دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز ، نهفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sheer
نتوان گفت که این قافله وامی ماند
خسته و خُفته از این خیل جدا می ماند
این رهی نیست که از خاطرهاش یاد کنی
این سفر همره تاریخ به جا میماند
دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دلسیر، ز هر دام رها میماند
ميرسيم آخر و افسانۀ واماندنِ ما
همچو داغی به دل حادثه ها میماند
بیصداتر ز سکوتیم، ولی گاه خروش
نعره ی ماست که در گوش شما می ماند
بروید ای دلتان نیمه! که در شیوه ی ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا می ماند
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sheer
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
#کاظم_بهمنی
@golchine_sheer
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه بی معنا بود . . . .
#فریدون_مشیری
@golchine_sheer
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
#سعدی
@golchine_sheer
چه شد در من نمیدانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم...
@golchine_sheer
ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه میدارم دل
#مولانا
@golchine_sheer
.
🌸گلچینِ شعر و غزل🌸
🌹گلشنی از زیباترین سروده های شاعران ایرانی
🌹مجموعه ایی بی نظیر از بهترین ابیات
شاعران گذشته و معاصر
🌹همراه با توضیح برخی اصطلاحات و مفاهیم پیچیده در لسان شعرا
#عاشقانه
#عارفانه
#پندواندرز
#آیینی
🌺 بزن روی لینک👇
https://eitaa.com/joinchat/413204735C50f5144ef1
با آن که همچو مجنون
گشتیم شهره در شهر
غیر از غمت درین شهر
کس آشنای ما نیست
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sheer
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد همه در ها بسته است
#فریدون_مشیری
@golchine_sheer
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد
در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست من افتاد
بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام
در دام دوتا چشم دو شمشیر زن افتاد
می خواستم از او بگریزم دلم اما
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد
لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد
#حمیدرضابرقعی
@golchine_sheer
بسا شگفت که ظرفیت بهارم بود
منی که زیسته بودم مدام در پاییز...
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد
#سعدی
@golchine_sheer
من که در تُنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟
دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟! خاطره زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از عمر نمانده است، ولی
می خواهم
خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم واز پِیِ جانان بروم
#حافظ
@golchine_sheer
جاده یعنی غربت
باد
آواز
مسافر
و کمی میل به خواب...
#سهراب_سپهری
@golchine_sheer
از بس بدی دیدم به خود گفتم
باید کمی ، بد را بلد باشم
من شیر پاک از مادرم خوردم
دنیا مجابم کرد بد باشم
#علیرضا_آذر
@golchine_sheer