گفتارگاه
جایزۀ آمریکا برای دستگیری مادورو 🔹آمریکا برای دستگیری رئیسجمهور ونزوئلا جایزهای به ارزش ۲۵ میلیون
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت!
🔘قسمت اول
🔸گفتارگاه: همزمان با تحلیف مادورو در #ونزوئلا، آمریکا دوباره یکی از ترفندهای کهنهاش را به نمایش گذاشته: جایزه ۲۵ میلیون دلاری برای دستگیری او. برای ما که سالهاست بازیهای سیاست بینالمللی را تماشا میکنیم، چنین نمایشی عجیب نیست. #آمریکا همیشه همان آمریکا بوده؛ با دستی در جیب ملتها و نگاهی به منابع زیرزمینیشان.
لغو جایزه برای جولانی و تعیین ۲۵ میلیون دلار برای دستگیری #نیکولاس_مادورو، تنها بخشی از همان داستان قدیمی است که بارها از سیاستگذاران آمریکایی دیدهایم؛ قصهای که میگوید: یا در زمین ما بازی کن یا با تو کاری میکنیم که دیگر نتوانی بازی کنی. این رویکرد، نه تازه است و نه خلاقانه، اما همچنان یکی از ستونهای اصلی سیاست خارجی ایالات متحده به شمار میآید. ماجرا ساده است، امروز مادورو و فردا هرکس دیگری که نخواهد به قواعد واشنگتن گردن نهد، در فهرست «جوایز میلیونی» آمریکا قرار خواهد گرفت. آمریکا، از برج عاج توهمی خود، دنیا را به دو گروه تقسیم میکند: موافقان و مخالفان. موافق باشی، قهرمان میشوی؛ مخالف باشی، دستگیریات تا ۲۵ میلیون دلار ارزش پیدا میکند. این، بیش از آنکه سیاست باشد، نسخهای مدرن از قلدری است. همان لاتِ سر محله که حالا کتوشلوار شیک پوشیده، اما در جیبش هنوز همان مشت گرهکرده و چاقو را دارد.
#جولانی، که روزی برای واشنگتن یک تروریست خطرناک بود، حالا مهرهای مفید شده است. چرا؟ چون جغرافیای منافع تغییر کرده و جولانی امروز میتواند به کار آمریکا بیاید. اما #مادورو، رئیسجمهوری که با رأی بخشی از مردم ونزوئلا به قدرت رسیده، به خاطر ایستادن مقابل خواستههای آمریکا، دشمن شماره یک واشنگتن شده و حالا ۲۵ میلیون دلار برای سرش تعیین کردهاند. مسئله، همانطور که همیشه بوده، ساده است: منابع. ونزوئلا بزرگترین ذخایر #نفت جهان را دارد و آمریکا میخواهد رئیسجمهورش را تحت کنترل داشته باشد. اگر این کنترل را بپذیرد، قهرمان #دموکراسی میشود و اگر نه، داستان مادورو را شاهد خواهیم بود. شاید لازم باشد یادمان بیاوریم که همین مادورو، درست یا غلط، محصول انتخابات کشورش است.آمریکا اما، با همان قاعده همیشگیاش، یک دیکتاتور خلق کرد؛ نه در کاراکاس، بلکه در روایت رسانهای واشنگتن. عجیب نیست که نظام سلطه، با ژست حقوق بشری، سرکوبگرترینها را تطهیر میکند و مقاومترینها را شیطانسازی. عجیب نیست که مادورو در ونزوئلا به جرم ایستادگی مقابل سلطه، مورد غضب قرار میگیرد. برای آمریکا مهم نیست که مردم ونزوئلا چه میخواهند. برایشان مهم این است که رئیسجمهور کشوری که بزرگترین ذخایر نفت جهان را دارد، با آنها باشد، نه علیه آنها. اگر بود، قهرمان دموکراسی است، اگر نبود، جایزه میگذاریم برای سرش.
لغو جایزه برای جولانی و اعلام جایزه برای مادورو، چیزی بیش از یک تاکتیک نیست؛ شعبدهای سیاسی که در آن، اصل همهچیز بر محور منافع آمریکا میچرخد. جولانی که دشمن قسمخورده بود، شریک نیمبند شده و مادورو که رئیسجمهوری منتخب است، در فهرست سیاه قرار گرفته. معیار؟ فقط منافع آمریکا. هرکس که این منافع را تأمین کند، عفو میشود، حتی اگر #تروریست باشد، و هرکس که سر خم نکند، هدف میشود، حتی اگر برآمده از رأی مردم باشد. این منطق، همان منطق زور است. منطق جهانی که در آن احترام به اراده ملتها جایی ندارد و همهچیز بر اساس سود و زیان قدرتهای بزرگ سنجیده میشود. داستان ونزوئلا امروز است؛ اما آیا فردا، کشوری دیگر؟ آیا روزی نوبت ما؟ این همان حکایت همیشگی است: هرکس با ما نیست، علیه ماست. این، واقعیت دنیاست؛ دنیای #پیمانکاران_جهانخوار که در آن، جایزههای ۲۵ میلیون دلاری فقط چراغی است برای پنهان کردن تاریکی سیاستهای ناعادلانه.
✍🏻 ۲۸ دی ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah
گفتارگاه
🔸گفتارگاه: اظهارات آقای #کوچکزاده از آن دست سخنانی است که بهظاهر برای دفاع از یک موضع بیان میشود،
قسمتی از پست نقد به اظهارات #کوچکزاده:
...وقتی شما بهعنوان یک شخصیت سیاسی با چنین ادبیاتی سخن میگویید، این پیام را به جامعه منتقل میکنید که هر کسی میتواند برای منابع عمومی، دستور مصرف صادر کند.
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت اول 🔸گفتارگاه: همزمان با تحلیف مادورو در #ونزوئلا، آم
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت!
🔘قسمت دوم
🔸گفتارگاه: #آمریکا، آن قدرت هزارچهرهای است که یک روز در قامت حامی #دموکراسی ظاهر میشود و روز دیگر، نقاب از چهره برمیدارد و آتشافروز جنگها و بحرانها میشود. قصه #جولانی، همان رهبر گروهکی که تا دیروز برای دستگیریاش جایزه تعیین میکردند و امروز از او بهعنوان «شریک منطقهای» یاد میکنند، تازهترین پرده این نمایش دوگانه است. در #ونزوئلا هم، همین رویکرد تکرار شده است؛ وزارت خزانهداری آمریکا برای سر #نیکولاس_مادورو، رئیسجمهور قانونی ونزوئلا، جایزه میگذارد، آنهم درحالیکه بهتازگی از چهره دیگر این سیاست آشنا رونمایی کرده است. آمریکا که جولانی را از فهرست سیاه خارج میکند، همان آمریکایی است که تحریمهای دارویی را بر #مردم_ایران تحمیل کرد. همان که کودتای ۲۸ مرداد را سازماندهی کرد. همان که امروز علم #حقوق_بشر را بلند کرده اما دستش همچنان به خون میلیونها انسان آلوده است. این تناقضها، زنگ هشداری است برای هرکس که تصور میکند میتواند در این بازی دوگانه، برنده شود. درسی که ما در ایران، از #ملی_شدن_نفت تا ماجرای #برجام، بارها و بارها با پوست و استخوان تجربه کردهایم. برای مادورو، این نمایش تازه نیست، برای ما هم. اما پرسشی همچنان پابرجاست: آیا میتوان با چنین قدرتی #مذاکره کرد؟ آیا باید در زمینی بازی کرد که قواعدش را یکجانبه و به سود خود تعریف میکند؟ یا شاید وقت آن رسیده که راهی دیگر جست؟
حالا دولت #پزشکیان از آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات سخن گفته است؛ مذاکراتی که تاریخچه آن، از برجام گرفته تا تعلیق فعالیتهای هستهای، چیزی جز #بدعهدی طرف مقابل در بر نداشته است. حتی وقتی غربیها خودشان برجام را «موفقترین توافق چندجانبه» توصیف کردند، آمریکا بهراحتی آن را پاره کرد. وعدههایی که در قبال تعلیق فعالیتهای هستهای داده شد نیز، هیچگاه از کاغذ به واقعیت نرسید. سیاست آمریکا با ایران همیشه همین بوده؛ از حمایت از دیکتاتوری در گذشته تا تحریمهای بیسابقه سالهای اخیر. واشنگتن ثابت کرده که فارغ از اینکه چه کسی در رأس قدرت است، اگر منافعش به خطر بیفتد، از هیچ ابزاری برای فشار فروگذار نمیکند. این واقعیت به ما یادآوری میکند که تکیه بر بیرون، هرگز تمام راهحل مشکلات نیست. مذاکره، اگرچه گاهی ناگزیر است، اما تنها در شرایطی معنا دارد که طرف مقابل اهل منطق و پذیرای گفتوگوی برابر باشد. دولت پزشکیان و تیم سیاست خارجی او باید به این مسئله توجه داشته باشند.
اما با این وجود...
✍🏻 ۲۹ دی ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت دوم 🔸گفتارگاه: #آمریکا، آن قدرت هزارچهرهای است که یک
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت!
...اما با این وجود
🔘قسمت سوم
🔸 گفتارگاه: نمیتوان بر #پزشکیان خرده گرفت که چرا از مذاکره سخن میگوید. #مذاکره در سیاست خارجی ایران نه پدیدهای تازه است و نه مغایر با قواعد. طی چهار دهه گذشته، همه دولتها، از نخستین روزهای انقلاب تا امروز، میز مذاکره را بهعنوان یکی از ابزارهای پیشبرد منافع ملی در دستور کار داشتهاند. نتایج این #مذاکرات، البته گاه کمی شیرین و گاه خیلی تلخ بوده است، اما واقعیت این است که حتی سرسختترین دولتها نیز مذاکره را از سیاست خارجی خود حذف نکردهاند.این واقعیت چنان روشن است که حتی دولت #شهید_رئیسی نیز، با وجود تاکید بر گسترش روابط منطقهای و اقتصادی با همسایگان و عضویت در سازمانهایی چون #شانگهای و #بریکس، مذاکره را بهعنوان راهی برای کاهش #تحریمها و تخفیف فشارهای خارجی مدنظر داشت. برای نمونه، #امیرحسین_ثابتی بهصراحت گفت که دولت رئیسی به توافق نزدیک شده بود، اما مخالفتهایی از سوی برخی نمایندگان مجلس، از جمله #نبویان، این مسیر را مسدود کرد.
حال، آیا میتوان بر پزشکیان خرده گرفت که چرا از ابزاری استفاده میکند که دیگران نیز بهکار گرفتهاند؟ بهویژه آنکه او تا الان، برخلاف #حسن_روحانی، تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکرات نگذاشته است. پزشکیان تجربه تلخ دولت روحانی را بهخوبی درک کرده است؛ اینکه اگر همه امیدها به مذاکره گره بخورد و در نهایت، نتیجهای حاصل نشود، چه فشاری بر #اقتصاد و افکار عمومی وارد خواهد شد.
پزشکیان، در مدت کوتاهی که مسئولیت به دست گرفته، مسیری را پیش برده که توازن در #سیاست_خارجی را به نمایش میگذارد. تاکید بر تقویت روابط با همسایگان، گسترش همکاریهای اقتصادی منطقهای و امضای توافقهای استراتژیک، مانند قرارداد جامع با روسیه، پیام روشنی به طرف مقابل مخابره میکند: ایران به غرب وابسته نیست و مذاکره را نه از سر استیصال، که بهعنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی خود میبیند. وقتی پزشکیان صبح از مذاکره سخن میگوید و عصر همان روز توافقی راهبردی با روسیه امضا میکند، این پیام را میدهد که ایران آماده مذاکره است، اما هرگز منتظر نمیماند.
