.
رفیقان دوستان ده ها گروهند
که هر یک در مسیر امتحانند
گروهی صورتک بر چهره دارند
به ظاهر دوست اما دشمنانند
گروهی وقت حاجت خاکبوسند
ولی هنگام خدمت ها نهانند
گروهی خیر و شر در فعلشان نیست
نه زحمت بخش و نه راحت رسانند
گروهی دیده ناپاکند هشدار
نگاه خود به هر سو می دوانند
بر این بی عصمتان ننگ جهان باد
که چون خوکند و بل بدتر از آنند
ولی یاران همدل از سر لطف
به هر حالت که باشد مهربانند
رفیقان را درون جان نگهدار
که آنها پر بها تر از جهانند
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
به شوق نور در
ظلمت قدم بردار
به این غم های جان آزار دل مسپار
که مرغانِ گلستانزاد
که سرشارند از آواز آزادی
نمیدانند هرگز لذت و ذوق رهایی را...
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
دل که تنگ است کجا باید رفت ؟
به در و دشت و دمن ؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن ؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن
دل که تنگ است کجا باید رفت ؟
پیرفرزانه من بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
شانه اش جایگه گریه تو
سخنش راه گشا
عشق او چاره دلتنگی توست
دل که تنگ است برو خانه دوست
خانه اش خانه توست
باز گفتم:
خانه دوست کجاست ؟
گفت پیدایش کن
بروآنجاکه پر از مهر و صفاست
گفتمش در پاسخ:
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم
یادشان در دل من
قلبشان منزل من!
صافى آب مرا ياد تو انداخت ،
رفيق !
تو دلت سبز
چراغت روشن
چرخ روزيت هميشه چرخان
نفست داغ
تنت گرم
دعايت با من
روزهايت پى هم خوش باشد.
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
قلم بنویس دردم را ، هواے قلب سردم را
بگــو بـــا آیـنه آرام ، دلیـــل روے زردم را
قلم بنویس آهم را ، دل ِ بے تڪیه گاهم را
چرا اینگونه میسوزم ، بگو با من گناهم را
قلم بنویس حالم را ، شڪسته غصه بالم را
به غارت برده دلتنگے ، تمام ِماه و سالم را
قلم بنویس سرشتم را ،چراے سرنوشتم را
مشخص ڪن بـراے من ، جهنم یـا بهشتم را
قلم بنویس عذابم را ، دلِ از غــم ڪبابم را
به هر ڪس ڪرده ام خوبے ، بدے داده جوابم را
قلم بنویس رازم را ، تـو میدانے نیــازم را
ڪسے جز تو نمے بیند،من و سوز و گدازم را
قلم بنـویس امیـدم را ، امیـدِ نا امیـدم را
ڪه در اوج جوانے و ، ببین موے سفیدم را
قلم بنـویس ماتــم را ، به دل آهِ دمــادم را
چرا سنگ صبور غم ، بخواند شعرِ پر غم را
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخههای شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمهی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
من نیز چو خورشید
دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم
که نپویم...
هر صبح در
آیینه ی جادویی خورشید
چون می نگرم
او همه من، من همه اویم
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
ای بهار؛
ای همیشه خاطرت عزیز
عاقبت کجا؟
کدام دل؟
کدام دست؟
آشتی دهد من و تو را؟
تو به هر کرانه گرم رستخیز
من خزان جاودانه پشت میز
یک جهان ترانهام شکسته در گلو
شعر بیجوانهام نشسته روبرو
پشت این دریچههای بسته
میزنم هوار...
ای بهار...
ای بهار...
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
گریه کن ای ابر پربار زمستانی...
گریه کن زین بیشتر ، تا باغ را فردا بخندانی
گفته بودند از پی هر گریه آخر خنده ای ست
این سخن، بیهوده نیست
زندگی مجموعه ای از اشک و لبخند است
خنده ی شیرین فروردین...
بازتاب گریه ی پربار "اسفند" است...!
ای زمستان ، ای بهار
بشنوید از این دلِ تا جاودان امیدوار
گریه ی امروز ما هم ، ارغوان خنده می آرد به بار...!
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
بگو از من به دلدارم،
تو را من دوست میدارم...
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
در این دیدارهای گاه و بیگاه
تو را یک دم نمیبینم به دلخواه
نمیدانی دل مشتاقِ عاشق
نمیسازد به یک دیدار کوتاه؟!
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد،نقش گردون را دگرگونش
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer