eitaa logo
گلچین شعر
13.4هزار دنبال‌کننده
578 عکس
224 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تو ای دل نکند لاله به باغ آمده باشد ما در این گوشه ی زندان و بهار آمده باشد @golchine_sher
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که میتواند که بسر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را» ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا @golchine_sher
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت میروی تنها چرا @golchine_sher
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند @golchine_sher
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده @golchine_sher
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی، به‌غیرِ محبت رَوا نبود @golchine_sher
وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدا فغان که هیچ متاعی به این گرانی نیست... @golchine_sher
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت... @golchine_sher
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم @golchine_sher
راه کج بود نشد تا به ديارم برسم فال من خوب نيامد که به يارم برسم بي‌قراريِ رسيدن رمق از پایم بُرد نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم شهرياري پر از اندوه ثریا هستم شايد آخر سر پيري به نگارم برسم استخوان سوز سياهي زمستان شده‌ام بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم عشق هرروز دلم را به کناري مي‌بُرد عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم مرگ دل‌بستگي آخر دنياي من است مي‌روم شايد روزي به مزارم برسم @golchine_sher
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست! @golchine_sher
از من گذشت و من هم از او بگذرم! ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود ... @golchine_sher
مرا هر گه بهار آید به خاطر یاد یار آید به خاطر، یاد یار آید مرا هر گه بهار آید چو فریاد هزار آید، شود در دم، هزار ای گل شود دردم هزار ای گل، چو فریاد هزار آید @golchine_sher
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم، نازنینا تو چرا بی خبر از ما شده‌ای؟ @golchine_sher
 با مشت بسته چشم گشودي در اين جهان يعني به غير حرص و غضب نيست حاليم با مشت باز هم روي آخر به زير خاك يعني ببين كه ميروم و دست خاليم @golchine_sher
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم @golchine_sher
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧود ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ @golchine_sher
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه @golchine_sher
چه غروریست در این سلطنت ای یوسف مصری که دگر پرسش حال پدر پیر نکردی @golchine_sher
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‌کند بلبلِ شوقم هوای نغمه‌خوانی می‌کند همتم تا می‌رود سازِ غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‌کند ما به داغ عشقبازی‌ها نِشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک‌پرانی می‌کند بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می‌رسد با من خزانی می‌کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می‌کند با ما نهانی می‌کند @golchine_sher
رقیبَت گَر هنر هَم دُزدد از من , من نخواهد شُد به گُلخَن گر چه گُل هم بشڪُفد , گُلشَن نخواهد شد.. @golchine_sher
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد؟ قصه‌ی عشق مگر بی تو شنیدن دارد؟ @golchine_sher
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد قصه‌یِ عشق مگر بی تو شنیدن دارد؟ @golchine_sher
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را @golchine_sher