هدایت شده از تبیین حکمتهای نهج البلاغه استاد مهدوی ارفع
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
°❀°🌸°❀°🌸°❀°🌸°❀°
﹃✿ *حکمت های نهجالبلاغه* ✿﹄
بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم
╭━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╮
*# حکمت_دوّم* :
💠 *و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمعورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختیهای خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بیارزش كرده است.*
╰━═━⊰✹🌹🌐🌹✹⊱━═━╯
*ادامه تبيين حكمت دوّم :*
1️⃣ *#طمع*
2️⃣ *#افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران*
3️⃣ *#نقش زبان در شقاوت و سعادت انسان*
بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم
💠 امیرالمؤمنین(ع) سه عامل از عوامل خفت و ذلت را در نهجالبلاغه بیان فرمودند.
✳️ *اول طمع*
✳️ *دوم افشا کردن مشکلات شخصی نزد دیگران*
✳️ *سوم نقش زبان در شقاوت و سعادت انسان*
*امیرالمومنین(ع)* در قسمت *سوم حکمت دوم* می فرمایند :
( *کسی که زبان خود را بر خویشتن حاکم کند نزد خودش هم پست شده است* .) مساله زبان و نقش او در شقاوت و سعادت انسان یکی از مهم ترین مباحث نهج البلاغه است.
*امیر المومنین(ع)* در بند 2 خطبه 176 می فرمایند:
( *هر انسان عاقلی باید زبانش را کنترل کند زيرا اين زبان مرکب چموشی است که صاحب خود را هلاك مى کند* .)
در حکمت 60 می فرمایند:
( *زبان مثل حیوان درنده ای است که اگر رهایش کنی آسیب می زند* .)
بنابر این مساله زبان مساله بسیار بسیار مهمی است تا جایی که حضرت در ادامه بند 2 خطبه 176 به ذات خداوند متعال و اسم جلاله *الله* قسم میخورند و میفرمایند :
( *به خدا سوگند، من بندهای را ندیدم که تقوایش به سودش بوده و مفید و مؤثر بوده باشد مگر وقتی زبانش را کنترل کند* .)
در نتیجه مساله کنترل زبان را باید جدی گرفت.
درباره اصل اهمیت کنترل زبان در حکمت 381 می فرمایند:
( *سخن و مقصودی که از سخن دارید تا زمانی که به زبان نیاوردهای در دست توست اما وقتی که به زبان آوردی آن موقع تو در بند سخن و عواقب آن هستی. پس همانطوری که از طلا و نقرهات محافظت میکنی از زبانت هم محافظت کن. چه بسا یک جمله که نعمتی را از دست انسان میگیرد و بلایی را بر سر انسان میآورد* . )
راههای کنترل زبان در نهج البلاغه:
1️⃣ *فکر کردن به پیامدهای سخن قبل از بیان کردن* .
1.1 در ادامه بند 2 خطبه 176 می فرمایند:
( *همانا زبان مؤمن در پس قلب او و قلب منافق در پس زبان اوست. زيرا مؤمن هر گاه بخواهد سخنى بگويد نخست مىانديشد، اگر نيك بود اظهار مىدارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش مىكند، در حالى كه منافق آنچه بر زبانش آمد مىگويد و نمىداند چه چیز به سود او و چه حرفى بر ضرر اوست.* )
یعنی زبان مؤمن تابع قلبش و پیرو عقل و قلبش است.
اما قلب منافق تابع زبانش است.
چون *مؤمن* قبل از اینکه زبانش به سخن باز شود عقلش عواقب آن سخن را کاملا حلاجی میکند اگر عقل تایید کرد و تشخیص داد که آثار این سخن خیر است زبان آن حرف را آشکار میکند اما اگر عقل تشخیص داد که این سخن عواقب شرّی دارد آن سخن را دیگر بیان نمیکند و برعکس *منافق* هر چه به زبان و دهانش میآید را بیان میکند دیگر نمیفهمد و تأمل نمیکند که این حرفی را که میزند آیا به سودش است یا به زیانش است.
بنابراین *تفکر قبل از سخن گفتن راه کنترل زبان است* .
1.2 در حکمت 40 میفرمایند:
( *زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.* )
یعنی زبان عاقل پشت سر قلبش است ولی قلب احمق پشت سر زبانش است.
1.3 در حکمت41 میفرمایند:
( *قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.* )
یعنی *احمق* روی زبانش کنترل ندارد. اما زبان *عاقل* در قلبش است و قلب خزانه زبان عاقل است و به زبان به این راحتی ها اجازه باز شدن را نمیدهد.
*نکته لطیف:*
در بند 2 خطبه 176 حضرت تعبیر به *مؤمن* و *منافق* کردند. اما در حکمت 40 و 41 تعبیر به *احمق* و *عاقل* کردند،
چه بسا نتیجه این میشود که:
*منافق احمق است* که به نفاق مبتلا شده و *مومن عاقل است* که به ایمان بار یافته است.
2️⃣ *کم حرف زدن* :
2.1 در حکمت 349 می فرمایند:
( *كسى كه زياد سخن مىگويد زياد هم اشتباه دارد و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم و حياء او اندك است و آن كه شرم او اندك، پرهيزكارى او نيز اندك خواهد بود و كسى كه پرهيزكارى او اندك است دلش مرده و آن كه دلش مرده باشد در آتش جهنّم سقوط خواهد كرد.* )
#استاد مهدوی ارفع
#نهضت نهجالبلاغه خواني
https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5