هدایت شده از فخاری
✍️اصل عدم ولایت یا اصل ضرورت حکومت؟
📌برخی از پژوهشگران معتقدند، اصل عدم ولایت، حاصل رویکرد فردی در فقه است. «اولین انحرافی که در دو قرن اخیر در شیوه بحثهای حکومتی اتفاق افتاده است، این میباشد که مبدأ بحث ولایت را اشتباه گرفتهاند. چرا که مبدأ بحث را «عدم ولایت احدٍ علی احدٍ»، فرض گرفته اند و سپس اقدام به اثبات خلاف آن نموده. این یک انحراف است. چون [اصل بر ضرورت حکومت است] جامعه انسانی، بدون وجود حکومت قوام پیدا نمیکند. در حالیکه عقل و شرع برخلاف اصل عدم ولایت حکم میکند. متأسفانه در تفکر غالب بسیاری از فقه اندیشان، دخالتهای حکومت در سامان دادن مردم، دخالت در امور غیر، محسوب شده است در حالیکه حق حکومت در طول حق افراد است و همانند حق افراد نسبت به یکدیگر نمیبایست محسوب شود.» (سروش محلاتی، دین و دولت، 1386، 625-628)
📌واقعیت این است که باید میان دو امر، تفکیک کرد؛ 1-اصل ثبوت ولایت 2- اثبات ولایت برای یک شخص معین و یا محدوده ولایت.
«اصل عدم ولایت» که در کلام فقهای شیعه آمده است، راجع به امر دوم است. یعنی هرگاه شک کنیم که شخص معینی، ولایت دارد یا نه؟ در جواب خواهیم گفت تا زمانی که دلیل شرعی بر این امر نداشته باشیم، اصل بر عدم ولایت آن شخص است. اما در مورد اینکه جامعه نیازمند ولایت میباشد یا خیر، اصل عدم ولایت جاری نمیشود. بر همین اساس، همان فقهایی که به اصل عدم ولایت توجه کردهاند، بر اصل ضرورت حکومت در جامعه نیز تأکید ورزیدهاند. پس مجرای این دو اصل با هم متفاوت است . ( محمد جواد ارسطا، smhi.ir)
◾️جمله تاریخی امام خمینی در پیام منشور روحانیت خطاب به برخی تحلیلگران این روزها:
"ترس من این است كه تحلیلگران امروز دهسال دیگر بر كرسی قضاوت بنشینند و بگویند كه باید دید فتوای اسلامی و حكم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؛ و نتیجهگیری كنند كه چون بیان حكم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترك و كشورهای غربی علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامی نكنیم و از كنار اهانتكنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مكتب بگذریم"
۳ اسفند ۶۷
صحیفه امام خمینی جلد ۲۱ صفحه ۲۹۲
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
هدایت شده از روشنگری
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 سخنرانی #خاتمی در تبین حکم امام برای #سلمان_رشدی در کنار ایتالله جنتی
🔻خاتمی: انتشار کتاب #آیات_شیطانی یک مبنای سیاسی دارد. آنچه انجام گرفته است ضد آزادی و ضد حقوق بشر است.
آزادی در اسلام عبارت است از قدرت تسلط انسان برای نفس خویش یعنی درست برعکس آنچه در غرب گفته می شود.
🏴 @Roshangari_ir
هدایت شده از یا الله
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظرات آقای احمدی شاهرودی در مورد موضوع شناسی و اقتصاد نوین!!
✍پاسخ به احمدی شاهرودی:
◀️در رویکرد فردی آنچه اهمیت بسیار دارد، حکم شناسی است. چراکه ما با یکسری موضوعات مستنبطه و یا موضوعات بسیط عرفی و اغلب ثابت مواجه ایم که باید حکم آن را از آیات و روایات استخراج کرد. در این منطق استنباطی، کار فقیه صرفا حکم شناسی است. کار موضوع شناسی و یا احراز موضوع با مکلف است. چنانچه مکلف در تطبیق دچار اشتباه شد، به فقیه ربطی ندارد.
◀️اما در فقه حکومتی و استنباط احکام اداره جامعه ما با موضوعات پیچیده، مرکب، متغیر و متزاحم و ... مواجه هستیم. شناخت موضوع، احراز موضوع، رصد تغییرات موضوع، کار دائمی فقیه هست. جداسازی وظیفه موضوع شناسی و حکم شناسی بسیار سخت است.
بنابراین، در نگاه حکومتی، موضوع شناسی یک رکن است.
مضاف بر اینکه مکلف اصلی در فقه فردی، فرد است؛ اما در موضوعات کلان اجتماعی، مکلف اصلی فقیه جامع الشرایط است. موضوع به او تعلق دارد.
او باید موضوع خود را بشناسد، احراز کند و تطبیق دهد و تغییرات آن را رصد کند.
@Gofteman_f_h
▪️▪️▪️▪️▪️
هدایت شده از محمودی
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ فساد در نظام و نحوه مواجهه با آن
🎥 تبیین آقای رحیم پور ازغدی از تفاوت میان فساد سیستمی با فساد در سیستم.
✍️فردگرایی و فلسفه اسلامی:
📌همانگونه که پیدا است، حيات انسان واجد ساحت هاي متفاوتي است که مي توان آنها را به ساحت هاي طولي و عرضي تقسيم کرد. فلاسفه اسلامي به طور سنتي موفق به تبيين نظريه اي جامع در باب ساحت هاي طولي حيات و نسبت آن با کمال انساني شده اند. در انديشه ايشان ساحات طولي حيات بشري تنها در پرتو تکامل وجودي و فردي انسان قابل تبيين و تفسير است و اين ساحات، ارتباطي تنگاتنگ با تکامل معرفتي انسان دارد.
📌ملاصدرا با استفاده از مباني فلسفي خود از جمله اصالت وجود، تشکيک وجود و حرکت جوهري، توانسته تا به درستي رابطه بين ساحات طولي حيات بشر و تکامل وجودي انسان را تبيين فلسفي نمايد. اما حيات انساني علاوه بر ساحات طولي، واجد ساحات عرضي نيز مي باشد که از جمله آنها ميتوان به ساحت ارتباطات اجتماعي اشاره کرد.
📌بر اساس مباني فسلفي ملاصدرا و نگاه طولي و اشتدادي وي به کمال انسان، نقش و جايگاه ساحات عرضي در روند تکامل انسان و جامعه به درستي قابل تبيين نيست، و ما نیازمند تبیین فلسفی جدیدی مبتنی بر فلسفه اجتماعی هستیم. (ر.ک. حسین زمانیها، پژوهش های فلسفی بهار و تابستان 1395 شماره 18)
@Gofteman_f_h
▪️▪️▪️▪️▪️
هدایت شده از اندیشکده حکمرانی دینی
🔷به مناسبت هفته دولت هفتمین شماره نشریه حکمرانی متعالی با موضوع "حکمرانی تحول" منتشر می گردد.
🔸عنوان مقالات:
▪️مسائل حکمرانی و حکمرانی مسائل
▪️چگونگی مردمی سازی و تحول در حکمرانی با تاکید بر توسعه پایدار
▪️تحول در حکمرانی محلی دولت ایران؛ مطالعه موردی شهر تهران
▪️درآمدی بر تاثیر باورهای جهادی بر تحول در رفتار حکمرانی
▪️تحولگرایی حکمرانی؛ از دولت الکترونیک تا حکمرانی دیجیتال
▪️ابتناء دکترین فضای مجازی بر تفکر اسلامی برای تحول در حکمرانی مجازی کشور
▪️نقش عالمان شیعی در تولید و ارائه نظریه های تحول حکمرانی سیاسی در باب نظام حکومت در اسلام
▪️فهم اهداف و وظائف حکومت اسلامی جهت تحول در حکمرانی
🌐دسترسی به مقالات 👈
https://hm.sndu.ac.ir/
#حکمرانی_دینی
➡️https://t.me/hokmrani_dini
➡️https://twitter.com/hokmrani_dini
🆔 @hokmrani_dini
✍️رویکرد فردی در الگوهای ارائه شده در فلسفه اسلامی در شناخت پدیده های مادی و انسانی.
📌الگویی که در دستگاه فلسفی گذشته به منظور شناخت پدیده ها به کار گرفته می شد، مدل علل اربعه ارسطویی است. بر مبنای این مدل، هر پدیده ای که در منظر تحلیل قرار گرفته باشد، از چهار بعد بررسی می شود: علل (اسباب یا مبادی) فاعلی، مادی، صوری و غایی.
📌بر اساس همین رویکرد، سازمان های انسانی نیز قابل تحلیل خواهند بود. این نوع نگاه به پدیدارها در پارادایمی ظهور کرد که به دنبال شناخت و تمایز پدیده ها از سویی و ارتباط آن ها با علت العلل است. در این نوع نگاه ارتباطات عرضی و محیطی پدیده ها آنچنان مدنظر نیست.
📌این شیوه تا رنسانس، روش غالب تفکر بود. این دوران را دوران حاکمیت فلسفه ها می شناختند. در این دوران به سلسله علت ها اعتقاد داشتند و خیلی سریع به علت العلل (خدا) می رسیدند. علتهای وسطی را یا حذف میکردند و یا نمی دیدند و یا به خدا یا علت نهایی متصل می کردند. (عنایتی، هامونی، 1391، ص13)
📌البته افلاطون و ارسطو، به علت صوری اهمیت بیشتری می دادند؛ بهطوری که فیالمثل، بخش زیادی از کتاب مابعدالطبیعه ارسطو به نشان دادن صورت و وجه ممیزه اشیاء میپردازد. در تمامی کتاب مابعدالطبیعه توجه چندانی به علت فاعلی نشده؛ بلکه ارسطو علت فاعلی را نیز تبدیل به علت صوری میکند و بررسی میکند. این درحالیاست که ابنسینا به خلاف تبیین صورت، تبیین وجود میکند، و لذا توجه او اساساً به علت فاعلی است. از این حیث است که پرسش اساسی ارسطو پرسش از چگونگی و پرسش ابنسینا از چرایی است. (طالبزاده، رشد آموزش معارف اسلامی، شماره ۴۱، ۱۳۷۹)
✔️ضعف اساسی این الگو، عجز در بیان ارتباط عرضی بین اجزا و نیز ارتباط با بیرون و محیط است. این نوع توصیف به درد سیستم های بسته می خورد، نه نظامات انسانی و اجتماعی که ارتباطات در آن رکن اساسی است.
@Gofteman_f_h
▪️▪️▪️▪️▪️
✔️تلاش فلاسفه معاصر در تبیین رابطه عرضی وجود: (هستی شناسی اجتماعی)
📌در گذشته گرایش فلاسفه به تبیین رابطه طولی وجود بود. در این راستا سعی می کردند، رابطه تکاملی انسان را از ادنی مراتب تا بالاترین مرتبه وجودی تبیین کنند. فلاسفه معاصر این کمبود را احساس کردند و سعی کردند به تبیین عرضی وجود بپردازند. این کار با علامه طباطبایی و شهید مطهری آغاز شد.
📌در نگاه این فلاسفه، گرایش به شناسایی یکی از ساحت های انسان (فردیت)، شناخت ناقصی را در پی خواهد داشت. در نگاه جامع، بین فرد، جامعه و تاریخ، نسبت تشکیکی برقرار هست. وجود فرد در عالم خارج اصالت دارد؛ آنگاه این فرد با افراد دیگر، اگر تشدید جمعی پیدا کند، جامعه را شکل می دهند. و اگر تشدید تاریخی پیدا کند (جامعه در بستر تاریخ و زمان) تاریخ را پدید می آورد؛ و اگر اصالت فرد، جامعه و اصالت تاریخ را سیر تشکیکی وجود انسان بدانیم، در این صورت، سه ساحت مختلف انسان ظهور می کند. (روش شناسی علوم اجتماعی، عبدالحسین خسروپناه، ص 268)
@Gofteman_f_h
▪️▪️▪️▪️▪️
هدایت شده از روشنگری
❌ تحلیل ٤٩ سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره کنگره عظیم جهانی اربعین
🔹شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعهای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمیکردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود.
🔹مثل دانههای تسبیح یک رشته و یک نخ همه اینها را به هم وصل میکرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشتهها به آنجا متصل میشد. قلبی بود که به همه اعضاء فرمان میداد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.
🔹همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را میدیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(ع).
🔹این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنبالهروی عاشورای حسین است. این هم که میبینی همه جا این تپشهایی که در شیعه مشهود شده، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعلههایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جانها و روحها رسیده. انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
🔹بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بینالمللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطرهانگیز است آن سرزمین. سرزمین خاطرهها است، خاطرههای باشکوه، خاطرههای عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشتهشدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.
🔹اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنبالهگیری از راهی است که از ائمه هدی(ع) به ما ارائه دادند.
📚 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
🏴 @Roshangari_ir
هدایت شده از مصطفی جعفری
پس شما هم لباس مشکی میپوشید؛ فقط برای امام حسین بده برای #ملکه_الیزابت اشکالی نداره خاک بر سرتون با همون محشور میشین