eitaa logo
آرشیو گفتگوهای مادرانه
37 دنبال‌کننده
255 عکس
42 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ه به تصویر کشیده انگار... بچه عصای دست پدر و مادر می‌شود! بچه نمک زندگی است! زندگی پدر و مادر را شیرین می‌کند و روابط و پیوندهای خانوادگی را قوی‌تر می‌کند! همه‌ی این گزاره‌ها درست هستن ولی هیچ کدوم هدف فرزندآوری نمی‌تونه باشه.. 🤲 حضرت زکریا (علیه‌السلام) از خداوند در خواست "ولی" می‌کنه... یعنی کسی که دغدغه‌ی توحید داره و خودش در میدان هست و همه جانبه برای تحقق توحید در عالم جهاد می‌کنه، حالا برای آینده‌ی این جریان، کسی را می‌خواد که این مسیر را ادامه بده... کسی که دنبال کننده‌ی راه اعتقادی خودش باشه و پرچم توحید و خداپرستی را در سرتاسر عالم برافراشته کنه... ما بچه را با تمام سختی‌هایش به دنیا می‌آوریم، با جان و دل مراقبش هستیم و بزرگش می‌کنیم با این هدف... با این غایت و افق نگاه... برای اینکه روزی بگیم من یک امام خمینی(ره) بزرگ کردم، تا اعتقادات توحیدی را در سرتاسر عالم گسترش دهد... خدایا به ما ولی صالح عنایت کن و توانایی پرورشش رو به ما بده... افق دید ما رو اصلاح کن تا بتونیم آن چه که حق است رو ازت بخوایم و قدمون کوتاه نمونه.... اللهم الرزقنا چون روح الله موسوی الخمینی که بتونه به پا دارنده ی کلمه ی تو روی زمین باشه🤲 قاب های ذهن ما همان عکس های سر هر سفره بود. سفره عید، سفره ی دعا، سفره ی غدیر ، سفره ی روز اول رمضان، سفره جشن انقلاب و..... امام از بچگی به لطف مادر، هم سفره ی ما بود... اولین هر مناسب مان لبخند های امام روح الله سر هر سفره بود❤️ خوشمزه، شیرین، دوست داشتنی مثل همه ی خوراکی های ان سفره ها، برایمان در عالم بچگی🌱🌱🌱 تا رسیدیم به نوجوانی و اولین ارتباط جدی با امام... وقت شد میام میگم ادامه رو.. حکمت سبز: احسنت✅✅ واقعا درستش همینه یه سال از طرف مدرسه ی همسرم قرار شد ۱۴خرداد بریم حرم امام برای سخنرانی حضرت آقا و زیارت حضرت امام یه دختر شش ماهه و یه دختر دو ساله داشتم😊خوشحال و امیدوار راهی تهران شدیم بخاطر زیادی جمعیت اتوبوس ها خیلی خیلی دور از حرم ایستاد و جمعیت همچون سیلی مشتاقانه به سمت حرم روانه شدند،وقتی رسیدیم درها بسته شده بود و ما در حیاط سایه ای پیدا کردیم و نشستیم دخترم بازی میکرد و من حسرت میکشیدم نه امکان زیارت حرم بود نه توفیق دیدار نور حضرت سیدعلی ونه حتی شنیدن فرموده هاشون... مراسم که تمام شد دست از پا دراز تر به سمت اتوبوس ها برگشتم همسرم رو هم پیدا نکردم گوشی م خاموش شده بود باید تا اتوبوس ها تنها میرفتم با دو طفل که یکی پای راه رفتن نداشت و دیگری پاهای کوچکش از پیاده روی خسته شده بود هر دو رو بغل کرده بودم پاهام تاول زده بود کمرم درد گرفته بود احساس شکست از عدم وصال هم جانم را به آتش کشیده بود خسته و عصبانی به زمین و زمان بد و بیراه میگفتم کلافه بودم چشمم روی تصویر بزرگی از چهره ی امام روح الله ثابت شد؛ لبخند روی لب، با من سخن میگفت یهو یه چیزی توی وجودم فرو ریخت... اشکم جاری شد همه ی عصبانیتم فروکش کرد احساس بی ثمر بودن سفرم تبدیل شد به عشقی وصف ناپذیر... سر خم می سلامت شکند اگر سبویی 😭😭😭 فاطمه عباسی: با سلام من بر خلاف دوستانی که تا الان درباره آشنایی شون با امام صحبت داشتند هیچ کس درباره امام با من صحبت نمیکرد نه اینکه قبول نداشته باشن... محیط اطراف من خودشون رو درگیر امام و انقلاب نکرده بودن فقط دیدن عکس امام بود و جمله معروف: امید من به شما دبستانی هاست همیشه یه ترسی مانع میشد تا به سراغ آشنایی با امام برم ترس از نفهمیدن امام... تا اینکه یه شعر شنیدم که گفتند شاعرش امام بوده با خودم گفتم مگه میشه یه همچین آدمی شاعر باشه؟ رفتم و دیوان امام رو خریدم هرچند باز هم خیلی متوجه نشدم ولی ترسم ریخت😊 بعدش چند تا کتاب خوندم که دیدم وای خدای من چقدر دلنشین صحبت کردند خلاصه سرتون رو درد نیارم هنوز خیلی راه در پیش دارم ولی خوشحالم که به امام نزدیکتر شدم و امیدوارم خود امام دستم رو بگیرن و کمکم کنن به نظر من نسل بچهای امروزی هم خیلی مظلوم واقع شدند چون از آشنایی با اینچنین بزرگوارانی محروم هستند😔 واین یه مسئولیت بزرگ روی دوش امثال من میذاره... اولین قابی که در کودکی از امام در ذهنم حک شده را به خاطر نمی آورم. چون گویا من با یاد و عشق امام متولد شده بودم. که تا همیشه به خاطر این عشق، مرهون پدر و مادر عزیزم هستم. یادم هست هر وقت تصویر دیدار کودکان را با امام در تلویزیون نشان میداد من و برادرم به پدر میچسبیدیم که پس کی ما را میبری دیدن امام ؟ و پدرم میگفت به زودی 😭😭😭 و چقدر قند تو دل کوچیکمون آب میشد از تصور اینکه امام را از نزدیک ببینیم و دست مهربانش را بر سرمان بکشد. زمزمه لحظات خوش کودکی مان این شعر بود..‌.. انار دونه دونه❤️ خمینی مهربونه❤️ میخوام برم به پیشش❤️ دست بکشم به ریشش❤️😭😭😭 اما این رویا و آرزو نقشی شد بر آب😭 آبی که از گری
ه های بی امان پدر و مادر و همه زمین و زمان در سحرگاه ۱۴ خرداد سال ۶۸ جاری شد. همیشه خاطرات گنگی از مراسم تشییع امام در خاطرم بود . اشک و غم و منی که در کمال ناباوری و بهت از دست دادن عشقم، در پشت یک وانت نظاره گر خیل مردم عاشق بودم که بر سر و سینه میزدند. امروز از مادرم جزئیاتش را پرسیدم . گفتند به محض اطلاع از خبر، ما که ساکن مشهد بودیم به سبزوار آمدیم و از آنجا به همراه تعدادی از آشنایان با اتوبوس راهی تهران شدیم و از آنجا سوار وانت فامیل تهرانی، عازم مراسم تشییع. .... عاشقش بودم همیشه از وقتی که نمیدانم کی بود. آنقدر عاشقش بودم که هر جا عکسش را می دیدم میخکوب میشدم‌. به لطف پدرم و کتابخانه اش خیلی زود با کتابهای امام آشنا شدم. از ابتدایی کلاس خط میرفتم . از خط زیبا لذت میبردم و تورق دیوان امام با خط زیبایش یکی دیگر از لذت هایم بود. و چقدر به موقع کتاب چهل حدیث امام با جلد ساده سورمه ای رنگش از کتابخانه پدرم صدایم کرد. سالهای اول دانشجویی ام بود. اصلا به خاطر ندارم چطور جذبش شدم و آن کتاب به ظاهر ثقیل را با ولع شروع کردم به خواندن و باز هم نمیدانم در آن سن و ایام چقدر از آن کتاب شگفت انگیز را فهمیدم ولی میدانم هر چه بود اثرات مثبتش بر وجودم و شخصیتم انکارناپذیر است. یادم می آید با عجب اولین بار در این کتاب آشنا شدم ..... وقتی معلم شدم و در فرصت های گوناگون و به بهانه های مختلف میخواستم از عشقم برای بچه ها بگویم بارها و بارها متعجب و متاسف میشدم که چرا بچه های این نسل با این عشق زیبای من آشنا نیستند؟ چرا محرومند؟ و بعد که بررسی میکردم می دیدم گویا دستی عامدانه جلوه های ناب و زیبای ولایت و امامت را از جلو دید این بچه ها جمع کرده است. مگر میشود این همه زیبایی و لطف و پاکی و اقتدار و ...... هر آنچه یک معشوق باید داشته باشد را به یک نوجوان نشان بدهی و عاشق نشود؟؟؟؟؟؟؟ از کتاب های درسی، از تلویزیون ، از فیلم ها و...‌‌ امام من، عشق زیبای من در دسترس بچه ها نبود .....‌. تنها راه ارتباطی عکس اول کتاب درسی بود و از همان شروع میکردم برای اتصال بچه ها .....‌‌.‌. و روی دیگر سکه 🌺🌺🌺 از رویایی که ظاهرا نقش بر آب شد برایتان گفتم اما از جوشش دوباره عشق نگفتم و رویایی که این بار به واقعیت پیوست . یکی از حسرتهای همیشگی کودکی و نوجوانیم همان میسر نشدن دیدار یار بود اما در امتداد عشق زیبای اولم ، عشق دومم ظهور کرد. نمیدانم از کی، ولی قطعا قاب عکسش که کنار قاب عکس عشق اولم روی دیوار خانه نقش بست، فهمیدم که خیلی به هم نزدیکند و هر چه گذشت دیدم که چقدر دوستش دارم❤️ خاطره ای از ایام جام جهانی ۹۸ که شاید لبخند بر لبانتان بیاورد، نشان آن عشق است. در آن ایام دوران راهنمایی را سپری میکردم و در سنی که بودیم بچه ها هر کدام به سمت یک شخصیت معروف و با توجه به جو آن دوره فوتبالیست تمایل داشتند. کلاسور هم فکر کنم جزو ابزار با کلاس بودن محسوب میشد.خلاصه بچه ها هر کدام عکس یکی از فوتبالیستهای مورد علاقه شان را بر صفحه اول یا جلد کلاسورشان چسبانده بودند و باهم بر سر بهتر و خوش تیپ تر بودن او کل می انداختند . یکی از بچه ها متوجه من شد و گفت تو عکس کی را چسباندی؟ من گفتم نمیخواهم بگویم‌. گفت هیچی نچسبوندی. گفتم چرا و از همه شون هم بهتره😁 گفت حتما علی دایی 😬 گفتم نخیر و در انتهای کش مکش کلاسور یا شاید دفترم را باز کردم و چشمان هم کلاسی ام بعد از دیدن چهره منور سید علی به جای بازیکن فوتبال، گرد شد و دست از سرم برداشت😂😂😂 اما رویایی که چند باره به واقعیت پیوست دیدار گل روی نایب امام زمان و خمینی زمانم از نزدیک و نفس کشیدن در هوایی که نفس می کشید در ایام پر برکت دانشجویی ام بود❤️❤️❤️❤️❤️ حکمت سبز: احسنت به همچین معلم هایی😊 S.nasehnejad آب حیات،یا اباعبدالله...