eitaa logo
🌸گلچین شعر و غزل🌸
673 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
🌺گلشنی از زیباترین اشعار فارسی🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
هر جراحت که دلم داشت به مرهم بهْ شد داغ دوریست که جز وصل تو درمانش نیست @golchine_sheer
گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد مادر آب را صدا زدم و ... خشکسالم شبیه دریا شد سوره ی حمد نذر او کردیم گم شده داشتیم و پیدا شد با ادب بود و روی دامانش تا گل نازدانه ای جا شد... ...به مدینه نگفت مادر شد گفت،‌ مولای شهر بابا شد با کنیزی خانواده ی عشق در دو عالم عزیز زهرا شد خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد همه ی بچه هاش عیسایند گرچه عباس او مسیحا شد آن قدر خرج گریه شد افتاد آن قَدَر خرج گریه شد تا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لبهاش واحسینا شد گفت - گفتند روز عاشورا در غروبی که خیمه غوغا شد بین تقسیم آبروی حرم مشک بی آب - سهم سقّا شد کاش دست عمود نخلستان سدّ راهش نمی شد امّا شد گفت - گفتند بعد آنی که علیِ اکبر ارباًاربا شد قد سقّا شبیه قاسم شد قدّ قاسم شبیه سقّا شد گفت - گفتند بر سر نیزه سر عباس من تماشا شد بسته بودند اگر نمی افتاد بسته بودند اگر به نی جا شد خوب شد همره حسین نرفت در مسیری که سر به نی ها شد خوب شد مجلس شراب نرفت در همان جا که جشن برپا شد @golchine_sheer
عشق در دل ماند و یار از دست رفت... @golchine_sheer
یا رب تو چنان کن که پریشام نشوم محتاج برادران و خویشان نشوم بی منت خلقِ خود مرا روزی ده تا از در تو بر در ایشان نشوم @golchine_sheer
من را بگذارید به پایان برسد... @golchine_sheer
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست @golchine_sheer
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد... @golchine_sheer
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی @golchine_sheer
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من @golchine_sheer
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست @golchine_sheer
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقبت سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تا به کران می‌روم تا که به صاحب‌نظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته‌نظران دل چون آینه را اهل صفا می‌شکنند که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بی‌خبران دل من دار که در زلف شکن در شکنت یادگاریست ز سر حلقه شوریده‌سران گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لاله‌رویا تو ببخشای به خونین‌جگران ره بیدادگران بخت من آموخت ترا ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران شهریارا غم آوارگی و دربه‌دری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران @golchine_sheer
گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید آمدیّ و همه ی فرضیه ها ریخت به هم @golchine_sheer
به اخمت خستگی در میرود، لبخند لازم نیست کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست @golchine_sheer
آمدم یاد تو از دل به بُرونی فِکنم دل بُرون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز @golchine_sheer
چه مبارکست این غم که تو در دلم نهادی به غمت، که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی @golchine_sheer
تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست @golchine_sheer
خوش تر از دوران عشق ایام نیست... @golchine_sheer
دست طلب چو پیش کسان میکنی دراز پل بسته ایی که بگذری از آبروی خویش @golchine_sheer
همه ی درد من این است که می پندارم دیگر ای دوستِ من دوست نداری باشم... @golchine_sheer
خواب در عهد تو در چشم من آید هیهات عاشقی کار سری نیست که بر بالین است همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است @golchine_sheer
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگ‌دل این زودتر می‌خواستی، حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت این‌قدر با بخت خواب‌آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بُوَد غوغا چرا شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا @golchine_sheer
خواهی که خدا کار نکو با تو کند ارواح ملائک همه رو با تو کند یا هر چه رضای او در آنست بکن یا راضی شو هر آنچه او با تو کند @golchine_sheer
بهای وصلِ تو گر جان بُوَد خریدارم @golchine_sheer
عشق اما نهایتی مجهول بی حضورش اگر چه شب عالی است در تن فکرهای هر شبه ام باز هم جای خالی اش خالی است پشت ذهنم دهان سوراخی به خیال کلید وا مانده یا کلیدی به فکر سوراخی توی جیب جلیقه جا مانده آنور قفل های تکراری می پذیرم عمیق چاهم را دوزخت از بهشت آبی بهتر می کشم وزنه ی گناهم را @golchine_sheer
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب ، درِ صبح باز باشد @golchine_sheer