گلبرگ ازدواج
❤️ بسم رب الشهدا ❤️ #شهید_ایوب_بلندی #قسمت_چهل_ودوم 💕 برای هر نماز با پنبه و استون می افتاد به جا
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قسمت_چهل_وسوم
💠 نتایج دانشگاه که اعلام شد،
ایوب بستری بود.
روزنامه خریدم و رفتم بیمارستان.
زهرا بچه ها را آورده بود ملاقات.
دست همه کاکائو بود حتی ایوب...
خودش گفته بود دیگر برایش کمپوت نبرند.
کاکائو بیشتر دوست داشت.
🌸 روزنامه را از دستم گرفت و دنبال اسمم گشت چند بار اسمم را بلند خواند.
انگار باورش نمی شد،
هر دکتر و پرستاری که بالای سرش می آمد،
روزنامه را به او نشان می داد.
با ایوب هم دانشگاهی شدم.
❤️او ترم آخر مدیریت دولتی بود و من مدیریت بازرگانی را شروع کردم.❤️
روز ثبت نام مسئول امور دانشجویی تا من را دید شناخت:
"خانم غیاثوند؟درست است؟"
چشم هایم گرد شد: "مگر روی پیشانیم نوشته اند؟"
-نه خانم، بس که آقای بلندی همه جا از شما حرف می زنند.
می نشیند می گوید شهلا،
بلند می شود می گوید شهلا...
🌻 من هم کنجکاو شدم.
اسمتان را که توی لیست دیدم،
با عکس پرونده تطبیق دادم.
خیلی دوست داشتم ببینم این خانم شهلا غیاثوند کیست که آقای بلندی این طور از او تعریف می کند. 😍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
هر روز ، ساعت 15
🌷 @golbarg_ezdevaj