eitaa logo
گُلابَتون
3.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
40 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom94
مشاهده در ایتا
دانلود
گُلابَتون
🧠 💭 یه روایت کوچولو از یه مامان کتابخور و بچه‌هاش👩‍👧‍👦 برای بعضی کتابها دست و دلم به خریدن یک جلد نمی‌رود. بعضی کتابها نخوانده داد می‌زنند که باب هدیه دادن هستند‌. این کتاب خیلی خیلی تازه و داغه؛ اثر دوست خوبم خانم زینب ایمان‌طلب که نظرات دقیقی درباره‌ی کتاب کودک و نوجوان داره؛ و منتشر شده توسط نشر راهیار، که حالا بعد از خواندن چند اثر محدود بزرگسال و چندتایی کودک می‌تونم روش قسم بخورم. پس نخونده معلومه که کتاب هم فرم قوی داره و هم محتوای متعالی. سفارش‌هایم همین امروز رسید. همین امروزی که اعصابم از حرف‌های مادرها در جلسه‌ی مدرسه خرد بود. کتاب را دادم به زهرا گفتم کتاب جدید خریدم بیا بخون ببین چه‌طوره. گفت نه حوصله ندارم. هر بار می‌خورَد توی ذوقم ولی به روی خودم نمی‌آورم. تصمیم گرفتم از راه درست وارد شوم. یکی دو ساعت بعد کتاب را برداشتم و گفتم می‌خواهم برایتان بخوانم. نق و نوق کردن. شروع کردم به خواندن. دیگر چیزی نگفتند. دو فصل خواندم. مجذوبش شدند‌. ولی حسین داشت خسته می‌شد. حق هم دارد. برای سنش کمی زود است‌. گفتم اگر شبی دو فصل بخوانیم هشت روزه تمام می‌شود‌. بستم و گذاشتم کنار. سفره‌ی شام را که جمع می‌کردم از گوشه‌ی چشمم دیدم زهرا دوباره رفت کتاب را برداشت و ورق زد. تا آخر عکس‌هایش را دید. بعد آمد چند نقاشی از انتهای کتاب را نشانم داد. و بعد شروع کرد به خواندن ادامه‌ی داستان. من را می‌گویی؟ ذوق کردم. اما در دلم. به ظاهر اما اعتراض کردم. گفتم مگر قرار نبود فقط روزی دو فصل بخوانیم؟ با خنده گفت نه! من دوست دارم ادامه‌اش رو بخوانم‌. معمولا کتاب که می‌خواند اگر نخوانده باشم می‌گویم بیا برایم تعریف کن داستانش چیست. اگر خوانده باشم می‌گویم بیا درباره‌اش باهم حرف بزنیم. راضی نمی‌شود. حوصله نمی‌کند. اما این کتاب را هی دوست داشت برایم بگوید. چند جایی‌اش را هم بلند برای من و پدرش خواند. آخر چند روز است که در خانه‌ی ما حرف از بچه‌های غزه است‌. کمی قبل‌تر داشت می‌پرسید: یعنی آنها غذا چه می‌خورند؟ از کجا غذا می‌آورند؟ کتاب داشت به خیلی از سوالاتش پاسخ می‌داد. با سوده و سعید و دنیای خیالی سپیدان همراه شده بود. آخر هم به زور راضی‌اش کردم کتاب را ببندد و بخوابد تا برای مدرسه خواب نماند. او هم حالا مثل سعیدِ داستان چشم انتظار است که زودتر به دنیای سپیدان برگردد. 📚میز کتاب گعده امروز ساعت ۱۴:۳۰ با میزبانی کتاب کودک «بزرگ شدن در سپیدان» منتظرتون هستیم😍 📗👧🏻📗👦🏻📗 @golabbaton95