کشتی نجات،یا اباعبدالله: دوستان عزیزم اگه کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی ره را مطالعه نکردید ..من حقیر ب شدت پیشنهاد می کنم براش وقت بزارید البته متن کتاب ب گفته ی استاد رائفی پور کمی سنگین هست و ایشون طی ۵۷ جلسه این کتاب رو سخنرانی کردند...بسیار سخنرانی های مفید و اخلاقی و راهگشایی هست... S.ghoreyshi: خیلی دلنشین بود .خوش به حال فرزندانی که در دامن چنین مادرانی تربیت میشن ان شاالله ❤️❤️👏👏 زهرا: 💠هر چه که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند💠 با پسرم پایِ تلویزیون نشسته بودیم. تلویزیون یه کلیپ از امام خمینی (ره) پخش می‌کرد. یه قسمت از کلیپ مردم شعار می‌دادن: ✊«ما همه سرباز توایم خمینی! گوش به فرمان توایم خمینی!»✊ محمدحسین با یک ذوقی، محو شعار دادن مردم شده بود. بلافاصله بعد از شعار مردم، امام خمینی (ره) گفت: « ما همه سرباز خدا هستیم. نه تو سرباز منی، نه من سرباز توام.» محمدحسین چند ثانیه با تحیّر سکوت کرد و بعد گفت: «چقدر قشنگ حرف می‌زنه!!!!»😃😃😃 هنوز منم میخواستم بگ
م: « ما همه سرباز توایم خمینی!....» که امام گفت: «نه تو سرباز منی، نه من سرباز توام.» فاطمه عباسی: با صحبتهای یکی از دوستان انگیزه گرفته بودم که امام رو بیشتر بشناسم تو یه گروه صحیفه خوانی عضو شدم و هر پنج شنبه پای سخنرانی های خانم فاضل ، وصیتنامه امام رو میخوندم نه یک امامی که ۳۳ سال پیش از دنیا رفته امامی که زنده تر از همه هست خط به خط وصیتنامه منو عاشق و عاشق تر کرد و حالا امام رو با معرفت تر دوست داشتم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمان: یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ موضوع: تابستان خود را چگونه می‌گذرانید؟ تابستان از راه رسید و بازار داغ کلاس های تابستانی، تفریح، استراحت ، مسافرت .... ✅ شما تابستون امسال، برنامه خاصی برای خانواده تون در نظر دارید؟ ✅ برای اوقات فراغت فرزندانتون چه تصمیمی گرفتین؟ برای شخص خودتون چطور؟ ✅ به نظر شما تفریح و مسافرت همیشه امکانات و هزینه های خاصی میخواد؟ یا میشه بدون وسیله و هزینه آنچنانی هم بساط شادی و تفریح و لذت خانواده رو فراهم کرد؟ دوستان عزیز، چنانچه برای بحث گروهی پیشنهاد ِموضوع دارین با آیدی زیر در میون بگذارین.👇 https://eitaa.com/Horeza909498 ضمنا مطالب گفتگوی مادرانه در این کانال آرشیو میشوند: آرشیو گفتگوهای مادرانه https://eitaa.com/goftogu
زهرا: مدرسه‌ی مادران «خیرالنساء» برگزار می‌کند:👇 ✂️کارگاه دوخت «لباس توخونه‌ای» 📌آموزش صفر تا صد لباس تریکوی توخونه‌ای برای تمام سنین (نوزادی، خردسال، زنانه، مردانه) 👕👚👖 📌 لباسهایی که در این کارگاه آموزش داده می‌شود: 1⃣ زیردکمه نوزادی با نواردوزی لبه‌ها 2⃣ بلوز شلوار با کشباف دوزی 3⃣ لباس سرشانه دکمه 4⃣ یکی دو مدل جیب 📌نیاز نیست شرکت کنندگان خیاط باشند، ولی حتماً کار با چرخ خیاطی را بلد باشند. 📌 در این کارگاه، کار بدون الگوکشی انجام می‌شود و تمام قِلِق‌های دوختی آموزش داده می‌شود‌. 📌 هزینه کارگاه : ۱۰۰ تومان 📌تعداد افراد شرکت کننده در هر کارگاه: نهایتا ده نفر 📌 به جهت محدودیت زمان و مکان و حفظ نظم و‌ تمرکز و کیفیت آموزش، از همراه آوردن فرزندان بالای پنج ماه که قادر به چهاردست‌و‌پا رفتن هستند، خودداری بفرمایید. ⏰ زمان: ۶ و ۸ تیر ماه ساعت ۱۷:۳۰ 📌 مکان برگزاری کارگاه: خیابان سینما 📌 جهت ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید: @zmeraji1 آن کس که تو را شناخت جان را چه کند...: سلام. اینجانب کلاس بالا رو شرکت میکنم👆 البته با اجازه دخترم😇 مریم قلی: ماکه ماشين نداریم بخوایم مسافرت بریم اماوقتی هم بااعضای دیگرخانواده میریم یه وعده غذا درست میکنیم براوعده بعدهم نان سبوسدارومواد غذایی میبریم.فقط پول بنزینه. S.nasehnejad آب حیات،یا اباعبدالله...کشتی نجات،یا اباعبدالله: سلام ..من برای دخترم پیگیر کلاس قرآن هستم نمی‌دونم دقیقا کجا برم ؟ دارالقرآن آیا؟؟! در مورد دختران ماهتاب هم شنیدم ولی چیزی نمی‌دونم کانون چی؟؟ در مورد اینا می دونید دوستای مهربون جانم🥰💚💛🧡 خودم هم ک مطالعه در هر زمان پیدا گشته👻 و شرکت کردم تو کلاسی ک دیروز در مورد امام خمینی ره بود و منتظرم خبر برسه از روند کارش.. و البته مادرانه خوبم و گروه خوشگلم ک منتظرم با هم ب جاهای خوب خوب برسیم به کمک خدای مهربونم🌸💚 زینب: بله که داریم برای پسرم چون کوجیکه اموزش اینا که تعطیله میمونه بازی و تفریح برای بازی هاش چند تا بازی خوشگل مناسب سنش پیدا کردم و تو دفتر نوشتم انشاالله هر روز یکیشو بازی کنیم برای تفریحم انشاالله قراره جاهای دیدنی شهر و اطرافشو تو نت پیدا کنم و هر هفته یه جایی بریم تو طول هفته هم انشاالله پیاده روی مادر پسری برقراره . امکانات خاص یعنی چی خب؟