منم همینطور عزیزکم ، منم همینطور .
منم مثل تو خسته و درمانده ام ، منم همچو تو در چاله ای گیر افتاده ام و فردی نیست که مرا نجات بدهد . اما ما ناچار به امیدیم ، آن امیدی که فردی پیدا خواهد شد که مارا بیرون بکشد از این مخمصه .
صدا کن مرا که صدای تو خوب است ، صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن میروید .
نه داداش معلومه که ناراحت نمیشم فقط تو حق داری ناراحت شی ما که احساسات نداریم مثل تو