eitaa logo
آرشیو گفتگوهای مادرانه
37 دنبال‌کننده
255 عکس
42 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رت میکنم من وقتی که دیگه پدرومادرم حمایتم نکردندبرای ادامه تحصیل وهنرپیشه شدن منم ذوقم کورشد😔وتنهادغدغه ای که داشتم این بودخانه داری روبه نحوه احسنت انجام بدم وفقط روی مدروزتمرکزداشتم که لباس وکیف وکفش ویاگوشی موبایل جدیدامده توبازاروبرم بخرم وازدوستانم بهترباشه ولی الان برام دیگه مهم نیست که هرکس میخوادازمن بهترلباس بپوشه یاگوشی بهتری داشته باشه الن فقط میخوام تواین دنیاکسی ازمن ناراضی نباشه وکارمثبتی انجام بدم برای آخرتم واخلاقی که اززمان نوجوانی بامن مونده وعوض نشده دوست داشتن خریدکردن وصدتا مغازه رویکی کنم وهرلباسم بایدست هم باشه وعلاقه شدیدبه لوازم آرایشی البته الان فقط برای خونه ولی اون موقع برای مردم ودیده شدن فاطمه عباسی: ماشاالله 👏 خب بقیه مامانا بیاین بگین بین شما و نوجووناتون چی میگذره؟؟ در صلح و صفا یا قهر و جدل؟؟ معصومه پریشان: من قبلا هم با بچه هام دوست بودم اما رابطمون به مستحکمی الان نبود وخداروشکر الان روز به روز داره بین ما دوستی بیشتری بوجود میاد دور هم فیلم میبینیم نقد و تحلیل میکنیم،با هم فضای مجازی رو رأصد میکنیم و نظراتمون به همدیگه منتقل میکنیم، گاهی هم که یکم حرف گوش نکنن یه قهر کوچولو مادرانه که منجر میشه به پی بردنشون به اشتباهشون و آشتی کردن،هنوز خیلی چالش ها داریم با هم که باید رفع بشه ولی همینکه با هم دوستیم راه رو برای از بین بردن چالش ها آسون میکنه 🙏 سرباز ولایت: من خودم در دوره نوجوانی اصلا با مامانم راحت نبودم البته دختر بزرگ خانواده بودم که بعد من برا همه خواهرام من دیگه حکم مادر رو داشتم وباهاشون صمیمی بودم وسعی میکردم باهاشون در برابر مشکلاتشون هم دردی کنم حتی الان هرکدوم از خواهرا مشکلی دارن اول به من میگن منم اگه نیاز بدونم با مشورت به پدر ومادرم مشکلشون رو حل میکنیم اما اگه از دست خودم کاری بربیاد دریغ نمیکنم. واما....بگذریم الان خود من یه مادرم با چهار تا فرزند دوتا دختر 17 ساله دارم که الحمدالله دوره نوجوانی خوبی داشتند به نظر من دوره نوجوانی خیلی بحران داره خیلی پستی بلندی داره که اگه خدای نکرده لحظه ای غفلت بشه نوجوان ممکنه راهشو اشتباه بره من وهمسرم البته بیشتر همسرم سعی کردیم خیلی بهشون نز یک بشیم باهاشون دوست باشیم طوری که دخترای من مشکلی که براشون پیش میومد توجمع خانوادگی مطرح میکردند البته الانم همین طوره البته مسائلی که زنونه هست بین خود من ودخترا صحبت میشه. به نظرم همسرمن خیلی نقش مهمی در تربیت دخترا داشته چون خیلی بهشون محبت میکنه هیچ وقت به خاطر مسائل کوچیک دعواشون نمیکنه البته به قول بعضی دوستان گاها تنبیه هم نیاز هست اما تنبیه مثلا از یه تفریح یا مهمونی که دوست دارن محروم بشن اما قهر وبی محلی هیچ وقت چاره ساز نیست. پدر وقتی به نوجوان دختر محبت میکنه نوجوان به طرف محبت غریبه گرایشی نداره این یکی از تجربه های مهم منه که بهم ثابت شده. ان شاء الله همه گل دخترا وگل پسرای نوجوان این دوره رو به یاری امام زمان ودعای والدین به خوبی بگذرونن ان شاء الله. سمانه: برای چند سال هستش ؟ مریم برزویی: چند روز پیشا داشتم برای یه دوستم با آب و تاب از نحوه ی کتاب خوندن حرف می زدم. می گفتم مثلا این جوری بخون اون جوری بخون، اون صوت تند خوانی رو گوش کردی، راستی کلاس استاد فلانی میای؟!! بعد می دیدم چه قد یخ نگام می کنه و شور و شوقم بهش منتقل نشده انگار.. فکری شدم با خودم یه لحظه گفتم تو چی رو می بینی تو کتاب خوندن که به سمتش می دوی، چی رو بهت نشون دادن که تو به سمتش می دوی. لوازم این کتاب خوندن تو رو به شوق آورده یا اون قله ای که تهش می بینی! اگه می خوای اونم مثل تو شوق کنه و بدوه به سمتش باید بهش همون قله رو نشون بدی نه همش ابزار وسایل بدی دستش که نمی دونه میخواد باهاش چیکار کنه کجا قراره این ابزار به دردش بخوره واسه چی!! تو ارتباط با نوجوان ها هم همین حس و حال رو دارم همیشه حس می کنم به عنوان مربی هی نباید ابزار وسایل بدم دستشون و گیج شون کنم باید قله رو بهشون نشون بدم. زمین بازی رو بهشون نشون بدم اون وقت اونا خودشون برای رسیدن به اون هدف تو اون زمین میجنگن و میرن جلو و تلاش می کنند بدون زحمت اضافی من! حالا فک می کنم به عنوان والد هم باید ببینیم چه قد قله نشون میدیم به بچه و پله های هویتش رو می چینیم چه قدر با ابزار و وسیله دادن و پرداختن به حاشیه گیج و گیج ترش می کنیم! فاطمه عباسی: خب این قله نشون دادن و هویت بخشی رو بیشتر توضیح میدی؟ زهرا معراجی مقدم: سلام من که نوجوون ندارم هنوز برای همینم تجربه ندارم ولی چیزی که خودم تو نوجوونی خیلی بهش نیاز داشتم دوست بود و اینکه حس کنم پدر و مادرم دوستم هستن و چیز دیگه ای که به نظرم خیلی مهم بود برام هویت دادن و اهمیت دادن به نوجوون به اندازه ی یک ادم بزرگسال هست نوجوون نیاز داره دیده بشه و به نظراتش احترام گذاشته بشه مادرا معم
ولا به نوجوونا میگن تو بی تجربه ای یا تو نمیدونی و به نظرم این خیلی اشتباهه یکی دو تا اشتباه کوچیک کنه تو زندگیش بهتر ازینه که یاد نگیره چطوری تصمیم درست بگیره پس کنار نوجوونامون بمونیم تا انتخاب کنن اشتباه کنن تا رشد کنن و تجربه کنن معصومه پریشان: من با حرف شما موافقم لازم نیست واسه بچه امون بهترین خونه و‌ماشین بخریم یا پول انچنانی در اختیارشون قرار بدیم اون پدر مادرهایی موفق هستن که تو وجود بچه هاشون اعتماد بنفس و‌خودباوری رو پرورش بدن اگه میخوای کسی رو نابود کنی کافیه اعتماد بنفسشو ازش بگیری اما اگه میخوای به کسی کمک کنی کافیه اعتماد بنفس رو بهش هدیه بدی هیچوقت به هیچکس نگین تو نمیتونی حتی به خودتون هم نگین من نمیتونم L_Sh: من تو نوجوانی خیلی بدم میومد در مورد من حرف بزنند دوست داشتم مخفی باشم😍😍 هیچکس ندونه من چیکار میکنم میخوام چی بخونم چه رشته ای دوست دارم رتبه ام چند شده لباسم چند تومن خریدم 😊😊😊 کی اومده خواستگاری! واقعا از پچ پچ بقیه عذاب میکشیدم ابراهیمی: اره منم دوست نداشتم کسی ازم حرف بزنه خجالت می‌کشیدم وقتی میگفتن خواستگار ی کردن حرف دل منو زدی معصومه پریشان: شما درونگرا بودین بخاطر همین خوش نداشتین کسی ازتون حرف بزنه L_Sh: اره شاید ..... بهاره خیرابادی: چقدر برعکس بودیم😁 من که نوجوون ندارم فعلا، ولی با نوجوونهای فامیل که جمع میشیم همیشه پادرمیونی های یه بزرگتر لازمه تا مثل آدم بشینیم یه گوشه. همیشه هم اینو می شنوم