eitaa logo
🌸گلچین شعر و غزل🌸
695 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
🌺گلشنی از زیباترین اشعار فارسی🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی میان مردم در ازدحام شهر غیر از تو هر چه هست فراموش میکنم... @golchine_sheer
شب غم تو نیز بگذرد ولی دراین میان دلی ز دست می رود... @golchine_sheer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوری یعقوب یا رسواییِ بانوی مصر؟ اولی عشق است اما دومی تاوان عشق @golchine_sheer
تلخ کنی دهان‌ من قند به این و آن دهی نَم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی... @golchine_sheer
دلبر بسیار و دل نگهدار کم است دلدار کم و چه کم که بسیار کم است گویند به عالم تو چرا بی یاری؟ یاران چه کنم؟ یار وفادار کم است @golchine_sheer
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی @golchine_sheer
بیرون نشود عشق توام تا ابد از دل @golchine_sheer
عاشق شده ام بر تو تدبیر چه فرمایی از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی @golchine_sheer
تو گرمِ سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم! @golchine_sheer
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست @golchine_sheer
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من @golchine_sheer
در خموشی های من فریاد هاست.... @golchine_sheer
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد @golchine_sheer
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیت به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدمیت مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد همه عمر زنده باشی به روان آدمیت رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیت نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت   @golchine_sheer
چون می گذرد غمی نیست تا بگذرد درد کمی نیست @golchine_sheer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین دردِ نهان سوز ، نهفتن نتوانم @golchine_sheer
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی... @golchine_sheer
نتوان گفت که این قافله وا‌می ماند خسته و خُفته از این خیل جدا می ماند این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند دانه و دام در این راه فراوان اما مرغ دلسیر، ز هر دام رها می‌ماند ميرسيم آخر و افسانۀ واماندنِ ما همچو داغی به ‌دل حادثه ها می‌ماند بی‌صداتر ز سکوتیم، ولی گاه خروش نعره ی ماست که در گوش شما می ماند بروید ای دلتان نیمه! که در شیوه ی ما مرد با هر چه ستم، هر چه بلا می ماند @golchine_sheer
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را @golchine_sheer
گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود، زندگی، عشق، اسارت، قهر و آشتی، همه بی معنا بود . . . . @golchine_sheer
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست... @golchine_sheer
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی @golchine_sheer
چه شد در من نمیدانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم... @golchine_sheer