ادامه... بعد از آن من پرچم فلسطین را نشانشان میدادم و الموت الاسرائیل را یک صدا با هم می‌گفتیم.🇵🇸 بعد کاغذ را برعکس می‌کردم طرف دیگرش میگفتم علم عراق را رسم کنند. هر بچه‌ای پرچم کشور خودش را. زائر کوچولوهای ایرانی هم باید پرچم ایران را می‌کشیدند.❤️🇮🇷 بعضی از بچه‌های عراقی و ایرانی زائر بودند ولی بعضی دیگر مهمان ثابت حسینیه کودک شده بودند. از بچه‌های موکب‌دارهای اطراف‌مان بودند. هر روز سر ساعت خودشان را می‌رساندند. مراحل و بخش‌ها را از من هم بهتر بلد بودند. خودشان می‌دانستند بعد از کاردستی باید بروند به بخش جذاب بازی با شِن آبی. طرح پرچم اسرائیل را روی سفره سفید با شن آبی درست کرده بودیم و بچه ها با فوت کردن در نی آن را بهم می‌ریختند و خراب می‌کردند.😁✌🏼 آخرین بازی را هم که انجام می‌دادند، وقت گرفتن هدیه بود و خداحافظی.💖 8️⃣/2️⃣ 🖤@golabbaton95 #روایت_اربعین_۱۴۴۶ #توفیق_خدمت #کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

#روایت_اربعین_۱۴۴۶ #کاروان_حسینیه_انقلاب 🔻شیفت آخر خادمی اربعین🔻 به امید آنکه تو آمین‌گوی دعایم باشی!✨️ به روز آخر خدمت اربعین که رسیدیم؛ وسایل را از غرفه‌ها جمع و در جعبه‌ها بسته بندی می‌کردیم. دیگر دخترک مو بافته که نامش نبیل بود را ندیدم. دیگر خبری از آن دو پسر بازیگوش نخواهم داشت که غرفه کودک را روی سرشان می‌گذاشتند. بدشان نمی‌آمد وسایل را قدری هم خراب کنند و از دیوار راست بالا می‌رفتند. به کوثر سادات و فاطمه سادات ولی آن روز در غرفه کودک گفتم در مسیر پیاده‌روی برایمان دعا کنند و آن‌ها با صورت‌های قرص ماهشان در روسری گلدار سر تکان دادند.🥲❤️ دیگر زائری در غرفه فلسطین نیست که با ذوق سلام کنم و از روی کنجکاوی بگویم: از کدوم شهر اومدید؟ با کاروان یا خانوادگی اومدید؟ بعد چند دقیقه میانه حرف را قطع کنم و فکر و ذهنم برود، وسط حافظیه شیراز و کنار سی و سه پل اصفهان و روی چوب‌های اسکله‌ای در هرمزگان و آخرش عطر گلاب کاشان بپیچد در سرم.🥰🍃 کجا دیگر می‌توان این همه هم‌دل و هم‌نگاه را از گوشه گوشه‌ی دنیا یک جا دید؟ هر کسی هم فکر می‌کرد جهت‌هایمان فرق دارد، با یک چالش و مسابقه جذاب، کمی در ذهنش جای سوال می‌گذاشتیم. سفیر می‌شدیم تا آنچه از حق و حقیقت می‌دانیم، برای هر کسی که فقط ۵ دقیقه حوصله دارد، بگوییم.😊 ادامه دارد... 9️⃣/1️⃣ 🖤@golabbaton95 #روایت_اربعین_۱۴۴۶ #توفیق_خدمت #کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

