🌾🍂#قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام_96_حاج محمود کریمی ↯
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾
از شام تا هشام فقط نا امید شد
پیش رقیه آخر سر روسپید شد
از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش
این بود که مصائب زینب شدید شد
جا داشت ای کاش بود عمهْ رقیه کنار او
این درد هم به علت زهرش مزید شد
روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او
دیده که گوشواره کجا ناپدید شد
پا میکشید و حجره چو گودال سرخ گشت
ازبس که محوِ روضۀ «او میکشید» شد
پس میبُرید از بدنش درخیال خود
تا اینکه ظهر نوبت «او میبُرید» شد
او میبُرید و قصه به جایی رسید که
سوم امام کرب وبلا هم شهید شد
⇦ شاعر:مهدی رحیمی
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر،من از حسین دل...
*قربون دست و پای میانِ ریسمانت برم،یا امامِ باقر! قربون سر شکسته ات میان کوچه ها و بازار،ای آقام....
جای ما الان بقیع خالیِ،امشب بشینیم بقیع برات گریه کنیم،دو سه شب دیگه هم،همه از بقیع بریم کوفه،تو حرم مسلم داد بزنیم،این شبا،شباییِِ که مسلم داره تو کوچه ها می گرده...
سیدالشهدا فرمود:تو همه چیز بعد از عباس،مسلم...تو وفا،تو شجاعت....
میگه:دیدم از لای در مسلم نمیه شب تو کوچه ها داره میره،پاش اومد کنار یه سگِ ماده ای که بچه هاش رو داشت شیر می داد،سگِ ماده خیلی خطرناک تر از حیوانای درنده ی دیگه است،اونم بچه داشته باشه...
سگ بلند شد مقابل مسلم نعره ای کشید،میگه:دیدم مسلم پلک به هم نزد،این مسلمِ...
اراذل کوفه رو می گرفت،پرت می کرد رو بام ها،آخر خندق کندن،با هزار کلک مسلم رو دستگیر کردن...
بعد همچین مسلمی زار زار گریه می کرد،طعنه بهش می زدن:چیه؟میخواستی رئیس بشی اینجا؟ می گفت: من گریه ام برا خودم نیست،گریه ام برا اینه شما نامردا نامه نوشتید حسین بیاد،نمی خواست بیاد،شما اصرار کردید،گفتید: باغامون سر سبزِ،بیابون هامون سرسبزِ،آقا نداریم بیا،نمی خواست بیاد،نامه نوشتید بیاد،بچه ی شیرخوارِ داره....
آی رفقا! مهمون کنید همدیگه رو،ولو به ارزون ترین خوراکی،آب،در دست ترین چیز،آبِ،گواراترین چیز،آبِ،دیگه آب دست همه میرسه،این همه نامه نوشتن....*
از آب هم مضایقه کردن کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
*نیمه شب تو کوچه ها بچه های مسلم خسته شدن "محمد و ابراهیم"گفتن:بابا! مادیگه پاهامون درد گرفته...هی گوشه ی کوچه می نشستن،هی مسلم می گفت:پاشید بریم،خطرناکِ....
همه رفتن،درهارو بستن،خدا برا کسی غربت نیاره،خدا نیاره یه شهری همه بیان بگن: بیا خونه ی ما،قدمت بر چشم...چند روز بعد در رو به روت ببندن...
بچه هارو آورد دَرِ خونه ی شریح قاضی،در زد،کیِ؟ منم مسلم بن عقیل،از پشت در گفت:مسلم! ما برا تو جا نداریم،گفت: من خودم نمیخوام بیام خونه ات،در رو باز کن،دو تا بچه هامو امانت بگیر،دختر علی،خانوم زینب وقتی اومد اینجا،بچه هامو بهشون بسپر...قبول کرد..
یه جوری بچه ها از بابا جدا شدن،بعد از چند لحظه دید دوباره در میزنن،کیِ؟ منم مسلم...گفتم برا خودت جا نداریم...فرمود: من خودم نمی خوام بیام داخل،دَم در یه بار دیگه بچه هامو ببینم...
خیلی سختِ،قرار نبود شهادت هر دوتاشون رو ببینه،الله اکبر،جان عالم فدای اون آقایی که صدا زد:*
بالا بلندِ بابا،گیسو بلندِ بابا
*علی اکبر!*
خرامان،خرامان
می بری از تنم جان
شهیدم کاکُلش در خون غلطونه
شهیدم خفته بینِ خاک و خونه
چشماتو قربون،زخماتو قربون
افتادی رو خاک،ای قد و بالاتو قربون
* امیرالمؤمنین،خدمت پیغمبر رسید،فرمود:آقا برا من دعا کن،پیغمبر فرمودن: "اَللهُم بِحَقِ عَلىٍ عِندَكَ اِغفِر لِعَلِىٍ !" خدایا به حق علی،علی رو ببخش، مولا عرض کردند:یارسول الله! این چه دعایی بود؟ فرمودند: آیا پیش خدا کسی بزرگوارتر از تو هست که او رو واسطه قرار بدم؟
خدایا بحق علی،مارو به مُحرم برسون،پیرهن سیاهِ ما آماده است،دیگ هامون آماده است،سیاهی های حسینیه رو زدیم،پرچم هامون آماده است،خدایا دلِ مارو آماده کن،الهی بحق امیرالمؤمنین فرج آقای مارا برسان.....