منتقدانی که امروز شعارهای ضد مذاکره سر میدهند، باید بدانند مردم پزشکیان را با وعده کاهش اثرات تحریمها، بهبود روابط خارجی و گشایش اقتصادی انتخاب کردهاند. اگر این وعدهها قرار است محقق شود، مذاکره جزئی از این مسیر خواهد بود. اما بهجای آنکه اصل مذاکره زیر سوال برود، باید درباره نحوه انجام آن بحث کرد. باید بررسی کرد که مذاکره چگونه میتواند در خدمت منافع ملی باشد، بدون آنکه اصول اساسی کشور مخدوش شود. مساله این نیست که مذاکره را رد کنیم یا بپذیریم؛ بلکه باید توازنی میان عزت ملی و تعامل سازنده با طرفهای مذاکره برقرار شود. #سیاست_خارجی_ایران، مانند هر کشور دیگری، به ابزارهای متنوعی نیاز دارد و مذاکره، یکی از این ابزارهاست؛ البته بهشرطی که درست، سنجیده و با حفظ منافع ملی بهکار گرفته شود. این همان نکتهای است که هم دولت و هم منتقدان باید با دقت بیشتر به آن بیندیشند.
🔴 البته پزشکیان، اگر بخواهد در مسیر مذاکره گامی استوار بردارد، نمیتواند #تجربههای_تاریخی را نادیده بگیرد. از وعدههای نیمبند اروپاییها تا بیاعتنایی آشکار آمریکا که کار را به پاره کردن متن توافقات کشاند، هر کدام قطعهای از پازلی است که امروز پیش روی سیاستگذاران قرار دارد. این خاطرات تلخ و درسآموز، نه زخمهایی فراموششده، که سرمایهای گرانبهاست؛ سرمایهای که میتواند چراغ راه باشد، اگر باورش کنند و اگر به کارش گیرند.
✍🏻 ۳۰ دی ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! ...اما با این وجود 🔘قسمت سوم 🔸 گفتارگاه: نمیتوان بر #پزشکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از پست قبل:
...برای نمونه، #امیرحسین_ثابتی بهصراحت گفت که دولت رئیسی به توافق نزدیک شده بود، اما مخالفتهایی از سوی برخی نمایندگان مجلس، از جمله #نبویان، این مسیر را مسدود کرد.
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! ...اما با این وجود 🔘قسمت سوم 🔸 گفتارگاه: نمیتوان بر #پزشکی
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت!
🔘قسمت چهارم/ سریال تجربهها (۱)
مذاکره، نه همهچیز است و نه هیچچیز
🔸گفتارگاه: یکی از مهمترین نقدهایی که میتوان به دولت #حسن_روحانی وارد کرد، نوع نگاه او به مذاکرات هستهای و جایگاهی بود که این مذاکرات در ساختار سیاستگذاری کشور پیدا کرد. بهطور خلاصه، تیم روحانی همهچیز را به نتیجهی مذاکرات گره زد. این گرهزدن نه تنها اقتصاد کشور را بهشدت آسیبپذیر کرد، بلکه باعث شد سایر ابزارهای مدیریتی و ظرفیتهای داخلی عملاً به حاشیه رانده شوند. در همان سالهای اول، مشخص بود که دولت بیش از اندازه بر نتایج مذاکرات حساب باز کرده است. وقتی این همه امیدواری و انرژی صرف یک مسیر شود، طبیعی است که شکست یا حتی تعویق در آن مسیر، اثرات منفی گستردهای خواهد داشت. کافی بود یک خبر بد یا حتی شایعهای از بینتیجه بودن #مذاکرات منتشر شود تا بازارهای مالی، بهویژه ارز و طلا، بههم بریزد. این شرایط باعث شد اقتصاد ایران به یک بیمار تنفسی تبدیل شود که با هر فشار کوچک دچار تنگینفس میشد.
