eitaa logo
تصویرسازی های گلبهی
1.3هزار دنبال‌کننده
755 عکس
106 ویدیو
29 فایل
🌸حَسْبےَ اللّہ🌸 📍پیج اینستاگرام Golbehi.art 📍کانال فروشگاه @Golbehikala 📍آیدی جهت ثبت نام دوره ی تصویرسازی @mojganhd
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تخریب‌ چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار می کند؟! 🔴 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
به کی رای بدهیم؟؟؟ هر برگه رای ما سرنوشت کشوری رو میسازه که شیعه خانه ی امام زمانه... پس مسئولیت سنگینیه که اگر اشتباه انتخاب کنیم باید فردای قیامت جواب پس بدیم... دقت کنیم یه انتخاب اشتباه باز تکرار نشه...
قهربودیم... عباس درحال نمازخوندن بود... نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم... کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن... ولی من بازباهاش قهربودم!!!!! کتابو گذاشت کنار... بهم نگاه کرد و گفت: . "غزل تمام...نمازش تمام...دنیامات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!! بازهم بهش نگاه نکردم....!!! اینبارپرسید : عاشقمی؟؟؟ سکوت کردم.... . "گفت : عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند. .." دوباره با لبخند پرسید: عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟ گفتم:نـــــــه!!!!! گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری... که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..." زدم زیرخنده....و روبروش نشستم.... دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه... بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم... خداروشکرکه هستی.... به نقل از همسر شهید بابایی @mojgan_art
هدایت شده از همسرداری حرفه‌ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مراقب خودتون باشید! ➕ راهکار اهل بیت(ع) برای نجات از بلاها و بیماری‌ها 🔴 🆔 @khanevadeh_313
تصویرسازی های گلبهی
توصیه های کرونایی👆 حتما نون رو قبل از استفاده حسابی گرم بفرمایید
20200314_213319.jpg
1.45M
فایل اول جهت انتشار بصورت آلبومی
20200314_213340.jpg
1.37M
فایل دوم جهت انتشار بصورت آلبومی
💓🐥💓 کوچولو یه مدت بود همش با خدا حرف میزد و ازش یه جوجه ی آسمونی میخواست... شب و روز گریه میکرد و میگفت خدایا پس چرا صدامو نمیشنوی؟ اصن انگار دوسم نداری... خب من یه جوجه ی بهشتی میخوااااام... انقد گریه کرد و گریه کرد اما خدا بهش جوجه نداد... دیگه کوچولو خسته شد و رفت خودشو با کاردستی مشغول کنه... گفت درسته که جوجه ندارم اما خدا یه عالمه مقوا بهم داده... با اون مقواها یه عالمه قایق مقوایی ساخت... انقد ساخت و ساخت که دیگه ماهر شده بود... ولی هی با خدا حرف میزد و بازم ازش خواهش میکرد... ولی دیگه اصرار نمیکرد... میگفت خداجونم ممنونم بخاطر این مقواها... من باهاشون خیلی خوشحالم... اگر میدونی خوبه برام یه جوجه بفرستی هم من خوشحال میشم... همینجوری که داشت قایق میساخت دید خدا واسش یه جوجه ی بهشتی فرستاده... انقد ذوق کرد که نگو... انقد شکر کرد که نگو... یه روز که حواسش نبود جوجه ش توی برکه افتاد و داشت غرق میشد... کوچولو سریع یه قایق مقوایی واسش فرستاد و نجاتش داد... حالا دوباره خدا رو شکر کرد که دعاشو زود مستجاب نکرده بود... چون اگر خواسته شو به وقتش بهش نمیداد، اون موقع بود که از دستش میداد... @mojgan_art