😕 والا ما با یه کوله پشتی که توش ظرف و ظروف و غذامونو گذاشتیم رفتیم پارک و کلی کیفشو بردیم... سفرم که بریم از غذای بیرون خبری نیست به هزار و یک دلیل بازارم تعطیله اونم به هزار دلیل در نتیجه خرجمون به شدت میاد پایین . برای خودمم که برنامه دارم فراوان مهم ترینش انشاالله تشکیل مادرانه محلاته تو شهرکمون مریم برزویی: بله بله به نظر من تفریح و مسافرت هم امکانات هم هزینه خاص می خواد😌🍒 Zahra zovghi: سلام من اگر خدا بخواهد میخام کلاس تجوید شرکت کنم، و اگر موقعیتش باشه کلاس خیاطی در ماهتاب رو شرکت کنم☺️ بچمم ک کوچیکه نیاز به کلاس نداره، خودم باهاش تو خونه بازی می‌کنم یا پارک نزدیک خونمون میبرم مسافرت هم که میریم نه غذای بیرون میگیریم(در حد یه وعده البته رستوران میریم) و از خونه مواد غذایی میبریم و نه هزینه های خاص انجام میدیم، تا بتونیم بیشتر جایی بریم😊بیشتر هم جاهای نزدیک با دوستان میریم ک خیلییی هم خوش میگذره بهمون☺️ مریم قلی: این طرز فکرت متفاوته یه کم توضیح بده سمیه: سلام به همگی ، ما برا تابستون بچه ها که انشاءالله نفری دوتا کلاس قراره برن که قطعا یه دونش آموزشه شناس .میمونه پسر کوچیکه که خوب سن آموزش نداره و قراره همیشه با خودم و پدرش باشه و از اونجایی که بیشتر بابابیه بعد از ظهر هر جا باباش می‌ره همراه ایشونه . من بیشتر دوست دارم که بچه ها تو طبیعت تخلیه انرژی داشته باشن برا همین تصمیم گرفتیم بیشتر طبیعت گردی داشته باشیم انشاءالله . و به نظر من مسافرت یه هزینه ی جدا میخواد البته نه زیاد چون اگه قرار باشه خودمون غذا بپزیم ولی بازم هزینه بنزین یا ورودیه اماکن تفریحی و... باید باشه😊 پریسا مزینانی: ننه جون ماهم داریم مثلا امروز کلاس تابستونی داشتم ک نتونستم از صب انلاین بشم☺️☺️ فاطمه عباسی: چه نوع خاصی منظورته؟ یا زینب: سلام دوستان ظهر بخیر وشادی خوشبحال شماسبزواری ها که این کلاس های خوب دارید ودورهمدی دارید وهمیشه باید غبطه شماروبخوریم چون ماکه این شرایط نداریم 😭 شما هاکه دارید بهترین استفاده را بکنید به جای ماهم لذت ببرید 😄 فاطمه عباسی: پسرا انشالله قراره برن کلاس فوتسال و شنایی که محل کار پدرشون گذاشته و صبح هاس واسه بعدازظهر هم کلاسهای جذاب و رشددهنده جهادآباد انشاالله با مسئولین جوان و دلسوز و انقلابی و دغدغه مند خودم خیلی به خیاطی علاقه دارم ۳ بارم کلاس رفتم🙈🙈 ولی نمیدونم چرا استعدادشو ندارم😔😔 فعلا چند ت
ا پارچه گرفتم با کمک خواهر جان😘 واسه دخترم لباس بدوزم و شرکت تو کلاسا و دوره های مدرسه خیرالنسا در طول تابستون و دوره حامیم انشالله مسافرتم زیاد نمیتونم برم فقط دلم لک زده واسه اون مشهدی که شوهرم قولش رو واسه نیمه تیر داده و هر روز ثانیه شماری میکنم براش😍😍😍 چرا؟؟ کدوم شهرین؟؟اونجا کلاس های هنری و آموزشی نمی‌تونید برید؟؟ یا زینب: حکم آباد کلاس هنری برای خانوما فکر کنم نداره فقط برای بچه ها کلاس قران داره که در نظر دارم بفرستم ولی خیلی دوست داشتم پسرم کلاس والیبال بفرستم که کلاس آموزش والیبال نداره😞 فیضی: سلام به نظر من باید هم از لحاظ جسمی وهم فکری وهم روحی بچه ها رو دریابد 🌸جسمی که لازم هست یک کلاس ورزشی برن تا انرژی هاشون تخلیه بشه و چه بهتر هست که در راستای استعدادشان کلاس انتخاب بشه 🌸فکری هم نیاز داره کلاس آموزشی بره که اون هم با توجه به علاقه دانش آموز فرستاده بشه یا اینکه از جایی کتاب بگیریم مطالعه کنند من به شخصه از کتابخونه امانت میگیرم تا بخونن (با توجه به اینکه در دین سفارش شده که وظیفه والدین هست که قرآن رو به فرزندان آموزش بدهند حداقل یکسال کودک رو به کلاس قرآن بفرستید) 🌸از نظر روحی هم که بازی بهترین مورده واگر شرایط خانواده خوبه مسافرت هم عالیه حکمت سبز: سلام بنظر منم برنامه ریزی برای تابستان یه هزینه های حداقلی داره من تو کتابخونه نزدیک خونه مون عضو شدم یه هفته س دارم میرم خیلی عالیه برای دخترامم خودم تو خونه نقاشی و کاردستی باهاشون کار میکنم و البته مرور درس های سال گذشته شونم معلم هاشون تو برنامه دارن از طریق شاد هفته ای یک روز اگر توفیق داشته باشیم هفته ای یکبار هم حرم یا جمکران میریم ما که راه دوریم فقط اومدنمون به سبزوار ۸۰۰هزار تومن هزینه داره با اتوبوس تازه به همین جهت تصمیم دارم اگر اومدیم یه ماه بمونیم که ارزششو داشته باشه 😂😂😂 نعم الامیر دست مرازودتربگیر💔❤: برای مورداول ودوم حرفی ندارم فعلا امامورد سوم قطعا مسافرت وسیله میخواد وماچون هنوزنداریم کلا کم سفریم امااین موردهم که باکسی همراه بشیم رو اصلااانمیپسندم چون طی تجربیاتی که داشتم وقتی با بقیه رفتیم من توی اون مکان به شدددت حال جسمیم به هم ریخت (پ)وداشتم به معنای واقعی جون میدادم امابخاطراینکه سفر بقیه خرتب نشه هیییچی نگفتم و نمیدونید چه فشاااری برمن اومد که هنوز که هنوزه اسم روستا میاد دلم میخواد فرارکنم 😔 پس قطعا بنظرمن وسیله شخصی لازمه وواجبه اما هزینه ها رو به راحتی میشه کم کردبنظرم 😌 البته این که برای شادبودن وتفریح کردن اسباب خاصی لازم نیست و بقول بهاره این صوبتا😜 روقبول دارم امااینکه بدون درنظرگرفتن شرایط بزنی به دل کوه و نظاره گر طلوع خورشیدباشی و این شاعرانه بازی هاکه به شدت هم میپسندم بنظرم واقعاباید یکسری جوانب درنظرگرفته بشه وگرنه کلا ازهمه چی زده میشی وخاطرات بدبرای خودت میسازی من که تجربه کردم دیگه زیربارنمیرم 😌😬 Shakerian: سلام به همه ی دوستان. برای پسر بزرگم که مدرسه شون کلاس تابستانی، هم اموزشی و هم تفریحی_ اردویی گذاشته بعضی روزا هم میره کارگاه تولیدی پدرش اونجا کمکارش هست و حقوق هم میگیره😊 خودمون هم فعلا تا من سرپاشم مسافرت نمیریم ولی من برای سفر تابستونی فقط امیدم به اخر شهریوره.... اونم اربعین امام حسین😍😍😍 خدایا یعنی آقا میطلبه🤲✨✨✨ فاطمه جلمبادانی: سلام.مام یک کمَ کی داریم. برا پسرم که چون سه سال و نیم داره.قائل ب آموزش مستقیم نیستم.فعلا بازی...یکم هم با پدرش مغازه و دیدن حال و هوای مغازه و خرید و فروش. برای خودم هم انشالله به یاری امام رضا جانم انشالله... مطالعه چند تا کتاب هست در دستور کاره. پیگیری کلاس های فهم قرآن دبستان مدرسه قرآن آقای اخوت . و یکی دو تا کار عملیاتی در حوزه نوجوان. یک کوچولو موچولو خیاطی ابتدایی.ولی چشمم آب نمیخوره.که یاد بگیرم🤪 و برای رفع یک مشکل جسمانی باشگاه ورزشی.البتع از اواسط تیر یا اوایل مرداد. مسافرت هم که خییلیییی دوست دارم.ولی شرایطش نیست فعلا...😊 دعا کنید مام لااقل یه سفر بریم دقیدیم😢😅 S.nasehnejad آب حیات،یا اباعبدالله...کشتی نجات،یا اباعبدالله: به به خیلی عالی دوست خوبم میشه کتابهای پیشنهادیتون رو بفرمایید من هم مطالعه کنم❤️😘 زهرا: پسر من از شش هفت سالگی میرفت من برای تابستون یکسری کارها و برنامه‌های تشکیلاتی دارم که باید نظارت و پیگیری کنم همین برنامه‌های پشت صحنه و روی صحنه مادرانه منظورمه کلاسهای مدرسه مادران از جمله خیاطی، گلدوزی، دوره‌های رشد، رسانه، کارگاه واحد کودک، واحد نوجوان مادرانه، واحد مطالعات، واحد مکاتبات، واحد تبیین، واحد همدلی، جوانه‌های مادرانه، روضه‌های مقاومت و و و🤪🤯 برای خودم یکسری مطالعات در نظر گرفتم که ان‌شاءالله انجام بدم مطالعه دوباره طرح کلی اندیشه اسلامی گوش دادن به سخنرانی‌های تربیت بر مدار انقلاب
تدبر شخصی در قرآن شرکت در دوره حامیم گوش دادن صوتهای دوره راه‌نما و صوتهای جهاد تبیین استاد پناهیان و.... و همچنین یکسری ایده‌های هنری و تزئیناتی برای خونه‌ام و خوب کردن حالم با خیاطی و کارهای هنری عاشق خیاطی و گارهای هنری‌ام کللللی ایده و کار در این زمینه دارم که امیدوارم تابستون بتونم انجامشون بدم و برخی برنامه‌ها برای بچه هام که باید پیگیری کنم سفر هم نباید حتما شمال و کیش و قشم باشه دوست دارم در سکوت و آرامش به زادگاهم برم و خلوت کنم و مطالعه کنم واای خیلی لدت بخشه و دوست دارم به شهر همسرم برم و بچه‌هام توی طبیعت باشن و کیف کنند و گوسفند ببینند و آب بازی کنند و ..... پسرم کلی برنامه داره برای تابستونش برنامه های دخترم سبک تره چون سنش کمتره و اینکه کم‌کم خودمونو آماده کنیم برای ورود به محرم اباعبدالله😭😭😭😭 نعم الامیر دست مرازودتربگیر💔❤: ❤️منظورم این بودکه باید یکسری جوانب رو حتما برای سفر بلخره درنظرداشت حتما وروی اینکه بریم ساده خوش باشیم واینا اینطور نمیشه😐 زهرا: خب مدیریت و تدبیر و برنامه‌ریزی قبل از سفر و حین سفر حتما حتما لازمه از امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر(ع) حدیثی است که فرمودند: تلاش کنید که وقت خودتان را به چهار قسمت تقسیم کنید. «اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ» برنامه‌ریزی داشته باشید و وقت خود را به چهار قسمت تقسیم کنید. «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ» ساعتی برای خدا، نماز و دعا و قرآن، «وَ سَاعَةً لامْرِ الْمَعَاشِ» قسمتی برای تأمین زندگی و کسب و کار، «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الاخْوَانِ الثِّقَاتِ» بخشی برای ارتباط با افراد مورد اعتماد تا ما کامل باشیم و دیگران عیوب ما را بگویند و ما آن را رفع کنیم.از این روست که اسلام روی صله رحم خیلی اصرار دارد. «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ» (تحف العقول، ص 409) یک قسمت هم برای لذتها وتریحاتی که حرام نباشد که ماآن را تفریحات سالم نام نهادیم. یا تفریحات حلال برندی در دنیا به نام «حلال» رائج شده است. مردم دنیا با هر دینی مسیحی و یهودی الآن حلال را می‌فهمند و می‌دانند مربوط به مسلمان‌هاست. اول در مورد خوردنی‌ها بوده و الآن توسعه پیدا کرده، تا در رسانه مطرح می‌شود همه می‌دانند در مورد مسلمان‌هاست.تریح هم لذت باشد و حرام نباشد. حرام نباشد یعنی اختلاط دختر و پسر و زن و مرد نباشد. در چهارچوبی باشد که خدا برای ما تعیین کرده و گناه و غیبت در آن نباشد. در خاطرات حضرت امام خمینی هست که ایشان جمعه‌ها را در ایام طلبگی برای تفریح می‌گذاشت. او بسیار طلبه درس‌خوانی بود اما جمعه‌هارا به تفریح اختصاص می داد دوستان هم خیلی خوششان می‌آمد با ایشان باشند. ایشان می‌فرمود: هرکس می‌خواهد در این گروه بیاید چند شرط دارد، یکی نمازمان را اول وقت بخوانیم، دوم اینکه غیبت نکنیم. چهارچوب را رعایت کنیم، تفریح و لذت باشد ولی گناه نباشد. هادی نژاد: ادمین بین الطلوعین: 📅زمان: دوشنبه زمان بهشتی بین الطلوعین به افق قم 🕰ساعت: ۴:۳۰صبح 💰پرداخت معنوی ۲۰۰ صلوات 👨‍🏫با حضور: استاد مهدی کریمی ارشد روانشناسی بالینی 💠 موضوع: مدیریت خشم 📌مکان: آنلاین 💻اسکای روم مسجد مجازی سردار حاج قاسم سلیمانی https://online.lmskaran.com/ch/286-28407-daneh.ir ════🌱🌷🌱═════ 🔹پاتوق بین الطلوعین https://eitaa.com/joinchat/1834549266C7106a1d010 🔹کانال آسمان مفرح امید https://eitaa.com/joinchat/4014800930C77bea1fca3 ببخشید نمیدونم مجاز به ارسال این پیام بودم یانه؟ ولی حتما شرکت کنید خیلی استادان مجربی داره این پاتوق بین الطلوعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمان : یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱ موضوع : ازدواج ، به بهانه ی سالروز پیوند آسمانی حضرت علی و حضرت فاطمه و هفته ازدواج ✅ قبل ازدواج معیارتون برای انتخاب همسر چی بود؟حالا بعد گذشتن چند سال از زندگی مشترک کدوم یک از اون معیارها رو درست و کدوم رو غیر واجب میدونین؟ ✅ چالشی بعد ازدواج با همسر یا خانواده همسر داشتین؟ چطور برای خودتون هضم یا حلش کردین؟ ✅ سن مناسب ازدواج برای فرزندانتون رو چه سنی میدونین و طی چه فرآیند تربیتی اونها رو آماده می‌کنین برای ورود به زندگی مشترک؟ دوستان عزیز، چنانچه برای بحث گروهی پیشنهاد ِموضوع دارین با آیدی زیر در میون بگذارین.👇 https://eitaa.com/Horeza909498 ضمنا مطالب گفتگوی مادرانه در این کانال آرشیو میشوند: آرشیو گفتگوهای مادرانه https://eitaa.com/goftogu
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند...: سلام صبحتون بخیر😊 من قبل از ازدواج تاکید داشتم باید شاغل بشم ، نمی دونم درست بود یا غلط ولی خیلی گزینه ی مهمی بود برام اما الان انگار که ذهنم باز شده و میدونم که باید وقت و انرژی مو جای دیگه ای بزارم. ما اصلا خرید نداشتیم که یه لشکر آدم تو بازار راه بیفتن اونم به انتخاب خودم و همسرم، بعد از عقد باهم هرموقع بیرون میرفتیم هرچی نیاز داشتیم تهیه می کردیم☺️ و من خیلی از این حرکتی که زدیم خوشحال هستم و بودم چون وقتی با بقیه میری کلی چیزای الکی مجبوری برداری😕 چالش من عروسیم بود😄 البته عروسی که بصورت مولودی برگزار شه😉 خانواده همسرم موافق بودن اما خانواده خودم نه خیلی 🙃هنوزم که هنوزه ترکش هاش میاد سمتم😂😂(مهم پدر و مادرم بودن که به خودم واگذار کردن🌱) سن مناسب ازدواج هم از ۱۸ میشه باشه. هنوز به فرآیندش فکر نکردم اما دوره های رشد شرکت کردم😁 پریسا مزینانی: اوخییی انگار همین دیروز بود رفتیم تو باغ زیر درخت گیلاس حرف زدیم. یادمه اولش گفتم ایمانتون برام مهمه و من با اخلاقتون ازدواج میکنم و اصن پول برام مهم نیس😄همین دوتا معیارم بوده😄 چالش ک ن ب اون صورت.