eitaa logo
🌸گلچین شعر و غزل🌸
671 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
🌺گلشنی از زیباترین اشعار فارسی🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام من برسان ای صبا به یار و بگو که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز @golchine_sheer
تا کی در انتظار گذاری به زاری ام؟ باز آی بعد از همه چشم انتظاری ام @golchine_sheer
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟! @golchine_sheer
نفسم بند نفسهای کسی هست که نیست بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها شاعری محو تماشای کسی هست که نیست در خیالم وسط شعر کسی هست که هست شعر آبستن رویای کسی هست که نیست کوچه در کوچه به دستان تو عادت میکرد شهری از خاطره منهای کسی هست که نیست مثل هر روز نشستم سر میزی که فقط خستگی های من و چای کسی هست که نیست زیر باران دو نفر,کوچه،به هم خیره شدن مرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست @golchine_sheer
حافظ کجای کاری، فالت غلط در آمد گفتی غمت سرآید این عمر بود سرآمد @golchine_sheer
دارد متاع عفت از چارسو خریدار بازار خودفروشی این چارسو ندارد @golchine_sheer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از همه کس رمیده ام با تو در آرمیده ام جمع نمیشود دگر آنچه تو می پراکنی @golchine_sheer
خانه چون تاریک شد بینا و نابینا یکی ست @golchine_sheer
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی ذوق جهانی كه مرا بــــا تو ندید @golchine_sheer
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است من اما نگرانم @golchine_sheer
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش @golchine_sheer
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان داد که شب را سحر کند! @golchine_sheer
براه راست نرفتم به وصل او برسم خدا ببخش مرا که همیشه گمراهم بدون عشق به دنبال یار میگردم بدون هیچ مسیری همیشه در راهم @golchine_sheer
در منِ دلسنگ، شورِ انتظار انداختی ماهی مرداب را در جویبار انداختی ‌ عشق، اقیانوس آرامی که می گفتی نبود قایقم را در مسیر آبشار انداختی ! ‌ فکر میکردم جواب نامه ام را می دهی نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی ... ‌ عشق بر جانم حکومت می کند،ای روزگار در سرم بیهوده سودای فرار انداختی ‌ آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدی خوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی ! @golchine_sheer
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی @golchine_sheer
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم رو به روی چشم خود چشمی غزل خوان داشتم @golchine_sheer
گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت از خیر هست و نیستِ دنیا به شوق دوست می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت اینقدر اگر معطل پرسش نمی شدم شاید قطار عشق مرا جا نمی گذاشت دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم چون بردگان مرا به تماشا نمی گذاشت شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی هرگز به این جزیره کسی پا نمی گذاشت گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود ما را در این مبارزه تنها نمی گذاشت ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت @golchine_sheer
شب است و سكوت است و ماه است و من فغان و غم اشك و آه است و من شب و خلوت و بغض نشكفته‌ام شب و مثنوي‌هاي ناگفته‌ام شب و ناله‌هاي نهان در گلو شب و ماندن استخوان در گلو من امشب خبر مي‌كنم درد را كه آتش زند اين دل سرد را @golchine_sheer
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟! هیچ یاد تو مصلحت خویش بِبُرد از یادم @golchine_sheer
هر که با پاکدلان صبح و مسائی دارد دلش از پرتو اسرار صفایی دارد @golchine_sheer
چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم ... @golchine_sheer
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد کشتی ام را شب طوفانی گرداب گفت در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم "عشق" اما خبر از گوشه ی محراب گرفت نتوانست فراموش کند مستی را هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟! @golchine_sheer
ساده از "من بی تو می میرم" گذشتی خوبِ من من به این یک جمله خود سخت ایمان داشتم @golchine_sheer
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم حکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی و من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم؟ یا در این قصه به دنبال مقصر باشم؟ شاید این گونه خدا خواست مرا زجر دهد تا برازنده ی اسم خوش شاعر باشم دردم این است که باید پس از این قسمت ها سال ها منتظـر قسمت آخر باشم @golchine_sheer