیست، برای هموطنای مسیحیه...
#عیسیمسیحᥫ᭡
@giyume69
🌿🖤
دلِ بیتابِ من امشب همهجا دربهدر است
مثلِ تابـوتِ تو که گِرد حَـرمها میگشـت...
#یکوبیست
#حاجقاسم
#دل_نوشت
@giyume69
🌿
اینکه آتشبس توی غزه، چطور جلو خواهد رفت را نمیدانم. اما قاعدهای که دارد اتفاق میافتد را خوب میفهمم. این آدمها، همینهایی که نشستهاند روی این چرخِ چوبی و شادی توی چشمهایشان برق میزند، به اسرائیلی که آمده بود تا چند روزه حماس را نابود کند، فهماندند که همیشه هستند و خواهند ماند. حتی اگر از آسمان آتش ببارد.
و حالا این اسرائیل است که
باید بنشیند پای مذاکره با حماس.
باید حماس را ببیند، خوب هم ببیند.
باید با حماس طرف شود.
باید با حماس به توافق برسد.
هر اتفاقی برای جبههٔ مقاومت میافتد انتظارِ ساکتی توی وجودم دستوپا میزند که امشب شاید دوباره سیدنصرالله بیاید پشت دوربین و ما میخکوب شویم پای هر دستگاهِ ارتباطی که بشود صدایش را شنید. و من حواسم برود پی چینهای منظم عمامهاش و او محکم بگوید: سننتصر باذن الله...
نبودنش نمیشود باورم و بغضِ رفتنش توی گلو، تمام نمیشود.
#دلنوشت
#مقاومِپیروز
@giyume69
🌿
پیشاپیش ولی به موقع ᥫ᭡
چند شب پیش، نیمههای شب بود که پیامش را دیدم.
- فردا عصر میای خونمون؟
کارهایی که چیده بودم برای فردا، روی مغزم رژه میرفتند.
- سرم خیلی شلوغه، بیام همه کارام میمونه.
نه اینکه دلم نمیخواست، فقط توی شلوغترین زمان برنامههایم بودم، اینقدر که گاهی از خیرِ خوابِ شب هم میگذشتم. اصرار کرد، خودش را لوس کرد و آخرش تهدیدم کرد که اگر نیایی اینطور و آنطور. 😇😇
سید گفت برو و کمی به خودت استراحت بده. خودم هم خوب که فکر کردم دیدم چقدر خستهام از این دیماه که به اندازهٔ یک سال، کِش آمدهبود.
رفتم تا بشینیم مثل همیشه از همه چیز بگوییم، هی حرف بزنیم، هی حرف بزنیم و بعد از چند ساعت با حسرت به حرفهایی که هنوز ماندهاند فکر کنیم.😅
میدانم اوضاعش از من بدتر نباشد بهتر هم نیست. بچههای قد و نیمقد، کارهای خانه که تمامی ندارند و شب بیداریهایی که از چشمهایش میبارد.
مثل همیشه یک فلاسک چای آماده کرده بود، اما قهوهخور بودنم را یادش نرفته بود. داشتم هوای خانهاش را نفس میکشیدم و به این فکر میکردم چقدر لازم داشتم اینجا آمدن را، که یک کیک خانگی با شمع صورتی روی دستهایش چرخید و آمد جلوی صورتم و من اصلا یادم هم نبود که فقط چند روز تا تولدم مانده.
اصولاً فرصت بازار رفتن ندارد. اما رفته بود، گشته بود و برایم هدیه خریده بود.
هوای خانهاش و طعم شیرین رفاقتش همهٔ لِه شدگیِ دیماه را شست و بُرد.
بعضیها خیلی رفیقند. حواسشان به آدم هست حتی وقتی خودت حواست به خودت نیست. الحمدلله...
#آدمهایمهرباناطرافمانهدیهخدابهماهستند
#رفاقت
#دلنوشت
@giyume69
🖤🌿
تمامِ کشورِ من کاظمینِ کوچکِ مردیست
که در هر گوشهای از خاکِ ایران، بارگاهی داشت
تو مثلِ جان، درونِ خاکِ من، هر گوشه پنهانی
تو شیرازی، خراسانی، قمی، آری تو ایرانی ...
#امامِمن
#پدرِشاهِخراسان
#پدرِماهِقم
#پدرِشاهِچراغ
#شهادت
@giyume69
این زن، زهراست.
زهرا قبیسی
قبل از این هرجا اسمش را میدیدم، لبخندی که همیشه توی کلیپها روی چهرهاش داشت، توی ذهنم تداعی میشد. اما بعد از این، زهرا برای من فقط همین تصویر است «یک زنِ باصلابت از تبار کربلا روبهروی یک مُشت نامرد»
و نه فقط برای من، برای همهٔ تاریخ تا همیشه زهرا با این تصویر خواهد ماند.
#زنیزینبیازجنوبِلبنان
#زهرایمقاومت
@giyume69
𔓘🌿𔓘
چه نیازیست به اِعجـاز، نگاهـت کافیست
تا مسـلمان شود انسـان اگر انسـان باشد ...
#یامحمّد
#عیدتونمبارک
@giyume69
🌿
اگرچه زادهٔ امالبنین است
ولیکن مادرش زهراست عباس...
#یااباالفضل
#آسمونتکیهبهدستایتوداده
@giyume69