شب غم تو نیز بگذرد ولی
دراین میان دلی ز دست می رود...
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sheer
کوری یعقوب یا رسواییِ بانوی مصر؟
اولی عشق است اما دومی تاوان عشق
#یوسف_ثانی
@golchine_sheer
تلخ کنی دهان من
قند به این و آن دهی
نَم ندهی به کشت من
آب به این و آن دهی...
#مولانا
@golchine_sheer
دلبر بسیار و دل نگهدار کم است
دلدار کم و چه کم که بسیار کم است
گویند به عالم تو چرا بی یاری؟
یاران چه کنم؟ یار وفادار کم است
#حزین_لاهیجی
@golchine_sheer
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
#شهریار
@golchine_sheer
عاشق شده ام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی
#نظامی
@golchine_sheer
تو گرمِ سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم!
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sheer
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
#سعدی
@golchine_sheer
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sheer
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت
#سعدی
@golchine_sheer
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز ، نهفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sheer
نتوان گفت که این قافله وامی ماند
خسته و خُفته از این خیل جدا می ماند
این رهی نیست که از خاطرهاش یاد کنی
این سفر همره تاریخ به جا میماند
دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دلسیر، ز هر دام رها میماند
ميرسيم آخر و افسانۀ واماندنِ ما
همچو داغی به دل حادثه ها میماند
بیصداتر ز سکوتیم، ولی گاه خروش
نعره ی ماست که در گوش شما می ماند
بروید ای دلتان نیمه! که در شیوه ی ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا می ماند
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sheer
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
#کاظم_بهمنی
@golchine_sheer
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه بی معنا بود . . . .
#فریدون_مشیری
@golchine_sheer
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
#سعدی
@golchine_sheer
چه شد در من نمیدانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم...
@golchine_sheer
ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه میدارم دل
#مولانا
@golchine_sheer