دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار كف دریای تو دارد
#مولانا
@golchine_sheer
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر
برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده
به اشک شوق رساندم ترا به این قد و اکنون
به دیگران رسدت میوه، ای نهال رسیده
ز ماه شرح ملال تو پرسم ای مه بی مهر
شبی که ماه نماید ملول و رنگ پریده
بهار من تو هم از بلبلی حکایت من پرس
که از خزان گلشن خارها به دیده خلیده
به گردباد هم از من گرفته آتش شوقی
که خاک غم به سر افشان به کوه و دشت دویده
هوای پیرهن چاک آن پری است که ما را
کشد به حلقه دیوانگان جامه دریده
فلک به موی سپید و تن تکیده مرا خواست
که دوک و پنبه برازد به زال پشت خمیده
خبر ز داغ دل شهریار می شوی اما
در آن زمان که ز خاکش هزار لاله دمیده
#شهریار
@golchine_sheer
افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست
افسرده آن دلی است که از همنفس گرفت
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
#حافظ
@golchine_sheer
بعد من تنها نخواهی ماند، اما بعد تو
بر من تنها نمی دانی
چه ها خواهد گذشت...
#سجاد_سامانی
@golchine_sheer
ای کرده غمت غارت هوش دل ما
درد تو شده خانه فروش دل ما
رمزی که مقدسان ازو محرومند
عشق تو مر او گفت به گوش دل ما
#ابوسعید_ابوالخیر
@golchine_sheer
هر زمان از عشق پرسیدند،
گفتم آه ، عشق...
خاطرات بیشماری پشت این افسوس بود...
#سجاد_سامانی
@golchine_sheer
حالا که برای تو میسر گشته
بگذر دگر از حال من سرگشته
تو منظره قشنگ ساحل اما....
هر موج که سمتت آمده برگشته
#مجتبی_رمضانی
@golchine_sheer
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
#فریدون_مشیری
@golchine_sheer
ای در درون جانم و جان از تو بی خبر
وز تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر
چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان
در جان و در دلی دل و جان از تو بی خبر
ای عقل پیر و بخت جوان گرد راه تو
پیر از تو بی نشان و جوان از تو بی خبر
نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر
از تو خبر به نام و نشان است خلق را
وآنگه همه به نام و نشان از تو بی خبر
جویندگان جوهر دریای کنه تو
در وادی یقین و گمان از تو بی خبر
چون بی خبر بود مگس از پر جبرئیل
از تو خبر دهند و چنان از تو بی خبر
شرح و بیان تو چه کنم زانکه تا ابد
شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی خبر
عطار اگرچه نعرهٔ عشق تو میزند
هستند جمله نعرهزنان از تو بی خبر
#عطار
@golchine_sheer
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریادرسی می آید
#حافظ
@golchine_sheer
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي کوکب هدايت
#حافظ
@golchine_sheer
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
#حمیدرضا_برقعی
@golchine_sheer
خونِ دل خوردن بُوَد ای دل سزای عاشقی
یا به زلفش دل مبند یا خود فِکَن
در صد بلا
#شباهنگ
@golchine_sheer
گَر دَهد دست که روزی به وصال تو رِسم
با تو گویم که مرا بیتو چهها پیش آمد
@golchine_sheer
حافظا تکیه به ایام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم ؟!
#حافظ
@golchine_sheer
قصه درد دل و غصه شبهــاى دراز
صورتى نيست كه جائى بتوان گفتن باز
محرمى نيست كه با او به كنـار آرم روز
مونسى نيست كه با وى به ميان آرم راز
در غم و خوارى از آنم كه ندارم غمخوار
دم فروبسته از آنم كه ندارم دم ســاز
خود چه شاميست شقاوت كه ندارد انجــام
يا چه صبحست سعـادت كه ندارد آغاز
بى نيــازى ندهد دهر خدايا تو بده
سازگــارى نكند خلق خدايـا تو بسـاز
از سر لطف دل خسته ى بيچاره عبيد
بنـواز اى كرم عـام تو بيچـاره نواز…
#عبيد_زاكانى
@golchine_sheer
مهر کس را بی گدار از قلب خود بیرون نکن
قبل هر اخراج اگر اخطار باشد بهتر است
#اصغر_عظیمی_پور
@golchine_sheer
ماه خندید به کوتاهی شور و شعفم
دست بردم به تمنا و نیامد به کفم
کشش ساحل اگر هست چرا کوشش موج؟
جذبه ی دیدن تو می کشد از هر طرفم
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست!
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم؟
پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم، نا خلفم!
زخم بیهوده مزن، سینه ام از قلب تهی است
بهتر آن است که سربسته بماند صدفم!
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
ای مردمان بگویید آرام جان من کو؟
راحتفزای هرکس، محنترسان من کو؟
نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو؟
#انوری
@golchine_sheer
زندگی جاری ست امّا لحظه ای،
کاش می شد ایستاد و فکر کرد...!
#یاسر_قنبرلو
@golchine_sheer
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sheer