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾
@babolharam_ir@babolharam.ir- Karimi Shahadat Emam Bagher 96-01-2.mp3
زمان:
حجم:
3.88M
⇦🕊#قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام_96_حاج محمود کریمی
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾
#قسمت_پایانی#سرود ویژۀ سالروز ازدواج امیرالمؤمنین وحضرت زهرا سلام الله علیها #روزازدواج اجرا شده
امروز مهر و ماه به هم مُقتَرَن شوند
حوران عرش خادمه بوالحسن شوند
جن و ملک به خاک درش بوسه زن شوند
محصول این زفاف حسین و حسن شوند
روز و شب عروسی زهرای اطهر است
عاقد خدا و احمد و داماد حیدر است
آی آدم به بزم وصل شه اولیا بیا
از باغ خُلد با همه انبیا بیا
با انبیا به بزم شَه اولیا بیا
مریم تو با زنان بهشتی بیا بیا
حوران عرش روی، در این خانه می کنند
با خنده موی فاطمه را شانه می کنند
داماد را هماره به سوی خدا سلام
بر این دو زوج از همه انبیا سلام
بر این عروسی از علیِ مرتضی سلام
بر یازده ستاره ی بُرج هُدی سلام
این ازدواج، علتِ اِبقای مکتب است
بِاللَّه قسم طلیعه ی میلاد زینب است
حُسن خدا به روی علی دید فاطمه
بشکفت همچو لاله و خندید فاطمه
در چشم آفتاب درخشید فاطمه
بنت اسد عروسِ تو گردید، فاطمه
فاطمه لبخند اشتیاق به دیدار یار زد
بر باغ آرزوش نسیم بهار زد
کم کم نقاب از رُخِ زهرا کنار زد
خورشیدِ آسمان هُدی را نظاره کرد
لا حَول گفت و روی خدا را نظاره کرد
لبخند زد ز شوق که این همسر من است
یا جانِ احمد است که در پیکر من است
اُمُّ الائمه فاطمه ی اطهر من است
من روز حشر ساقی و این کوثر من است
ای هستیِ امامِ ولایت خوش آمدی
ای مادرِ تمام ولایت خوش آمدی
بگذار پا به دیده ام، ای نورِ دیده ام
کَز اشکِ شوق گُل سر راه تو چیده ام
از هر چه دل بریده، به وصلت رسیده ام
خوش انتظارِ آمدنت را کشیده ام
دارُ الولای کوچک من گلشن از تو شد
بیتِ علی نه قلب علی روشن از تو شد
آیینه ی خدای تعالای من تویی
مشعل فروزِ دیده ی بینای من تویی
بِاللَّه قسم بهشت تماشای من تویی
نازم به این مقام که زهرای من تویی
شاعر: استاد سازگار
حضرت علی یه سپر فروخت جهاز فاطمه رو داد لحظه ی آخر که این بدن رومیخواست تحویل پیغمبر بده. فرمود: یا رسول الله!
«من یک سپر برای جَهازش فروختم
او عزم جزم کرد بمیرد برای من»
مثل این روزها پیغمبر دست علی رو تو دست فاطمه گذاشت فرمود:علی جان! دارم بهت امانتی میدم، انسیةَ الحَوراست مراقبش باش برگ گل رو صورتش بشینه جا میندازه...لحظه ی آخر گفت یا رسول الله :امانتیت رو آوردم . اما امانتی که به من دادی این طور نبود. منم الان که داشتم غسلش میدادم فهمیدم بازوش رو از من می پوشونده، صورتش رو از من می پوشونده...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#عروسی_حضرت_زهرا_و_امام_علی_علیهم_السلام
#کربلایی_حسین_طاهری
🌹🌼💐🌸🌿🌹🌼🌸🌿🌹🌼💐🌸🌿
#قسمت_پایانی مدح ویژهٔ ولادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
الا ای آیه خون را دمت تفسیر یا زینب
الا ای شیر حق را در شجاعت شیر یا زینب
زبانت فتحِ اهلُ البیت را شمشیر یا زینب
کلامت سینه تنگ عدو را تیر یا زینب
تو از خون جبین، وجه خدا را شست و شو دادی
تو تا صبح قیامت بر شهیدان آبرو دادی
که برده یک تنه کوه بلا بر شانه غیر از تو
که دارد نوک نی هفتاد و دو ریحانه غیر از تو
که کرده صبر را از صبر خود دیوانه غیر از تو
که گفته پای جسم غرق خون شکرانه غیر از تو
تو از گودال خون تا تشت زر کردی شکیبایی
ندیدی در چهل منزل اسارت غیرِ زیبایی
*طعنه زد اون ملعون گفت دیدی خدا با شما چه کرد؟ فرمود: "ما رایت الا جمیلا" من غیر از زیبایی چیزی ندیدم*
نماز شب به اشک چشم و جسم خستهات نازد
شرف، آزادگی بر دستهای بستهات نازد
حسین از نیزه بر پیشانی بشکستهات نازد
خدا بر ذکر یا رب یا رب پیوسته ات نازد
ثنایت بارور کرده است نخل سبز میثم را
عجب نبوَد که از این نخل بخشد میر عالم را
#شاعر:استاد سازگار
صل علی محمد، زینب کبری آمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ای آنکه خدا جلوه دهد یادت را
تالی نبود صبر خدا دادت را
باشد که در آستانهٔ قدس حسین
بر پای کنی جشن میلادت را
«صل علی محمد، زینب کبری آمد»
امروز کند فخر به ایّام دگر
آورده فلک اختر زیبای دگر
این زینب کبری است به دامان علی
یا ختم رسل گرفته زهرای دگر؟
«صل علی محمد، زینب کبری آمد»
در برج ولایت است کوکب زینب
علامهٔ نارفته به مکتب زینب
گفتم به خرد یگانه دوران کیست
بی پرده دو بار گفت: زینب، زینب
*نثار قدمهای نازنینش صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』