این مسئله دو پیامد مهم داشت. اول، اقتصاد ملی به یک اقتصاد کاملاً وابسته به تحولات خارجی بدل شد. در حالی که منطق سیاستگذاری درست حکم میکند که اقتصاد داخلی تا جای ممکن از فشارهای بیرونی مصون بماند، دولت روحانی عملاً با دست خود چنین حاشیهی امنی را از بین برد. پیامد دوم، فراموشی سایر ابزارها و ظرفیتهای مدیریتی بود. دولت آنقدر به #برجام و رفع تحریمها دل بسته بود که برنامهریزی برای اصلاحات اقتصادی داخلی، تقویت تولید ملی، و توسعه زیرساختها به محاق رفت.
این نگاه تکبعدی، ناشی از چه بود؟ شاید بتوان آن را به دو عامل نسبت داد: اول، خوشبینی مفرط به توانایی دیپلماسی برای حل همهی مشکلات و دوم، تلاش دولت برای ایجاد یک راهحل سریع و همهجانبه برای خروج از بحران. اما هر دو این فرضها، از اساس مشکل داشتند. دیپلماسی، حتی در بهترین حالت، نمیتواند جایگزین سیاستگذاری داخلی شود. حتی اگر مذاکرات به بهترین نتیجه برسد، بدون اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، تحریمزدایی بهتنهایی نمیتواند معجزه کند.
این #تجربه، درسی جدی برای تیم #پزشکیان است. او اگر بخواهد در آینده به مسیر مذاکرات وارد شود، باید دو نکته را بهخوبی درک کند. اول، مذاکرات، بخشی از سیاست خارجی است، نه همهی آن. همانطور که اقتصاد و سیاست داخلی نمیتوانند تنها به دیپلماسی خارجی وابسته باشند، دیپلماسی نیز نمیتواند محور تمام سیاستها باشد. دوم، کشور نیازمند توازن است. برنامهریزی اقتصادی و مدیریت داخلی باید بهگونهای باشد که حتی در صورت شکست مذاکرات یا تأخیر در نتایج آن، کمترین آسیب به معیشت مردم وارد شود.
اما مسئلهی مهمتر، مدیریت انتظارات مردم است. دولت روحانی با وعدههای فراگیر دربارهی رفع همهی مشکلات از طریق توافق هستهای، انتظاراتی غیرواقعی ایجاد کرد. وقتی این انتظارات برآورده نشد، موجی از ناامیدی و نارضایتی عمومی شکل گرفت که پایههای اعتماد به دولت را سست کرد. پزشکیان باید بداند که امیدواری افراطی، همانقدر خطرناک است که بدبینی کامل. مردم باید بدانند که مذاکرات تنها یکی از ابزارهای دولت است، نه همهی آن.
تجربهی روحانی نشان داد که گره زدن همهی سیاستها به یک مسیر واحد، خطرناکترین اشتباه ممکن است. پزشکیان اگر بخواهد از این تجربه درس بگیرد، باید بداند که اقتصاد کشور باید مستقل از تحولات مذاکراتی، روی پای خود بایستد. مذاکرات، نه همهچیز است و نه هیچچیز؛ بلکه تنها یکی از ابزارهایی است که در کنار مدیریت داخلی و اصلاحات ساختاری، میتواند به کشور کمک کند.
✍🏻 ۱ بهمن ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت چهارم/ سریال تجربهها (۱) مذاکره، نه همهچیز است و نه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت!
