بسیج حقیقتی شبیه به افسانه هاست.
#حاج_خیرالله_حسینی❤️
به دنبال دل جامانده اش
یک پایش در طلائیه جا ماند ولی امروز نه بدنبال پا بلکه دنبال دل جا مانده اش آمده بود .حاج خیرالله حسینی را می گویم جانبازی که در روزگاری نه چندان دور در همین حوالی پایش را جا گذاشت ولی امروز نه بدنبال پا بلکه به دنبال دل جامانده اش به راهیان نور آمده بود.
خیلی وقته حاج خیرالله رو دیده بودم ولی اینبار حدود چند روزی باهاش زندگی کردم و کلی درس ازش یاد گرفتم؛ درسی که باهاش زندگی معنوی و دلگرمی رو آدم میتونه سپری کنه ...
بگم براتون که فردی مومن و متدین و انقلابی واقعی بود با وجود پای مجروحش با دو عصا حرکت میکرد و چند برابر ماها که سالم بودیم کار میکرد و چند ساعت بیشتر در طول شبانه رو نمیخوابید و فقط کار و تلاش میکرد برای خدمات دهی به زائرای راهیان نور ؛ تو این چند روز که مستقر تو اردوگاه شهید کلهر اندیمشک بودیم قبل از همه بیدار بود و بعد نماز صبح میرفت برای انجام دادن کارها ...
تا همه غذا نمیخوردن غذا نمیخورد و آخرین نفری بود که هر روز غذا میخورد.
نان های باقی مونده وظرف های غذای بچه رو جمع میکرد .
از ادب و احترامش بگم که کوچیک و بزرگ براش فرقی نمیکرد و به همه احترام میگذاشت و با ادبیات بسیار گرم و دلنشین با همه صحبت میکرد .
از جارو گرفتناش با اون وضعیتش تا شست و شوی سالن و جمع کردن سالن غذاخوری ...
اینم بگم تا الان هم هیچ گونه پرونده ای برای جانبازیش نداره و فقط با خود خدا بسته ...
و در آخر
اگه شما هم از این خصوصیات اخلاقی از این مردان دارید بفرستید تا به اشتراک بذارم ♥️🙏