eitaa logo
گلبرگ سرخ
93 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
12 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مریم حسنی شاعر و نویسنده طنز پرداز تحصیلات : لیسانس علوم قرآنی از دانشکده علوم قرآنی تهران ارتباط بامدیر: https://eitaa.com/Mh135413791388
مشاهده در ایتا
دانلود
گلبرگ سرخ
پاناکوتا مواد لازم : شیر ۴ لیوان 🥛 پودر ژلاتین ۴ ق غ خامه صبحانه ۲۰۰ گرم وانیل نوک ق غ🥄 شکر ۱۲ ق غ
من خودم عاشق پاناکوتاهایی هستم که نرگس مون درست می کنه اگه دعوت بشیم خونه شون پاناکوتا درست کرده باشه دیگه شام نمی خورم فقط دلم می خواد پاناکوتا بخورم 😂😋 مریم حسنی https://eitaa.com/golbargsork1354
سلام بچه ها اگه دکتر مغز و اعصاب حاذق سراغ دارید لطفا بیایید پی وی معرفی کنید ممنون 💐💐 مریم حسنی https://eitaa.com/golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷به نام خدا و با یاد شهیدان 🌷 چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ امروز از ۸ صبح رفتم بیمارستان سوم شعبان چون قرار بود امروز از سر پسرم نوار مغز بگیریم منشی بد حجاب اش تا منو دید اخم هاشو کشید تو هم یه جوری که انگار باباشو کشتم بهش گفتم دوشنبه سیستم تون قطع بود دکتر گفت ام آر آی و نوار مغز را چهارشنبه بده به منشی ام تا برات وارد سیستم کنه نسخه های دکتر را از دستم گرفت یه نگاه انداخت و گفت : نوار مغز را من خودم می گیرم برو صندوق پول پرداخت کن بیا برات انجام بدم ولی دکترام آر آی را بد خط نوشته باید بری ۱۲ ظهر بیایی که دکتر برات بنویسه یه نگاه به ام آر آی کردم دیدم اصلا بد خط نیست کاملا واضح نوشته شده فهمیدم منشی می خواد اذیتم کنه چیزی نگفتم و رفتم پول نوار مغز حساب کردم و برگشتم بالا با اینکه خلوت بود منشی هی می خواست بگرده مریض دیگه ای را ببره داخل بازم هیچی نگفتم و چند دقیقه بعد وقتی دید مریض دیگه ای نیست با اکراه و از رو ناچاری گفت شما برید داخل نوار مغزرا که گرفت اومدیم منزل تا من دوباره ظهر برم برای وارد کردن نسخه داخل سیستم و گرفتن کد مورد نظر طبق دستور منشی راس ۱۲ اون جا بودم ولی دکتر نیومده بود تا یک ربع به یک سر پا ایستاده بودم چون جا برا نشستن نبود وتو این فاصله منشی یه جوری پشت سرم بهم اخم می کرد که انگار پدرشو کشتم منم هی سعی می کردم سرم تو گوشیم باشه چند لحظه بعد چند تا خانم خیلی بدحجاب که حجاب شون خیلی بدتر از حجاب منشی بود اومدن و با اونا کلی گفت و خندید رفتم بهش گفتم تاخیر دکتر معمولا چندساعته ؟ گفت امروز استثنایی که تاخیر داشته باز برگشتم یه صندلی خالی شد نشستم یهو دکتر ساعت ده دقیقه به یک اومد رفت تو مطب من گفتم کار من فقط یک کد وارد کردن هست بی زحمت ببرید بدید وارد کنه منشی گفت : خودت باید ببری به دکتر نشون بدی من برات نمی برم ولی شما اجازه نداری الان بری داخل باید صبر کنی دکتر تمام مریض هاش را ببینه آخرین نفرشما بری داخل من که از صبح همه ی ادا اطوارهاشو تحمل کرده بودم اون جا دیگه جوش آوردم گفتم وظیفه دکتر بوده وقتی ویزیت می گیره کد بده شما که می خواستی منو آخرین نفر بفرستی برا چی گفتی ۱۲ ظهر بیا ؟؟ مگه من وقتم از سر کوچه گیر آوردم مریضم تو خونه تنهاس دلم هزار راه می ره گفت : صدات رو بیار پایین گفتم یا همین الان یه کد به من می دی یا می رم پیش رییس بیمارستان من که نباید تاوان خرابی سیستم بیمارستان شما را پس بدم الان سه روزه ام آر آی بچه ام به خاطر مسخره بازی های شما عقب افتاده مدرسه نرفته از درس و مشقش مونده اگه دوشنبه خانم دکتر به ما کد می داد تا الان ام آر آی بچه هم آماده بود اینا را که گفتم گفت باشه برو زودبیا رفتم داخل دکتره با تعجب یه نگاه به خط خودش کردو شروع کردتایپ کردن و گفت شماره ملی بگو گفتم شماره پسرم حفظ نیستم بزارید شناسنامه اش از کیفم در بیارم دکتر گفت : پس برو بیرون مریض بیاد داخل خواستم برگردم بگم اون روز که ویزیت دادم منو معاینه نکرده فرستادی بیرون و گفتی سیستم قطعه حالا باید برا اینکه نونت حلال بشه منو به اندازه یه شناسنامه از داخل کیف در آوردن تحمل کنی اما خودم کنترل کردم و چیزی نگفنم و فورا شناسنامه را در آوردم و کد را گفتم و دکتر بالاخره یه کد داد اومدم بیرون یعنی می خوان طوری برخورد کنن که تو مجبور بشی دوباره بری پول ویزیت بدی و دیگه یه ذره فکر نمی کنن این پول ویزیت حلال می شه براشون یا حرامه به خاطر همین هم از منشی این دکتر بدم اومد هم از خود دکتر و با خودم گفتم جواب ام آر آی اماده بشه دیگه پیش شما آدم های از دماغ فیل افتاده ی بدحجاب و مغرور نمیام چون حجاب دکتره هم افتضاح بود مریم حسنی https://eitaa.com/golbargsork1354
برو کلاه خودتو قاضی کن! شخصی سرو کارش به دیوان قضاوت کشید و هر وقت پیش از آنکه به محکمه قاضی برود در خانه ابتدا کلاهش را جلوی خود می‌گذاشت و کلاه را قاضی فرض کرده و آنچه که می‌خواست در محکمه بگوید به کلاه می‌گفت و راست و دروغ آن را می‌سنجید و بعد نزد قاضی می‌رفت تا سخنی به ضرر خود نگوید! چون پرسیدند این سخنان محکمه پسند را چطور این‌طور درست و بی‌غلط در محضر قاضی می‌گوئی تا به نفع تو حکم می‌دهد جواب داد : اول کلاه خودم را قاضی می‌کنم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه بخوام با موجودی کارتم جایی برم فقط می تونم برم تو فکر 😂 https://eitaa.com/golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟ گفتی: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6) گفتم: اخه دیگه خسته شدم گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی گفتی:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟ گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفتی: «الیس الله بکاف عبده» مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا