به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sheer
هرکس بدِ ما به خلق گوید
ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم ،
تا هر دو دروغ گفته باشیم
#میلاد_کبیری
@golchine_sheer
باز دیروز به من وعدۀ فردا دادی
آه پیمان شکن از وعدۀ فردا چه خبر؟
#سجاد_سامانی
@golchine_sheer
چندیست با خیال تو خوابم نمی برد
در حسرت حضور توام در کنار خویش
#پریناز_جهانگیر_عصر
@golchine_sheer
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران
غم مخور
#حافظ
@golchine_sheer
آسمان فرصت پرواز بلند است ولی
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی
#فریدون_مشیری
@golchine_sheer
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چهها میبینی
#شهریار
@golchine_sheer
به درد و داغ در این گوشه سوختیم و نبود
کسی که برزند آبی بر آتش دلِ ما...
#رهی_معیری
@golchine_sheer
عشق اول می کند دیوانه ات
تا ز ما و من کند بیگانه ات
عشق چون در سینه ات مأوا کند
عقل را سرگشته و رسوا کند
میشوی فارغ ز هر بود و نبود
نیستی در بند اظهار وجود
عشق رامِ مردم اوباش نیست
دام حق، صیاد هر قلاش نیست
در خور مردان بود این خوان غیب
نیست هر دل، لایق احسان غیب
عشق کِی همگام باشد با هوس؟
پخته کِی با خام گردد همنفس؟
عشق را با کفر و با ایمان چه کار؟
عشق را با دوزخ و رضوان چه کار؟
عشق سازد پاکبازان را شکار
کِی به دام آرد پلید و نابکار؟
زنده دلها میشوند از عشق، مست
مرده دل کی عشق را آرد به دست؟
عشق را با نیستی سودا بود
تا تو هستی، عشق کی پیدا بود؟
عشق میجوید حریفی سینه چاک
کو ندارد از فنای خویش باک
عشق در بند آورد عقل تو را
تا نماند در دلت چون و چرا
عشق اگر در سینه داری الصلا
پای نِه در وادی فقر و فنا
عاشق و دیوانه و بی خویش باش
در صف آزادگان درویش باش
#مولانا
@golchine_sheer
زیر خاکستر ذهنم باقی است
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
یادگاری است ز عشقی سوزان
که بُوَد گرم و فروزنده هنوز
عشقی آن گونه که بنیان مرا
سوخت از ریشه و خاکستر کرد
غرق در حیرتم ازاین که چرا
مانده ام زنده هنوز
گاه گاهی که دلم می گیرد
پیش خود می گویم
آن که جانم را سوخت
یاد می آرد ازاین بنده هنوز؟!
گر چه از فرط غرور
اشکم از دیده نریخت
بعد تو لیک پس از آن همه سال
کس ندیده به لبم خنده هنوز
گفته بودند که "از دل برود یار چو از دیده برفت"
سال ها هست که از دیده ی من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورق ها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
هم چنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
"آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش"
گر که گورم بشکافند عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقی است
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
#حمید_مصدق
@golchine_sheer
درون آتش از آنم که آتشین
گل من
مرا چو پاره ی دل در کنار باید و
نیست...
#رهی_معیری
@golchine_sheer
به شب سلام که بی تو رفیق راه من است
سیاه چادرش امشب، پناهگاه من است
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت بَریدِ صبا پریشان گفت
#حافظ
@golchine_sheer
سعدی این منزل ویران چه کنی جای تو نیست
رخت بر بند که منزلگه احرار آنجاست
#سعدی
@golchine_sheer
پروین، به کجروان سخن
از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد
ز حرف راست
#پروین_اعتصامی
@golchine_sheer
دردیست دردِ عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمندِ عشق بنالد، غریب نیست
دانند عاقلان که مجانینِ عشق را
پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
#سعدی
@golchine_sheer
درخت ها به من آموختند فاصله ایی
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
رخ برافروز که فارغ کنی از برگِ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
#حافظ
@golchine_sheer
در این کشاکش طوفانی بهار و خزان
گلی که میشکند، عشق بی گناه من است
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
خسته ام! کاش
کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض
که در راهِ گلو سد شده است
شده ام مثل مریضی
که پس از قطع امید
در پی معجزه ای،
راهی مشهد شده است
#علی_صفری
@golchine_sheer
جمعه یعنی
دلم از غصه بگیرد اما
به همین بودنت از دور قناعت بکنم
#پویا_جمشیدی
@golchine_sheer
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا میفرستمت
#حافظ
@golchine_sheer