🔘قسمت پنجم/ سریال تجربهها (۲)
دستهای فشرده، اعتمادهای گسسته
🔸گفتارگاه: سیاست، میدان اعتمادها و بدگمانیهاست. در این عرصه، هیچ دست فشردهای، هیچ لبخند دیپلماتیکی، و هیچ توافقنامهای نمیتواند جایگزین منافع واقعی یک ملت شود. دولت حسن روحانی، شاید با خوشبینی یا حتی ضرورت روزگار، به وعدههای غرب اعتماد کرد. روحانی و تیمش بر این باور بودند که غرب، با تغییر سیاستها و نگاهی تازه، میتواند شریک قابل اعتمادی برای ایران باشد. این باور، آنها را به سوی امضای توافقنامهای سوق داد که امید میرفت دریچهای تازه برای اقتصاد و سیاست ایران باز کند. اما تاریخ سیاست، همیشه داستانی دیگر روایت میکند. کشورهای غربی، بهویژه آمریکا، منافع ملی خود را بالاتر از هر توافقی میدانند. و اینگونه بود که آنچه از اعتماد تیم ایرانی حاصل شد، چیزی جز تأخیر، تحریمهای جدید، و وعدههایی بود که هرگز به عمل نرسیدند. این تجربه تلخ، درسی است که نباید فراموش شود. حال اگر #مسعود_پزشکیان و تیمش قصد دارند مسیر #مذاکرات را از سر بگیرند باید این تجربه را بهدقت مرور کنند. دیپلماسی، عرصهی بازی با کلمات نیست. اعتماد در این میدان، تنها زمانی معنا مییابد که به تضمینهای عملی و قابل اجرا گره بخورد. امضاهای روی کاغذ، اگر به رفتار واقعی تبدیل نشوند، چیزی جز آرزوهای بر باد رفته باقی نخواهند گذاشت.
دولت روحانی، با آن خوشبینی ذاتی، فراموش کرد که دیپلماسی غربی همیشه در چارچوب #قدرت معنا پیدا میکند. برای غرب، هر توافقی ابزاری است برای کنترل طرف مقابل، نه مشارکتی برابر. این حقیقت تلخ، بارها در تاریخ تکرار شده است. از وعدههای بیسرانجام آمریکا تا بدعهدیهای اروپا، داستانی است که بارها شنیدهایم. اما نکته اینجاست که دیپلماسی شکستخورده، تنها به خود محدود نمیشود؛ بلکه سایهی سنگینش بر سر مردم میافتد. اعتماد بیش از حد تیم روحانی به غرب، هزینههایی سنگین به مردم تحمیل کرد: از تداوم تحریمها گرفته تا کوچکتر شدن سفرهها و افزایش نارضایتی عمومی. این هزینهها، تنها برای یک درس ساده بود: در میدان دیپلماسی، اعتماد باید مشروط باشد؛ بر پایهی منافع متقابل، تضمینهای عملی، و مراقبت دائمی.
پزشکیان، اگر بخواهد این مسیر را ادامه دهد، باید بداند که سیاست، جایی برای خوشبینی بیحساب نیست. این میدان، نیازمند واقعبینی است؛ واقعبینیای که بپذیرد قدرت، تنها زبانی است که غرب میفهمد. اگر قرار است توافقی باشد، باید تضمینهایی وجود داشته باشد که منافع کشور را حفظ کند. اگر قرار است امضایی باشد، باید پشتوانهای محکم داشته باشد که از لغزش آن جلوگیری کند. پزشکیان باید بداند که دستهای فشرده، هرگز تضمینی برای اجرای وعدهها نیستند. و باید بداند که سیاست، میدان آزمونهایی است که تنها کسانی از آن سربلند بیرون میآیند که به قدرت خود متکی باشند، نه به وعدههای دیگران.
✍🏻 ۳ بهمن ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت پنجم/ سریال تجربهها (۲) دستهای فشرده، اعتمادهای گسس
برشی از متن بالا:
اگر قرار است امضایی باشد، باید پشتوانهای محکم داشته باشد که از لغزش آن جلوگیری کند. پزشکیان باید بداند که دستهای فشرده، هرگز تضمینی برای اجرای وعدهها نیستند.
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت!
