eitaa logo
گُلبَرگ سُرخِ لاله ها🌹
99 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4هزار ویدیو
24 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مریم حسنی شاعر و نویسنده طنز پرداز تحصیلات : لیسانس علوم قرآنی از دانشکده علوم قرآنی تهران ارتباط بامدیر: https://eitaa.com/Mh135413791388
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷به نام خدا و با یاد شهیدان 🌷 من زخم ها دارم از این رنج زمانه زخمی به دل ، زخمی میان هر دو شانه زخمی میان چشم پر خون گشته از غم زخمی میان سینه های پر بهانه زخمی میان کوچه ی نامهربانی زخمی میان گریه های کودکانه زخمی میان یک گلوی پاره از بغض زخمی میان خستگی های شبانه این جا کنار آبشاری از ترانه تنها نشستم در جوار چند لانه با دست های خسته می کاوم زمین را شاید بیابم بذر مهری چند دانه اما تن سرد زمین هم گشته زخمی از دست بی مهری و ظلم و بذر کینه ای کاش می شد با نسیمی از محبت روید گل مهر و محبت در قبیله مریم حسنی @golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا آشپزی حسنی پز : طرز تهیه خورشت فسنجون جا افتاده همان طور که قبلا گفتم من این جا آشپزی ها را به آسان ترین شکل ممکن آموزش می دهم چون از آشپزی هایی که توش کلی ظرف مالیده بشه و یا کلی دنگ و فنگ داشته باشه خوشم نمیاد امروز می خوام طرز تهیه خورشت فسنجون را بگم هر چند گردو خیلی گرونه ولی بهتره طرز تهیه اش را بدونیم مواد لازم گردو چرخ شده ۵۰۰ گرم پیاز یک عدد متوسط گوشت چرخ کرده یا مرغ به مقدار دل خواه یا گوشت ماهیچه گوسفند رب انار دو قاشق عذا خوری ( به جای رب انار ازرب آلبالو هم می شه استفاده کرد ) فلفل سیاه زرچوبه و نمک ابتدا پیاز را نگینی و ریز خرد می کنیم و با زرچوبه و روغن سرخ می کنیم بعد گوشت ماهیچه گوسفند یا گوشت مرغ یا گوشت چرخ کرده هر کدام را که مایل هستید ( یکی از این ها را ) داخل پیازداغ مان می ریزیم و حسابی تفت می دهیم نکته : برای اینکه گوشت چرخ کرده وا نره آن را با سفیده یک عدد تخم مرغ مخلوط می کنیم و در پیاز داغ سرخ می کنیم بعد گردوی چرخ شده را به مواد بالا اضافه می کنیم و گردو را در روغن خوب تفت می دهیم این کار باعث می شه خورشت مون خوب روغن پس بده بعد یک لیوان یا کم تر بهش آب سرد اضافه می کنیم وقتی جوش آمد کف های روی خورشت را می گیریم و زیر شعله را کم می کنیم تا چند تا قل بخوره بعد که کمی قل خورد شعله را بسیار کم می کنیم تا با شعله خیلی کم بپزه تا خوب روغن بندازه و برای اینکه خوب روغن بندازه می تونیم یک قالب کوچک یخ هم به خورشت مون اضافه کنیم نکته : اگه می خواهید خورشت فسنحون تون روش یک وجب روغن باشه و خوب جا بیفته باید : موقعی که گردو را چرخ می کنید یک پیاز کوچک را همراه با گردو ها چرخ کنید این خورشت ادویه خاصی نداره فقط زرچوبه و فلفل سیاه در ابتدای سرخ کردن پیازها بهش می زنن نکته : شعله در جا افتادن این خورشت خیلی مهمه قدیما این خورشت را با شعله کم روی چراغ سه فیتیله ای می زاشتن و یا چهار پایه مخصوص رو گرسوز می زاشتن و خورشت را روی شعله گرسوز روغن می انداختن ولی الان شعله گاز را بعد از اینکه خورشت چند قل زد خیلی کم کنیدتا خوب جا بیفته زیاد هم توش آب نریزید رب آلبالو رنگ خورشت را کمی تیره می کنه ولی خوشمزه تر از رب اناره بعضی ها دوست دارن شکر بزنند یا رب گوجه فرنگی هم بزنند ولی ما این خورشت را ملس روبه ترش دوست داریم نه رو به شیرین نکته ': اگه از گوشت مرغ استفاده می کنید آن را قبلا سرخ کنید بعد به خورشت اضافه کنید که بوی ضحمی نده یا اگر آب پز می کنید کف روی مرغ اب پز را حتما دور بریزید من گاهی اول مرغ را به حالت نیم پز آب پز می کنم کف هاشو می گیرم بعد سرخ می کنم البته اگه حال داشته باشم مریم حسنی @golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷به نام خدا و با یاد شهیدان 🌷 خراش خاطره : امروز چهار شنبه ۱۵ رمضان ۱۳۷۳ می باشد زنگ اول با خانم کوراسونلو عربی داشتیم و خانم درگیری مرد زاهد با شیطان را درس دادند زنگ بعد جامعه شناسی داشتیم که من اصلا حوصله کلاس را نداشتم و بی صبرانه منتظر زنگ تاریخ بودم چون خانم انصاری معلم درس تاریخ مان را خیلی دوست دارم بعد از جامعه شناسی تاریخ عمومی داشتیم زنگ تفریح قبل از کلاس تاریخ اژدری یه دسته گل قشنگ به خانم حکمی داد من رفتم دفتر معلمان دنبال خانم انصاری تا ازش چند تا اشکال درسی تاریخ بپرسم انقد مخ خانم را کار گرفتم که زنگ تفریح تموم شد و با خانم وارد کلاس شدم درس درباره کشورهای جهان سوم بود منیره مهدوی از خانم انصاری می پرسه آیا ایران جزء کشورهای جهان سومه ؟ خانم در جواب می گه اگه جمعیت زیاد داشته باشه و تکنولوژی پیشرفته نداشته باشه جهان سومه مثلا هند با اینکه تکنولوژی خوبی داره چون جمعیت زیادی داره جهان سومه من گفتم خانم جمعیت زیاد که خیلی خیلی خوبه جمعیت کم باشه به دردنمی خوره شور و نشاطی تو کشورها ی کم جمعیت وجود نداره یکدفعه خانم از پشت میزش بلند شد اومد سمت من و گفت : نکنه تو می خوای دوازده سیزده تا بچه پشت سر خودت ردیف کنی مثل اردک راه بیفتن دنبالت ؟ بچه ها زدن زیر خنده و خانم ادامه داد که اگه کسی ۸ تا بچه داشته باشه و بخواد بره سینما باید حقوق یک ماه خودش را بده تا بچه هاشو ببره سینما بعد رو به من کردو گفت : مخصوصا اگه مثل حسنی بخواد دوازده سیزده تا بچه به دنیا بیاره من که حسابی از تمسخر خانم و خنده بچه ها دلگیر شده بودم گفتم : خانم حالا ما دوازده سیزده تا که بچه نمی آریم ولی خداوکیلی جمعیت زیاد موقع جنگ به درد کشور می خوره این را که گفتم باز بچه ها خندیدند و خانم گفت : ساکت باشید حسنی راست می گه موقع جنگ جمعیت زیاد به درد می خوره ولی مگه ما بی کاریم جمعیت زیاد کنیم که بفرستیم دم گلوله دشمن ؟ باز بچه ها خندیدن بعد خانم ادامه داد که اگه جمعیت کشور کم باشه دانشگاه رفتن با رتبه های بالا صورت می گیره بگذریم از اینکه شماها همه تون سیاهی لشکرید یکدفعه جلالی گفت : نه خانم ما حتما می ریم دانشگاه بعد خانم پرسید کی این حرف را زده بچه ها گفتن جلالی هنوز خانم جواب حرف جلالی را نداده بود که اژدری از خانم پرسید به نظر شما از کلاس ما کی سال آینده دانشجو می شه ؟ خانم انصاری گفت : به نظر من اول خودت دانشجو میشی اژدری پرسید: چرا ؟ خانم گفت : چون تو اژدری و هیچ کس یارای مقاومت با تو را نداره 😂😂😂😂 قدرت داری و از بس قدرت داری بدون کنکور وارد دانشگاه میشی بچه ها باز خندیدن بعد ادامه دادن که مثلا اگه یه نفر ۴ پسر و ۴ دختر داشته باشه ۴ بار باید به فکر زن گرفتن و ۴ بار باید به فکر جاهاز دادن باشه اژدری گفت : مهریه را کی داده کی گرفته خانم گفت : آره جون خودت حالا جواب دارم برات بعد خانم ادامه داد که گفتم اونی که ۴ تا پسر داره باید ۴ بار به فکر زن گرفتن باشه ۴ بار به فکر دختر شوهر دادن البته جاش الان این جا خالیه ماشالله الان جلوی من تا دلم بخواد دختر ریخته بیاد سوا کنه جدا کنه برداره برا چهار تا پسر هاش زن بگیره باز بچه ها زدن زیر خنده بعد خانم تو جواب اژدری گفت : کی میاد برات یک عالمه طلا بخره ؟ اژدری گفت من طلا می خوام چی کار طلا نمی خوام خانم گفت : آخهههی بچه مردم طلا نمی خواد ناز شی الهی بمیرم برات که طلا نمی خوای بعد با خنده به اژدری گفتن اول برو دعا کن یکی برات بیاد سعیده آزادخواهر دو قلوی نفیسه آزاد به خانم گفت : واه خانم مگه اژدری چی کم داره که دعا کنه یکی براش بیاد ماشالله چشم عسلی که هست مژه هاش که بلنده رنگش که مثل برف سفید و بوره قدش به این بلندی دیگه چی کم داره ؟ خانم گفت : ما یه چیزی به شوخی گفتیم که بخندیم تو چرا جدی گرفتی و این طوری برا اژدری گارد گرفتی؟ بعد خانم دوباره اومد سر میز ما و زل زد تو چشم های من منم چشمم و سرم را انداختم پایین خانم گفت : حسنی خیلی تو فکره به گمانم تو فکر دوازده سیزده تا بچه هاشه که چطوری اونا را بفرسته سینما باز بچه ها خندیدن و خانم گفت : حالا چرا سرت انداختی پایین ؟ نکنه فکر کردی من آقای خواستگارم 😂😂😂😂😂و دیگه کلاس مثل توپ ترکید و بچه ها انقد خندیدن که اشک شون در اومد بعد خانم گفت : شوخی و خنده بسه می خوام درس بپرسم من گفتم : خانم می شه من و ملکوتی خواه و دژم خو بیاییم درس جواب بدیم ؟ خانم گفت یه بار دیگه بگو گفتم من و ملکوتی خواه و دژم خو خانم گفت : مگه شما سه نفر یک باند هستید ؟ من گفتم چطور قمی و اژدری و جعفری آمدن درس جواب دادن یک باند نبودن به ما که رسید ما شدیم باند ؟ ! خانم گفت حسنی حواست جمع کن زیادی داری حاضر جوابی می کنی من گفتم حاضر جوابی کدومه دوس داریم درس جواب بدیم ....... ادامه دارد مریم حسنی https://eitaa.com/golbargsork1354
🌷به نام خدا و با یاد شهیدان 🌷 ادامه خراش خاطره : خانم گفت : من اصلا امروز نیت کردم از بقیه تون سر جاهاتون سوال بپرسم بعد به ملکوتی خواه گفت : تو بلند شو سر جات درس جواب بده خانم از ملکوتی درباره پیمان سیتو و سنتو سوال کرد ولی ملکوتی طبق معمول همیشه بلد نبود درس جواب بده من هم هی حرص می خوردم و به ملکوتی می گفتم مگه دیروز پشت تلفن برات توضیح ندادم پس چرا نمی تونی جواب بدهی خانم گفت پس معلومه دیروز حسابی باهاش تلفنی تاریخ کار کردی گفتم بله خانم دیروز تلفنی برام جواب داد ولی امروز نمی دونم چرا نتونسته بعد از ملکوتی من به خانم گفتم حالا من جواب بدهم ؟ خانم گفت به تلافی یکشنبه می خوای درس جواب بدهی گفتم بله ولی نمی خوام با درس جواب دادن واکسینه بشم و دیگه تا آخر سال ازم درس نپرسید خانم گفت : چی چی شوی ؟ گفتم: واکسینه خانم گفت : مگه تو دختر به این بزرگی که دو سه روز دیگه باید بری خونه ی بخت باید واکسینه شوی ؟ از بس درس خوندی رو سلول های مغزت اثر گذاشته گفتم منظورم اون واکسن نبود یه دفعه بچه ها باز زدن زیر خنده و خانم هم یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم کردو گفت : از راهرو چقد سر و صدا میاد پاشو به جا درس جواب دادن برو ببین بیرون چه خبره ؟ منم رفتم بیرون کلاس و دیدم یه عده از بچه های کلاس بغلی ریختن تو راهرو دارن سر صدا می کنند با فریاد محکم و بلند بهشون گفتم چه خبرتونه راهرو را گذاشتید رو سرتون و همه شون با فریاد من ساکت شدن بعد آمدم داخل کلاس خانم گفت حسنی یه دادی سر این طفل معصوم ها زدی که زَهره ی منم آب شد از ترس گفتم برم خانم ناظم را براشون بیارم ؟ خانم گفت : دوس داری برو بیار حرفی نیس از کلاس اومدم بیرون و رفتم سمت راه پله ها تا برم خانم ناظم را بیارم دیدم خانم ناظم خودش داره از پله ها میاد بالا برا همین برگشتم سمت کلاس مون اما هنوز به کلاس مون نرسیده بودم که خانم ناظم یه داد بلند سر من کشید و گفت : حسنی از تو توقع نداشتم مدرسه را گذاشتی رو سرت برا چی شلوغ می کنی ؟؟ یهو من خنده ام گرفت و نتونستم خنده ام کنترل کنم خانم ناظم گفت : چشمم روشن به چی می خندی زود اومدم تو کلاس خودمون و به خانم انصاری گفتم خانم ناظم به جای اینا مرا دعوا کرده تر خدا بیایید بهشون بگید من بی تقصیرم خانم انصاری گفت : حقت بود یه داد سر بچه مردم زدی یه دادم خانم ناظم سرت زد این به اون در من که نمی تونستم خنده ام کنترل کنم گفتم خانم ترخدا بهم رحم کنید وگرنه خانم ناظم شاکی می شه یهو خانم ناظم اومد جلو کلاس ما و گفت :تعجب می کنم شما دبیر دارید و انقد شلوغ می کنید ؟ خانم انصاری گفت : حسنی بی تقصیره سر و صدا از کلاس بغل بود من فرستادمش بیاد دفتر شما را صدا کنه ظاهرا شما دعواش کردین خانم ناظم در حالی که تازه مفهوم خنده های مرا متوجه شده بود گفت پس بگو چرا نیشش تا بنا گوش باز شده خانم انصاری گفت برو سر جات بشین گفتم خانم حالا از ما درس می پرسین ؟ خانم گفت : نه وقتی می دونم همه را بلدی برای چی باید بپرسم منم سرم گذاشتم رو میز و خانم پرسید : حسنی قهر کردی ؟ گفتم نه دلم گرفته یهو یچه ها به همراه خانم باز زدن زیر خنده و خانم به بچه ها گفت : یه کم ازش یاد بگیرید اگه درس جواب نده دلش می گیره 😂😂😂 روز جمعه آخرین جمعه ی ماه مبارک بود و چون روز قدس بود من و آقا جون و داداش احمد به راه پیمایی روز قدس رفتیم پایان مریم حسنی https://eitaa.com/golbargsork1354
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن قراره جنگ بشه ما قراره از چی بترسیم؟ تجارتی که این همه سال آزاد بوده؟ تحریمی که هیچ‌وقت نبوده؟ روابطی که همیشه برقرار بوده؟ جنگی که تجربه‌شو نداریم؟ تروری که هیچ‌وقت نبوده؟ از چی؟؟؟ ما چهل و پنج ساله که تو جنگیم https://eitaa.com/golbargsork1354
26.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. یه شیک و مجلسی 🍗🍗🍗 برای مهموناتون درست کنید که حسابی چشم نوازه 😍 https://eitaa.com/golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا