فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه جا و همیشه حساسن #دستمال تعارف کردنشون رو ببینید ☺️😘
38.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اتمام #پروژه_مهندیسین دانشگاه صنعتی شریف 👌😎😎😎😎
تبریک میگیم خاله مهدیه 👌🌹
خیلیم عالیه #تولید_ملی👌😎
از چپ به راست: شیرین عسلای پیش یک، مهندسین پیش دو، هنرمندان حساس پیش دو 👌😎
#فرزندان_انقلابی
#زیربناهای_آینده_ی_ایران_اسلامی🇮🇷💘
19.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه دونه هم فیلم انجام #کتابکار می بینیم جلد۴ 👌😋
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوشنبه_ها_میریم_پیشواز:
#سه_شنبه_های_مهدوی
#کلیپ_دوستی
#مهدوی
#کودکانه👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بهاران_خجسته_باد
#نماهنگ_انقلاب
#ویژه_دهه_فجر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ام_ابیها
#کلیپ_کودک_نوجوان
#ویژه_ولادت_مادر_خوبیها
#فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
🇵🇸گلبرگ ۱۳۹۷🇮🇷
☝️☝️☝️ این #صوت قرائت #دعای سلامتی امام زمان علیه السلام به زبان #انگلیسی هست.
مهد و پیش دبستانی #مهدوی_گلبرگ برای #نیمه شعبان از #بهمن ماه این دعا رو با نوآموزان تمرین و آماده می کنه.
متن #انگلیسی دعا به شرح 👇👇👇زیر هست:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
In the name of Allah the beneficent the merciful
🌸اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن
بارخدایا برای ولیت حجه بن الحسن
O Allah! for Your Wali, Hujjat ibn Al-Hasan
🌸صلواتک علیه و علی ابائه
که درودهای تو بر او و بر پدرانش باد
That Your Blessings Be Upon Him and His Forbears,
🌸فی هذه الساعه و فی کل الساعه
در این لحظه و در تمام لحظات
at This and all the Time,
🌸ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا
سرپرست و نگاهدار و رهبر و یاری گر و راهنما و دیده بان باش
Be Guardian, Supporter, Leader, Helper,Guide and Lookout,
🌸حتی تسکنه ارضک طوعا
تا زمانی که او را آنچنان که همه فرمانش برند ساکن زمین گردانی
Until You Make Him Settle on Your Earth Delightedly
[for leading the divine global government]
🌸 و تمتعه فیها طویلا
و مدت زمانی طولانی در آن بهره مند سازی.
and Benefit Him on the Earth for a Long Time.
کمال تشکر داریم از سرکار خانم بخششی مدیرمحترم مهد و پیش دبستانی نفیس و مدیر گروه مدیران مهدامین معاونت تبلیغ حوزه برای در اختیار گذاشتن این #صوت 👌🙏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌😍 فوق العاده است 😍👌
نظم #زیبای ارتش در مقابل #فرمانده_کل_قوا 👌
حتما حتما حتما ببینید 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهربونی تو #سرما می چسبه به همه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی: دقت، سرعت، تمرکز
هماهنگی چشم و دست
شیرین عسلای مهد ☺️👌
🍃🌻☺️☺️💞💞💞☺️☺️🌻🍃
تاثیر #خواب شبانه رو بر روح و جسم کودک #جدی بگیریم.
قصه: #تصمیم_مهدیه
بنام خدای مهربون. خدای دانا و توانا.
شب شده بود.
خورشیدمهربون پشت کوه ها رفته بود.
مهدیه کوچولو باید مثل همیشه به رختخواب می رفت.
ولی اون دوست داشت تا دیر وقت که مامان و بابا بیدار هستند، کنارشون بشینه.
با اونها حرف بزنه و مثل اونها تلویزیون تماشا کنه.
اما مامان اخمش رو در هم می کشید و می گفت: بچه ها باید شبا زود به رختخواب برن و صبحا هم زود از خواب بیدار بشن.
اونا نمی تونند مثل بزرگ ترها تا دیر وقت بیدار باشن.
مهدیه از شنیدن این حرف ناراحت می شد.
اون فکر می کرد مامان دوستش نداره.
چون بهش اجازه نمیده تا دیروقت بیدار بمونه.
اون شب مهدیه با ناراحتی به رختخواب رفت.
صبح زود چشماش رو باز کرد و از اتاقش به آشپزخانه رفت.
با تعجب دید بابا بزرگ و مامان بزرگ اومدن خونشون.
مهدیه خیلی خوشحال شد و خودش رو تو بغل مامان بزرگ انداخت.
اون تا شب با پدر بزرگ و مادر بزرگ بازی حرف زد و بازی کرد.
مهدیه با خودش گفت: حتماً امشب که مامان بزرگ و بابا بزرگ اومدن خونمون، مامان و بابا اجازه میدن تا دیر وقت بیدار بمونم.
ولی وقتی مهدیه شامش رو خورد، مثل بقیه شبا مامان ازش خواست که مسواک بزنه و به رختخوابش بره.
مهدیه که از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شده بود، شروع به گریه کرد و بهانه گیری کرد.
اون روی پاهای مامان بزرگ نشسته بود و می گفت: دوست ندارم به اتاقم برم می خوام اینجا پیش شما بمونم.
مامان بزرگ از مامان اجازه گرفت تا به اتاق مهدیه بره و براش قصه بگه.
مهدیه و مامان بزرگ با هم به اتاقش رفتن.
مهدیه روی تختش دراز کشید و مامان بزرگ براش قصه کودکیای خودش رو تعریف کرد.
اون گفت: وقتی یه دختر کوچولو بودم ، درست به سن و اندازه تو بودم، دلم می خواست مثل بزرگ ترها باشم.
مثل اونا تا دیر وقت بیدار بمونم.
هر کاری که بزرگترا انجام می دن رو انجام بدم.
به همین خاطر وقتی که با من اجازه نمی دادن، ناراحت می شدم و گریه می کردم.
تا این که یک روز مامان به من اجازه داد که اون شب رو بیدار باشم.
خیلی خوشحال شده بودم.
اون شب تا دیرقت بیدار موندم.
با این که خوابم گرفته بود، ولی دلم میخواست بیدار بمونم.
آخر شب وقتی به رختخواب رفتم، خیلی خسته بودم.
صبح وقتی چشمام رو باز کردم، متوجه شدم چقدر دیر شده.
بابا رفته بود سرکار.
مامان تو آشپزخانه داشت ناهار می پخت.
دیر صبحانه خوردم.
موقع ناهار که شد اشتهایی به خوردن ناهار نداشتم.
دلم می خواست دوباره بخوابم.
برای همین شروع کردم به بهانه گیری تا این که شب بابا اومد خونه.
ناهار رو دیر خورده بودم، شام نخوردم.
متوجه شدم چرا پدرا و مادرا به بچه هاشون می گن که باید زود به رختخواب برن.
آخه اگه بچه ها دیر شام بخورن و کم بخوابن، صبح زود نمی تونن از خواب بیدار بشن.
اگه چند روز این طوری بیدار باشن، مریض میشن.
شب های بعد خودم بعد از این که شام می خوردم به اتاقم می رفتم.
مامان دید متوجه اشتباهم شدم.
اون قبل از خواب کنارم میومد و برام قصه می گفت.
قصه هایی که اینقدر قشنگ بودن که تا صبح خوابشون رو می دیدم.
مهدیه کوچولو قصه کودکی های مامان بزرگ رو شنید.
اون تصمیم گرفت شب ها زودتر به خوابه.
او یاد گرفته بود که اگه تا دیر وقت بیدار بمونه چقدر بهانه گیر میشه و نمی تونه از بازی لذت ببره.
مامان مهدیه رو بخاطر تصمیم خوبش بوسید.
اون دیگه هرشب کنار مهدیه می رفت و براش قصه قشنگ تعریف می کرد.
قصه ای که مهدیه کوچولو تا صبح خواب اون رو می دید.
🌹کودکان رو با خوندن این قصه قشنگ زودتر به رختخواب بفرستیم تا همیشه شاد و پرانرژی باشند. 🌹
✅ این #قصه از اینترنت تهیه شده و فقط کمی ویرایش انجام دادیم.
🦅🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🦅
با ما همراه باشید
@mahde_mahdavi_goolbargh65118
🦅🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🦅