#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸با غیرتتر و با وفاتر از امّالبنین علیهاالسلام و پسرانش ندیدم...
در نقلی آمده است که حضرت امّكلثوم سلاماللهعلیها فرمودند:
🥀 با حمیّتتر (با غیرتتر) از طایفهی کلابیه در طوایف عرب ندیدم! امالبنين علیهاالسلام با اینکه چهار پسرش در کربلا شهید شده بودند، در مدت عمر، نام هیچکس را نمیبُرد و بر مظلومی پسر فاطمه سلاماللهعلیهما گریه میکرد.
📚تحفة الذاکرین،کرمانشاهی، ص۴۰۳ (نسخه خطی)
✍ خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سُم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
گفت راوی که جگر گوشهاَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب، پسر یعنی چه؟
شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده...
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد و دست پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸با غیرتتر و با وفاتر از امّالبنین علیهاالسلام و پسرانش ندیدم...
در نقلی آمده است که حضرت امّكلثوم سلاماللهعلیها فرمودند:
🥀 با حمیّتتر (با غیرتتر) از طایفهی کلابیه در طوایف عرب ندیدم! امالبنين علیهاالسلام با اینکه چهار پسرش در کربلا شهید شده بودند، در مدت عمر، نام هیچکس را نمیبُرد و بر مظلومی پسر فاطمه سلاماللهعلیهما گریه میکرد.
📚تحفة الذاکرین،کرمانشاهی، ص۴۰۳ (نسخه خطی)
✍ خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سُم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
گفت راوی که جگر گوشهاَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب، پسر یعنی چه؟
شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده...
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد و دست پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
#معارف_حسینی
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸کسی که دنبال رزق اشک بر سیدالشهداء صلواتاللهعلیه است، دست به دامن امّالبنین علیهاالسلام بشود...
📝 از برخی از روایات و همچنین از برخی از دستورالعملهایی که علماء و بزرگان برای برآوردهشدن امور مختلف فرمودهاند، ظاهر میشود که «دستگیره توسل»، بستگی به نوع حاجت دارد!
💬 به بیان بهتر چه بسا آن امام و یا آن امامزادهای که در یک مصیبت خاص و یا یک عمل خاص، «سرآمد در نوع خود» بوده، مجرای برآوردهشدن حاجات در همان نوع نیز میشود!
📈 به عنوان مثال طبق حکایت ابوالوفای شیرازی(۱)، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به او فرمودند: برای «رهایی از دست سلاطین جور» به «امام سجاد علیهالسلام» متوسل شو! و یا برای «طلب عافیت» به «حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام» متوسل شو!
🔖 چه بسا سرّ این مطلب اینست که از آنجا که امام سجاد علیهالسلام در سلسلههای آهنین، اسیر دست سلاطین ظلم و جور بوده، هر کس که اینگونه گرفتار شود، خدای متعال اراده نموده تا به در خانه امام سجاد علیهالسلام برود! همچنین از آنجا که حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام سالیان سال، در کنج زندانها متحمل بلاهای سخت شده، هر کس که به دنبال عافیت باشد، باید دست به دامان آن حضرت بشود.
👈 حال از آنجا که طبق روایت (۲) حضرت امّالبنین علیهاالسلام آنقدر بر سیدالشهداء صلواتاللهعلیه گریه کرد تا که «نابینا» شد، چه بسا هر کس که میخواهد رزق بُکاءش بر سیدالشهداء صلواتاللهعلیه زیاد بشود، باید دستتوسل به دامان آن بانو برآورد تا که شاید قطرهای از دریای اشک امّالبنین علیهاالسلام نصیب و روزی او هم بشود انشاءالله!
📚(۱)بحارالانوار، ج۹۱ ص۳۵.
📚(۲)الأمالي،شجري، ج۱ ص۲۳۰.
✍ قطرهای از بَحر اَشکت را به چشم ما بریز
ای که از چشم تو جیحون جاری یا امّالبنین!
ما نفهمیدیم حق روضهٔ ارباب چیست؟!
تو به ما آموز رسم زاری یا امّالبنین!
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸« وَیْلِی عَلَیٰ شِبْلِی » ... به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچهشیرم زدند ...
در نقلها آمده است:
حضرت ام البنین سلاماللهعلیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیهالسلام را همراه خود به بقیع میبرد و در آنجا مرثیه میخواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع میشدند؛ آن حضرت در بقیع مینشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیهالسلام روضه میخواند:
📋 یا مَنْ رَأَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهیرِ النَّقَدِ
▪️ای كسی كه عباس علیهالسلام را ديدی كه بر آن لشگر پَست و فرومایه حمله میكرد.
📋 وَ وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذی لَبَدٍ
▪️و فرزندان حيدر علیهالسلام پشت سر او مثل شیرهای یالدار حمله میکردند.
📋 اُنْبِئْتُ أنَّ ابْنی اُصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یَدٍ
▪️به من خبر دادهاند بااینکه دست فرزندم عباس علیهالسلام قطع شده بود، بر سرش نیز ضربهای زدند ؟!
📋 وَیْلی عَلی شِبْلی أ مالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
▪️آه و واویلا از داغ بچهشیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟!
📋 لَو کانَ سَیْفُکَ فی یَدَیْکَ لَما دَنی مِنْکَ احَدٌ
▪️آه ای ابالفضل! من میدانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود.
📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴
📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹
✍يا اُمّ بنين! حالِ گرفتار نديدی
دستانِ قلم، اشك علمدار نديدی
بر پيكر بي دستِ علمدارِ رشيدت
آشفتگیِ سيد و سالار نديدی
مادر! بهخدا بسكه وفا داشت ابالفضل
غوغای مواساتِ سپهدار نديدی
گر آب نياورد ، مگو آبرويش رفت
خونبارشِ آن ديده و رخسار نديدی
يك لشگرِ قَدّار كه بنشست به زانو
پا تا سرِ او تير ، چنان خار نديدی
شقُّ القمرِ كوفه كه در علقمه رخ داد
تكرار رُخِ حيدر كرار نديدی
آنقدر ادب داشت كه با سر به زمين خورد
سجّادة خون بر قدمِ يار نديدی
مادر كه شود اُمّ بنين ، هيچ غمی نيست
در عهد و وفای پسرش ، هيچ كمی نيست