همیشه با خنده رد میکنم سن مناسب خیلی مهمه چون خودم تو ۱۸ سالگی ازدواج کردم و اصن امادگی نداشتم یعنی فضای خانواده منو اماده ازدواج نکرده بود و این خیلی بد بود اگه قصد داریم فرزندانمونو زود عریس کنیم حتما اونارو چ از نظر اکاهی چ مسئولیت پذیری اماده کنیم فاطمه عباسی: چه باکلاس زیر درخت گیلاس😂 سرباز ولایت: به به چه موضوع مناسب وخوبی 😍والا ما که از خودمون گذشته البته همون 20سال پیش هم برا خودمون معیارای خودمونو داشتیم به نظر من بهترین ومهمترین معیار برای ازدواج به ترتیب ایمان؛ ولایت مداری واخلاق هستش این سه مورد کنار هم همه چیز ر تکمیل میکنه سن ازدواج هم من خودم دوتا دختر دوقلو دارم یکیشونو الان چهار ماهه عقد کردیم تو هفده سالگی اصلا پشیمون نیستم سن ازدواج از 16سالگی به بعد رو مناسب میدونم البته به قول پریسا خانم آگاهی قبل ازدواج باید باشه که اونم توسط مادر خانواده طی جلسه ای قبل خاستگاری باید انجام بشه از این که هدف از ازدواج‌‌؛ مسئولیت پذیری زندگی مشترک؛ وظیفه خطیر همسر داری وفرزند پروری رو باید برای دختران دم بخت کمی باز کنیم. ان شاء الله که همه‌ی جوونا مون در پناه امام زمان خوشبخت وعاقبت به خیر بشن. زهرا اشرفی نسب: معیار اقتصادی رو از این نظر باید مدنظر قرار بدیم که مرد جَنم کار داشته باشه سرباز ولایت: نه که نباید باشن اونم بالاخره مهمه خاستگاری که میاد ازش درباره شغلش سوال میشه وقتی شغل طرف مقابل مناسب باشه این معیار خود به خود درست میشه من به مهمترینها اشاره کردم . ایمان، ولایت مداری؛اخلاق که اگه کسی این سه معیار مهم رو داشت اجازه بدیم بیاد خاستگاری بقیه موارد بعد خاستگاری مطرح بشه. الان ماشاءالله دخترا وپسرادو صفحه لیست سوال تهیه میکنن از همدیگه میپرسن😄اون موقع از معیارهای اقتصادی هم سوال میشه😊 خانم ضیاء: سلام دوستان من ۱۷سالم بود که ازدواج کردم.اون موقع خوشحال بودم که زود عروس شدم.ولی الان که سر عقل اومدم انشالله میگم کاش زودتر ازدواج میکردم. پیشنهاد اقای قرائتی برای ازدواج دبیرستانی عالیه. البته بقول پیامبر نباید انسان هیچ وقت ای کاش بگه. ولی تجربه برای بچه هامون انشالله. بهاره خیرابادی: زودتر از ۱۷ حتی؟! فاطمه عباسی: ممنون وجیهه جان فکر می‌کنید با یه جلسه صحبت با دختر قبل خواستگاری دختر آماده میشه برای ازدواج؟ ولی به نظرم نمیشه سن خاص تجویز کرد برای همه دیروز خانم داوطلب تو کلاس میگفتن باید ۴ دوره رشد در انسان طی بشه که بتونه آماده زندگی مشترک بشه و این ۴ دوره بسته به تربیت خانوادگی، فرهنگ، شرایط آب و هوایی، ژنتیک در افراد مختلف میتونه تو سنین مختلف اتفاق بیفته یکی تو ۱۷ یا ۱۸ یکی بالای ۲۰ و خورده ای فیزیوتراپی ایرانمهر: سلام معیارم برا ازدواج همیشه پیدا کردن یه فردی بود که با خصوصیات اخلاقی من هماهنگی بینن ایجاد بشه.نمیگم مثل هم باشیم اما میگم بتونیم ارتباط بگیریم با هم،درک کنیم همدیگه رو و واقعا شکر خدا همه ن معیارهایی که برام مهم بود هنوز هم مهمن و خوشحالم از توجه به اونها زمان انتخاب همسر. البته اینم بگم من مثلا همسرم موی زیادی روی سرشون نبود زمان خواستگاری😅😅😅یادمه جلسه اول به مامانم گفتم اییی این که کچله😂اما هیچوقت فکر نمیکردم همین اقای بدون مو روزی نبودن موهاش اصلا برام مهم نباشه و خیلی معیارهای دیگه تو اولویت باشن و من انتخابشون کنم.😊😊 در مورد چالش هم ، مگه زندگی زناشویی بدون چالش میشه اصلا!!!! یه وقتایی دعوا و قهر،یه وقتایی اشتی، گاهی فداکاری همسر و گاهی فداکاری من.یه وقتایی مثلا من فکر میکردمای اگه مامانم بفهمه دعوامونو چقدر بد میشه اما اون زمان که تو اوج ناپختگی زندگی مشترک بودیم شاید اگر درم
یون نذاشتن مامانم از طریق همسرم نبود مشکلمون حل نمیشد و گار به جاهای باریک تر میکشید، البته این نکته رو بگم که نه این که هرجی میشه به خانواده خودم یا ایشون منتقل بشه، نه جایی که واقعا نیازه یه بزرگتر پادرمیونی بکنه سخت نباشیم، بذاریم اونام از تجربیاتن به ما بگن تا ما هم کم کم یاد بگیریم زندگی مشترک رو😊و البته نکته دوم مهم رفع چالش ها، صحبت کردن با همسره. خیییییلی سخته که وقتی از هم دلخوریم و قهر بریم سراغ حرف زدن با هم ولی واقعا بعد 7سال زندگی مشترک موثرترین راه برا رفع چالش های زندگی رو حرف زدن طرفین با هم میدونم.حرف بزنیم و رفع ابهام کنیم، حرف بزنیم و خواسته هامونو بگیم تا برا دفعه های بعد بدونیم باید در قبال هم چه رفتاری تو اون موقعیت انجام بدیم، حرف بزنیم و از هم دلجویی کنیم، حرف بزنیم و خیلی وقتا رفع سو تفاهم کنیم، در نهایت حرف بزنیم و تمرین کنیم که منم هنوز بعد 7سال دارم تمرین میکنم تا بیشتر بتونیم با حرف زدن مشکلات رو حل کنیم نه با دعوا و ... من 21 سالگی ازدواج کردم.همیشه هم دوست داشتم دانشگاه برم یکی دوسال، تفریحای دوره مجردیمو بگنم بعد با خیال راحت ازاج کنم.و شکر خدا همین طور هم شد.یعنی از لذت های حلال دوره نوجوانی و جوانی که دوست داشتم دوره مجردی بهره ببرم بردم و با حسرت نداشته رفتم سراغ ازدواج.شاید اگر زودتر میرفتم سراغش همیشه با خودم می‌گفتم اگر ازدواج نمیکردم فلان کار و میکردم و ...اما الان میدونم هرگلی قرار بوده به سر خودم بزنم زدم.و برا بچه هامم سعی میکنم طوری برخورد کنم تا زودتر تفریحاشونو بکنن تو سن پایین تر برن سراغ ازدواج😂😁البته به شرطی که ببینم پختگی نسبی رو دارن برا هدایت زندگی مشترک. برا کنترلش هم از همین الان که نوزادن ش کردم.2،3تا فرد رو خداوند تو مسیرم گذاشتن که الحمدالله از دوره ها و مطالب خوبشون برا تربیت فرزند بهره بگیرم هر چند عمل کننده خوبی نیستم اما دارم سعی میکنم براش. یه چیزی هم یادم رفت هرکی میخواد ازدواج کنه یکی مادر فرد یکی خود فرد ، خییییییییلی برا خودتون دعا کنید. در امر ازدواج دعای این دو فرد به نظرم واااقعا تاثیرگذاره.من همیشه به افرادی که در معرض ازاجن نصیحت میکنم خیییلی برا خودتون دعا گنید.هر نماز و هر زیازت گاهی میرید برا خودتون دعا کنید. سرباز ولایت: بله عزیزم آماده میشه یه جلسه کامل صحبت میشه بعد به فرزندمون دوتا سه روز فرصت میدیم به حرفایی که زديم خوب فکر کنه بعد تصميم بگیره. من خودم بعد صحبتایی که خودم وهمسرم با دخترم کردیم. رفتیم زیارت حرم امام رضا علیه السلام دخترم تو حرم با دل آرام تصمیمشو بهمون اعلام کرد. منم نظرم اینه سن ازدواج رو مادر باید تشخیص بده که آیا فرزندش اون آمادگی های لازم رو داره یا نه البته الان اکثر دخترا تو دوره دبیرستان معمولا امادگی دارن یعنی همون 16سال به بالا فاطمه جلمبادانی: سلام من کودکی م که تمام شد،نوک پامو گذاشتم تو نوجوانی عروس شدم😁❤️ تو ۱۵ سالگی.☺️ و همسرم ۲۱ ساله بودن. نوجوانی رو با هم طی کشیدیم😄 اون موقع معیار خاصی برای ازدواج نداشتم.تنها چیزی که داشتم انگیزه بود.😅 فقط به شوهرم گفتم من بهت خیلی اعتماد دارم.😌 و به این ترتیب بزرگترین دروغ زندگیمو گفتم🤪 ایشونم همونجا بود که ب پرواااز در اومد و شد آنچه نباید میشد...😝 الان ۱۵ ساله که خونه شوهر به سر میبرم😁 بعد ازدواج چالش داشتیم.و یک زندگی سراسر امتحان و ابتلاء. گاهی با مخ رفتیم تو دیوار.گاهی به لطف خدا امتحانات رو خوب طی کردیم. چالش ها رو با نگاه امتحانی بیشتر تونستم هضم کنم.و با مشورت و تکنیک هایی که از دوستام یاد گرفتم😊 من هنوز هم معتقد به ازدواج به هنگام هستم.نسخه کلی نمیشه پیچید.سطح و سرعت رشد آدم ها متفاوته.گاهی یه دختر تو ۱۵ سالگی ب بلوغ شرعی ،عقلی،اجتماعی میرسه مثل من😜 یه دختر تو ۲۰ سالگی. زینب فخاری: من معیارم‌برای ازدواج یه مرد قد بلند دارای ته ریش و چهره ی بسیجی طور بود که همش سرش پایینه بود چه معیارایی داشتم😂 جاهل بودم و جوان🤦‍♀ کلا بدآموزی دارم من😁 فاطمه عباسی: ولی من فکر میکنم با این سبک زندگی اتفاقا دخترها خیلی دیرتر به بلوغ عاطفی و عقلی و اجتماعی و در کل آمادگی برای ازدواج میرسن نسبت به نسل قبل بلوغ جنسی زودتر عقلی دیرتر🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ و این خیلی بده😔😔 زینب فخاری: به هر کی میگم چطوری همسرمو انتخاب کردم خنده ش میگیره یه روز تو ایستگاه اتوبوس نشسته بودم دیدم اقامون که اونجا یه پسره بود😂 از این زنبیل قرمز قدیمیا که مامان بزرگامون داشتن دستش گرفته با خودم‌گفتم‌عجب پسر ساده ایه این که دیگران چی میگن راجعش مهم نیست چون جوونا حتی خودم عمرا اون زنبیل و دستمون میگرفتیم 😂 Zahra zovghi: سلام من معیارم قبل ازدواج، این بود که هم رشته خودم باشن تا شرایط کاری من رو درک کنن چون قبل ازدواج خیلی دوست داشتم برم سرکار، واینکه از نظر دینی و اخلاقی، شرایط اقتصاد