ما چاره ی عالمیم و بیچاره ی تو #مولانا @golchine_sheer

جـدال عـقـل و دل هـمـواره در مـن مـاجــرا دارد شـبـیـه سـرزمـیـنــی کـه دو تـا فـرمـانــروا دارد شـبیـه سـرزمـیـنـی که یـکـی در آن بـه پـا خـیـزد یـکـی در مـن شـبــیـــه تــو خـیـــال کـودتــا دارد #جواد_منفرد @golchine_sheer

یادِ روی تو غمِ هر دو جهان از دل برد صبحِ امید، همه ظلمت شب باطل کرد #امام_خمینی @golchine_sheer

پیش "عقل" از ستمِ عشق شکایت کردم به یهودی، گِله از ظلمِ "مسلمان"، بردم! شرم بوده است و یا شوق؟ نمیدانم شیخ! دکمه اى باز شد و سر به گریبان بردم! ابرم و رحمت من موجب زحمت شده است سیل افتاده به هر نقطه که باران بردم شهر پاى تو زبان ریخت و من سر دادم دیگران زیره و من چشم به کرمان بردم! #حسین_زحمتکش @golchine_sheer

هم در هوای ابری آبان دلم گرفت هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید هرجا گرفت نم نم باران دلم گرفت هرجا که خنده بر لب معشوقه ای نشست یا اینکه کرد زلف پریشان، دلم گرفت بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت مانند عصر جمعه ی تهران دلم گرفت #مجید_ترکابادی @golchine_sheer

تا بچرخانم دلش را نذرها کردم ولی جای دل، از بخت بد، دلبر خودش چرخید و رفت... #قاسم_صرافان @golchine_sheer

چیزی برای باختن اینجا نمانده است ای عشق! من بدون تو از دست می روم... #نفیسه_سادات_موسوی @golchine_sheer

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق وسکوت تو جواب همه مسئله هاست #فاضل_نظری @golchine_sheer

زان شبی که وعده کردی روز وصل روز و شب را می شمارم روز و شب #مولانا @golchine_sheer

نه برف ، این غبار فراموشی است که پیچد جهان را به شولای خویش من اینجا، در این پرده پرده غبار... شوم لحظه لحظه، فراموش تر...! #فریدون_مشیری @golchine_sheer

زیباتر از همیشه شود شهر مشهدت وقتی سفید میشود از برف، گنبدت @golchine_sheer

. زمین از آمدنِ برفِ تازه خشنود است من از شلوغی بسیارِ ردّپا بیزار #فاضل_نظری @golchine_sheer

مثل ترسیدن از زوزه ی گرگی در برف منعکس می شود اندوه بزرگی در برف می شود در دل هر زلزله آرام گرفت با تو در حمله ی چنگیز سرانجام گرفت رفتنت زخم زبانی ست که جا می ماند استخوانی ست که در زخم رها می ماند زندگی نیست میان من و این شهر شلوغ زندگی بی تو فقط قول و‌ قراریست دروغ هیچکس نیست که تکرار تو باشد در من مرد و مردانه فقط عشق بپاشد در من کاش برگردی و ‌پایان زمستان باشی آخرین مرد به جا مانده ی میدان باشی #سمیه_قبادی @golchine_sheer

هم آوای برف است خاموشی‌ام پس پرده های فراموشی‌ام ببار ای سپیدی، ببار ای سپید! مگر ناپدیدم کنی، ناپدید! @golchine_sheer

دچار آبی دریای بیکرانم و تنها.... #سهراب_سپهری @golchine_sheer

مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی #فروغی_بسطامی @golchine_sheer

سعی نابرده در این راه به جایی نرسی مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر #حافظ @golchine_sheer

واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم #حافظ @golchine_sheer

غزل هایی که بر رویَت اثر گفتی ندارد را برای ماه میخواندم نظر میکرد پایین را #کاظم_بهمنی @golchine_sheer

سوگند می خورم به مرام پرندگان در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست #محمد_سلمانی @golchine_sheer

هر کس که با ایمان به راهی رفته باشد دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست #رویا_باقری @golchine_sheer

ما مقیم درِ میخانۀ عشقیم هنوز مست از بادۀ پیمانۀ عشقیم هنوز عاشقی شیوۀ ما باده کشی پیشه ماست در جهان شهره و افسانۀ عشقیم هنوز کس خبردار ز احوالِ دلِ ما نشود بیخود و واله و دیوانۀ عشقیم هنوز شمعِ عشقست فروزنده و سوزنده مدام بال و پر سوخته، پروانۀ عشقیم هنوز جان به کف، خنده به لب، شعله به دل، شور به سر جان فدا در رهِ جانانۀ عشقیم هنوز ما خرابات نشینان به سماوات رویم گر چه خاکِ در میخانۀ عشقیم هنوز صابر از مرحمتِ دوست ثناخوان شد و گفت محرمِ مجلسِ شاهانۀ عشقیم هنوز #صابر_کرمانی @golchine_sheer

نگاه دار دلی را که بُرده ایی به نگاهی #فروغی_بسطامی @golchine_sheer

سر خود را مزن اینگونه به سنگ دل دیوانهِ تنها، دل تنگ منشین در پس این بهت گران مدران جامه جان را مدران مکن ای خسته درین بغض درنگ دل دیوانهِ تنها، دل تنگ پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از عشقش سرشارترین آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین؟ نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند نه همین در غمت اینگونه نشاند با تو چون دشمن دارد سر جنگ دل دیوانهِ تنها، دل تنگ ناله از درد مکن آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن با غمش باز بمان سرخ رو باش ازین عشق و سرافراز بمان راه عشق است که همواره شود از خون رنگ دل دیوانهِ تنها، دل تنگ #فریدون_مشیری @golchine_sheer

محبوب من، جهان غزلی عاشقانه است این بهترین تصور من از زمانه است #غلامرضا_طریقی @golchine_sheer