eitaa logo
کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
5.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
96 فایل
بروزترین کانال گلچین مولودی و.....👇 ایتاوتلگرام 🌿🌺🌿 @golchin_mowludi ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
ز خاک پای تو اول سرشت قلبم را سپس غبار حریمت نوشت قلبم را ز نور معرفت و رحمت و ولایت تو بنا نهاد چنین خشت خشت قلبم را میان مزرعه ی سبز استجابت تو کنار چشمه ی خورشید، کشت قلبم را مرا اسیر تماشای چشمهایت کرد سپس نهاد میان بهشت قلبم را دخیل پنجره های حرم شدم تا حق رها نمود ز کعبه، کنشت، قلبم را خدا گواست که من از ازل گدای توام اسیر رحمت و فضل تو، مبتلای توام ز بسکه آهوی چشم تو دلبری کرده دل رمیده ی ما را کبوتری کرده من چو ذرّه کجا و زیارت خورشید نگاه روشن تو ذرّه پروری کرده بهشت چشم رئوفت چه رونقی دارد که با بهشت خدا هم برابری کرده فدای عاطفه های نگاه پُر مهرت مرام قلب مرا عشق باوری کرده چقدر تازه مسلمان کنار خود داری مسیح چشم تو کار پیمبری کرده شکوه ناب ولایت تویی که دل ها را تجلیات نگاه تو حیدری کرده همیشه معجزه های تو منجلی بوده همیشه ذکر کثیرت علی علی بوده خدا نهاده در این چشم ها صلابت را شکوه و هیبت و آقایی و سیادت را برای اهل زمین آسمانی از فیضی ببار بر دلمان کوثر فضیلت را به لطف گوشه ی چشم تو حضرت باران خدا گشوده روی خلق باب رحمت را مسیح آل محمّد! بزرگ نصرانی چه خوب دیده کرامات چشمهایت را چه کودکانه به عزم مصاف می آیند نگاه نافذ تو رام کرده خلقت را ز دشمنان خودت هم دریغ ننمودی زلال معرفت و زمزم هدایت را تمام همّتت این بود که بفهمانی به شیعه سرّ بقا، معنی ولایت را چقدر گفتی از آن آفتاب پشت ابر حکایت ولی و انتظار و غیبت را خوشا کسی که دمی غائب از حضورش نیست حجاب خود نشده بی نصیبِ نورش نیست شده ست مرقد تو اعتبار سامرّا شکوه گنبد زردت وقار سامرّا به یمن مقدمت آقا طواف می کردند تمام ارض و سما در مدار سامرّا فرشتگان مقرّب مسافران تواند شهود می چکد از جلوه زار سامرّا غبار مقدمت ای عشق جای خود دارد که طوطیای نگاهم غبار سامرّا گرفته قلب من خسته آشیان امشب در آستان تو، گوشه کنار سامرّا اگر چه لایق وصل تو نیستم امّا ز دست رفته دلم در جوار سامرّا به عشق دیدن سرداب می تپد هر دم دل شکسته دل بی قرار سامرّا غروب جمعه نگاهم به راه موعودی است کنار جادهی چشم انتظار سامرّا طلوع می کند آخر سلاله ی خورشید ز راه می رسد آخر بهار سامرّا کبوتر دل من را تو جمکرانی کن مرا به لطف خودت صاحب الزّمانی کن
ای نور دل ای ستاره ی عشق ای ذکر هزار باره ی عشق ای آینه ی جمال سبحان ای شاخه گل بهاره ی عشق ای قبله ی بی نظیر گل ها ای کعبه ی پر نظاره ی عشق تا خورده گره به کار مستان با لطف تو گشته چاره ی عشق تا که سخن از فروغ زهراست شد جانب تو اشاره ی عشق در چشم حسین ، بعد مادر ای فاطمه ی دوباره ی عشق مِهر تو بهار زندگانی است یاد تو همیشه آسمانی است ای جلوه ی جاودان کوثر ای آینه ی جمال داور ای نور تمام آسمان ها ای روشنی دیده ی حیدر رخساره ی تو تجلی حق ای روی تو زهرای مکرّر می دیده حسین چهره ات را در لحظه ی دلتنگی مادر مشغول زیارت تو هستند هم عمه و خواهر و برادر بیش از همه بود چشم عباس مشتاق تو ای نور مطهر رخساره ی تو گل بهاری است از یاس و بنفشه یادگاری است ای دختر گل عمه ی سادات ای زمزمه ی لبت مناجات ایما و اشاره