eitaa logo
🌹قَـرإرگـإﮫ جَــﮫإدـــ فَـرﮫَنـگـﮰ شُـــﮫدــإ🌹
174 دنبال‌کننده
957 عکس
921 ویدیو
4 فایل
تشکیل این قرارگاه به منظور زنده نگهداشتن یاد شهدا و جهاد فرهنگی می باشد ارتباط با قرارگاه در پیامرسان های ایتا . تلگرام . اینستاگرام👇 @gjf_shohada ارتباط با خادمین الشهدا👇 @SeyydSaleh دل نوشته هایی با شهدا👇 https://daigo.ir/secret/475082900
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋°| ﷽ |°🕋 امروز  پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲ شمسی و معادل  ۲۸ صفر ۱۴۴۵ قمری می باشد. 🩵ذکر امروز ~> ۱۰۰ مرتبه :< لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبین >🩵 🍃روز پنجشنبه منتسب است به << امام حسن عسکری  >>🍃 مناسبت روز 📅 : شهادت مظلومانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام🖤 حدیث روز 📌 : امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: تداوم دوستی و معاشرت با کسی که احتمال دارد سودی برایت داشته باشد، بهتر است از کسی که محتمل است شرّ ـ جانی، مالی، دینی و … ـ برایت داشته باشد. 🌹 قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada
شهید مجید قربانخانی شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) ولادت:١٣۶٩/۵/٣٠ شهادت:١٣٩۴/١/٣٠ متولد شهر :تهران محل شهادت:حلب، سوریه محل دفن : گلزار شهدای یافت آباد محل یادمان :یادمان شهید گلزارشهدای بهشت زهرا قطعه۵٠ شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا👇 @gjf_shohada
🌹قَـرإرگـإﮫ جَــﮫإدـــ فَـرﮫَنـگـﮰ شُـــﮫدــإ🌹
#معرفی_شهید شهید مجید قربانخانی شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) ولادت:١٣۶٩/۵/٣٠ شهادت:١٣٩۴/١/٣٠ متول
🌹 شهید مجید قربانخانی🌹 پدر شهید می گوید: مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از ماشین نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می دید، هرچه داشت به او می بخشید. فکر هم نمییکرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی می فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می رساند» مادر شهید می گوید: مجید خیلی شوخ طبع بود و شیطنت داشت، از بیرون نگاه می کردی به نظرت می رسید این جوان جز خودش و جمع دوستانه ای که با بچه محل ها دارد به چیز دیگری فکر نمی کند اما من که مادرش هستم می دانم چه ذات خوبی داشت و چه قلب مهربانی در سینه اش می تپید. می دیدی کله سحر زنگ می زد و می گفت مریم خانم سفره را بینداز که کله پاچه را بیاورم. گیج خواب می گفتم یعنی چه کله پاچه بیاورم؟ می گفت با بچه ها رفتیم طباخی دلم نیامد تنهایی بخورم. یا یک بار سه روز با ما قهر کرده بود، زنگ می زد برایتان غذا فرستاده ام. می گفتم آقا مجید شما با در و دیوار خانه قهر کرده اید یا با ما؟ می گفت با این چیزها کاری نداشته باشید، بیرون غذا خوردم دلم نمی آید شما از این غذا نخورید. آن قدر دل مهربانییداشت که نظیرش را ندیده بودم. 🌹شادی روح فاتحه و صلواتی هدیه کنیم تا ان شاءالله شفیع ما باشند. 🌹قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada
بسم رب شهداء 🌷 به نیابت از شهدا می آییم 🌷 «زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست» 🕊️قرار این هفته شهدا🕊️ جمعه ۲۴ شهریور ماه 📍قطعه ۵۳ بهشت زهرا 🕙 از ساعت ۱۰ صبح 🙏مشارکت جهت برپایی ایستگاه صلواتی و فرهنگی 💳 شماره کارت 5892101424107494 به نام برادر مهدی 🌹 قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋ صلی الله علیک یا اباعبدالله هـــر‌ جـا‌ ســواݪ ‌شــد دِلت در کـجــآ خــوش است؟! بـی اخـتــیار بــر دهـانم نامِ کــــــربلآ نـشـــسـت الهم الرزقنا حرم ♥️حسين جان... کاش می شد که شبی درحرمت سر میشد شب جمعه اگرم بودچه بهتر میشد و همان شب,دل ما درحرم کرببلا فرش راه قدم حضرت مادرمیشد... یاحضرت مادر..♥️ ‌ 🌹 قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada امـــــامـ زمـــانـــے شــــو انتشـار پسـت ثـواب جـاریـه درپـی دارد.🌺