🔘قسمت ششم/ سریال تجربهها (۳)
شتابزدگی
🔸گفتارگاه: شتاب در سیاستورزی، آنهم وقتی پای منافع یک ملت در میان است، میتواند به بهای از دست رفتن فرصتهای تاریخی تمام شود. منتقدان دولت حسن روحانی بر این باور بودند که عجله او برای رسیدن به توافق، آن هم در میانه یک میدان پیچیده جهانی، باعث شد امتیازاتی کلیدی از دست برود. آنان میگفتند که #روحانی، بهجای آنکه صبر کند، در برابر فشار غرب، به سمت تسلیم شدن متمایل شد. شاید این حرفها در روزگار خود بیشتر طعنه بود، اما با گذر زمان، این نقدها چهره جدیتری به خود گرفت.
تاریخ دیپلماسی، چه در ایران و چه در جهان، پر است از نمونههایی که نشان میدهند صبر هوشمندانه، گاه نتیجهای بهمراتب بهتر از شتابزدگی و سازش ناگهانی به همراه داشته است. دیپلماسی، بیش از هر چیز، بازی #ظریف زمان است. اما این درسهایی است که دولت #پزشکیان باید آن را جدی بگیرد. اکنون که پزشکیان بر مسند کار است؛ باید نشان دهد از تجربههای پیشین بهره میگیرد، نه برای تکرارشان، بلکه برای پرهیز از اشتباهات. صبر، چانهزنی و تحلیل درست شرایط بینالمللی، ابزارهایی است که مذاکرهکنندگان را به موفقیت نزدیک میکند.
این تصور که «توافق بد بهتر از عدم توافق است»، اگرچه شاید در کوتاهمدت بتواند آرامشی ظاهری به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت، بذر بحرانهای بزرگتری را میکارد. دولت پزشکیان باید از این دام بگریزد. تیم پزشکیان باید از این فکر عبور کند و بهجای آن به این فکر کند: «توافق خوب بهتر از توافق بد است». این جمله ساده شاید بتواند بهتنهایی راهنمای سیاست خارجی کشور باشد و فراتر از یک شعار سیاسی، باید مبنای هرگونه تصمیمگیری در سیاست خارجی باشد
توافقی که #منافع_ملی را تأمین نکند، نه تنها راهگشا نیست، بلکه به تدریج، پایههای مشروعیت سیاستگذار را نیز تضعیف خواهد کرد. مذاکرات، بازی شطرنجی است که عجله در آن، نتیجهای جز مات شدن ندارد. سیاستمداری موفق است که مهرهها را با صبر و دقت حرکت دهد. اما آیا دولت پزشکیان آماده است تا از آزمونهای دشوار پیشرو سربلند بیرون بیاید؟ این نکته بسیار مهم است، زیرا سیاستورزی در دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگری نیازمند صبر و خویشتنداری است.
توافقی که منافع ملت را تأمین نکند، ارزشی ندارد و تنها به دشمن جسارت بیشتری برای فشار وارد کردن میدهد. اینجاست که یک نکته اساسی خود را نشان میدهد: دولت باید از همان آغاز روشن کند که برای توافق عجلهای ندارد. زمان، همانقدر که میتواند دشمن باشد، به بهترین دوست هم تبدیل میشود؛ به شرط آنکه بتوان آن را مدیریت کرد.
دولت پزشکیان اگر میخواهد در تاریخ نامی ماندگار از خود به جا بگذارد، باید نشان دهد که تصمیماتش بر اساس تأمل و تحلیل بلندمدت است، نه واکنشهای لحظهای. در عرصه دیپلماسی، #شتابزدگی همان و از دست رفتن فرصتها همان.
دیپلماسی، میدان تعاملی است که در آن، زمان بهخودیخود یک ابزار است. کسی که زمان را بشناسد، میتواند آن را به خدمت خود بگیرد. دولت روحانی این فرصت را از دست داد، اما دولت پزشکیان هنوز فرصت دارد تا از این تجربه درس بگیرد و مسیر متفاوتی را انتخاب کند. تاریخ نشان داده است که بهترین توافقها، آنهایی هستند که از دل صبر، مذاکره و پافشاری بر منافع ملی بیرون میآیند. سیاست خارجی، جایی برای شعار و شتاب نیست؛ بلکه میدان تدبیر و تعمق است.
✍🏻 ۴ بهمن ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah