زندگی میکِشد آخر به کجا کارَت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را...
#ابراهیم_زمانی
@golchine_sheer
رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو
یا حسن
مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو
یا حسن
یم علم و حکمت و معرفت نمی از کمال تو یا حسن
دل دشمنان تو را بَرَد نبوی خصال تو
یا حسن
صفحات و متن کتاب حق رخ و خطّ و خال تو یا حسن
به خدا رسیده ز بندگی طیران بال تو
یا حسن
تو چراغ بزم وصال حق تو بهار خلد مخلّدی
تو خدای حسن و ملاحتی تو یگانه عبد مؤیّدی
#غلامرضا_سازگار
@golchine_sheer
ما مرتب اگرچه در نزدیم
این کریمان مرتبا دادند...
#علی_اکبر_لطیفیان
@golchine_sheer
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست
تـو هم آمیـخته با خون سیـاوُش شدی
#شهریار
@golchine_sheer
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان،دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمرِ گل از بالا نشینی ست
اکنون که می بینند خارم؛ در امانم!
دلبسته ی افلاکم و پا بسته ی خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم!
آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم؟!
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
روز دیوان جزا دست من و دامن تو
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم
#سعدی
@golchine_sheer
بر شاخه ی سرخ گل مکن جای
کان حاصل رنج باغبان است
منقار ز برگ گل میارای
گل زیور چهر بوستان است
#پروین_اعتصامی
@golchine_sheer
تا که پا بندت شَوَم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
#پریناز_جهانگیرعصر
@golchine_sheer
دیر می آیی و با خاطره ها می میرم
بی تو در دورترین منطقه دنیا، من
#مهیا_غلامی
@golchine_sheer
ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
#حافظ
@golchine_sheer
در این ماتم سرا یا طفل یا دیوانه
می خندد...
#صائب_تبریزی
@golchine_sheer
گاهگاهی که دلم میگیرد
پیش خود میگویم
آن که جانم را سوخت
یاد می آرَد از این بنده هنوز...؟!
#حمید_مصدق
@golchine_sheer
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
#عبید_زاکانی
@golchine_sheer
من ز فکر تو به خود نیز نمی پردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداخته ایی
#سعدی
@golchine_sheer
ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی
هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی
#جامی
@golchine_sheer
دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند
باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال
که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد
که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند
همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود
که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند
#حافظ
@golchine_sheer
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نِه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
#حافظ
@golchine_sheer
قصد رفتن کرده ایی تا باز هم گویم بمان
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار نه
#پریناز_جهانگیرعصر
@golchine_sheer
چون باد میروی و به خاکم فکنده ایی
آری برو که خانه ز بنیاد کنده ایی
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sheer
در سرّ و عیان مظهر اسرار ، علیست
در موت و حیات، مصدر کار، علیست
از جای دو انگشت عدوکش پیداست
کاین خلق رقودِ کهف و بیدار، علیست
#نیّر_تبریزی
@golchine_sheer
دهخدا تجربه ی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ» و «جدایی» به یقین
هر دو یکی ست
#کاظم_بهمنی
@golchine_sheer