شیر طمّاع 🦁 روز بسیار گرمی بود و شیری بسیار احساس گرسنگی می‌کرد. او از لانه‌اش بیرون آمد و این طرف و آن طرف را جستجو کرد، اما فقط توانست یک خرگوش کوچک پیدا کند. او با کمی تردید خرگوش را گرفت و با خودش فکر کرد: «این خرگوش که شکم منو سیر نمی‌کنه!» همان لحظه که شیر در تردیدِ کشتن یا نکشتن خرگوش بود آهویی را در حال دویدن دید. طمع کرده و اندیشید: «به جای خوردن این خرگوش کوچیک بهتره اون آهوی بزرگ رو بخورم.» پس خرگوش را رها کرد و به دنبال آهو دوید، اما آهو در جنگل ناپدید شد. حالا شیر از آزاد کردن همان خرگوش کوچک پشیمان شده بود. 💥پند اخلاقی داستان: «یک پرنده‌ای که در دست داری بهتر از دو پرنده‌ی آزاد در لای شاخ و برگ‌هاست.» 🌹قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا👇 @gjf_shohada
🕋°| ﷽ |°🕋 امروز جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ شمسی و معادل ۲۹ صفر ۱۴۴۵ قمری می باشد. 🩵ذکر امروز ~> ۱۰۰ مرتبه :< اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم >🩵 🍃روز جمعه منتسب است به << امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف >>🍃 مناسبت روز 📅 : برای این روز مناسبتی ذکر نشده است. حدیث روز 📌 :امام زمان فرمود: هر یک از شما باید عملی را انجام دهد که سبب نزدیکی به ما و جذب محبّت ما گردد; و باید دوری کند از کرداری که ما نسبت به آن، ناخوشایند و خشمناک می باشیم، پس چه بسا شخصی در لحظه ای توبه کند که دیگر به حال او سودی ندارد و نیز او را از عِقاب و عذاب الهی نجات نمی بخشد 🌹قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada
🌹 شهید محمودرضا بیضایی 🌹 شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) ولادت:١٣۶٠/٩/١٨ شهادت:١٣٩٣/١٠/٢٩ متولد شهر :تبریز محل شهادت:منطقه قاسمیه، جنوب شرقی دمشق محل دفن:گلزار شهدای تبریز شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا👇 @gjf_shohada
🌹قَـرإرگـإﮫ جَــﮫإدـــ فَـرﮫَنـگـﮰ شُـــﮫدــإ🌹
#معرفی_شهید 🌹 شهید محمودرضا بیضایی 🌹 شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) ولادت:١٣۶٠/٩/١٨ شهادت:١٣٩٣/١٠/٢٩
🌹شهید محمودرضا بیضایی 🌹 حکایت یک جمله ناب ۳۲ روز قبل از شهادت چند هفته بعد از شهادتش، یکی از هم‌ سنگرهایش جمله‌ای را به زبان عربی برایم پیامک کرد که اولش نوشته بود: «این سخنی از محمودرضاست.» جمله این بود: «إذا کانَ المُنادِی زینب (س) فأهلا بِالشَهادة.» یعنی اگر دعوت کننده زینب (س) است، پس سلام بر شهادت. چیزی در جواب آن بزرگوار نوشتم که در دو دقیقه بعد خودش تماس گرفت. از او پرسیدم: «این حرف را محمودرضا کجا زده؟» گفت: «آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس برگزار کردیم، این جمله را اول کلاس روی تخته سیاه نوشت. من هم آن را توی دفتر یادداشت کردم.» تاریخ کلاس را پرسیدم، گفت: «۲۷ آذر بود.» حساب کردم، ۳۲ روز قبل از شهادتش بود. 🌹شادی روح فاتحه و صلواتی هدیه کنیم تا ان شاءالله شفیع ما باشند. 🌹قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada
دامن آلوده و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده‌ام شاه پناهم بده... 🌹شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد 🏴 قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada
ضامن آهو🦙 صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت متنابهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً در آن حوالی تشریف‌ فرما بوده است، می‌اندازد. صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا علیه السلام مواجه می‌شود. ولی چون آهو را صید و حق خود می‌داند، در مطالبه آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. شکارچی نمی‌پذیرد و می گوید: «من همین آهو که حق خودم است را می‌خواهم و آن وقت آهو به زبان می‌آید و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم و شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم… » 💥حضرت رضا علیه السلام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی می‌فرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار می‌دهد. آهو می‌رود و به‌سرعت با آهوبچگان باز می‌گردد و خود را تسلیم شکارچی می‌کند. 🕊️شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است. فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ متنابهی به او مرحمت می‌فرماید و به‌علاوه، تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌دهند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ لانه خود می‌دود. 🌹 قرارگاه جهاد فرهنگی شهدا 👇 @gjf_shohada