ی تو کافی است تا شود روا تمام حاجات ای عرش خدا محفل و رازت ای ذکر ملائک به سماوات ای نور خدای لایزالی رخسار تو آیینه و مرآت با عصمت و جمله ی صفاتت از فاطمه ای تجلّی ذات تو گر چه سه ساله ای ولیکن مریم شده از ابهتت مات تو پرتو یاس و لاله هستی تو فاطمه ی سه ساله هستی ای در شب تیره ماه رخشان مبهوت تو خورشید درخشان افسوس که ابر تیره و غم پوشانده رُخَت ز جور دوران آغاز شد آه و ماتم تو از تیرگی شام غریبان با قد کمان و روی نیلی چون فاطمه ای به روزگاران جان تو غریبانه فدا شد در گوشه ی ویرانه ی هجران مانند ستاره می درخشد قبرت به میان شام ویران دل صحن و سرایت ای رقیه جانم به فدایت ای رقیه
نخل زردم جوانه می خواهم کفترم آب و دانه می خواهم بر فراز مناره های حرم گوشه ای باز لانه می خواهم روی پرهای من بزن مُهری بی نشانم نشانه می خواهم کفتر خانگی این حرمم دانه از اهل خانه می خواهم در کنار رواق دار الزُّهد منزلی جاودانه می خواهم از شما روز اول هر ماه مثل مردم سَرانه می خواهم خانه جز این حرم نمی خواهم پَرِ پرواز هم نمی خواهم * آستان بوس خود خطابم کن بد حسابم ولی حسابم کن برکه ی خشکم و گل آلودم کوثر معرفت ، گلابم کن قَسَمت می دهم به جان جواد بعد اگر خواستی جوابم کن کرمت گر اجازه داد آقا پیش چشم همه خرابم کن من شبیه دعای بی روحم روح ادعیّه ، مستجابم کن ای خداوند عشق ، یا احساس نظری کن به خاطر عباس * مهربانی که روح احسانی درد من را تو خوب می دانی حقّ همسایه جا نیاوردم نیست این شیوه ی مسلمانی ولی ای با وفا پناهم ده هرچه باشد تو از بزرگانی لحظه ای که جنازه ام آمد وایِ من گر که رویگردانی یوسف ار ماه اهل کنعان بود تو مه آسمان ایرانی وای آقا چه قدر می آید به تو لفظ شریف سلطانی گفته ام هر کنار در هر سو ضامنم هست ضامن آهو اشعارمیلا امام رضاع وحضرت معصومه س دهه کرامت اشعار مولودی اهلبیت علیهم السلام، جشن تکلیف وعروسی مذهبی ایتا لینک👇 @golchinmolodiarosimazhabi
۹۷ همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا این دل شیدا کجا عشق امام رضا کجا من بی مایه کجا بردن نام دلبرم من بی نوا کجا عشق امام رضا کجا قطره ی کوچکی ام راهی بحر بیکران قطره تا دریا کجا عشق امام رضا کجا تو گل دشتی و من خار نشسته برِ راه خار این صحرا کجا عشق امام رضا کجا این تویی پادشه هر دو جهان و من گدا دل این گدا کجا عشق امام رضا کجا هر دو دنیا نشود برابر محبتت همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا یا معین الضعفا نور دل همه مدد یا غریب الغربا عزیز فاطمه مدد کوله بار دل من به سمت تو بسته شده از همه دنیا دل زائر تو خسته شده من دخیل ذکر تو هستم و تا روز ابد رشته ی دلم به پنجره ی تو بسته شده این گدایی که به سوی حرمت زده قدم از همه بریده با عشق تو پیوسته شده فیض دیدار تو آرزوی حور و ملک است انتظاری است که بر راه تو بنشسته شده هر که شد طالب دیدار و لقاء وجه حق از همه گسسته و بر ذکر تک وابسته شد حیف باشد که تو باشی و من از تو محروم هر که سرمست تو شد عارف و وارسته شده یا غریب الغربا کن نظری بر این غریب یادگار فاطمه زیارتت نما نصیب زمزمه ی نام تو سرود عرشیان بوَد نغمه ی اهل زمین و اهل آسمان بود بارگاهت که حریم امن و خاص اولیاست نه فقط پناه ما پناه عرشیان بود قدسیان به شوق تو رهسپر زمین شدند حرمت جلوه گه خدای مهربان بود کو مسیحا که ببیند ز غبار حرمت مردگان زنده شوند و اذن حق بر آن بود به میان قلب زائران به هر زیارتت آرزوی دیدنت همیشه در میان بود پیر ما گفت که در دایره ی هر دو جهان حرم تو بهترین نقطه ی این جهان بود کعبه پابوسیِ بارگاه تو می خواهد دل عاشق از ازل نگاه تو می خواهد یار دل خواه منی مهر منی ماه منی مثل ماه آسمان همیشه همراه منی من شب تارم و تاریکم و تو در بر من روز خورشید و سحر اختر و شب ماه منی دل سپردم به تو از روز الستم جانا مهر جان فزای من دلبر دلخواه منی وقت تنهایی و بی کسی و دلتنگی ها تو شفای محنت و غصه ی جانکاه منی اوج بی قراری و غربت و دلواپسی ام همدم اشک من و سوز من و آه منی به زیارتت گواهی بدهم که زنده ای یعتی این که لحظه ی گناهم آگاه منی مبر آبروی این روسیه اِی یار کریم ملکا راه بده در حرمت شوم مقیم ........محمد_مبشری........ 🌿💖🍃🌿💖🍃🌿💖🍃🌿💖🍃🌿💖🍃
چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای سرآمد حسینیان ، میان هر هزاره ای زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای" بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو به غیر چاره نفر ، خدا به کس نمی دهد اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو معجزه مانده عاجز از ، نام‌گره گشای تو کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟!
. میلاد امام سجّاد علیه السلام درِ میخانه زدیم و باده‌ای ناب گرفتیم بهترین ساغر و پیمانه‌یِ محراب گرفتیم شبِ غم را گذرانده صبحِ دیدار چشیدیم نور از مَطلعِ شمس و رُخِ مهتاب گرفتیم دلِ در هوُل وُ وَلایِ حادثاتِ عاشقی را با دمِ عشق زِ موجِ حسرت و تاب گرفتیم بیمِ آن رفت مَبادا سخنی هَرزه بگوئیم رو به قبله اِذنِ تحریر از ارباب گرفتیم آمد از کرب‌وبلا اِذن که آهنگ جلی کُن هان مدّاح بگو  از پسرم مدحِ علی کُن فَتَوَکَّلْتُ‌علیَ‌‌اللّه  قلم نذرِ نگارم یاری‌اَم کُن که کمالاتِ علی را بِشُمارم صفحاتِ مدحِ سجّاد بی‌شمارند ولی تو اِی قلم حک کُن همین کم که زِ اوصاف می‌آرم عِزَّةُاللّه نگین و عزّت از یار گرفته ششمین نورِ یقین و چارُمین راه‌گُذارم شکرِ حق ذکرِ مُدام و سجده‌هایش مُتوالی مردِ محراب و نماز و مِنبر و مُهر و مِناره‌َم زینتِ اهلِ عبادت  پسرِ شاهِ شهادت دُرِّ دُردانه‌یِ دریایِ وفا  دار و ندارم علیِ دوّمِ اعلا  نوه‌یِ حضرتِ زهرا سویِ او سمت و صراط و خویِ او خطُّ و مَدارم آیه‌هایِ شوکتش را خوانده اَفلاک  مُکرّر بوسه زد بینِ دو اَبروشْ لبِ ساقیِ کوثر اثرِ سجده چنان بود که تو ذوُالثَّفِناتی از خطا دور و مُبرّا  مفتخر بر حَسناتی تو فرازی زِ نمازی  تو فرودی به سجودی تو خضوعی تو خشوعی تو رکوعی تو صلاتی‌ شَجَرِ طیِّبه‌یِ حق شاخه‌یِ محکمِ طوبیٰ یاعلی روحِ دعا  شرحِ سخا نوحِ نجاتی یادگاریِ حسین و تکیه‌گاهِ زینبینی شاهدِ رزمِ عمو وُ حسد و بُخلِ فراتی حق پسندیده تو بیمار اِی به زنجیر گرفتار کوفه و کرب‌وبلا  شامِ بلا را برکاتی آب دیدی و دو چشمت کاسه‌یِ خون شده اِی وای تشتِ‌ زَر دیدی و سر را از چه در بزم و بساطی حرکات و وَجنات و سَکناتِ تو خدایی یاعلی در سایه‌سارِ سرِ رویِ نیزه‌هایی‌‌ با تو بودم با تو هستم با تو می‌مانم همیشه پشتِ این درب نشستم که خودت راه‌گشایی خاکِ مبروکِ بقیع و دلِ دیوانه و رویا قسمتم کُن که ببینم یاعلی گنبدِ خضرا ✍ .🌻🌻🌻🌻🌻
امشب شب نزول تمام ملایک است باور کنید بخت، به کام ملایک است هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت پیوسته بحربحر به جام ملایک است بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان صبح قیامت است، قیام ملایک است بر هـر ملک کـه می‌نگرد از چهارسو چشمش به ماه روی امام ملایک است -امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است -قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید امشب شب طلوع چراغ هـدایت است -این شمع جمع محفل اولاد آدم است -این کشتی نجـات غریقان عالم است پیغمبـران همـه شـده محو نظاره‌اش صف بسته‌انــد دور و بـر گاهـواره‌اش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستـاره‌اش خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد مرهون لطف و مرحمت بـی‌شماره‌اش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشاره‌اش -در روز حشر با کَرَم خود چه‌ها کند -ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند ملک وجود بسته به یک تار مـوی او گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او این است کعبـه‌ای که تمامی کائنات بگرفته‌انــد دست توسـل به سوی او صورت نهد به خـاک قدم‌هـاش آبرو تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او -باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است -بالله قسم!رسول خدا هم حسینی است خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این است آن امـام شهیـدی که همچنان بایـد شـب ولادت او هـم بـر او گریست ایـن کشتـۀ خـداست وگرنــه بــرای او بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟ داده نشـان بـه قاتل خود هم ره بهشت یالعجب!خدای بزرگ!این حسین، کیست؟ -یک بنده و هـزار خصـال خدایی‌اش -در عین بندگی‌ست جلال خدایی‌اش خوبــان روزگـار همـه خـاک راه او آزادگی‌ست عبــد غــلام سیــاه او فرهنگ ما نتیجـۀ صبـر و مقـاومت دانشگــه تمــام مــلل قتلگــاه او مـن منکـر شفــاعت او نیستم ولـی کافی‌ست بر نجات همه یک نگاه او تنهاترین امام بزرگی که بود و هست در عین بی‌کسـی همـه عالم سپاه او -بی‌ او غریب و بی‌کس و تنهاست عالمی -یـارب!مبـاد سایـۀ او کـم شــود دمـی پوشیده شد به پیکر توحید، جوشنش قرآن مـاست مصحف صدپارۀ تنش خواهیـد دیــد روز قیــامت ز چـارسو ریــزد بــرات عفــو الهــی ز دامنش در روز حشــر، زخـم شیهدان عالم‌اند گل‌های سرخ روی خدایـی ز گلشنش از بس از او کرامت و قدر و جلال دید کفو کریم خوانـد بـه گودال، دشمنش -کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش -با کام تشنه آب خورانـد بـه مرکبش؟ ما بی‌قـرار او شده‌ایم ایـن قــرار ماست هرجا که هست خـاک ره او مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خـود سـرخ کرده‌ایم فـردا لبـاس سینه‌زنـی افتخــار ماست چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر فریاد یاحسین همـان چـوب دار ماست بر سنگ قبـر مـا بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست -روز ازل کـه آب و گل ما سرشته‌ شد -نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد نــام حسیـن نـزد خـدا اسـم اعظم است خـون گلـوی تشنــۀ او اشــک آدم است خواهـی اگـر درست بدانی حسین کیست قــرآن روی قـلب رســول مکــرم است بـر خـون پـاک او که نیفتد دمی ز جوش تنهـا خـدای عزوجــل صــاحب دم است خون‌نامـۀ شهــادت او بــاغ لاله‌هــاست یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است 🍃🌼🍃🌼🍃🌼