که خجالت از هیکلش نمیکشه😂 شاید به خاطر این باشه که حس می کنم تو هفده سالگی توقف کرد روحم. (عاشق بازی های گروهی فامیل تو اون سن بودم، عاشق رها بودنم، قید وبند نداشتنم، سربه هوا بودنم) با دخترخاله هام گروه حمایت از بند موسیقی مورد علاقه مون رو داریم، یه گروه هم مخصوص معرفی فیلم و سریال های عاشقانه☺️ بهشون میگم احساسات عشق و عاشقی رو با دیدن این فیلم ها تخلیه کنین و بدانید و آگاه باشید که تو حد همین فیلم هاست، عمرا اگه چی توز موتوری همسایه بتونه یه روز مثل اداهای اینا دلتون رو بفهمه. می میرن برای هیجان، شب یلدا و چهارشنبه سوری همه رو بار می زنیم می بریم طبس و جاهایی که آدم سکونت نداره، تکه پاره می کنن زمینو. بعضی هاشون خجالت می کشن به پدر و مادرشون بگن دلشون میخواد ازدواج کنن یا نکنن، میریم مخ بززگترها رو می زنیم. جو فامیل ما چون خیلی صمیمی و ظاهرا متوسط المذهبیه😁 بچه ها قاطی بر می خورن تا یکی دوسال مونده به سربازی که یهو می بینیم طرف ترک خورده از بس ریش و پشم دراورده و صداها رو که نگو😂 دیگه بند و بساط نامحرم پیش میاد تا وقتی زن بگیرن، بعد دوباره میشن همون امیرحسین آتیش سوزون خودمون به همراه همسر😂😂 شکاف بین نسلی خاصی بین خانواده ها با بچه ها نیست، مگر بی حوصله و پر کار بودن والدین، بی حوصله ی سن و سال دار شدن و کمک نکردن بچه ها تو کارهای کشاورزی و دامپروری، چون مشغول به شغل های دیگه ای میشن، یادم نمیاد عموی و خاله و عمه ای بچه ش رو مجبور کرده باشه بیاد وردستش. دل به دل بچه میدن، می دونن زندگی سخت شده و با بچه ها نمیشه یکی بدو کرد فاطمه عباسی: من تو نوجوونی دوست داشتم کسی به وسایلم و مخصوصا دستنوشته هام دست نزنه 😁 حالا چیز خاصی هم نداشت ولی تو اون عالم خودم که گاهی از خیالاتم هم استفاده میکردم برای اینکه نوشتارم قوی بشه دوست نداشتم کسی بخونه که متاسفانه اینکارو میکردن و من به شدتتتت ناراحت میشدم🙁 و اینکه دوست داشتم بهم اعتماد داشته باشن تا حدودی بود اما اون چیزی که من میخاستم نبود🤦‍♀️ مثلا میگفتن تا شوهر نکنی اجازه نداری بری دانشگاه همین یه جمله کافی بود تا فاتحه شاگرد ممتازی ام تو سال سوم خونده بشه معدلم از ۱۸ رسید به ۱۵😥😥😥😣 نمیدونم حتما خیر میخاستن برام اما نخوه بیانش ون درست نبوده و اینکه دوست داشتم مقایسه نشم و خودم مستقلا مورد ارزیابی قرار بگیرم نه با بقیه چه در درس خوندن و چه در پوشش و هر چی دیگه واینکه نباید بگم ولی تو روخدا اجبار نکنین مخصوصا توی حجاب نوجوون ها من چادر سر میکردم ولی یه تایمی اینقدر فشار از سمت مدرسه و خانواده بود که کلا رو لج افتادم و نپوشیدم 🤦‍♀️ وحتی موهامم میذاشتم بیرون😔😔 میخاستم بگم که شخصیت من جدا از شماس و خودم برا خودم تصمیم میگیرم😭 حتی یادمه توی خواستگاری هم سرم نکردم گفتم هر کی میخاد همینجوری بپسنده من همینجوریم که با ارشاد های همسر جان و خواست خدای مهربون سرم میکردم سمانه آتیه دوست: سلام و وقت بخیر خدمت همه عزیزای دل 🌹☺️ من هم هنوز نوجوون ندارم اما با نوجوون ها تقریبا مرتبط هستم اما من اینو فهمیدم که اگه بخوام نوجوونی راحت تر و کم چالش تری رو با دخترم بگذرونم، باید توی همين سن 0 تا سالگی دخترم بذرش رو درست بپاشم. یک مثال میزنم. خیلی از مادرها با بحث بی نظم بودن نوجوون هاشون چالش دارن و من اینو تو
نوجوون های اطرافم هم میبینم. خب بعد طرف میره مشاور و میگه بچه ام بی نظمه. اما نمیدونه نظم چیزی نیس که ما یهو تو نوجوونی بهش تزریق کنیم. بلکه باید از اول تولد رو این مسئله با شیوه های درست کار کرده باشیم. حتی بحث دینداری، که بخش مهمی از دین داری، خویشتن داری هست، خمیر مایه اش تو کودکی ریخته میشه. اینکه ما بچه مون رو به شیوه درست از پوشک بگیریم تا امنیت اش و دلبستگیش دچار آسیب نشه خب ارتباط داره تو پذیرش دین توسط نوجوون. اینکه من بدونم در مواجهه با رفتار کودکم رفتار درست چیه تا دچار آسیب نشه، این خودش رو تو نوجوونی نشون میده. اینکه بدونیم وقتی بچه مون یک چیزی میخواد و داره جیغ میزنه الان رفتار درست باید چطور باشه اینها همه توی سن نوجوانی و جوانی خودش رو نشون میده. اینها همه ریزه کاری هایی هست که اگر چه شاید در نگاه اول سخت به نظر بیاد، اما وقتی یک بار برای همیشه یاد بگیریم اونوقت برای همه بچه هامون میتونیم اجرا کنیم معصومه پریشان: چقد این جوها رو دوست دارم تا چند سال قبل که خودمون جوون بودیم‌جو فامیل ما هم همین بود یادش بخیر سمانه آتیه دوست: اما گذشته از اینها به نظرم یکی از مهم ترین چیزهایی که تو بچه ها، همچنین نوجوون ها اثر داره، اینه که براشون وقت ویژه بذاریم. مثلا من مادر توی روز 1 ساعت رو کلا برای نوجوونم خالی کنم و دربست در اختیارش باشم و کاری که اون ازش لذت میبره رو انجام بدم. اینکه میگم دربست. یعنی واقعا دربست. هیچ کاره دیگه ای اون زمان انجام ندیم و اون وقت مختص نوجوون باشه و خودش هم اینو بدونه. این کار به شدت توی محبوب شدن ما توی چشم بچه و به دنبالش پذیرش حرفمون توسط بچه اثر داره. عزت نفس و اعتماد به نفس اش رو بالا میبره و کلی اثرات خوب دیک با همین یک کار ایجاد میشه تنهاتویی که لایق عشق پیغمبری: سلام بر همگی من بااینکه هنوز دخترام به سن‌نوجوانی نرسیدن ولی تو ارتباط با نوجوونا خوبم...و راحت درکشون میکنم و میتونم باهاشون ارتباط بگیرم یه جاهایی به بزرگتراشون نمیتونن منظورشونو بفهمونن ،من واسطه میشم...یه جاهایی معنای سکوتشون رو میفهم و سعی میکنم باهاشون ارتباط برقرار کنم...دوران نوجوانی خودم اینکه با خالم خیلی خیلی رفیق بودم خوب بود...مامانم واقعا برام مثل یه دوست بود سری ترین مسائلم رو باهاش درمیون میزاشتم و اینکه سرم شلوغ بود رفتن به کلاس های مهدویت و ...کتابخانه مکتب نرجس و مطالعه ی انواع کتابها خصوصا کتب شهدا....اینکه گوشی نداشتم خیلی خوب بود...میدونم اگه اون موقع گوشی میداشتم الکی اون دورانمو از دست میدادم...فقط یه چیزی که روم نمیشه بگم ولی همیشه میگم😆حتی هنوزم مامانمو سرزنش میکنم اینکه چرا زودتر عروسم نکردی🙈😂😂😂😂😂مثلا همون ۱۴ سالگی 🤪چرا مثلا کسی زنگ میزد میگفتی هنوز زوده🤓 من😤اینجوری میشدم تو درونم😅😅😅😅😅 و یه چیز دیگه اینکه من اون زمان چادرمو به کمرم میبستم و والیبال و گرگ بازی و یه قل دوقل با پسرای فامیل بازی میکردیم مثلا تا اول دوم راهنمایی شایدم کمتر یادم نیس...ولی همین خوب بود یجورایی حس اعتماد به نفس رو تو مقابل با نامحرم تو جامعه میبرد بالا ...اما الان نوجونای دوربرمو که میبینم با پسر فامیل میترسن روبرو شن 😂😂😂🤦‍♀ سمانه آتیه دوست: مثلا من هروقت بچه های آبجیم که نوجوون هستن رو میبینم سعی میکنم در حد 15 دقیقه هر چقد که میتونم باهاشون وقت بگذرونم. مثلا دوس دارن حرف بزنن میریم یک گوشه دوتایی حرف می‌زنیم دوس دارن کافی شاپ بریم گاهی با اونی که دوس داره میرم کافی شاپ سعی میکنم هر چند وقت یک بار بهشون زنگ بزنم و جدا جدا با هرکدوم خوش و بش کنم حتی در حد 1 دقیقه این کار باعث میشه نوجوون حرفمون رو بیشتر بپذیره و این احترام متقابل میشه اگر رفتار ما ثبات داشته باشه. دوره انارام (مهارت زندگی. دوره تربیتی 3 تا 10 سال) استاد روستایی و دوره مهارت زندگی نوجوان استاد صادقی این دوتا دوره هم برای یادگیری بیشتر تو حوزه نوجوان هست. اگر کسی خواست بگه پی وی براش آدرس دوره رو بفرستم. یاعلی 😘😘🌹✋✋ مریم برزویی: اصطلاحا میگن نوجوان مشغول بازیابی و ارزیابی هست. و نباید بگیم این که دیگه خرس گنده شده توجه میخواد چیکار 🤪 مخصوصا مامانایی که یه کوچولوی چند ماهه دارن و یه نوجوان باید بدون که وقت اختصاصی با نوجوان شان لازمه و همه حواس نباید متوجه اون بچه کوچولو بشه و بگیم این بزرگه دیگه توجه میخواد چیکار نیاز داره به خلوت های دو نفره با مادرش یا پدرش به اوقاتی که مرکز توجه باشه یه بیرون رفتن یه دو تایی نشستن چایی خوردن فارغ از حضور اون بچه کوچولوی خونه سمانه آتیه دوست: وقت اختصاصی معجزه میکنه. برای همه چیز حتی برای همسر خدا هم برای ما توی سال وقت ویژه میذاره. مثلا ماه رمضان، شب های احیا. شاید بی ربط به نظر بیاد ولی وقتی من برای دختر دو ساله ام وقت اختصاصی میذارم کاملا متوجه میشم که حتی روی خوراک
اش اثر داره و بهتر غذا میخوره، بهتر می‌خوابه. تازه این دم دست ترین مثالی هست که میزنم مریم برزویی: یه بنده خدا از دوستانم می گفت وقتی ظاهرا دارم با همون بچه دو سه ساله ام بازی می کنم ولی فکرم تو ظرفای آشپزخونه هست می فهمم که اون بچه می فهمه من فقط یه حضور ظاهری دارم پیشش و انگار اون وقتی که گذاشتم بی فایده بوده. این که باید با روح و جسم کامل اون وقت رو بذاریم خیلی مهمه نه جسممون باشه و روح مون نه! سمانه آتیه دوست: آفرین آفرین باید با نیت باشه حتی. کاملا در اختیار باشیم حتی همون 15 دقیقه یا... رو. راستش عزیز دل من هم درس پس میدم وگرنه چیزی از خودم بلد نیستم.☺️ یک صوتی هست مربوط به وقت ویژه. الان میذارم تو گروه شاید به درد دوستان هم بخوره. تنهاتویی که لایق عشق پیغمبری: و اما ادامه‌... یه چیز خیلی خیلی خیلی مهتر تو دوران نوجوونی ارتباط قوی و دوستانه با پدر خانواده اس که متاسفانه من بااینکه رابطه ام با بابام خیلی خوبه اما هیچ وقت مثل دوست نبودیم و این برای یه دختر مخصوصا تو اون سن خیلی مهمه...خیلی وقت ها میشد دلم یه کوه غم بود دلم میخواست بابام بیاد بزنه پشتم بگه چته...چرا تو خودتی؟ اما نشد دیگه.... من از همتون میخوام اگه نوجوان دختر دارین به همسراتون بگید و راهنمایی شون کنید چطور با دختراشون ارتباط بگیرند ارتباط با پدر خیلی تو این سن مهمه اونم ارتباط دوستانه سمانه آتیه دوست: متاسفانه هرچی گشتم صوت رایگانش رو پیدا نکردم😔 اگر خواستین تو شخصی بهم پیام بدین چند تا صوت دیگه و آدرس کانال رو براتون بفرستم. فیضی: سلام توی کتابهای روانشناسی سن نوجوانی رو میگن سن بحران هویت یعنی توی نوجوانی هست که مسیرش رو انتخاب میکنه اینجا هست که اطرافیان اعم از خانواده,مدرسه, دوستان خیلی موثر هستند در انتخاب راه وتشکیل هویت نوجوان یاس کبود *: سلام من یه نوجوان تو خونه دارم وحس میکنم باامدن یه فسقلی داره ازم فاصله میگیره گاهی کاراش خیلی بزرگونه است و گاهی درحد بچه شش ساله وهمش با برادر کلاس اولیش درگیر؛گاهی کلیپ ها و فیلم های میبینه که بد نیست ولی بنظرم تلف کردن عمر وهیچ سودی نداره نمیدونم چطوری این روند فیلم دیدنشو وارتباط بابعضی از دوستانشو به سمت دیگه ای سوق بدم که گارد نگیره ولج بازی نکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمان: یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ موضوع: بین ما و همسایگان چه می گذرد؟ ✅ ارتباط شما با همسایه هاتون به چه شکلی هست؟چه شیوه ای پیش گرفتین که در این زمینه دچار افراط و تفریط نشید؟ ✅ از حقوق همسایه چقدر آگاهی دارید و اون رو رعایت میکنید؟ ✅ در شرایط زندگی شهری و روابط سرد انسان‌ها،چطور تنور روابط با همسایه ها رو گرم می‌کنید؟ ✅ چه رفتارهایی از همسایه ها شما رو آزار میده و چطور اونها رو مدیریت می کنید؟ ✅ تجارب مثبت و منفی خودتون رو تو این مورد با ما به اشتراک بگذارید. دوستان عزیز، چنانچه برای بحث گروهی پیشنهاد ِموضوع دارین با آیدی زیر در میون بگذارین.👇 https://eitaa.com/Horeza909498 ضمنا مطالب گفتگوی مادرانه در این کانال آرشیو میشوند: آرشیو گفتگوهای مادرانه https://eitaa.com/goftogu
سلام به همه عزیزان و فاطمه خانوم عباسی که سوال هاس سخت میذاره برای گفتگو🤭 من در حد سلام با همسایه ها ارتباط دارم، دوست دارم رفت و آمد کنم ولی حقیقت اینه که میترسم از حرف آوردن و بردن خاله زنکی که دیده و شنیده میشه دور و برم فلانی خونش همیشه بهم ریختس اونو میگی یه روز نشد برم ناهار درست کرده باشه بیچاره شوهرش 😏از همین صحبتا خوشم نمیاد و ترس دارم از ارتباط 😥
سلام بر محبوبه عزیز کجا سخته بابا؟؟ خب به نظرت تنها راه حذف ارتباط هست؟؟ چه طوری میشه بدون حذف، این آسیب‌ها رو مدیریت کرد؟🤔🤔
سلام من خیلی تو بحث های گروه شرکت نمیکنم 🙈 ولی اگه تو بحث امروز شرکت نمی‌کردم ظلم در حق همسایه هامون میشد جونم براتون بگه ما تو ساختمونمون روابط خیلی گرم و صمیمیه طوریه که اگه یه روز از حال همدیگه خبر نداشته باشیم قوریه داروگیاهی مون روشنه 😄چون معنیش اینه که طرف حال نداره . ما تو سال چند روز ملی هم داریم مثلاً اوایل آبان بساط شوری و ترشیمون پهنه ، ماه رمضون بساط نذری و ماه محرم هم بساط روضه و ...😊خلاصه این که تو هر کاری با همدیگه همکاری داریم و بهتر از دوستان نباشن همسایه های خوبی خدا روزیمون کرده ( الحمدلله ) و اینم بگم که مسلما زندگی آپارتمان نشینی مشکلات خودش رو داره ولی اینقدر در مواقع سختی به درد هم میخوریم که خیلی راحت میشه چشم رو اون مشکلات ببندیم
به به زن داداش عزیز😍😍 اول اینکه شما اشتباه میکنی تو بحث های گروه شرکت نمیکنی😡😡😡 دوم اتفاقا با خودم گفتم سمیه امروز باید بیاد از رموز موفقیت ش در همسایه داری برامون بگه
عزیززززم رموز موفقیت ندارم خدا همسایه های خوبی جلو راهم قرار داده ☺️