eitaa logo
🇵🇸گلبرگ ۱۳۹۷🇮🇷
899 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3هزار ویدیو
169 فایل
کودک🌻 گلبرگ گل است🌺 همانقدر: لطیف،شکننده و حساس🥰 #تربیت_تفریحی و #پرورش‌نسل‌‌امام‌زمانی براساس‌روانشناسی‌رشد‌ با معیار قرآن و روایات در مهدکودک و پیش دبستانی گلبرگ&کانال ادمين @hasmhmn پل ارتباطی: 09199858431 تلفن ثابت: 37832805-025
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨رهبرمعظم انقلاب: " روز دوازدهم(بهمن) به یک معنا، روز شروع قدرت اسلام است. " ✨ 📚 معارف انقلاب، تالیف معظم له.
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 رو به محضر امام عصرارواحنافداه، رهبرمعظم انقلاب، مراجع عظام، مردم غرور و افتخارآفرین ایران اسلامی و ملت های آزدیخواه جهان تبریک و تهنیت می گوییم. 👌 کنید👌💯 به ظهور پویا و پرتلاش هستیم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جشن_و_گلباران #زنگ_انقلاب #نسل_جدید_سلیمانی_ها_پرامیدند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست بر سینه ادب حکم می کند وقت قیام با امید بر منجی عالم دهی هر صبح سلام عشق ورزیدن به این عشیره ارزشمند است بلاخـص عاشقی با مـهدی فاطمه و ختـم کلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌻🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🌻🍃 برنامه شنبه ها ، تلفیق: و ویژگی منتظران ظهور این /11/5 قصه: بنام خدای مهربون. خدای دانا و توانا. ناصر و امید پسرای آقای صادقی بودن. اونا با پرچم مشکی خونشونو تزیین کردن. خونه برای برگزاری روضه آماده شد. ناصر جلوی در حیاط وایساد‌ تا به مهمونا بگه: " خوش آمدید." یهو چشمش یه لونه مورچه دید. یه لونه تو کوچه، کنار در حیاط. چقدر مورچه ها زیاد بودن. همشون قطار شده بودن. ناصر گفت: اگه مورچه ها آدم بودن. الان میومدن روضه. در همین وقت آقای همسایه به ناصر سلام کرد. ناصر گفت: سلام بفرمایید خوش اومدید. ماهان پسر همسایه گفت: بابا اجازه بده من وایسم پیش ناصر. بابا اجازه داد. اون دوتا کنار در وایسادن. ناصر به ماهان لونه مورچه ها رو نشون داد. ماهان گفت: هی پسر! ببین چقدر مورچه اینجاس. اون دستشو دراز کرد جلو مورچه ها رو گرفت. ناصر گفت: چیکار داری می کنی؟ ماهان گفت: میخوام مورچه کوچولوها رو بگیرم. ناصر گفت: اجازه نمیدم اونا رو اذیت کنی. ماهان به مورچه دست نزن. ماهان بلند شد. پاشو بالا گرفت. اون می خواست با کفشش مورچه ها رو له کنه. مورچه کوچولوها ناراحت بودن. ناصر با صدای بلند گفت: مورچه کوچولوها ناراحت نباشید. ناصر، ماهان رو محکم بغل کرد. اونو برد تو حیاط و گفت: لونه اونا توی کوچس. اونا کاری به خونه ما ندارن. من می خوام از نذری روضه براشون خوراکی بریزم تو کوچه. ببرن خونشون بخورن خوشحال بشن. تو میخوای لهشون کنی؟ به مورچه ها نگاه کن. ببین چقدر مرتبن. چقدر باهمدیگه دوست هستند. یه عالمه کارای خوب می کنند. ماهان گفت: میخوام له کنم حال میده. ناصر ناراحت شد. گفت: مردعنکبوتی حشره ها رو گول میزنه. اونا رو شکار می کنه و می خوره. مورچه ها پای قوی دارن. گول مرد عنکبوتی رو نمی خورن. اون نمی تونه مورچه ها رو بخوره. بنظرت ما که زرنگ هستیم، گول: مرد عنکبوتی و آمریکا رو نمی خوریم. خوبه یکی ما رو له کنه؟ ماهان سرشو تکون داد گفت: نه. ناصر ماهان رو محکم تر بغل کرد و بوسید. اونا باهم کفش مهمونا رو تو حیاط جفت کردن. رفتن تو روضه. امید به مهمونا چای داد. ماهان قند پذیرایی کرد. ناصر کیک داد. بعد باهم کاغذای کیک رو جمع کردن. سه تایی رفتن تو کوچه. ماهان کاغذای کیک رو جلوی لونه ی مورچه ها تکون داد. بله بچه های زرنگم! توی روضه فاطمه زهرا سلام الله به پسرای زرنگ قصه مون خیلی خوش گذشت. اونا سینه زنی هم کردن. برای ظهور امام زمان هم صلوات فرستادن، هم دعا کردن. آقای صادقی به پسرا گفت: امروز امام زمان و حضرت فاطمه از کارای شما پسرای شجاع خیلی خوشحالن. ✅ نکته اول: این برای هفته گذشته است فرصت نشد مکتوبش رو کانال بزاریم.🙏🌹 ✅ نکته دوم: 📚تنها حشره ای که نمی تونه بخوره هست. مستند حیات وحش. 📚 بچه ها علاقه زیاد و فوق العاده ای به دارند. ( حتی فرزندان طلاب متاسفانه) 📚بچه ها علاقه زیادی به اذیت کردن و گرفتن مورچه دارن. 📚 مرد عنکبوتی تولید سینمای هالیوود ( استکبار) هست. برداشت شخصی اینه که براساس آیه که می فرماید: "اوهن من بیت العنکبوت" عنکبوتی تولید شده تا در بصورت غیر مستقیم روی ضمیر ناخودآگاه ملت ها کار کنند و علاقه ایجاد کنند برای مقابله و دشمنی با کلام صریح قرآن. 🌹🌹 این با در نظر گرفتن گزینه های نوشته شده.🌹🌹 همفکری کنیم محبت رو زودتر جایگزین کنیم. یاعلی بگیم از هزینه شخصی بزاریم منتظر هیچ کدوم ارگان های و ننشینیم.🙏 🦅🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🦅 با ما همراه باشید @mahde_mahdavi_goolbargh65118 🦅🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🦅
🍃🌻💞🇮🇷💞🇮🇶💞🇮🇷💞🇮🇶🌻🍃 برنامه شنبه ها ، تلفیق: ( ورود امام به میهن) و ویژگی منتظران ظهور قصه: بنام خدای مهربون. خدای دانا و توانا. خونه رقیه سادات اینا توی شهر نجف بود. خونه اونا کنار خونه امام خمینی بود. بابای رقیه سادات دوست امام خمینی بود. بابا هر روز میرفت خونه امام و توی کارا به ایشون کمک می کرد. رقیه سادات هم لباسای داداشی حیدر رو مرتب می کرد. موهاشو شونه میزد. چادر عربی خودشم سر می کرد. مثل همیشه از مامان اجازه می گرفت. دوتایی با داداشی می رفتن خونه امام خمینی بازی می کردن. حسن آقا و فرشته خانم نوه امام خمینی بودن. اونا با داداشی حیدر و آجی رقیه دوست بودن. داداشی حیدر با حسن آقا می رفتن تو حیاط و پشت بوم شعار میدادن: مرگ بر آمریکا، مرگ برشاه. داداشی حیدر داشت ۴ ساله میشد. فارسی بلد نبود. حسن آقا می گفت: بگو مرگ برآمریکا مرگ برشاه. داداشی حیدر می گفت: بک بک امریکن بک بک شا حسن آقا به داداشی حیدر گفت: شاه با آمریکا دوست شده. امریکا دشمن آدم خوباس. اینو بابابزرگم به من گفته. رقیه سادات با فرشته خانم گوشه حیاط خاله بازی می کرد. یه روز موقع شعار دادن و بازی بچه ها، امام خمینی با بابای رقیه سادات اومدن توی حیاط. اونا داشتن قدم میزدن. بابا به امام گفت: من از شاه می ترسم. اون دوست آمریکاست. شما برید ایران اذیت تون می کنه. امام خمینی گفتن: خدا با آدم خوباس. آدم خوبا شجاع هستن. از هیچ کسی نمی ترسن. امام لبخند زدن. بچه ها دویدن پیش امام خمینی. رقیه سادات به امام گفت: شما میرید ایران؟ من دلم براتون تنگ میشه. داداشی حیدر گفت: دلم تنگ شده؟ امام سر رقیه سادات و صورت داداشی حیدر رو بوسیدن. لبخند زدن و گفتن: شما با بابا بیایید ایران پیش ما. بله بچه های زرنگم! روز دوازده بهمن امام اومدن به ایران. مردم یه عالمه خوشحال شدن. بعدش رقیه سادات هم با بابا و مامان و داداشی حیدر اومدن ایران پیش امام. امام خمینی مثل امام زمان شجاع بودن. ایشون دوست بچه های شجاع و مهربون بودن. 📚 براساس نقل از رقیه سادات دختر پاسدار سپاه بدر سیدمرتضی حسینی خادم امام در نجف اشرف و جماران 👌 🦅🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🦅 با ما همراه باشید @mahde_mahdavi_goolbargh65118 🦅🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇮🇶🦅