ادامه دارد... به غرفه‌مان ایرانی، عراقی، پاکستانی، عربستانی، لبنانی، بحرینی و حتی فلسطینی هم سر زده بود. با بعضی‌ها به کمک خانم مترجم عربی ارتباط می‌گرفتیم و گاهی هم مترجم آنلاین گوگل به یاریمان می‌آمد. این اتحاد آدم‌های مختلف گوشه گوشه دنیا و این هم کلامی و فهم مشترک، از دل یک مقاومت شکل گرفته است. پارچه سفید با برگ های زیتون را که جمع می‌کردیم؛ جمله رویش را برای بار هزارم خواندم: ما از غزه نمی‌رویم مگر به آسمان...🕊 چند ساعتی مانده بود به اتمام خادمی اربعین. روسری‌های دخترانه طرح فلسطین را قرار بود پخش کنیم. نذر زائر کوچولوهای دختر بود. برایشان قصه حضرت رقیه (س) را می‌گفتیم و بعد اینکه امام حسین (ع) برای دردانه دخترش روسری و چادر نماز خریده و رقیه سادات هم آن را خیلی دوست داشته و حالا این روسری زیبا از طرف حضرت رقیه برای تو.❤️ این آخرین خدمت من در مسیر مشایه بود. حساب و کتاب کارهایم را هر چه میکنم، باز شرمندگی می‌ماند. چیزی برای نوشتن در دفترچه خدمت اربعین ۱۴۴۳ ندارم. همه چشم امید من هم این است که الهی رقیه سادات حاجت روایمان کند.🤲🏼✨️ پایان. 9️⃣/2️⃣ 🖤@golabbaton95 #روایت_اربعین_۱۴۴۶ #توفیق_خدمت #کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

#اربعین_نگار 🔻روایت پنجمین شب: + اسپیکر پشت کوله پشت کوله زائری در مسیر مشایه، اسپیکری به چشم می‌خورد. صدای مداحی‌های ایرانی و عراقی یکی در میان در مسیر مشایه پخش می‌شود. کجای راه حنجره‌ات خسته می‌شود آقای اسپیکر؟ در مسیر مشایه چند ساعت است که صدایت را رها کردی و می‌خوانی و همه را خبردار کردی از حرف‌های دل صاحبت؟ گاهی "قدم قدم ان‌شاالله اربعین میام سمت حرم" را می‌خوانی، توجه زائران را گذری به آرزوی محقق شده جلب می‌کنی و گاهی روضه‌وار "مکن ای صبح طلوع" را دم می‌گیری و رزق اشک روضه را مهمان دل‌ها میکنی. وقتی که آفتاب از میان نخل‌ها سر در آورده، تو دعای عهد را زمزمه میکنی تا حال آدم‌ها را رو به راه کنی و یادشان بیاندازی قول و قراری با صاحب عصر و زمانه خود دارند.❤️ و با چه نوای خوشی ذکر "السلام علیک یا اباعبدالله" را زمزمه میکنی و به ارباب تشنه لب لبیک می‌گویی. تو خوب دل ها را هوایی حسین کرده‌ای و چه خوب صدایت را به گوش دیگران می‌رسانی. کاش در کربلا هم بودی... کاش صدای اماممان را به گوش مردم کوفه می‌رساندی... کاش در دل لشکر یزید صدایت را بلند می‌کردی و می‌خواندی: الرحیل الرحیل دل بسته عشق بسته به دنیا نیست... زندگی زندگی ختم به شهادت نشود زیبا نیست... 💔😭 🖤@golabbaton95 #روایت_اربعین_۱۴۴۶ #شب_پنجم #کاروان_اربعین_حسینیه_انقلاب #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

پاتوق دخترونه جمعِ صمیمی، همونی که میخوای😍✌️🏻 رفیق، با ما آشنا شو... ✅بخش های مختلف و فعالیت های متنوع حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم (اختصاصی‌دختران‌ ۱۶‌ تا ۳۵ سال) را در این pdf بخوانید. ✅ برای عضویت و فعالیت در پاتوق دخترونه ما به آیدی @hs_qom94 پیام دهید. 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 @golabbaton95 #معرفی #باماآشناشو #پاتوق_دخترونه #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

✨️#با_ما_بیشتر_آشنا_شو!!✨️ اگر علاقه‌مندی در این مجموعه‌ی باحال و توووپ، خادمی حضرات رو بکنی، وقتشه بروشور #پاتوق_دخترونه رو بخونی.😊❤️ منتظرتیم😍 💖@golabbaton95 #معرفی #باماآشناشو #پاتوق_دخترونه #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

📸| #روایت_تصویری جشن عید غدیر در هیئت کودک شکوفه ها 💚🥳🎉 وقتِ یک نمایش متفاوت و ویژه بود؛ چون قرار بود خودمون بازیگرای این نمایش بزرگ باشیم، پس همگی باهم چشمامونو بستیم و به دل تاریخ سفر کردیم، رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به روز غدیر...😍 وقتی چشم هامون رو باز کردیم، دیدیم پیامبر مهربان خدا، بالای بلندی ایستادن و دست امام علی جان رو بالا گرفتن و میگن: *«هرکس من ولی و سرپرست او هستم، از این پس، این علی ولی و مولای اوست» 💚* بعد از سخنان پیامبر، همگی جلو رفتیم و به امام عزیزمون تبریک گفتیم و با ایشون عهد بستیم که همیشه به حرف امام زمانمون گوش بدیم‌. در آخر هم قول دادیم هر روز یه کار خوب انجام بدیم و هدیه کنیم به قلب مهربون آقاجانمون امام زمان و دعا کنیم که آقامون زودتر بیان🤲😌🦋 حالا به قسمت خوشمزه‌ی جشن رسیده بودیم. کیک قشنگ جشن غدیر رو به کمک خاله‌ها بریدیم و نوش جان کردیم 🎂 حالا وقت مولودی و شادی و دست زدن رسیده بود🤩👏 یکی از خاله های مهربون شعرهای قشنگی درمورد جشن ولایت، برامون خوند و ما با شور و هیجان دست زدیم و از ته دل اسم مولاجانمون رو صدا زدیم 👏🥳 بعد از اون همه دست زدن با انرژی، تصمیم گرفتیم برای خانواده‌ها و همسایه‌هامون شیرینی عید غدیر درست کنیم. پس دست به کار شدیم و به کمک خاله‌های مهربون یه عاااالمه برشتوک خوشمزه درست کردیم🧁😋 1️⃣/3️⃣ 💚🌻💚🌻💚 @golabbaton95 #هیئت‌ـ‌شکوفه_ها #عید_غدیر #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

📸| #روایت_تصویری جشن عید غدیر در هیئت کودک شکوفه ها 💚🥳🎉 مشغول جمع کردن وسایل برشتوک بودیم که خاله‌ها با هدیه‌های زیبایی که از طرف امام علی برامون اورده بودن، غافلگیرمون کردن. 🎁😍 انقدر ذوق زده شده بودیم که دوست داشتیم همونجا، تابلوهای عید غدیرمون رو رنگ آمیزی کنیم‌. 🖼 🎨🖌 حالا به بخش جذاب بااااازی رسیدیم🤹‍♀ در ایستگاه اول، عیدی های غدیری‌مون رو داخل صندوقی انداختیم که قرار بود به دست بچه های کوچولوی غزه برسه.🇵🇸 بعد انگشت های اشاره مون رو توی استامپ زدیم و به نشانه ی حمایت از کشور عزیزمون، رأی‌هامون رو داخل صندوق رأی انداختیم.❤️🤍💚 و قول دادیم روز انتخابات ریاست جمهوری، همراه مامان و بابا پای صندوق های رأی حاضر بشیم و از کشور عزیزمون حمایت کنیم.✌️🇮🇷 در ایستگاه دوم، با تمام قدرتمون تیرهای دارت رو به سمت بادکنک‌ها و عکس‌های آدم‌بدایی پرت کردیم که بچه‌های مظلوم فلسطینی رو اذیت میکردن. 🎯 در ایستگاه سوم هم دومینوها رو با دقت کنار هم چیدیم تا آخرین خونه رو که همون اسرائیل و آمریکا بود، بندازیم زمین و نابود کنیم.🇺🇸🇳🇮✊ بعد از کلی بازی و انرژی گرفتن، با یخمک‌های رنگی رنگی و ساندویچ‌هایی که یکی از دوست‌هامون به کمک مادر مهربونش درست کرده بودن، از خودمون پذیرایی کردیم😋🌯🍦 آخر سر هم همگی دستامون رو بهم دادیم و به عشق امام زمان عزیزمون سرود «آقا اجازه» رو با صدای بلند خوندیم و برای ظهور آقاجانمون دعا کردیم 😌🤲 2️⃣/3⃣ 💚🌻💚🌻💚 @golabbaton95 #هیئت_کودک_شکوفه_ها #عید_غدیر #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم